خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

قرآن نعمت عظیمی است که سعادت میلیاردها انسان را تضمین می‌کند

از گوهر صحیفه سجادیه؛

از باب ادله اعجاز قرآن می‌توان اثبات کرد که همه قرآن، از جانب خداست و بر همین اساس به این آیه استدلال می‌کنیم که وحی از دسترس هر تجاوز کننده‌ای، مصون و محفوظ است.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، صحیفه سجادیه کتابی حاوی ۵۴ دعا از امام سجاد (ع) است. این کتاب پس از قرآن و نهج‌البلاغه مهم‌ترین میراث مکتوب شیعه به حساب می‌آید و به نام‌های خواهر قرآن و «انجیل اهل بیت» نیز مشهور است. صحیفه مانند قرآن و نهج‌البلاغه از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است. امام سجاد (ع) بسیاری از معارف دینی را در دعاهای خود بیان می‌کند.

صحیفه سجادیه تنها شامل راز و نیاز با خدا و بیان حاجت در پیشگاه وی نیست، بلکه مجموعه‌ای مشتمل بر بسیاری از علوم و معارف اسلامی است که در آن مسائل عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و پاره‌ای از قوانین طبیعی و احکام شرعی در قالب دعا بیان شده است. در بخش ارتباط با خداوند طبق مقتضای زمان‌های مختلف و احوال گوناگون دعاهایی بیان شده است، برخی دعاهای آن به صورت سالانه، همچون دعای عرفه و وداع ماه رمضان، و برخی ماهانه، مانند دعای دیدن هلال، و برخی هفتگی و برخی برای هر شبانه روز قرار داده شده است. دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه از دعاهای مأثور از امام سجاد (ع) که آن را می‌خواند.

امام سجاد (ع) در این دعا وظایف مؤمن واقعی را بیان می‌کند و از خدا درخواست دارد که از شرّ شیطان در امان باشد. حضرت زین العابدین در ابتدای این دعا، خدا را به دلیل دادن مقام شکر به بندگان سپاس‌گزار است و از خدا درخواست پاک شدن گناهان و رسیدن به مقام صالحان را دارد.

آنچه پیش رو دارید گزیده‌ای از سخنان آیت اللّه محمدتقی مصباح یزدی است که در سال ۱۳۸۷ ایراد شده است. قسمت هشتم آن را با هم می‌خوانیم:

محافظ اصلی قرآن خداست

یکی از مهم‌ترین امتیازاتی که امام سجاد (ع) برای ماه رمضان شمردند نزول قرآن در این ماه است. درباره نزول قرآن شبهاتی وجود دارد که باید پاسخ آن گفته شود. یکی از شبهات این است که مگر نه این که خدای متعال می‌فرماید هر آن‌چه در این عالم وجود دارد از جانب ما نازل شده است.

حتی درباره آهن می‌فرماید «أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ»؛ یا می‌فرماید خزائن همه اشیا در نزد ماست که به اندازه مصلحت نازل می‌کنیم «وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»؛ با این وصف قرآن نیز یکی از اموری است که خزائن آن در نزد خداست. همانگونه که الهامات و افکار افراد نیز از جانب خداست. بسیاری از این الهامات و افکار خطا، اشتباه و شرّ هستند. اگر قائل باشیم که همه امور از خزائن الهی نازل شده‌اند، پس افکار و الهامات خطا و اشتباه و شرّ نیز از جانب خدا آمده است. بر همین اساس قران نیز ممکن است دچار اشتباه و خطا باشد، و باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد. این شبهه‌ای است که بعضی شیاطین مطرح می‌سازند.

در جواب این شبهه باید گفت: درست است که هر چه در این عالم وجود دارد از جانب خدا و نازل شده از عالم بالاست، ولی بعضی امور به صورت مستقیم از جانب خدا نازل می‌شود و خدا از آن پاسداری و صیانت نموده و به هنگام نزول از آن مراقبت می‌شود تا کسی به آن لطمه نزده و به سلامت به دست انسان برسد. اما بعضی از امور نیز هستند که اصل آن در نزد خداست اما به واسطه نزول با اسباب و عوامل دیگر، ممکن است تصرفاتی در آن شود که از اصالت آن کاسته گردد.

نزول وحی به انبیا، از نوع اول نزول است. نزول قرآن کریم نیز به گونه‌ای انجام گرفته که از هرگونه تصرف اسباب و عوامل یا دخالت معارضین و شیاطین مصون بوده است. خداوند در پایان سوره جن می‌فرماید «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً * إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً * لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصی کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً»؛ خدا امور غیبی و اسرار خود را، بی‌پرده آشکار نکرده و در دسترس همه قرار نمی‌دهد. بلکه کسانی از غیب الهی و اسرار پوشیده نزد خدا، آگاه می‌گردند که رسول الهی باشند. (البته بر اساس یک احتمال گفته شده در این آیه منظور از «رسول»؛ جبرئیل است. در هر صورت این پیام به پیامبر خدا (ص) می‌رسد.) خدا غیب و اسرار پوشیده را برای پیامبرانی که مورد پسند و رضایت او هستند، آشکار می‌کند.

خداوند برای آنکه این پیام، به سلامت به دست رسولان، برسد و آنها نیز سالم به مردم برسانند، مراقبان و رصدهایی قرار داده «فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً»؛ مراقبان از پیش و پس، پیام الهی را پاسداری و مراقبت می‌کنند.

هنگامی که کاروان وحی از نزد خدا حرکت می‌کند، فرشتگان از آیات و پیام الهی پاسداری می‌کنند. در روایات است که بعضی از سوره‌های قرآن مانند را هفتاد هزار فرشته همراهی می‌کردند تا آن سوره بر پیغمبر اکرم نازل شود.

در هنگام نزول وحی بر پیامبر خدا (ص) کاروان فرشتگان از پیش و پس از آیات الهی مراقبت می‌کردند «یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً»؛ تا کسی مزاحم نزول وحی نشود «لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ»، تا خدا بداند که پیام‌های الهی سالم به مردم رسیده است. حتی پس از نزول وحی بر پیغمبر (ص)، آیات الهی تحت مراقبت و صیانت است تا کسی نتواند در قلب یا زبان پیغمبر دخالت و تصرف کند.

این مراقبت و صیانت برای آن است تا بر مردم حجت تمام شود و آن‌ها با اعتماد کامل به پیام الهی عمل کنند. «وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ»؛ خود خدا بر همه اینها احاطه دارد «وَ أَحْصی کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً»؛ که شماره همه چیز را می‌داند، همه چیز با تفاصیلش در نزد خدا معلوم است. خدا اشتباه نمی‌کند. این قدرت را نیز دارد که وحی را سالم به پیغمبر و از پیغمبر به مردم برساند. این پاسخ شبهه اول.

رمز استدلال به قرآن

شبهه دیگری که مطرح می‌شود آن است که می‌گویند شما برای صیانت قرآن، به قرآن استدلال می‌کنید. شاید خود این آیه از آیاتی باشد که در آن تصرف شده است. اثبات عدم کم و زیاد شدن و تصرف در آیات، بحث طولانی و مستقلی است که با دلایل فراوان اثبات شده و برای آگاهی از آن می‌توان به تفسیر المیزان و تفاسیر عربی و فارسی و دیگر کتاب‌های اعتقادی و کلامی مراجعه کرد. قرآن معجزه است و هیچ کسی نمی‌تواند آیه و سوره‌ای مثل آیات و سوره‌های قرآن را بیاورد.

این نشان می‌دهد که همه قرآن از جانب خداست. اگر کسی بتواند یک سوره؛ مثل سوره‌های قرآن یا چند آیه از آیات قرآن را بگوید، قرآن از ادعای اعجاز خود دست برمی‌دارد. اگر تمام انس و جن جمع بشوند، مثل سوره‌ای از سوره‌های قرآن را نمی‌توانند بیاورند. بنابر این از باب ادله اعجاز قرآن می‌توان اثبات کرد که همه قرآن، از جانب خداست و بر همین اساس به این آیه استدلال می‌کنیم که وحی از دسترس هر تجاوز کننده‌ای، مصون و محفوظ است. حقیقت قرآن، حقیقت بسیطی است که با تنزل آن به قرآن، به آن چیزی که در نزد ماست، تبدیل می‌شود.

ضمانت حفظ قرآن

هنگامی که قرآن در شب قدر بر پیغمبر نازل شد، فقط حقیقتی بسیط بود اما به صورت تفصیلی در طول بیست و سه سال این حقیقت بسیط به وسیله جبرئیل بر پیغمبر اکرم (ص)، به تدریج نازل شد. هنگامی که آیات تفصیلی قرآن بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم نازل می‌شد، ایشان پیش از اینکه عرضه آیات توسط جبرئیل تمام شود، در هنگام وحی شروع به خواندن آیات می‌کردند. گویا پیامبر خدا (ص) در ارائه آیات شتاب داشتند.

آیه نازل شد «وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی إِلَیْکَ وَحْیُهُ» ۵؛ تا این اندازه عجله نکن. بگذار جبرئیل وحی را تمام کند و بعد آیات را قرائت کن. پیامبر خدا (ص) از اشتیاق و شوقی که از نزول آیات داشتند و یا از هراس فراموشی آیات الهی، با سرعت و شتاب آن‌ها را ارائه می‌فرمودند. از همین رو آیه نازل شد و پیامبر را در ارائه آیات به آرامش و صبر سفارش کرد و تأکید نمود «إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ» ۶؛ ما گردآوری و پاسداری از آیاتی را که نازل می‌کنیم، بر عهده گرفتیم. نظیر این آیات در قرآن فراوان است که به حفاظت و صیانت آیات از جانب خدا اشاره می‌کند.

بی‌بهره ماندن گمراهان از قرآن

اگر کسی چشم خود را ببندد می‌گوید: چیزی وجود ندارد و من چیزی نمی‌بینم! قرآن می‌فرماید: خداوند چشمان کسانی که آلوده به هوا و هوس و غرور هستند، را می‌بندد. از پیش و پس، مانع و سدی برای آنها ایجاد می‌کند که حقیقت را نبینند.

پرده‌ای قرار می‌دهد تا چشم آنان چیزی را درک نکند. آیات فراوانی در قرآن آشکارا بر این مطلب تأکید می‌کند. در جایی دیگر قرآن می‌فرماید: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»؛ آیا ندیدی کسانی که هوا و هوس را معبود خود قرار دادند گمراه کردیم. هیچ کسی نمی‌تواند آنان را هدایت کند. اگر کسی به جای اطاعت از خدا، از دلخواه و هوس خود اطاعت کند ما نیز او را گمراه می‌کنیم، به گونه‌ای که هدایت نشود «فَمَنْ یَهْدِی مَنْ أَضَلَّ اللّهُ»؛ حتی اگر بلعم باعورا با آن همه عبادت باشد.

نزول وحی بر تمام وجود پیامبر

از مجموع آن چیزی که بر پیامبر خدا (ص) نازل می‌شود، آن‌چه که با قلب تناسب دارد، «نور»، است که در «قلب»؛ قرار می‌گیرد. آنچه که به چشم می‌آید، خطوطی است که انسان می‌بیند: «فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَهٍ * مَرْفُوعَهٍ مُطَهَّرَهٍ * بِأَیْدِی سَفَرَهٍ * کِرامٍ بَرَرَهٍ» آیات، نوشتاری است که توسط جبرئیل نازل و در برابر چشم پیامبر (ص) نشان داده می‌شود.

اصواتی است که گوش پیغمبر، آنرا می‌شنود. گویا وحی تمام وجود پیامبر (ص) را در بر می‌گیرد؛ از قلب گرفته تا گوش و زبان و چشم. قلب آنرا درک می‌کند، گوش می‌شنود، زبان آن را تکرار می‌کند و چشم خطوط را می‌بیند.

در اینجا ممکن است بگویید خطوط قرآن به چه معناست؟ پیغمبر (ص) درس نخوانده بود تا بتواند خط را بخواند؟ ماجرای کربلایی کاظم ساروقی از الطاف بزرگ خداست که به این پرسش، پاسخ می‌دهد. ماجرای کربلایی کاظم را به صورت جدی پیگیری کنید و با شخصیت این مرد الهی آشنا شوید. او کاملاً بی‌سواد بود. در نوجوانی در کنار پدر خود، کشاورزی می‌کرد و گندم و جو می‌کاشت.

گویا در یک ماه رمضان یا ماه دیگر، یک مبلّغ روحانی به روستای ساروق می‌رود و درباره احکام و مسائل الهی، به ویژه درباره خمس و زکات و اموال حلال و حرام مطالبی را به مردم روستا می‌گوید. این نوجوان که در آغاز سنّ تکلیف قرار داشته، می‌بیند که بر اساس مسائل اسلامی، پدر او باید خمس بدهد. کربلایی کاظم نیز با همان سن اندک به پدر می‌گوید: شما نیز اموال خود را محاسبه کن و خمس آن را بپرداز.

گویا پدر ایشان حرف او را نمی‌پذیرد. کربلایی کاظم به پدر خود می‌گوید: در این صورت زمینی که قرار است بعداً به من برسد، از زمین خود جدا کنید و به من بدهید تا من خود مخارج و اموالم را حساب کنم. پدر ایشان موافقت می‌کند و زمین زراعی کوچکی را به فرزند خود می‌دهد. کربلایی کاظم، خمس زمین را می‌پردازد و شروع می‌کند به کشاورزی کردن در زمین. جو و گندم می‌کاشت تا از آن به عنوان خوراک استفاده کند و پنبه می‌کاشت تا برای خود لباس تهیه کند. تمام امتیازات این مؤمن همین بود که دستورات خدا را انجام می‌داده است. یک روز برای آبیاری به زمین خود می‌رود. خسته از کار و تلاش استراحت می‌کند.

ناگهان چند نفر محترم به نزد او رفته و نشانی امامزاده روستا را می‌پرسند. کربلایی کاظم مسیر را به آن‌ها نشان می‌دهد آن افراد محترم به او می‌گویند اگر شما به همراه ما بیایید، بهتر است. ایشان آن افراد محترم را تا امامزاده همراهی می‌کند. وقتی وارد امامزاده می‌شوند کربلایی کاظم، محیط امامزاده را غیر از آن چیزی که همیشه می‌دیده، می‌بیند. محوطه امامزاده نورانی و دور تا دور امامزاده، با نور سبزی، قرآن نوشته شده بود.

آن افراد به او می‌گویند «بخوان»؛ کربلایی کاظم می‌گوید: من سواد ندارم. می‌گویند: می‌توانی و بخوان. کربلایی کاظم می‌بیند آنچه که دور تا دور امامزاده نوشته شده، گویا در قلب او نیز نوشته شده است و در درون خود می‌تواند آن‌ها را ببیند. شروع به خواندن که می‌کند، از هوش رفته و مدتی در آنجا می‌افتد. پس از ساعت‌ها اهالی روستا به سراغ او می‌آیند و او را پیدا می‌کنند. وقتی برای مردم ماجرای خود را تعریف می‌کند، مشهور شده و او را به نزد علما در قم و دیگر شهرها می‌برند. مرحوم نواب صفوی رضوان الله علیه ایشان را به نزد علمای مصر می‌برد تا او را امتحان کنند.

با عنایت و لطف خداحافظ قرآن شده بود. می‌نشست و با همان لباس ساده روستایی، بی‌هیچ ادعا و تشریفاتی قرآن می‌خواند. علاوه بر حفظ تمام آیات قرآن، الفاظ قرآن را نیز به ترتیب می‌دانست و هم‌چنین اطلاعات بسیار ارزشمندی از قرآن را می‌دانست. بعضی از کسانی که ایشان را خصوصی دیده و آزموده بودند، می‌گفتند ایشان خواص آیات قرآن را نیز می‌دانست. فلان آیه چند حرکت و چند نقطه دارد. علاوه بر این در هر کجا که آیات قرآن نوشته شده بود، آن‌ها را می‌خواند با اینکه اصلاً سواد نداشت. می‌گفت آیات قرآن نور دارد.

اگر خداوند بتواند روستایی ساده و بی‌سوادی را خوانا و حافظ قرآن قرار دهد، آیا پیامبر خدا (ص) را نمی‌تواند حافظ و دانای قرآن قرار دهد؟ آیا با این همه نشانه روشن و آیات و احادیث و گفته‌های بزرگان دین، جفا نیست وحی و قرآن را ذهنیت پیغمبر (ص) و تجربه شخصی و دینی بدانیم؟ تجربه دینی ترجمه‌ای از عبارت‌های غربی‌هاست. پیغمبر خدا (ص) را به اندازه درویشی چله‌نشین، پایین می‌آورند و می‌گویند: «قرآن درک شخصی اوست و برای دیگران حجیّت ندارد! آنچه که او درک می‌کرد اموری مبهم بود! علم حضوری، تفصیل، مفاهیم و الفاظ ندارد. این الفاظ را خود پیغمبر بر اساس ذهنیت عرفی که از مردم عرب داشته، گفته است!»! اگر این سخنان از شخص غیر روحانی شنیده می‌شد عجیب نبود اما وقتی از یک روحانی که سال‌ها در حوزه علمیه قم درس خوانده! این ادعا شنیده می‌شود، انسان می‌خواهد از شرم آتش بگیرد.

اگر سوابق اینها در انقلاب معلوم و روشن نبود، تا این اندازه زجرآور و شرم‌آور نبود. کسی که سال‌ها در درس امام (ره) حاضر شده و پس از انقلاب از جانب امام به آنها منصب‌هایی واگذار شده بود، در زمانه‌ای که همه عالم، علیه اسلام حمله می‌کنند، می‌آید و می‌گوید که: «آیات قرآن حجیتی نداشته و نمی‌شود به آن استناد کرد! قرآن برای دوران زندگی عشایری است!»؛ باید به خدا پناه آورد از شرّ شیطان! خدای تعالی بزرگترین منت را بر بشریت گذاشته و تا روز قیامت قرآن را حفظ خواهد کرد «إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ» ۱۰؛ به آن کسی که قرآن را حاصل خلسه پیامبر (ص) می‌داند باید گفت آیا «نَزَّلْنَا الذِّکْرَ»؛ یعنی خلسه؟ «إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛ یعنی حفظ تجربه شخصی و دینی پیامبر (ص)؟ پیاده شدن احکام قرآن و اجرا شدن آن، شعار انقلاب اسلامی است. آیا انقلاب اسلامی احکام دوران زندگی عشایری و تاریخ مصرف گذشته را اجرا کند یا حقیقت نورانی قرآن را؟ شما مردم را به کدام اسلام دعوت می‌کنید؟ پس انقلاب اسلامی به چه معناست؟

اگر به احکام صریح قرآن نباید عمل کرد، و تاریخ مصرف آن گذشته، پس دنیا را چگونه به انقلاب اسلامی دعوت می‌کنید؟ به کدام اسلام؟ به اسلامی که باید آمریکایی‌ها و غربی‌ها آن؛ را تأیید کنند؟ آیا اگر غربی‌ها اسلام را تأیید نکنند، اسلام اعتباری ندارد؟ کجاییم ما! «أَنّی تُؤفَکون!؟ أَنّی تُصْرَفُونَ!؟»؛ چگونه جواب خدا، جواب امام زمان (عج)، جواب خون‌های شهدا، و جواب امام (ره) را خواهید داد؟

قرآن عظیم‌ترین نعمت خالق بر بندگان

شرافت ماه رمضان به این است که قرآن در آن نازل شده است. همه امور دیگر حاشیه‌ای است. اهمیت ماه رمضان به نزول قرآن است. خداوند به احترام این ماه شریف، این کتاب عظیم را، در این ماه نازل فرموده است. قرآن نعمت خداست در بین بندگان. اگر قرآن در بین ما نبود، اعتبار آن سخنان پیامبر خدا (ص) از کجا و چگونه برای ما ثابت می‌شد؟ حتی اگر می‌دانستیم که پیغمبر (ص) آنان را گفته است تا زمانی که قرآن عصمت پیغمبر را اثبات نکرده و نفرماید که هر آنچه پیغمبر می‌گوید، از جانب ماست و شما باید اطاعت کنید، ما چه دلیلی داشتیم که پیغمبر هر آنچه می‌گوید، صحیح است؟ اگر قرآن نبود، به چه چیز می‌توانستیم، در مقابل ادیان مختلف استناد بکنیم؟ قرآن می‌فرماید: «قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاری عَلی شَیْءٍ وَ قالَتِ النَّصاری لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی شَیْءٍ»؛ یهودیان، مسیحیان را لعنت و مسیحیان، یهودیان را لعنت می‌کردند.

هر کدام می‌گفتند: ابراهیم از ماست. اگر قرآن نبود از کجا می‌دانستیم حق و باطل کدام است؟ قرآن نعمت عظیمی است که سعادت میلیاردها انسان را در طول تاریخ تضمین می‌کند، مسلمانان، مستقیم از آن بهره‌مند می‌شوند و غیر مسلمان در شعاع علوم و معارف اسلامی و احکام و هدایت‌های قرآن از آن استفاده می‌کنند.

روز به روز اسلام در حال گسترش است و روزی خواهد آمد که اسلام همه عالم را فرا می‌گیرد «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ»؛ همه این برکات به واسطه قرآن کریم است. آیا انصاف است که ما به چنین نعمت عظیمی جفا کنیم و بگوییم که ساخته و پرداخته پیغمبر و سخن اوست و اعتباری ندارد. کدام دشمنی می‌تواند بیش از این به قرآن خیانت کند؟ کدام یهودی می‌تواند به اسلام بیشتر از این لطمه بزند؟ فکر می‌کنید آیا رئیس جمهور آمریکا، بیشتر از این می‌تواند به اسلام ضربه وارد کند!؟ آنوقت کسی با لباس روحانیت قرآن را زیر سوال ببرد!؟

خدا برای قرآن که برای سعادت بشر تا روز قیامت نازل شده، احترام فراوانی قائل است و برای ماهی که قرآن در آن نازل شده است فضیلت‌هایی قرار داده است: «فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَهِ، وَ الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَهِ، فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَاما»؛ برای آن‌که خدا عظمت این ماه را برای انسان ثابت کند، خیلی از اموری که در ماه‌های دیگر حلال می‌باشد، در این ماه حرام، نموده است. شاید اشاره به تمتعات جنسی باشد. «وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَاما»، خوردن و آشامیدن که در همه سال حلال است، در روزهای این ماه ممنوع نموده است.

«وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتا بَیِّنا لا یُجِیزُ – جَلَّ وَ عَزَّ – أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ، وَ لا یَقْبَلُ أَنْ یُؤخَّرَ عَنْهُ»؛ این ماه تا اندازه‌ای عزیز و محترم است که هیچ کسی حق ندارد یک روز از آن را، پیش و پس کند.

کسی نمی‌تواند بگوید یک روز پیش از ماه رمضان، روزه می‌گیرم، و روزهای پایانی یا روز دیگر آن را روزه نمی‌گیرم. ماه رمضان زمان مشخصی دارد. از زمان رؤیت هلال، تا هلال شوال باید امساک نمود. هیچ کسی حق ندارد آن را پیش و پس و جا به جا کند و مثلاً بگوید امسال ماه رمضان در تابستان قرار گرفته پس روزه نگیریم.

سال‌ها پیش یکی از مفتیان کشورهای اسلامی فتوا داده بود که چون اقتصاد کشور ما نوپا و ضعیف است کارگران در ماه رمضان روزه نگیرند و در یک ماه دیگر روزه بگیرند. این فراز از دعای امام سجاد (ع) تأکید می‌فرماید که خدای متعال اجازه نمی‌دهد یک روز از ماه رمضان جا به جا شود.

روزه را در هر حالت و زمانی که باشد، باید گرفت. روز کوتاه باشد یا بلند، گرم باشد یا سرد. زمان روزه مسلمان‌ها ماه رمضان است این نشانه اهمیت و عظمت این ماه شریف است. در غیر این صورت خدا می‌فرمود: یکی از دوازده ماه را روزه بگیرید یا می‌توانید یک ماه آن را جلو یا عقب اندازید.

این که در یک ماه، همه مسلمان‌ها در سراسر دنیا مشغول عبادت خدا باشند، برکات و نورانیتی برای همه انسان‌ها و جامعه به ارمغان می‌آورد که با تفرقه به دست نمی‌آید. این احکام دقیق و مشخص، برکات و نتایج ارزشمندی نصیب انسان می‌سازد.

بسیاری از نتایج احکام، امروز با رشد علم ثابت شده است. در زمان پیغمبر اسلام، برای بسیاری از مردم فلسفه احکام روشن نبود. در آن زمان مردم صرفاً برای اطاعت از دستور خدا آن را می‌پذیرفتند اما امروز برای یکایک احکام حکمت‌های فراوانی ثابت شده و هر روز نیز بیشتر روشن می‌شود.

به یقین در روزگاران آینده، بشر بیش از گذشته، از فواید احکام روزه آگاه خواهد شد. ویژگی خاص ماه رمضان باعث می‌شود که روح انسان، در این ماه، از آلودگی‌ها پاک شده و آماده دریافت فیوضات الهی شود. در این مورد شواهد محکمی وجود دارد. بزرگان تأکید دارند، استعدادی که انسان برای درک معارف و حقایق، در سایه روزه گرفتن پیدا می‌کند، با هیچ عبادتی ممکن نیست. اگر خدای متعال روزه را بر ما واجب نکرده بود، امت اسلامی از دریافت برکات فراوان و فیوضات بیکران الهی محروم می‌ماند.

خدای متعال بر امت اسلامی رحمت خود را عنایت فرمود و ماه رمضان را قرار داد. و روزه را واجب نمود تا هر کسی به اندازه تلاش خود از روزه بهره‌مند شده و اموری را درک کند که در ایام سال و در غیر حالت روزه میسر نیست. خوشا به حال آنانی که در این ماه شمّه‌ای از حقایق و معارف الهی را درک می‌کنند، و قطره‌ای از حلاوت و لذّت انس با خدا را می‌چشند، خوشا به حال آنان! اینان کسانی هستند که پس از ماه رمضان نمی‌توانند روزه گرفتن را ترک کنند.

آنهایی که شیرینی روزه را می‌چشند، در پایان ماه رمضان می‌گویند: ای کاش در همه سال روزه واجب بود.

منبع مهر
به خواندن ادامه دهید
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.