تقریری بر معنای خشوع در تلاوت و نسبت آن با حزن
بالاترین سطح از تلاوت قرآن نه تلاوت به فنون مختلف بلکه تلاوت با خشوع است که با سلوک خاصی برای قاری ایجاد میشود و میتواند این نحوه از تلاوت با محزون خواندن یا محزون شدن هم نسبت یا نسبتهایی داشته باشد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، چندی پیش حجتالاسلام علیرضا پناهیان، در مورد تلاوت قرآن چنین بیان کرده بود که «بنده معتقدم صوت عراقی از صوت مصری برای گریه کردن مناسبتر است. قرآن باید با گریه توأم شود؛ پیامبر (ص) چند جوان انصار را دیدند و فرمودند من آیات پایانی سوره زمر را میخوانم هر کدام گریه کردید بهشت را بر شما تضمین میکنم. پیامبر (ص) قرائت فرمودند و یکی از آنها گفت من گریهام نمیگیرد، به وی فرمودند که خودت را به گریه بزن و بهشت را برای او هم تضمین فرمودند.»
این صحبتها موجب شد تا به تبیین مفهوم خشوع در تلاوت و نسبت آن با حزن و اشک ریختن بپردازیم و در این زمینه پرونده ویژهای که چند سال قبل در ایکنا گشوده بودیم را بازخوانی کنیم؛ پروندهای که در آن با افراد صاحبنظر، تلاوت خاشعانه و راههای حصول آن به بحث گذاشته شد.
خشوع به چه معناست؟
یکی از محوریترین مسائل در این زمینه تعریف خشوع و خشیت و نسبت آن با حزن است. آیتالله محمدباقر تحریری در این زمینه معتقد است: خاصیت ایمان انسان مؤمن این است که در برابر ذات اقدس الهی حالت کوچکی، احساس میکند. حالت خشوع، تأثر خاص قلبی است که در برابر یک موجود با عظمت برای انسان به وجود میآید که این شخص خودش را در برابر او کوچک میبیند و چون نماز اظهار خضوع تام در برابر خداوند متعال است به فرد نمازگزار برای قبل از نماز، حین نماز و بعد از نماز دستوراتی دادهاند که موظف است آنها را انجام دهد که اینها نمودارهایی از باور انسان به عالم غیب و خدایی که کمال مطلق و محیط به همه موجودات است، هستند.
حال هر چقدر برای نمازگزار و یا خواننده قرآن این توجهات بیشتر باشد و در قلب او به صورت باور شکل بگیرد، روح نیز از این توجهات تأثیر میپذیرد که این تأثیر را خشوع میگویند.
این استاد اخلاق در مورد گریستن در هنگام تلاوت هم بر این باور است که در روایات بحث حزن و گاهی هم بحث گریه کردن هنگام قرائت قرآن مطرح میشود که این حزن نتیجه آن حالت خشوع است و گاهی هم نتیجه خشیت میشود. گریه هم این چنین است که در وجود انسان دارای اقسامی است و در وجود انسان زمینههای مختلفی دارد؛ یکی از زمینههای مطلوب آن این است که خشیت الهی انسان را به گریه بیندازد که انسان عظمت خدای متعال را درک میکند.
در روایات نیز توصیه شده که قرآن را با حزن بخوانید، خاصیت حزن نیز این است که انسان را به فکر وا میدارد، رسول خدا(ص) میفرمایند: «إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ»، قرآن با حزن نازل شده، به این معنا که نزول قرآن برای دگرگونی است که ما متوجه خودمان و آن جایگاهی که خداوند برای ما قرار داده شویم، این حزن مانند حالتی است که انسان در طول روز کار میکند اما نمیداند نتیجه کارش چیست در نتیجه این نگرانی حزن به وجود میآید. حزن حقیقی در واقع نگرانی در این است که انسان فکر کند و ببیند این سیر وجودیاش به کجا منتهی میشود، قرآن این سیر وجودی را برای ما بیان میکند.
در نتیجه حقیقت قرائت قرآن برای حصول به خشوع و خشیت است که همراه با حزن نیز باشد و گاهی هم ممکن است که به بکا و گریه بینجامد، از این رو میبینیم وقتی ائمه(ع) قرآن میخواندند مستمعان را مجذوب میکردند، در روایت دارد که وقتی امام حسن(ع) قرآن تلاوت میکردند کوچهای که منزل ایشان در آنجا واقع شده بود بسته میشد، علت هم این بود که آن تأثیر حقیقی را در جانها داشت و ائمه(ع) با آن هدف عالی حرکت میکردند. لذا در روایات برای قرائت قرآن نشانههایی را بیان فرمودهاند که آثاری هم بر آن مترتب کردهاند.
پیامبر (ص) در هنگام تلاوت گریه نمیکرد
در یکی از دیگر از گفتوگوها این موضوع با محمدعلی لسانیفشارکی مطرح شد. به باور این محقق و پژوهشگر قرآنی پیامبر (ص) در هنگام تلاوت گریه نمیکردند. بر همین اساس تحلیل ایشان چنین است: اگر بخواهید یک حدیث ولو جعلی پیدا کنید که بگوید پیامبر (ص) وقتی بر مردم قرآن را تلاوت میکرد – در نماز یا خارج از نماز – و میگریستند، نمیتوانید پیدا کنید. مورد معتبری را داریم که پیامبر (ص) از شنیدن صدای تلاوت قرآن منقلب شدند، اما اینکه رسول خدا(ص) در حال تلاوت گریه میکردند، نداریم.
عدهای خیال میکنند تلاوت قرآن با حزن یعنی با اندوه خواندن که گویی عزیزی را از دست داده است، اما حزن مورد نظر هیچ ارتباطی با غم و اندوه ندارد. مهمتر اینکه باید فضای صدور این روایات نیز مورد بررسی قرار گیرد.
معنای قرائت قرآن با حزن و روایت ناظر به این مسئله چیست؟
البته اگر این حرفها را من بزنم ارزشی ندارد. علما باید بگویند علت اینکه گفته شده قرآن با حزن نازل شده پس آن را با حزن بخوانید، مراد این است که زمینه زمینهای بوده که دیدند قرآن را به گونهای میخوانند که گویی رها و آزاد و شاد است و با این حدیث به دنبال این بودند که این روش خواندن تصحیح شود.
این روایات به دنبال آن است که بگوید قاری در هنگام تلاوت قرآن بیغم و آزاد و رها، گویی که بر فراز ابرها است نباشد. قرآن طبیعتش بغضآلود است که این مسئله نیز به قرآنشناسی برمیگردد که طبیعت کلام خدا بغضآلود است و به حالت طرب و رقصیدن و … نیست و این یکی از جنبههای معنایی این دست روایات است، اما فهم متعارف از این روایات در مسیر دیگری افتاده است.
منظور از تلاوت با حزن تلاوت با غم و اندوه نیست
محمدرضا ستودهنیا، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان هم بر این باور است که نمیتوان از روایات چنین استنباط کرد که باید قرآن را با حالت غم خواند. در صحبتهای این استاد دانشگاه آمده است: اگر منظور از حزن، غم و اندوه باشد که کتاب خدا را با غم و اندوه بخوانید که طبیعتا صحیح نیست، کما اینکه در پژوهشهایی که داشتهایم و این مورد را بررسی کردهایم، به این نتیجه رسیدیم که حزنی که مد نظر روایات است غیر از غم و اندوه است، بلکه احتمالا منظور از آن تاثیر و تاثر است.
قرآن برای اثرگذاری در نفوس بشر نازل شده است. قاری هم باید همانگونه که نازل شده، آن را تلاوت کند و به طوری بخواند که اول خودش از کلمات وحیانی قرآن متاثر شود و سپس دیگران را متأثر کند، این اثرپذیری و اثرگذاری همان حزن است.
خودسازی مقدمه رسیدن به خشوع
مرحوم آیتالله محمد محمدی ریشهری، مفسر قرآن هم در مورد خشوع در تلاوت معتقد بود: تنها راه رسیدن به خشیتی که لازمه قرائت مطلوب قرآن محسوب میشود، خودسازی است، اگر قاری قرآن، مشمول این آیه شود که خداوند میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» حتما به مرتبه خشوع نیز نخواهد رسید.
با این اوصاف اگر انسان بخواهد حالت خشوع پیدا کند و به تبع آن تلاوت اثرگذار ارائه نماید باید حداقل مرتبهای از خودسازی را طی کرده باشد. همانطور که آیت الله بهجت(ره) نیز میفرمودند که این که خداوند در قرآن میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ* الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ* وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛ به راستى که مؤمنان رستگار شدند* همانان که در نمازشان فروتنند* و آنان که از بیهوده رویگردانند»، در واقع این ارتباط بین آیات به این معناست که حاصل شدن خشوع در نماز با اجتناب از کارهای لغو به دست میآید.
در نتیجه اگر کسی میخواهد در نماز حالت خشوع پیدا کند باید از لغو یعنی کارها و حرفهای بیهوده نیز اجتناب کند، بنابر این، اگر قاری قرآن میخواهد لحن او در خواندن از طراوت معنوی برخوردار باشد و خالی از معنویت نباشد باید اهل عمل باشد، البته نماز نیز خود قرائت قرآن است و از همین جا میتوان بین این دو ارتباط قائل بود و اگر خشوع در نماز در گرو اجتناب از معاصی است، رسیدن به قرائت خاشعانه نیز این چنین است.
تفاوتهای خشوع و خشیت
حجتالاسلام والمسلمین کاوس روحیبرندق هم در مورد معنای خشوع و خشیت بر این باور است: خشیت بار معنایی بالاتری نسبت به خشوع دارد. در قرآن کریم خداوند درباره خشیت میفرماید: «إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ». در مورد ترس، در قرآن و احادیث واژگانی نظیر خوف، رهبه، وجل یا خشیت گزارش شده است و برخیها این واژگان را مترادف با یکدیگر فرض کردهاند، اما اگر دقت کنیم، معلوم میشود که وقتی این واژگان کنار یکدیگر قرار میگیرند، قطعا معنای دیگری از آنها فهمیده شده و از هر کدام معنای خاصی استنباط میشود. بزرگان ما نیز در این زمینه فرمودههایی دارند که میتوان به خواجه نصیر الدین طوسی اشاره کرد که در کتاب اوصاف الاشراف، بابی دارند و به برخی از این تفاوتها پرداختهاند.
اما طبق یکی از نظراتی که پشتوانه واژگانی دارد، باید بگوییم که خشیت به معنای ترس از عظمت است، بعضی اوقات ترس ما طبیعی است مانند ترسی که هر حیوانی از هر خطری که او را تهدید میکند دارد، به عبارت دیگر این حیوان برای اینکه ضرری متوجه او نشود، خود را از خطر مصون میدارد و احساس میکند، خطری در کمین او است، لذا میترسد.
در نتیجه اگر ترس از چیزهای مادی و طبیعی باشد، مانند همین ترس حیوانی خواهد شد، اما ترسی که در آیات قرآن به ویژه در مورد معاد، مرگ و خداوند مطرح میشود از این مقوله نیست و قطعا ترسی است که پشتوانه عقلانی دارد. بر این اساس، ترس از خداوند، قیامت، خطر و … ترس از خطری است که متوجه ما میشود و در واقع ترس از خودمان است، در واقع اگر از گناه میترسیم به دلیل بدیهایی است که خودمان داریم، وگرنه جهنم که چیر ترسناکی نیست، بلکه به خاطر ضعف قوا و عمل خودمان این ترس وجود دارد.
اما سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است که ترس ما از خداوند چگونه معنا میشود، به خصوص در مورد ترس اولیای خداوند که اعمال آنها درست است و معصوم هستند و خطایی هم نمیکنند، این سؤال نمود بیشتری پیدا میکند.
در اینجا اصطلاحا میگویند ترس از عظمت یک چیز مطرح است، به این معنا که یک چیزی بزرگ باشد، دل آدم را بگیرد و جایی برای خود آدم باقی نگذارد، در واقع این ترس، ناشی از اینکه شخص گناهی مرتکب شده باشد نیست، در اینجا میتوان این مثال را زد که فرض کنید یک فرد در مقابل یک شخصیت بزرگ قرار میگیرد و ابهت و بزرگی این شخصیت آن فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.
اولیای الهی نیز چنین ترسی دارند و به دلیل عظمت خداوند خودشان را در محضر الهی خُرد میبینند، پس اینکه با توجه به معنای اول که از ترس ارائه شد، بگوییم خداوند یک موجود ترسناک است، اینطور نیست، بلکه ترس به این معنای دوم و از روی عظمت است، چون خداوند دارای عظمت محض است و این فرد در برابر او هیچ است، مثال دیگر این که وقتی انسان میخواهد در محضر پادشاهی وارد شود نیز واهمه دارد و این واهمه در واقع همان ترس از عظمت است، با وجود این که هیچ خلاف و گناهی را نیز انجام نداده است.
تلاوت میتواند منجر به گریستن هم بشود
سیدمحسن میرباقری هم در مورد روایاتی که در آنها از حزن در تلاوت سخن رفته معتقد است: خود قرآن اینگونه توصیف میکند و معلوم میشود، وقتی انسان درست قرآن میخواند باید این حس به او دست دهد، در آیه ۲۳ سوره مبارکه «زمر» فرمود: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِیَ»، سپس میفرماید: «تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ» پوست بدن آنهایی که به اصطلاح خشیت دارند به لرزه میافتد و قلب آنها نیز وقتی به یاد خداوند میافتد، نرم میشود.
در جای دیگری، مومنان حقیقی را خداوند اینگونه توصیف میکند که «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»، خب اگر قرار باشد، یاد خداوند به قلب بیاید و با نیامدن آن فرقی نکند این که یاد درست و حسابی نیست، چطور یاد امتحان، دانشجوی درسخوان را عوض میکند و شور در دلش میافتد، مومن حقیقی کسی است که زمانی که میخواهد دست به گناه ببرد، اسم خدا را که میبرند، در دل او شور میافتد و دیگر آن کار را انجام نمیدهد.
در ادامه آیه میفرماید: «وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا»، وقتی آیات قرآن خوانده میشود بر ایمان او افزوده میشود، یعنی قرآن این توانمندی را دارد که بر ایمان بیفزاید و اگر بر ایمان من افزوده نمیشود، پس من مؤمن حقیقی نیستم و حضورم آن طور که شایسته است در محضر قرآن نبوده و تلاوت من هم خاشعانه نیست، بنابر این اگر انسان حق تلاوت را ادا کند، همانطور که فرمود: «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ»، در این زمان هم خشوع میآید و هم بکاء.
معصوم(ع) جایگاه خود را دارد، اما این حدیث که امام موسی بن جعفر(ع) در حین تلاوت میگریستند من را یاد مرحوم آیت الله بهجت(ره) میاندازد، البته قصد مقایسه نیست، اما در نمازهای شب جمعه مرحوم آیت الله بهجت(ره)، میدیدم که عده خاصی هم میآمدند برای گوش دادن به این نماز، ایشان صدای آنچنانی نداشتند، قرائت فنی آن مدلی هم در کار نبود، اما به یک معنا صوت حسن بود و بلا استثنا وقتی در نماز آیات سوره جمعه و سوره اعلی را تلاوت میکردند، میگریستند و دیگران هم به گریه میافتادند.
قرآن این اثر را دارد، وقتی انسان آن را با توجه بخواند و خود را در محضر خداوند بداند، این تأثرات را هم در پی دارد، حیف است که این گوهر گرانبها در اختیار ما است، ولی وقت لازم را نمیگذاریم، وقت گذاشتن هم با توجه به رعایت آداب و … است و همه ما موظف هستیم که در شبانهروز وقتی را برای قرآن بگذاریم، روز قیامت آیا جا دارد که قرآن شِکوه کند که من در اختیار شما بودم، شما با امکانات مختلف در شبانهروز چقدر برای آن وقت گذاشتید و با این کلام خدا چقدر ارتباط برقرار میکردید؟
براساس مجموع این گفتارهای میتوان چنین نتیجه گرفت که مسئله حزن در تلاوت و گریستن امری است که نظر واحدی در مورد آن وجود ندارد اما در یک نگاه کلی میتوان گفت که حزنی که در روایات از آن سخن رفته را نمیتوان به صورت عرفی معنا کرد بلکه در معنای حزن و خشوع باید به مسائل مختلفی توجه داشت.