حکایت عاشورا از زبان یک خادم کلیسا
مجید قیصری در رمان «شَمّاسِ شامی» با انتخاب یک خادم کلیسا به عنوان راوی خود، تلاش کرده تا روایت قیام حسینی و واقعه عاشورا را به گونهای بیطرفانه برای مخاطب روایت کند و حوزه اثرگذاری خود را به خارج از مرزهای جهان اسلام بکشاند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، روایتهای داستانی پیرامون واقعه عاشورا و حوادث کربلای سال ۶۱ هجری قمری، به علت مکشوف بودن بسیاری از زوایای شخصیت امام حسین(ع) و محدودیت نویسنده در دخالت عناصر خیال و شخصیتپردازی داستانی برای حضرت سیدالشهدا(ع)، معمولا با روایت یکی از یاران آن حضرت یا موثران قیام در کوفه شکل گرفته است. مجید قیصری در رمان «شَمّاسِ شامی» با انتخاب یک خادم کلیسا به عنوان راوی خود، پای خود را از این ورطه فراتر نهاده و تلاش کرده روایت واقعه عاشورا را با نگاه بیطرفانه برای مخاطب روایت کند و حوزه تاثیرگذاری خود را به خارج از مرزهای جهان اسلام بکشاند.
این نویسنده که تجربه چندین بارهای در نگارش داستانهای مذهبی دارد و سابقه خوبی از خود در این حوزه به جای گذاشته است، در رمان «شَمّاسِ شامی» سعی کرده تا با استفاده از تکنیکهای متداول در داستاننویسی امروز، نگاهی واقعگرایانه به روز عاشورا داشته باشد.
شاید همین روایت بیطرفانه از نگاه یک راوی غیرمسلمان «شَمّاسِ شامی» در زمره محدود آثار داستانی عاشورایی قرار داده که موفق به تجربه چاپهای بالا شده است. درواقع نقطه قوت و نکته جالب توجه درباره این رمان، همین انتخاب راوی غیرمسلمان و شخصیتی به نام «شَمّاس»، خدمتکار و محافظ مخصوص «جالوت» است که در ایام واقعه عاشورا، به عنوان سفیر روم در شام مشغول خدمت بوده است. شخصیتی که چندان شناختی هم از دین اسلام ندارد اما مظلومیت و حقانیت امامحسین(ع) او را به نوعی دچار دگرگونی میکند و پس از تحقیق و تفحص به اصل ماجرا و حقانیت امام حسین(ع) پی میبرد و به دربار یزید میرود و بر او میتازد که چرا پسر پیامبر(ص) را کشتهای؟ آن هم در اوج مظلومیت!
«شَمّاسِ شامی» درواقع داستانی درباره وقایع بعد از واقعه کربلا اما از زاویه دیدی متفاوت است. یک اثر بسیار تاثیرگذار که از زبان یک شخصیت غیرشیعه و مسیحی روایت شده و رفتار حکومت بنیامیه و احوال اسرای کربلا را بعداز واقعه تلخ عاشورا را بیان میکند.
قیصری در این اثر در ۲۸ فصل کوتاه به حوادث پس از واقعه عاشورا در کربلا میپردازد. درحقیقت روایت «شَمّاسِ شامی» در قالب نامهنگاریهایی است که شماس به دربار امپراتور روم دارد و مدام از تلاش برای پیگیری احوال اربابش مینویسد. در این میان به عنوان یک راوی سوم شخص هر آنچه را که در دربار شام میبیند و از گوش مردمان شام بر آنچه که بر خاندان رهبر قیام رفته است را بازگو میکند. در خلال همین صحبتهای راوی، نویسنده بسیاری از حوادث کربلا -از حکایت شگفتانگیز سر مبارک امام حسین(ع) در صندوقچه خولی و دیر راهب گرفته تا ورود بازماندگان اهل بیت به شهر شام- را با روایتی نو به مخاطب معرفی میکند.
درحقیقت قیصری در قالب یک داستان تاریخی و معمایی بسیاری از حوادث ناگوار حادثه کربلا که در کتابهای تاریخی و مذهبی دیگر بیان شده را بهگونهای ساخته و پرداخته که خواننده را متحیر و با هوشیاری طوری داستان را روایت میکند که اتفاقات نه تکراری بهنظر میرسند و نه تصویری کسلکننده در ذهن مخاطب ایجاد میکند.
نگاه انسانی راوی در «شَمّاسِ شامی» به ماجرای کربلا و همچنین پیگیریهای متداول او نسبت به ظلمی که به امام سوم شیعیان روا داشته شده، از امتیازات بارز این کتاب به حساب میآیند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«این که چند بار سرورم را تا پشت دروازه قصر جیحون همراهی کردهام، به درستی نمیدانم، حسابش از دستم در رفته است. اما برای این که ثابت کنم سرورم در شورشی که میگفتند علیه خلیفه به راه افتاده قصد همکاری داشتند و با ایشان هم فکر و همراه بودند، باید به یکی از مواردی اشاره کنم که از نزدیک شاهدش بودم. این را بیان میکنم تا به حضرت عالی به تحقیق ثابت کرده باشم که سرورم هیچگونه ارتباطی با شورش و رهبر شورشیان نداشته است. شاید اگر جناب سرجیوس، سرورم را در جریان اموری که در قصر جیرون داشت اتفاق میافتاد، قرار میدادند، سرنوشت سرورم جور دیگری رقم میخورد.
«شَمّاسِ شامی» به قلم مجید قیصری برای نخستین بار در سال ۱۳۸۷ در ۱۶۰ صفحه توسط نشر افق به چاپ رسید. این رمان در جشنواره کتاب سال شهید حبیب غنیپور، در بخش ادبیات داستانی بزرگسال با موضوع آزاد رتبه دوم را بدست آورده و همچنین نامزد جایزه جوایز روزی روزگاری، جلال آل احمد و قلم زرین نیز بوده است.