استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه در هفتمین درس گفتار «هویت زن از منظر الگوهای قرآنی» به تشریح ویژگیهای ملکه صبا به عنوان یک زن صاحب قدرت و تدبیر پرداخت و گفت: این زن دارای قدرت حاکمیت است یعنی در بالاترین موقعیت اجتماعی در یک سیستم اجتماعی قرار گرفته است.
ه گزارش ایکنا، هفتمین درس گفتار «هویت زن از منظر الگوهای قرآنی(رابطه مادر و دختری)» از isqa.ir پخش شد. این سلسله درس گفتارها از سوی دبیرخانه رویداد فرهنگی ـ هنری چهار فصل قرآنی مستقر در سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور برگزار میشود.
در ادامه این درس گفتارها انسیه برومند، استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه به تشریح ویژگیهای ملکه صبا که داستان آن در قرآن بیان شده است، پرداخت. این ارائه را ببینید و بخوانید.
«تا اینجا درباره نقش دختری صحبت کردیم، سعی کردیم کمی با شخصیت خواهری آشنا شویم، گذری به نقش همسری زدیم و در نهایت در مورد نقش مادری حرف زدیم و در نهایت خارج از قاب زیبای خانواده به سراغ خانواده جامعه رفتیم و درباره زنی صحبت کردیم که در شرایط سخت اجتماعی میتواند تحول و تحرک ایجاد کند و نقش خود را به زیبایی ایفا کند.
این بار میخواهیم به سراغ شخصیت دیگری برویم که شناساندن جایگاه او را به خود داستان میسپاریم. این شخصیت ملکه صبا است که در سوره مبارکه نمل در داستان حضرت سلیمان با او آشنا میشویم.
حضرت سلیمان پیامبری است که توانسته حکومت و جامعهای تشکیل دهد که در آن رشد جلوههای زیبایی دارد و ارتباط و تعامل او با موجودات مختلف و اثری که بر روی آنها دارد بسیار شگفتانگیز است و قصه بسیار متفاوتی را پیش روی ما قرار میدهد.
یکی از شخصیتهای داستان حضرت سلیمان، زنی است که به تعبیر هدهدی که گزارشگر صحنههایی از حکومت اوست، صاحب ملک است و اسمش سرزمینش هم صبا است. این زن دارای قدرت حاکمیت است یعنی در بالاترین موقعیت اجتماعی که میشود در یک سیستم اجتماعی قرار گرفت، قرار گرفته است.
ملکه صبا از امکانات و داراییهای مادی بهرهمند است و کشوری کاملاً مرفه و بهرهمند از انواع تمتعات مادی دارد و علاوه بر اینها دارای قدرت تدبیر امر است یعنی امرش نافذ است و فرمانش مورد اطاعت قرار میگیرد و میتواند داراییهای خود را مدیریت کند و در یک چرخه رشد روزافزونی قرار دهد.
تا اینجا هدهد از ویژگیهای ظاهری و قدرت مادی ملکه صبا سخن میگوید، در کنار اینها ویژگیهای دیگری در این شخصیت میبینیم که این شخصیت را جذابتر میکند، جایی که نامه حضرت سلیمان را دریافت میکند در حالی که محتوای نامه محتوایی است که از آن قدرت استشمام میشود و در نامه حضرت سلیمان فرموده است: «إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ﴿۳۰﴾ که از طرف سلیمان است و [مضمون آن] این است به نام خداوند رحمتگر مهربان(۳۰) أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿۳۱﴾بر من بزرگى مکنید و مرا از در اطاعت درآیید (۳۱) (آیه ۳۰ و ۳۱ سوره نمل)، این خانم تعبیر زیبایی در مورد نامه حضرت سلیمان دارد که میگوید نامه محتوای ارزشمندی دارد؛ یعنی ملکه صبا قدرت درک کرامت را دارد.
یعنی در عین حال که از نامه قدرت استشمام میشود، میگوید این از طرف هر آدمی نیست یعنی او دارای شاخصههای عقلی است و میتواند بین انواع قدرت تمایز قائل شود. ما میدانیم که حداقل دو نوع قدرت داریم؛ گاهی قدرت در دست کسی است که ضد انسانیت از آن بهره میبرد و گاهی در دست کسی است که از آن در مسیر انسانیت بهره میبرد که نوع اول میشود قدرت بدون کرامت و نوع دوم میشود قدرت توأم با کرامت.
و این بانو میتواند بین اینها تفاوت قائل شود به همین دلیل برخوردی که با نامه حضرت سلیمان دارد یک برخورد شتابزده و برخوردی که القا کنند تضاد بین دو قدرت باشد نیست چون خود او نیز به عنوان ملکه یک سرزمین در مصدر قدرت قرار دارد و از یک طرف با سلیمانی مواجه میشود که در مصدر قدرت است و طبعاً وصف قدرت او به گوش ملکه صبا رسیده است. پس باید استنباطش از نامه حضرت سلیمان قدرت مداری باشد که به دنبال سلب قدرت دیگران است اما با این وجود از این نامه کرامت استنباط میکند.
نکته بسیار زیبایی که در این شخصیت وجود دارد این است که او تهی از هرگونه برتری طلبی است؛ برخلاف چیزی که در شخصیت فرعون موج میزند که اهل برتری طلبی است تا حدی که خود را خدا میداند؛ ملکه صبا با وجود قدرتی که دارد تهی از تکبر است و شاید همین مسئله زمینه درک قدرت حضرت سلیمان را برای او فراهم کرده است.
نکته جالب دیگر در خصوص شخصیت ملکه صبا این است که او اهل مشورت است. وقتی نامه را دریافت میکند، بزرگان قوم و اهل اندیشه را دعوت میکند و میگوید چنین نامهای آمده و میگوید تا شما نظر ندهید من تصمیم نمیگیرم و نشان دهنده این است که استبداد به رأی ندارد. از نشانههای قدرتطلبی، جمود رأی است که کسی را در تصمیمگیری شریک نکنیم؛ ولی ایشان با وجود اینکه در مصدر قدرت است و آدم مدبر، توانمند و عاقلی نیز هست اما باز خود را بینیاز از مشورت گرفتن نمیداند. هر قدر کسی عاقلتر باشد به ویژه در اموری که نیازمند بررسی تخصصی است خود را بینیاز از مشورت نمیداند و هر قدر کسی خود را مستقلتر بداند به ویژه در اموری که تخصص آن را ندارد، این نشان دهنده استبداد رأی اوست.
از طرف دیگر ملکه صبا دارای قدرت ابتکار عمل در تصمیم گیری در شرایط سخت است. حتی در صحنهای که بزرگان قومش از او حمایت نمیکنند باز هم تصمیم عاقلانه میگیرد. از سوی دیگر با وجود قدرت زیادی که دارد دارای قدرت پذیرش حقیقت است؛ یعنی با وجود اینکه خیلی قدرتمند است و به نظر میرسد که نیازمند به چیزی نباشد وقتی با حقیقت مواجه میشود آن را میپذیرد و حقیقت را کتمان نمیکند حتی در جایی که خلاف منافع ظاهری است. در جایی که تخت خود را در کاخ حضرت سلیمان میبیند و میشناسد میگوید که بله این تخت من است.
آوردن تخت ملکه صبا به کاخ سلیمان نشان دهنده قدرت برتر سلیمان است که ملکه صبا میتوانست این مسئله را کتمان کند چراکه خلاف منافع ظاهری او بود که قدرتمندتر بودن سلیمان را نسبت به خودش بپذیرد ولی با تواضع، قدرت سلیمان را میپذیرد.
تأمین امنیت مردمی که تحت حکومت او هستند خیلی برای او مهم است و خیلی برای او مهم است که سلیمان را بیازماید تا ببیند او قدرتمندی است که ضد کرامت انسانی حرکت میکند یا قدرتمندی است که در مسیر تعالی انسان حرکت میکند. برای همین برای او هدیه میفرستد و آزمون میگیرد. در کنار این صفات زیبایی که دارد مبتلا به ظلم است. به تعبیر قرآن میگوید «من به خودم ظلم کردم» یعنی این سلیمان نبود که ظلم کرد بلکه خودم بودم که به خودم ظلم کردم.
در صحنه آخر متوجه اینکه مبتلای به ظلم نفس هست میشود و در نتیجه آن مبتلا به حق پوشانی است. ولی جایی که حقیقت را میفهمد به محض فهمیدن حقیقت را میپذیرد و وقتی در بارگاه سلیمان قرار میگیرد و شکوه حقیقت ایمان را درک میکند معترف به ظلم خودش میشود و با عبارت «قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ؛ [ملکه] گفت پروردگارا من به خود ستم کردم و [اینک] با سلیمان در برابر خدا پروردگار جهانیان تسلیم شدم(آیه ۴۴ سوره نمل)» خضوع و تواضع خود را نسبت به حقیقت آشکار میکند و نهایتاً پذیرای ولایت الهی و قرار دادن خودش در معیت او هست.
وقتی این ویژگیها را کنار هم بگذاریم برای ما چهرهای درست میکند از زنی که در متعالیترین شرایط اجتماعی قرار گرفته است. ما در قرآن از سویی آسیهای داریم که همسر فرعون است و فرعون رئیس یک حکومت و از این سو زنی را داریم که خودش در جایگاه قدرت است و میتواند فرعونی عمل کند اما ملکه صبا در نهایت تواضع و فروتنی، خلاف فرعون که در مواجهه با حضرت موسی(ع) پذیرش حقیقت ندارد، پذیرش حقیقت در مواجهه با حضرت سلیمان دارد و نمادی میسازد از زنی که با وجود اینکه در اوج قدرت قرار دارد حق و حقیقت را میپذیرد و تسلیم ربوبیت پروردگارش میشود و نظام ربوبیت الهی را میپذیرد.
اینها نشان میدهد میتوان زن بود، در اوج قدرت بود و به واسطه پذیرش ولایت الهی تحت الحمایه ولایت الهی قرار گرفت. این شخصیت از جایگاه بسیار ویژهای صحبت و معادلات متفاوتی را همراه با نقش خود مطرح میکند؛ چنین جایگاهی در نظام الهی موضوعیت دارد و منحصر به مردان نیست یعنی در آن زن یا مرد بودن مطرح نیست. شاید این داستان دارد از اسراری در زمانی که شکوفایی حکومت دینی اتفاق میافتد پرده برمیدارد و همین قدر که بدانیم چه افق متعالی پیش رو داریم این مسئله در تربیت ما اثرگذار میشود و میفهمیم اگر آنچه در ظرفیت وجودی ماست را به شکل صحیح پرورش دهیم، افق دید وسیعی برای ما ایجاد میکند، خودمان را کم و کوچک نمیبینیم و به نقشهای کوچک و حداقلی که ما را به ظلم مبتلا میکند قانع نمیشویم».