بیش از آنچه گمان کنید هیتلر از اسلام تعریف میکرد، شیفتۀ این دین بود و مسیحیت را در مقابل به سخره میگرفت. میگفت: «احکامی که تکلیف میکند انسانها غسل و وضو کنند، از برخی نوشیدنیها اجتناب کنند، با طلوع آفتاب برخیزند و سر مناره روند ــ همه تکالیفی است که افرادی هوشمند وضع کردهاند».
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، بیش از آنچه گمان کنید هیتلر از اسلام تعریف میکرد، شیفتۀ این دین بود و مسیحیت را در مقابل به سخره میگرفت. میگفت: «احکامی که تکلیف میکند انسانها غسل و وضو کنند، از برخی نوشیدنیها اجتناب کنند، با طلوع آفتاب برخیزند و سر مناره روند ــ همه تکالیفی است که افرادی هوشمند وضع کردهاند».
میگفت: «اسلام میتواند مرا هم شیفتۀ بهشت کند». میگفت: «توجه کنید اسلام به فرد مسلمان بهشتی وعده میدهد که حوریان در آن ساکنند و نهر شراب جاری است» و در مقابل مسیحیت هیچ وعدهای نمیدهد! قضیه وقتی بهتآور میشود که هیتلر حتی افسوس میخورد که چرا اسلام در قرونوسطا اروپا را فتح نکرد!
این شیفتگی فقط در هیتلر نبود! هاینریش هیملر، فرمانده کل اساس، هم علاقۀ عجیبی به اسلام داشت؛ اسلام را دینی قهرمانانه میدانست و در مقابل مسیحیت را خوار میشمرد. پزشک شخصی او، فلیکس کِرستن، نظر هیملر دربارۀ اسلام را کامل شرح داده است. کرستن میگوید، هیملر پیامبر اسلام را یکی از بزرگترین شخصیتهای تاریخ جهان میدانست و کتابهای زیادی دربارۀ پیامبر داشت. هیملر به کرستن گفته بود قصد دارد پس از پایان جنگ به کشورهای اسلامی رود و مطالعاتش را ادامه دهد.
هیملر معتقد بود اسلام دینی مردانه و سربازمسلک است و مسلمانان چون میدانند پس از مرگ از آنها استقبال میشود از مرگ نمیهراسند و به میدان جنگ میشتابند، زیرا در آن دنیا حتی از زنان بینصیب نخواهند بود. هیملر میگوید، «حکمت عمیقی» در پس این نگرش نهفته است، زیرا «دین باید به زبان مردانی حرف بزند خطابشان قرار میدهد». هیملر مسیحیت را نقد میکرد که چرا هیچ وعدهای به رزمندگانی که در جنگ جان میبازند نمیدهد؟! میگفت اسلام «بسیار دین معقولی است» و برای هر روز مؤمن برنامه دارد.
کرستن تعریف میکند هیملر پاییز ۱۹۴۴ در ستاد فرماندهیاش در فنلاند دچار معدهدرد شدیدی شده بود و او را برای معاینه احضار کرد. وقتی کرستن وارد اتاق شد هیملر از درد به خود میپیچید و «قرآنی بر میز کنار تخت بود».
هیملر هم تأسف میخورد که ای چرا سپاهیان ترکان عثمانی اروپا را در قرن هفدهم تصرف نکردند. اما چه استدلالی در پس این تصور هیملر نهفته بود که اجازه میداد چنین اندیشۀ خائنانهای نسبت به سنت اروپا داشته باشد؟ او معتقد بود اگر ترکان کل اروپا را میگرفتند «کلیساها به طور کامل سیاستزدوده میشد، زیرا ترکان به لحاظ دینی اهل مدارا بودند، آنها میگذاشتند هر دینی برقرار باشد، فقط آن دین باید کاملاً غیرسیاسی میشد وگرنه کلکش کنده بود.»
اما این یعنی چه؟ توضیح آن را میتوانیم از زبان گوتلوب برگر، دست راست هیملر در اساس مسلح، بشنویم. برگر هم همین نظرات را دربارۀ اسلام داشت و معتقد بود: اگر اسلام بر اروپا پیروز شده بود، فرهنگ ژرمن حفظ میشد و «مسیحیت جهود» در کل اروپا دامن نمیگستراند و در نتیجه آلمان امروز فرهنگی ژرمن داشت، نه یهودی!
امین الحسینی، مفتی بیتالمقدس که برای دفاع از فلسطین در برابر مهاجرت یهودیان دوشادوش آلمانیها در جنگ مشارکت داشت، بارها دربارۀ اسلام با هیملر صحبت کرده بود و او نیز از ایدههای هیملر نسبت به اسلام به وجد آمده بود. او نقل میکند که هیملر میگفت جنگهای مذهبی میان کاتولیک و پروتستان باعث شد جمعیت آلمان از ۳۵ میلیون به ۵ میلیون کاهش یابد و به باور او فقط دو راه برای رهایی از این خونریزی بزرگ وجود داشت که اروپا هر دو را از دست داد: یکی وقتی اعراب از اندولس به اروپا یورش بردند و یک بار وقتی ترکان عثمانی از شرق به دروازۀ وین رسیدند.
او تأسف میخورد چرا اروپاییان به جای تسلیم در برابر اسلام در برابر آن جنگیدند.
بزرگترین پرسش این است که پس آن نژادباوری سختسرانۀ نازیسم چه میشود؟! مگر نباید هیتلر به عنوان یک نژادباور به اسلامی که ریشۀ عربی (سامی) داشت به دیدۀ تحقیر مینگریست؟ پاسخش این است که او میان دین و نژاد تمایز مینهاد. آلبرت اشپر، معمار محبوب هیتلر و کسی که در اوج جنگ وزیر تسلیحات و مهمات آلمان بود، با مرور عقیدۀ هیتلر دربارۀ اسلام پاسخ این پرسش را میدهد.
او میگوید، هیتلر باور داشت اگر اعراب با یورش از اندولس اروپا را میگرفتند اکنون جهان مسلمان بود. اما چون ژرمنها برتری نژادی داشتند، اعراب فاتح را کنار میزدند و خود حاکم میشدند و در نتیجه امروز ژرمنهای مسلمان بر جهان حاکم بودند! هیتلر با تأسف میگوید: متأسفانه دینی غلط داریم… دین محمد برای ما بسیار بهتر بود تا مسیحیت با این بردباری کرختش.
پینوشت: دیوید معتدل، تاریخنگار ایرانیتبار جوان، کتاب ارزشمندی دربارۀ رابطۀ اسلام و آلمان نازی نوشته که آنچه گفتم برگرفته از نسخۀ آلمانی کتاب بود (ص ۷۸-۸۸). نسخۀ فارسی این کتاب به زودی با ترجمۀ ایرج معتدل در نشر ثالث منتشر خواهد شد.