یافته های تحقیق پژوهشگر و استاد دانشگاه متودیست جنوبی آمریکا نشان می دهد: مشخص شده فرزندانی که در خانوادههای مذهبی و دینی تربیت میشوند کارکردهای بهتری نسبت به فرزندانی که در خانواده غیرمذهبی تربیت میشوند دارند، دیگر اینکه این خانوادهها خودکنترلی بیشتری نسبت به فرزندان دارند و سوم اینکه مهارتهای بین فردی این فرزندان بهتر است و مشکلات کمتری در مدرسه دارند،
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، پروفسور گئورگ هولدن، استاد حوزه روانشناسی دانشگاه متودیست جنوبی از کشور آمریکا در کنفرانس بینالمللی «یافتههای نوین مناسبات دین و خانواده» که عصر ۱۸ اسفند در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه برگزار شد، در ارائه مقاله خود با عنوان «نقش دین در رفتار والدین و روابط خانواده» با بیان اینکه این مقاله نتیجه تحقیقات بیست سال گذشته است، گفت: دین نقش بسیار مهمی در زندگی خانوادگی دارد اما توجه روانشناسی در مطالعه دین کند بوده و دیر اتفاق افتاده است.
وی ادامه داد: با وجود تاریخچه تقریباً طولانی توجه به دین، جامعهشناسان نسبت به روانشناسان توجه بیشتری به دین داشتهاند، اما رویکردی که فعلاً به دین و معنویت حاکم است نسبت به گذشته کاملاً متفاوت است و در حال حاضر روانشناسی نسبت به دین متواضعتر عمل میکند. در این تحقیق سه پرسش اصلی مطرح است؛ اول اینکه دین چگونه بر تفکر و رفتار والدین اثر میگذارد؟ دوم اینکه دین چگونه به روابط بین فردی در خانواده اثرگذار است؟ و سوم اینکه دین چگونه بر رفتار و بهزیستی فرزندان اثر دارد؟
هولدن در بیان رابطه دین و خانواده گفت: براساس مطالعات انجام شده، ۸۴ درصد از مردم دنیا ادعای مذهبی بودن دارند و این موضع را به آثاری که دین در زندگی آنها اعم از رویکردها، باورها، ارزشها، ادراکات، صفات و عواطف داشته است مربوط میکنند؛ این مفاهیم، مفاهیم کلیدی روانشناختی دین هستند. هر سه دین بزرگ دنیا؛ اسلام، مسیحیت و یهودیت والدین را تشویق میکنند که به فرزندان توجه کنند، برای آنها وقت اختصاص دهند و به آنها عشق بورزند، در نتیجه مشخص میشود والدین مذهبی نسبت به والدین غیرمذهبی در این زمینه مقیدتر هستند.
استاد دانشگاه متودیست جنوبی در مورد شناخت و تفکر والدین گفت: دین در این مبحث در سه حوزه اثر گذار است؛ اولین مورد ارزشهاست یعنی دین ساختار ارزشها را شکل میدهد، دومین مورد بحث تربیت و رویکردهای تربیتی است که با مطالعه در ادیان مختلف در نقاط مختلف جهان میبینیم که مثلا مادران مسیحی نسبت به هندوها و مسلمان بیشتر حمایتگر هستند، مورد سوم باورهای دینی است که به والدین کمک میکند در مشکلات و مصائب سازگاری بیشتری داشته باشند.
وی گفت: موارد ذکر شده نشان میدهد دین در خانواده نقش مثبت ایفا میکند، همچنین در کنارآمدن یا ایجاد همخوانی و تطبیق دادن رفتاری نیز والدین مذهبی موفقتر هستند، البته خانوادههای مذهبی در مقایسه با خانوادههای غیرمذهبی کنترلگری بیشتری روی فرزندان دارند.
هولدن با اشاره به جریانهای مختلف مسیحیت گفت: در مسیحیت محافظهکار از تربیت فیزیکی و جسمی استفاده میشود و تنبیههای جسمی در مقایسه با فرقههای دیگر مسیحیت بیشتر است.
وی با اشاره به روابط خانوادگی تصریح کرد: دین دو نوع اثر مثبت و منفی در خانواده دارد؛ خانوادههای مذهبی شادتر هستند، انسجام بیشتری دارند و همچنین مشکلات رفتاری و خشونت کمتری نسبت به طرف مقابل و فرزندان دارند. دین میتواند آثار منفی نیز در خانواده داشته باشد، یکی از آنها این است که دین منبعی برای تنش و درگیری در خانواده شود، به خصوص زمانی که طرفین یکی مذهبی و دیگری غیرمذهبی باشد و یا فرزندان برای پذیرش دین مقاومت کنند.
استاد دانشگاه متودیست جنوبی در توضیح تأثیر دین در بهزیستی و رفتار فرزندان گفت: براساس مطالعات انجام شده که یکی از آنها بررسی ۱۵ هزار نمونه بوده است، مشخص شده فرزندانی که در خانوادههای مذهبی و دینی تربیت میشوند کارکردهای بهتری نسبت به فرزندانی که در خانواده غیرمذهبی تربیت میشوند دارند، دیگر اینکه این خانوادهها خودکنترلی بیشتری نسبت به فرزندان دارند و سوم اینکه مهارتهای بین فردی این فرزندان بهتر است و مشکلات کمتری در مدرسه دارند، این ویژگیها در خانوادههایی مشاهده میشود که به مسجد، کلیسا و کنیسه می روند.
وی ادامه داد: در حال حاضر نیز پژوهشی در جریان است که ۵ حوزه مطالعاتی را در فرزندان اعم از سلامت جسمی فرزندان، رفتار سالم، رفتار ذهنی و عاطفی، بزهکاری و نیز کارکردهای آکادمیک و شناختی را شامل میشود؛ در مجموع میتوان گفت فرزندانی که تربیت دینی دارند مؤلفههای مثبت بیشتری نسبت به آنهایی که تربیت دینی ندارند دارا هستند.
وی در پاسخ به این سؤال که دین چگونه و چرا در این موضوعات اثر گذار است، گفت: مکانیسمهای متعددی اعم از مکانیسم اثرگذاری بر خود فرد، مکانیسم اثرگذاری بر روابط زناشویی، مکانیسم اثرگذاری بر والدین و مکانیسم اثرگذاری بر شبکه اجتماعی وجود دارد.
هولدن در ادامه به سه بعد اثرگذاری دین شامل نظم اخلاقی که افراد پیدا میکنند، شایستگیهای اکتسابی که فرزندان دارای تربیت دینی به دست میآورند و نیز روابط اجتماعی سازمانی آنها اشاره کرد.
وی در پایان به توضیح آثار منفی بالقوه تربیت دینی پرداخت و گفت: یک مسئله موضوع قتل افتخارآمیز است، بحث دوم، موضوع بدرفتاریهای روانشناختی مثل خشونتهای مذهبی و ترور است و موضوع سوم، بحث سوءاستفادههای فیزیکی و جنسی مثل اتفاقات رخ داده در کلیسا است.