کربلا احیای غدیر و غدیر فلسفه کربلاست
استاد دانشگاه تهران:
حجتالاسلام فتحالله نجارزادگان با بیان اینکه غدیر هم از منظر قرآنی و هم عقلانی با بعثت گره خورده است، گفت: اگر بعثت میتواند موجب وحدت بیشتر مسلمین شود، قطعا غدیر هم چنین خاصیتی دارد. غدیر را باید با محرم و محرم را با رخداد غدیر تبیین کنیم. در واقع رخداد کربلا احیای غدیر و غدیر فلسفه کربلاست که به آن معنا و مبنا میدهد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، بدون تردید عید غدیر از بزرگترین وقایع تاریخ اسلام محسوب میشود و پیامهای آن کارکردهای بسیاری در عرصه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دارد. برای بررسی بیشتر این موضوع، با حجتالاسلام والمسلمین فتحالله نجارزادگان، استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران، گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید؛
آیا واقعه غدیر میتواند موجب وحدت و تقریب بیشتر مذاهب و مسلمانان شود؟
با نگاهی عمیق خواهیم دید که غدیر از منظر قرآنی و عقلانی با بعثت گره خورده است و اگر بعثت میتواند موجب وحدت بیشتر مسلمین شود، قطعا غدیر هم چنین خاصیتی دارد. اگر این رخداد تاریخی نتواند وحدت را ایجاد کند، ما مقصریم که پیام و فلسفه غدیر را به خوبی تبیین نکردهایم. البته نباید انتظار داشته باشیم که جریانات تفریطی و افراطی از تلقی نادرست خود درباره غدیر دست بردارند، به ویژه اینکه رخداد غدیر رو در روی سقیفه است. بنابراین برخی از اهل سنت نگاه منفی به غدیر دارند و میکوشند اصل ماجرا را منکر شوند (که جای انکار نیست) یا مفاد حدیث طلایی و پربهای غدیر یعنی «من کنت مولاه…» را از معنایش خارج کنند و فقط به محبت و نصرت فروبکاهند و بگویند مراد پیامبر(ص) این بود که هر کسی من محبوب و ناصر او هستم علی هم ناصر و محبوب اوست.
البته میدانند که هرگز این معنا با شواهد قطعی قابل توجیه و قبول نیست، چون پیامبر(ص) در مقام اتمام حجت هستند و هر آنچه را درباره رخداد یا مفاد حدیث غیر از امر ولایتی که گفته شد و در تفسیر آیه ۵۵ سوره مائده آمده است بگویند مسلما با چالشهای جدی مواجه میشود و مردود و باطل است. نباید انتظار داشت که مفاد عمیق غدیر برای آنها فهم شود و به خود اجازه نمیدهند به بازخوانی واقعی غدیر بپردازند و در جهان تشیع هم کسانی که هیجانی برخورد میکنند و مسئله را یکسویه میبینند موجب تفرقه در جامعه مسلمین میشوند، در حالی که سیره اهل بیت(ع) این طور نیست.
آیا در سیره اهل بیت(ع) از حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) گرفته تا امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، که همواره غدیر را در قله دیدهاند و از آن دفاع کردهاند، تلقی و تفسیر از آن موجب تفرقه در جامعه اسلامی شده است؟ اگر کسی قرار است مطابق سیره آن حضرات رفتار کند باید از بدزبانی و بیعفتی کلام و تندخویی دست بشوید و غدیر را در همان سمت و سویی تبیین کند که حضرات معصومین(ع) به عنوان وارثان حقیقی غدیر تبیین و تفسیر کردهاند و از آنان الگو بگیرد.
در گام بعد باید سراغ علمای بزرگی برویم که در مورد غدیر تحقیق کردند و کتاب نوشتند و به شبهات پاسخ دادند. آیا کار آنها سبب تفرقه شد، یا موجب تبیین رخداد غدیر و اتمام حجت برای دیگران شد مانند «الشافی فی الامامه» که سیدمرتضی برادر سیدرضی آن را در قرن ۵ نوشت و به همه شبهاتی که درباره غدیر گفته شده یا ممکن است گفته شود عالمانه، مؤدبانه، منصفانه، محققانه و واقعبینانه جواب داد. بعد از او شیخ طوسی است و در ادامه به روضالجنان ابوالفتوح رازی در قرن ششم میرسیم.
همچنین در قرن اخیر المراجعات شرفالدین عاملی و الغدیر علامه امینی نگاشته شد. آیا این تحقیقات موجب تفرقه شده است؟ خیر زیرا واقعبینانه، عالمانه، منصفانه و طبق اسنادی است که در منابع اهل سنت وجود دارد. اگر ما با این خط مشی پیش برویم، غدیر میتواند موجب وحدت بیشتر مسلمین شود و چالش تفرقه را براندازد.
میتوان گفت که پیوند غدیر با آیات سوره مائده موجب وحدت است، زیرا قرآن مورد قبول همه مسلمین است؟
بله، با پیوند رخداد غدیر و آیه ابلاغ «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ(مائده، ۶۷)، بسیاری از شبهات و ابهامات رخت برخواهد بست؛ گاهی حدیث غدیر را به خودی خود میبینیم که صدها سند دارد، ولی گاهی میخواهیم درباره غدیر به آیات ۳،۵۵ و۶۷ مائده استناد کنیم. همچنین اگر به مدارک و منابع اهل سنت رجوع کنیم، از ۹ صحابی و حداقل ۴ تابعی، پیوند غدیر را با آیه ابلاغ خواهیم دید. زیدبن ارقم، ابوسعید خدری، عبدالله بن عباس، ابن مسعود، جابربن عبدالله، ابوهریره، براءبن عاذب و حذیفه یمانی و … در زمره صحابی و ابوحمزه ثمالی و امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و … در دسته تابعین از جمله کسانی هستند که بین آیه شریفه و غدیر پیوند برقرار کردهاند. البته سخنان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در ردیف سخن پیامبر(ص) است و ما بر اساس منابع اهل سنت، آنها را در دریف برخی تابعین مطرح کردیم.
اگر کسی با این نگاه به غدیر بپردازد و آیه تبلیغ را بررسی کند، شبهات از بین میرود و سبب وحدت منصفان میشود و جایی برای تفرقه وجود نخواهد داشت. بنابراین اگر غدیر عاملی برای تشدید اختلاف در جایی باشد، به خاطر سویههای بدبینانه و افراط و تفریط و نبود تعمق و اندیشه و نیز ناشی از رفتارهای هیجانی برخی افراد است و سیره اهل بیت(ع) و بزرگان ما بر این منوال نبوده است.
پیام اصلی غدیر برای امروز چیست؟ آیا پیامی برای غیرشیعیان و غیرمسلمانان دارد؟
بستگی به زاویه نگاه ما به غدیر دارد؛ آیا آن را رخدادی در تاریخ میبینیم یا رخدادی تاریخی میبینیم که با سرنوشت بشریت گره خورده است. دقیقا مانند رسالت پیامبر(ص) که ممکن است گفته شود بعثت خاتم النبیین رخدادی در تاریخ یا رخدادی تاریخی است که با ابدیت انسان و هستی گره میخورد و به زندگی انسان مبنا میدهد؛ ادلهای هم که متکلمان اقامه میکنند همان ادله رسالت است. بنابراین پیام اصلی عید غدیر پیام مبعث برای امروز است و برای غیر شیعه و غیرمسلمین همان پیام بعثت انبیاء به خصوص بعثت خاتم النبیین است.
آیا بعثت و غدیر به زندگی بشریت معنا میدهد؟ آری، اگر خدای رب و حکیم و رحمان نبود، چنین رسالتی را پدید نمیآورد و در تداوم آن غدیر را ایجاد نمیکرد. بنابراین فلسفه خلقت و سعادت ابدی ما در گرو رسالت انبیاء و پذیرش آن و نیز پذیرش غدیر در تداوم رسالت پیامبر(ص) است.
اگر به تعبیر قرآن، رسالت نبی خدا رحمتللعالمین است، غدیر هم رحمتللعالمین محسوب میشود، زیرا در تداوم آن است و با نگاه دقیقتر، ولایت باطن رسالت است و از منظر کلامی و عقلی هم طبق قاعده لطف که میگوید رسالت انبیاء بر خدا لازم است همان قاعده تأیید میکند که غدیر لازم بود. خداوند هدایتگری بشر را بر عهده خودش گذاشته و ولایتی را که در آیه شریفه «انما ولیکم» بیان فرموده در ردیف ولایت و رسالتی است که برای پیامبر اعظم(ص) تعیین کرد. بنابر احادیث متواتر، این آیه در شأن امام علی(ع) نازل شد و اگر موارد تکراری را حذف کنیم از ۵۰ طریق نقل شده است؛ از ۱۴ صحابه و چند نفر از تابعین.
غدیر تفسیر این آیه است: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ»؛ یعنی «ما انزلی» که پیامبر مأمور تبلیغ و تعلیم نه فقط قرائت آن است همان ولایتی است که در آیه ۵۵ مائده بیان شد و ایشان در غدیر آیه ولایت را تعلیم دادند و تبلیغ و تبیین کردند. پیامبر(ص) دست امیرالمؤمنین(ع) را در غدیر گرفتند و بخشی از آیه ولایت را در قالب سمعی و بصری به مردم ارائه و حدیث شریف غدیر را قرائت کردند؛ «من کنت مولاه …». بنابراین غدیر رخدادی تاریخی است که با سرنوشت بشریت گره خورده و ادله عرفانی، عقلی و قرآنی مؤید آن است و این سه ادله از همدیگر جدا نیستند. اگر کسی غدیر را برای غیر شیعه و غیرمسلمین نداند، از فلسفه خلقت بشر و بعثت انبیاء غافل است.
به نظر میرسد کمتر به متن خطبه غدیر توجه شده است. آیا خواندن این خطبه لزومی دارد و ترویج آن چه فوایدی خواهد داشت؟
نمیدانم که متن خطبه غدیر که در چند منبع از جمله در البرهان بحرانی آمده تماما خطبه پیامبر(ص) است یا خیر، ولی مسلم است که پیامبر(ص) در صحرای غدیر از همه مردم اقرار به شهادت گرفتند که پیام خدا را ابلاغ کردند و همه شهادت دادند که ایشان امام علی(ع) را طبق نص الهی به عنوان امام اعلام کردند. این خطبه آخرین خطبه پیامبر(ص) خدا و شاید جمعبندی رسالت انبیاء در طول تاریخ بشریت است نه فقط رسالت حضرت خاتم النبیین(ع) و سیاستگذاری برای تداوم حیات بشری است تا قیامت. از این رو باید این خطبه در قالبهای گوناگون رسانهای و هنری به بشر عرضه شود؛ همانطور که پیامبر(ص) این کار را کردند. آنچه در مورد این خطبه قطعی و بلاشک است وجود عبارت «من کنت مولاه …» است و باید اطراف و اکناف سند این خطبه را ببینیم و هر آنچه از آن به ما رسیده است بیان شود.
گاهی به نظر میرسد عید غدیر به دلیل نزدیکی به محرم در منابر و مجالس کمرنگ است. توصیه شما به منبریها و مسئولان در این باره چیست؟
غدیر را باید با محرم و محرم را با رخداد غدیر تبیین کنیم. در واقع رخداد کربلا احیای غدیر و غدیر فلسفه کربلاست که به آن معنا و مبنا میدهد. چه از غدیر و چه از محرم بگوییم فرقی ندارد و احیای هر کدام احیای دیگری است و از چند نظر با هم پیوند قطعی دارند؛ یکی اینکه کربلا، تداوم امر غدیر است و امام(ع) به عنوان ولی جامعه اقدام به ایجاد نهضتی کرد تا دین و رسالت را احیا کند. پیامبر(ص) فرمودند: «من کنت مولاه فعلی مولاه» و این موضوع درباره امامان دیگر نیز وجود دارد؛ یعنی من کنت مولاه فحسن بن علی مولاه. چرا پیامبر(ص) امر ولایت علی(ع) را رسمی اعلام کرد، زیرا او خاتم نبیین است و امر ولایت باید در انسان معصومی بعد از پیامبر تداوم یابد تا حجت بر بندگان خدا تمام شود و به کامیابی حقیقی نائل شوند. بنابراین بعد از شهادت امام علی(ع) بشر نیاز به هدایت و نیکبختی ابدی دارد و همه ادله تکرار میشود و باید کسی با علی(ع) برابر باشد که ولایت او در ردیف ولایت علی(ع) باشد و آن شخص امام حسن(ع) است و به ترتیب ائمه(ع) اثنی عشر. بنابراین اگر در سوگ امام حسن(ع) باشیم و از صحیفه سجادیه یا از احادیث امام باقر(ع) و امام صادق(ع) سخن بگوییم، گویی از غدیر سخن گفتهایم. اگر از خطبه فدکیه سخن بگوییم هم از غدیر حرف زدهایم.
در برخی روایات نقل شده که امام علی(ع) به برخی بدریون و صحابه رو کرد و گفت که شما در غدیر حضور داشتید. چرا شهادت نمیدهید که پیامبر(ص) فرمود «من کنت مولاه فهذا علی مولاه.» برخی شهادت دادند، اما تعداد زیادی هم این کار را نکردند و با نفرین امام(ع) به برص مبتلا شدند و برخی از دنیا رفتند. باید هوشمندانه تبیین کنیم که اگر ولایت در غدیر تشریع شد، تا روز قیامت دوام دارد.