کنترل جامعه بهشیوه امام موسی کاظم (ع)
امام موسی کاظم (ع) علیرغم بازداشت خانگی شیوههای منحصر بهفردی برای کنترل و اعمال نفوذ بر جامعه داشته است، چنانچه هارون الرشید نظام سیاسی خویش را از درون با چالشهای جدی مواجه میبیند.
به گزارش ردنا (ادیاننیوز)، هارون الرشید همواره از قدرت بیچون و چرای امام موسی کاظم (ع) و نفوذ معنوی ایشان میهراسید. از این رو در اوج قدرت و اقتدار حکومت خلافت سلطنتی، این اندیشه نظام ولایی با مهندسی کامل آن بود که رقیب جدی آن به شمار میرفت. هارون نظام سیاسی خویش را از درون با چالشهای جدی مواجه میبیند.
در دستگاه خلافت سلطنتی، حتی در حوزه وزارتی عناصر امام (ع) نفوذ کرده و به هدف یاری به نظام ولایی فعالیت می کنند. جاسوسان هر روز اخبار وحشتناکی را گزارش میکنند که میتواند نظام خلافت سلطنتی را همانند حکومت یزیدی و اموی از هم فرو بپاشاند.
امام خلیفهی قلبها
وجوهات بسیاری به جای آن که به دربار روانه شود به وکیلان و یا خانه امام (ع) روانه میشود و مردی قدرتمند و ثروتمندتر از امام کاظم (ع) نیست با آن که بسیاری را خرج و هزینه دوستان و پیروان میکند. این پولها به او کمک میکند که به پیروان ضعیف و ناتوان خود کمک کند. وی را باب الحوائج میخوانند زیرا هیچ حاجتمندی را بیبهره برنمیگرداند. این گونه است که خلیفه قلبها میشود و همان نظامی را تقویت میکند که رقیب جدی نظام خلافت سلطنتی است. هارون پس از نومیدی به این نتیجه میرسد که میبایست امام را در بازداشت خانگی قرار دهد. بدین ترتیب آن حضرت سالها در بازداشت قرار میگیرد و زمانی که هارون از این راه نیز بهنتیجه نمیرسد ایشان را به سیاه چال میاندازد و دژخیمان را بر او مسلط میدهد.
فعالیت حزب علویان در عصر عباسیان
در این زمان وکیلان وی در همهجا جامعه را مدیریت میکنند و نخبگان و دانشمندان دست پرورده او آموزشهای مشخصی را به فعالان میدهند. فعالترین حزب رقیب در عصر عباسی حزب علویان است که با مدیریت امامان (ع) ایجاد شده است. هر قیامی به گونهای، مرتبط با آنان است از این رو هارون خطر را در خود امام مییابد. شاگردان امام نیز با انواع شگردهای مختلف خود را به وی میرسانند و دستورهای لازم را میگیرند.
تشدید محدودیتها و فشار بر آزادی امام (ع)
این گونه است که امام (ع) نظام تشکیلاتی را میسازد که دارای گروههای مجزا و متشکل میباشد. هر گروه خود دارای رهبری خاص است که از وی به عنوان وکیل یاد میشود. وکیل ممکن است صراف و بزاز و تمار یا حتی وزیر باشد. آنان خود را به امام رسانده و دستورهای خویش را جداگانه دریافت می کنند و گروه خود را بر پایه آن مدیریت میکنند. این نظام، تشکیلاتی است که بعدها میخواهد امام رضا (ع) را به قدرت برساند و مأمون با آگاهی به این که قدرتیابی آن به معنای تشکیل نظام ولایی است با ترفندی میکوشد تا از ایجاد آن جلوگیری کند. هارون پیش از این مسئله را درک کرده بود. برای همین محدودیتها را تشدید میکند و میکوشد با شناسایی رهبران و وکیلان، گروهها را به تشتت و درگیری بکشاند. ولی وی در این کار موفق نمیشود و در نتیجه ناچار میشود تا خود امام را به شهادت برساند.
پانویس:
کتاب امام موسی کاظم علیه السلام و چالش های پیش رو