رهبر معظم انقلاب معتقد است فتوای حضرت امام خمینی (ره) درمورد ارتداد سلمان رشدی «متکی به آیات الهی، مستحکم و غیرقابل خدشه است.» و توبه او هم «تغییری در این حکم الهی نخواهد داد.» اما در عین حال ایشان برای مقابله با اسلامستیزی غرب ۸ راهکار کلان را ارائه میدهند تا در درازمدت آثار اهانتهای غرب به اسلام کاملاً خنثی شود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز) به نقل از ایکنا، اقدام به قتل سلمان رشدی در روزهای اخیر در نیویورک آمریکا، دوباره مسئله فتوای ارتداد او را توسط امام خمینی(ره) در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ یادآوری کرد و بحثها و گفتوگوهای رسانهای زیادی را به راه انداخت و در این بین دشمنان تلاش کردند با حمله به این فتوای شرعی و فقهی و بیتوجهی محض به توهین آشکار سلمان رشدی به مقدسات و ارزشهای میلیاردها مسلمان، هدف اصلی خود که همان اسلامهراسی و اسلامستیزی است را به پیش ببرند.
البته در همان دوران حضرت امام(ره) تا زمان رحلت ایشان و دوران رهبری مقام معظم رهبری، چندین بار شایعه امکان بخشیدن سلمان رشدی در رسانهها منعکس شد که هم امام(ره) و هم رهبر معظم انقلاب با قاطعیت آن را تکذیب و رد کردند. حال در این نوشتار به بازخوانی دیدگاه رهبر معظم انقلاب به این فتوا به طور خاص و راهکارهای کلان ایشان برای مقابله با اسلامهراسی و اسلامستیزی غربیها میپردازیم.
رهبر معظم انقلاب در دوران رهبری در چند سخنرانی به تفصیل به تشریح اهداف این فتوا و تأثیر آن بر ایجاد یک نوع بازدارندگی نسبت به عادی شدن توهین به مقدسات اسلامی اشاره کرده و فرمودند: «آن روزی که استکبار، ماجرای سلمان رشدی را علم کرد، برای همین بود که شاید بتواند از راه آن موجود حقیر سیهروز و سیهرو و کتاب شیطانی او، به روحیه مسلمانان – لااقل در بخشی از دنیا – لطمه بزند. با دشنام و بدگویی در این کتاب، شاید بتوانند قدری مسلمانان را تضعیف کنند. همین عمل، وبال جانشان شد. عکسالعمل امام در مقابل این توطئه، آنچنان قاطع و کوبنده بود که همه آنها را غافلگیر کرد. آنان خواستند با نشر و بزرگ کردن آن کتاب، روحیه مسلمانان را تضعیف کنند.
شاید شماها ندانید، ولی من دیده بودم؛ چون مجلات را برای من میآورند. یکی، دو ماه بود که این کتاب در مطبوعات دنیای غرب – مخصوصاً مجلات امریکایی – آن چنان تبلیغ میشد که هر کسی نگاه میکرد، میفهمید این یک توطئه است. لزومی ندارد که یک کتاب را – هرچند هم که خوب باشد – اینقدر بزرگ کنند، در مجلات بنویسند، راجع به آن رپرتاژ بدهند، از فروشش بگویند، از ناشرش بگویند، از مطالبش بگویند، خلاصه کنند و عکس و فیلم بگیرند، اینجا و آنجا پخش کنند و همه به مسلمانان بخندند! هر کسی میفهمید که این کار، عادی نیست. با جنجال، این کتاب را وسط انداختند، شاید بتوانند با آن، روحیه مسلمانان را تضعیف کنند و بشکنند.
عکسالعمل و ضربه متقابل امام، آنقدر قوی بود که به کلی ورق را دگرگون کرد. حکم اعدام سلمان رشدی که با اقبال و تصدیق و شوق وافر ملتهای اسلامی در همه جا مواجه شد، کار را دگرگون کرد. حالا روحیه آنها بود که تضعیف میشد. حالا طرفداران آنها باید در طول این مدت از خودشان دفاع میکردند. لذا از آن روز تا حالا، سردمداران غرب و استکبار، در مقابلههایی که با جمهوری اسلامی کردند، از اولین کلماتشان این است که بیایید این قضیه سلمان رشدی را یکطور حلش کنید!
هرجا یکی از این مهرههای زنجیره استکبار جهانی، کسی را پیدا کرد که فهمید ممکن است حرف او را به گوش مسئولان جمهوری اسلامی برساند، اولین حرفی که زد – یا جزو اولین حرفها – این بود که کاری بکنید این قضیه حل بشود!
فشار آوردند، هو و جنجال کردند، متهم نمودند، بالا رفتند، پایین آمدند، نوشتند، گفتند، محکوم کردند، نویسندگان و هنرمندانِ آلت دست را جمع کردند، طومار امضاکردند، تا شاید بتوانند در این حکم استوار الهی، اندکی خدشه وارد کنند؛ ولی نتوانستند، بعد از این هم نمیتوانند؛ چون حکم اعدام سلمان رشدی، متکی به آیات الهی است و مثل آیاتالهی، مستحکم و غیرقابل خدشه است.» (بیانات در دیدار جمعی از مردم خراسان، ۱۵ خرداد ۱۳۶۹)
در واقع از حمایتهای ویژه و خاص دولتها و مقامات غربی از این رمان کاملاً مشخص بود که این یک اثر عادی و معمولی نیست و به واقع یک پروژه و سناریویی با اهداف بسیار بزرگتر است؛ سیاهنمایی چهره اسلام، بیروحیه کردن مسلمانان، جلوگیری از گرایش روزافزون مردم جهان از جمله در غرب به اسلام و در نهایت عادیانگاری و عادیسازی توهین به اسلام.
غرب در حالی که با حمایت از این اثر به زعم خود در یک موضع تهاجمی نسبت به جهان اسلام قرار گرفته بود، به یکباره با فتوای امام(ره) کاملا به عقب رانده شد و به ناچار در موضع دفاعی قرار گرفت و فتوای امام(ره) توانست مخالفت دنیای اسلام را که البته از قبل از فتوا هم شروع شده بود، به سرعت گسترش دهد.
البته رهبر معظم انقلاب این مشکل را برای غربیها قابل حل دانسته و فرمودند: «میگویند: راه حلش چیست؟ راه حلش خیلی ساده است. مجرمی است که جرمی مرتکب شده و باید مثل بقیه مجرمان عالم، حکم الهی درباره او جاری بشود. به دست همان مسلمانان انگلیس بدهند – نمیگوییم به دست ما بدهند – تا حکم الهی را درباره او جاری کنند. با چنین اقدامی، این قضیه حل خواهد شد و دیگر تمام میشود. گرهی نیست که باز نشود. این، همان گره است. این، همان نحوه باز شدن این گره است. باید حکم الهی درباره این موجودی که بر حسب آیات الهی و احکام قطعی اسلامی، به مجازاتی محکوم شده، اجرا بشود.» (همان)
همچنین در تاریخ ۵ دیماه ۱۳۶۹ دفتر مقام معظم رهبری با توجه به اخبار مربوط به تبری جستن سلمان رشدی مرتد از اهانتها به پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و دیگر مقدسات اسلامی، در کتاب موهن آیات شیطانی در پاسخ به سؤالات از سوی مسلمانان در این زمینه اعلام کرد که:
حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالی رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: «حکم تاریخی و تغییرناپذیر حضرت امام رضوان الله تعالی علیه درمورد نویسنده کتاب کفرآمیز آیات شیطانی و تعهد مسلمانان در سراسر جهان به اجرای این حکم اسلامی، نخستین ثمرات خود را در صحنه رویارویی اسلام با کفر جهانی نشان میدهد و استکبار غرب که حمله به مقدسات یک میلیارد مسلمان جهان را مقدمهای برای تحقیر مسلمین و از بین بردن انگیزههای خیزش اسلامی در جهان قرارداده بود، بصورت مفتضحانه و گام به گام مجبور به عقب نشینی شده و انشاءالله با ادامه مقاومت مسلمانان جهان از این پس کسی جرئت اهانت به پیامبر معظم (ص) و مقدسات اسلامی را نخواهد یافت.
حکم اسلام درمورد نویسنده کتاب آیات شیطانی همانگونه که حضرت امام رضوان الله تعالی فرمودند: «اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد» ثابت است و چنین تشبثاتی که با همیاری بعضی افراد به ظاهر مسلمان صورت میگیرد، تغییری در این حکم الهی نخواهد داد.»
تأکید رهبر معظم انقلاب بر قطعی و تغییرناپذیر بودن حکم امام(ره) در واقع برای همیشه امکان ایجاد تزلزل و باطل شدن آن را از بین برد و پیام قاطعی به غرب بود که اجرای این حکم برای همیشه در دستور کار است، چه آنها خوششان بیاید چه نیاید. به عبارتی میتوان گفت چنین پایداری و مقاومتی توانست خوی استکباری، خودبرتربینی و تکبر غربیها را در مقابل سایر ملل و ارزشهای آنان به شدت در هم شکست.
رهبر معظم انقلاب در سخنانی دیگر به مقابله سرسختانه غربیها با فتوای امام(ره) و حمایت عجیب آنها از این رمان موهن و نویسنده هتاک آن که همه حکایت از برنامهریزی و حسابشده بودن این دارد، اشاره کرده و فرمودند: «ببینید! امام، سلمان رشدى را مهدورالدم کردند.
در دنیا غوغا شد. یادتان هست؟ اروپاییها یکسره سفیرهایشان را از تهران خواستند. بنده، همان وقتها سفرى به یکى دو کشور اروپایى داشتم؛ به همین یوگسلاوى و رومانى و اینها. خبرنگارها ریختند سر ما که «آقا؛ این قضیه سلمان رشدى چیست؟» گفتیم: «بله؛ این قضیه بسیار مهمى است که امام فرمودند. این کار هم خواهد شد.» بنا کردند از اطراف خدشه کردن: «چطور شما چنین حکمى کردید!؟ چطور شما دخالت مىکنید!؟» قرص و محکم ایستادم و گفتم: «امام تیرى شلیک کردهاند و این تیر همینطور مىرود. خوب هم هدفگیرى کردهاند و تا به هدف نخورد، نمىافتد.»
الان هم همین را مىگویم. معتقدم این تیر، روزى به هدف خواهد خورد. شاید بعضى، آن روز خیال مىکردند که «حالا شدت و به این وضوح هم لازم نیست.» نه آقا! الحمدللَّه، چند صباحى بیشتر نگذشت که همانهایى که با اخم، سفیرها را برده بودند، یکى یکى به در خانه آقاى دکتر ولایتى آمدند و گفتند «آقا، ببخشید! اشتباه شده است.» آن وقت یکى یکى، سفیرها را برگرداندند. ایشان هم بحمداللَّه، با عزت، یکىیکى اینها را قبول کرد و آمدند سرجایشان. قضیه چنین است. اصول ما اینهاست.» (بیانات در جمع مسئولان وزارت امور خارجه و سفرا و کارداران جمهورى اسلامى ایران، ۱۹ مرداد ۱۳۷۱)
بیانات رهبر معظم انقلاب در این باره نشان میدهد که موضع ایشان همان موضع امام خمینی(ره) است و از طرفی این یک حکم مستدل فقهی و تغییرناپذیر است که ربطی به دولت جمهوری اسلامی ندارد و مسلمانان مجری آن هستند و این تنها راهی است که برای حل این مسئله خاص وجود دارد.
در عین حال هبر معظم انقلاب در طی سالهای رهبری در برابر انواع و اقسام اقدامات غربیها در خصوص اسلامهراسی از جمله قرآنسوزی، اهانت به پیامبر اکرم(ص) و استهزای احکام و دستورات اسلامی، به ارائه راهکارهای کلان برای مقابله با این اقدامات پرداخته که میتوان در قالب ۸ راهکار مطرح کرد:
۱ـ بازشناسی درسهای نظری و عملی پیامبر اسلام (ص)
صهیونیستها و دولتهایی که زیر نفوذ صهیونیسم هستند، دستگاه استکبار و در رأس آنها آمریکای جنایتکار، وقتی میخواهند با امت اسلامی دربیفتند و با اسلام معارضه کنند، آماج حمله خودشان را نبی معظم و مکرم اسلام قرار میدهند. این به چه معناست؟ این به خاطر این است که یاد آن بزرگوار، نام آن بزرگوار، ولادت آن بزرگوار، هجرت آن بزرگوار، حکومت ده ساله آن بزرگوار در مدینه و یکایک اقدام و تعلیم و آموزش آن بزرگوار، امروز برای مسلمانها، اگر تدبر بکنند و تأمل بکنند، یک درس است؛ گشایشِ یک درِ بازی به سوی زندگی است.
پیغمبر الهامبخش است برای امت اسلامی. چون این را میدانند؛ چون از بیداری امت اسلامی میترسند؛ چون از قدرت جامعه یک میلیارد و پانصد میلیونی مسلمان در سرتاسر عالم وحشت دارند، در مقابل پیغمبر صفآرایی میکنند. رحمه للعالمین را، منشأ عظیمترین خیرات و برکات برای بشریت را در مطبوعاتشان، در زبان سیاستمدارانشان، در کتابنوشتنهایشان، به وسیله مزدورانشان مورد اهانت قرار میدهند. این باید ما مسلمانها را بیدار کند؛ بفهمیم که در وجود پیامبر، در شخصیت پیامبر، در خاطرات زندگی پیامبر، در هجرت پیغمبر، در جهاد پیغمبر، در سیره پیغمبر، در درسهای قولی و عملی پیغمبر، چه گنجینه عظیمی برای مسلمانها نهفته است.
ما از این گنجینه اگر استفاده کنیم، امت اسلامی به آن چنان موقعیتی خواهد رسید که نتوانند دیگر به او زور بگویند؛ نتوانند او را زیر فشار قرار بدهند؛ نتوانند او را تهدید کنند؛ این درس است برای ما. (بیانات در سالروز میلاد پیامبر اکرم(ص)، ۲۲ اسفند ۱۳۶۸)
۲ـ معرفی چهره بیپیرایه اسلام
مهم آن است که چهره بیپیرایه اسلام، دیده و شناخته شود. دشمنان در طول چند قرن و دوستان نادان و غافل در زمانی درازتر، چهره نورانی اسلام را زشت کرده و به غرض یا به سلایق جاهلانه، به آن افزوده یا از آن کاستهاند. امروز هم اگر چه کژ فهمیها و سودطلبیها از سوی خودیها در کار تیره کردن تصویر اسلام است، ولی حقاً تبلیغات دشمنان در این باره بسی بیش از آن است و آنان از راههای ظریف و موذیانه به این کار مشغولند… برادرانِ مسلمان! بر این اساس، کار بزرگ ما شناسایی اسلام و شناساندن آن و نیز آشنایی بیشتر با یکدیگر است. (بیانات در آغاز اجلاس سران کنفرانس اسلامی، ۱۸ آذر ۱۳۷۶)
بهنظر من در برابر پدیده اسلامهراسی مطلقاً نباید منفعل شد؛ بله، اسلامهراسی وجود دارد؛ عدّهای دارند مردم را، جوامع را، جوانان را، اذهان را از اسلام میترسانند… ما بایستی تلاش کنیم، یعنی در نظام جمهوری اسلامی، کار بزرگ و مهم این است که ما همه – هر کسی در هر نقطهای قرار دارد که توانی در این زمینه دارد – باید تلاشمان این باشد که اسلام ناب را مطرح کنیم، اسلام طرفدار مظلوم و ضد ظالم را در دنیا مطرح کنیم. همان جوانی که در اروپا است، یا در آمریکا است، یا در مناطق خیلی دوردست است، از این خصوصیت مبتهج میشود، به هیجان میآید که معلوم بشود اسلام عبارت است از نیرویی، انگیزهای، فکری که علیه ظالمین و ستمگران و به نفع مظلومین حرکت میکند، برنامه دارد و این را وظیفه خودش میداند.
اسلام طرفدار عقلانیت، اسلام فلسفههای عمیق، اسلام تفکر، اسلامی که در قرآن اینهمه به عقل و فکر و لب و مانند اینها اهمیت داده شده را معرفی کنیم؛ اسلام طرفدار عقلانیت و ضد قشریگری، ضد تحجر، ضد اسیر اوهام و تخیلات خود شدن – که کسانی به نام اسلام این چیزها را دارند – اسلام ناب را نشان بدهیم، بگوییم اسلام، این است؛ اسلام متعهد در برابر لاابالیگری. (بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى، ۲۱ اسفند ۱۳۹۳)
۳ـ وحدت حول محور پیامبر اعظم(ص) بر ضد دشمنان اسلام
وجود مقدس نبی مکرم و رسول اعظم اسلام، مهمترین نقطه ایجاد وحدت است. قبلاً هم این را عرض کردیم که دنیای اسلامی میتواند در این نقطه به هم پیوند بخورد؛ اینجا، جایی است که عواطف همه مسلمانها در آنجا متمرکز میشود؛ این، کانون عشق و محبت و دنیای اسلام است. حالا شما ببینید قلمهای پول گرفته از صهیونیستها، همین کانون را مورد توجه قرار میدهند و به آن اهانت میکنند؛ برای اینکه اهمیت اهانت به امت اسلامی و تحقیر دنیای اسلام، کمکم از بین برود.
این، نقطه اصلی است؛ سیاستمداران، نخبگان علمی و فرهنگی، نویسندگان، شعرا و هنرمندان ما روی این نقطه تکیه کنند و همه مسلمانها با این شعار به هم نزدیک شوند. موارد مورد اختلاف را در نظر نگیرند، یکدیگر را متهم نکنند، یکدیگر را تکفیر نکنند و یکدیگر را از حوزه دین خارج نکنند. دلها در سراسر امت اسلامی، به یاد پیامبر و به عشق پیغمبر طراوت پیدا میکند؛ همه ما دلباخته و عاشق آن بزرگواریم. (بیانات به مناسبت میلاد پیامبر(ص) و هفته وحدت، ۲۷ فروردین ۱۳۸۵)
این رفتارهای نامعقول و کینتوزانه بر ملتهای مسلمان حجت را تمام کرده و به بیداری اسلامی کمک رسانده است. امروز چه بخواهند و چه نخواهند حرکتی عمیق و ریشهدار در دنیای اسلام آغاز شده است و همین حرکت است که در زمان متناسب خود به استقلال و عزت و حیات دوباره امت اسلامی خواهد انجامید. این یک مقطع تاریخی تعیینکننده است. نخبگان و علماء و روشنفکران وظیفه سنگینی در این مقطع بر دوش دارند.
هرگونه ضعف و سست عنصری و غرضورزی و کوتاهی آنان میتواند به فاجعه منتهی شود. علمای دین در برابر اختلافافکنی مذهبی ساکت ننشینند؛ روشنفکران در دمیدن روح امید در جوانان کوتاهی نکنند؛ سیاستمداران و زمامداران، مردم خود را در صحنه نگه دارند و به آنان تکیه کنند؛ دولتهای اسلامی همبستگی میان خود را تقویت کنند و از این قدرت حقیقی در برابر تهدید سلطهگران بهرهمند شوند. (پیام حج، ۸ دی ۱۳۸۵)
۴ـ بازگشت مسلمانان به عناصر قدرت خود
کسانی که امروز دنیای اسلام را از اتحاد و یکپارچگی دور میکنند – در حالی که احتیاج به یکپارچگی، امروز بیشتر از همیشه است – اینها به نفع شیاطین کار میکنند، به نفع ابلیسها کار میکنند. امروز میبینید دنیای غرب، دستگاه استعمار، گردانندگان کمپانیهای نفتی و تجاری بزرگ دنیا، این کارتلها و تراستها، همه دارند پول خرج میکنند، نقشهریزی میکنند برای اسلامستیزی. قرآن را آتش میزنند، نام مبارک پیغمبر را مورد اهانت قرار میدهند، کاریکاتور درست میکنند، کتاب مینویسند، در پایتختهای بزرگ اروپا علیه مسلمانها هیجانات قومی درست میکنند – میبینید دیگر؛ اینها چیزهای روشن و واضحی است – اینها معنایش چیست؟ معنایش اسلامستیزی است.
امروز دشمنان غربی، علیه اسلام و مسلمانان، شمشیر را از رو بستهاند. خب، اینجا تکلیف مسلمانها چیست؟ مسلمانها باید به عناصر قدرت خودشان برگردند؛ مسلمانها باید در درون خودشان عوامل اقتدار و توانایی را روزبهروز افزایش دهند. یکی از مهمترین عوامل اقتدار، همین اتحاد و اتفاق است. این برای ما درس است، برای ملتهای مسلمان درس است. (بیانات در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن کریم، ۱۸ خرداد ۱۳۹۲)
۵ـ توجه به پشت صحنه اهانتها و اغراض عاملان آن
پشت صحنه این حرکات شرارتبار چیست و کیست؟ مطالعه این روند شرارت که در این سالها با عملیات جنایتبار در افغانستان و عراق و فلسطین و لبنان و پاکستان همراه بود، تردیدی باقی نمیگذارد که طرّاحی و اتاق فرمان آن در دستان سران نظام سلطه و اتاق فکرهای صهیونیستی است که از بیشترین نفوذ بر دولت آمریکا و سازمانهای امنیتی و نظامی آن و نیز بر دولت انگلیس و برخی دولتهای اروپایی برخوردارند. (پیام در پی حادثه قرآنسوزی، ۲۲ شهریور ۱۳۸۹)
پشت صحنه این حرکت شرارتبار، سیاستهای خصمانه صهیونیسم و امریکا و دیگر سران استکبار جهانی است که به خیال باطل خود میخواهند مقدسات اسلامی را در چشم نسلهای جوان در دنیای اسلام از جایگاه رفیع خود فروافکنده و احساسات دینی آنان را خاموش کنند. اگر از حلقههای قبلی این زنجیره پلید، یعنی سلمان رشدی و کاریکاتوریست دانمارکی و کشیشهای امریکایی آتشزننده قرآن حمایت نمیکردند و دهها فیلم ضد اسلام را در بنگاههای وابسته به سرمایهداران صهیونیست سفارش نمیدادند، امروز کار به این گناه عظیم و غیر قابل بخشش نمیرسید. (پیام در پی اهانت به ساحت پیامبر اعظم(ص)، ۲۳ شهریور ۱۳۹۱)
۶ـ فراموش نکردن دشمنی غربیها نسبت به اسلام و مسلمین
گناه بزرگ و نابخشودنی یک نشریّه فرانسوی در اهانت به چهره نورانی و قدسی حضرت رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله) بار دیگر عناد و کینه شرارتبار دستگاههای سیاسی و فرهنگی دنیای غرب با اسلام و جامعه مسلمانان را آشکار ساخت. بهانه آزادی بیان برای محکوم نکردن این جرم بزرگ که از سوی برخی سیاستمداران فرانسوی گفته شده کاملاً مردود و غلط و عوامفریبانه است.
سیاستهای عمیقاً ضدّ اسلامیِ صهیونیستها و دولتهای استکباری عامل اینگونه حرکتهای دشمنانه است که هر چند یکبار بروز مییابد. این حرکت در این برهه زمانی میتواند، نیز به انگیزه منصرف کردن ذهن ملتها و دولتهای غرب آسیا از نقشههای شومی باشد که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای این منطقه در سر دارند. ملتهای مسلمان به ویژه کشورهای غرب آسیا، ضمن حفظ هوشیاری در مسائل این منطقه حسّاس، باید هرگز دشمنیهای سیاستمداران و سردمداران غربی نسبت به اسلام و مسلمین را فراموش نکنند. (بیانیه در پی اهانت نشریه فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر اعظم(ص)، ۱۸ شهریور ۱۳۹۹)
۷ـ پرهیز از درگیری اسلام با مسیحیت
ماجرای ۱۱ سپتامبر بهانه حمله به افغانستان و عراق را به رئیسجمهور جنایتکار وقت آمریکا داد و او اِعلان جنگ صلیبی کرد و همان شخص بنابر گزارشها، اعلام کرده است که این جنگ صلیبی با ورود کلیسا به صحنه، کامل شد. هدف از اقدام نفرتانگیز اخیر [قرآنسوزی] آن است که از سویی مقابله با اسلام و مسلمانان در جامعه مسیحی به سطوح همگانی مردم کشیده شود و با دخالت کلیسا و کشیش، رنگ مذهبی گرفته و پشتوانهای از تعصبات و تعلقات دینی بیابد، و از سوی دیگر ملتهای مسلمان را که از این جسارت بزرگ به خشم آمده و جریحهدار میشوند از مسائل و تحولات دنیای اسلام و خاورمیانه غافل سازد. (پیام در پی حادثه قرآنسوزی، ۲۲ شهریور ۱۳۸۹)
همه باید بدانیم که حادثه اخیر [قرآنسوزی] ربطی به کلیسا و مسیحیت ندارد و حرکات عروسکی چند کشیش ابله و مزدور را نباید به پای مسیحیان و مردان دینی آنان نوشت. ما مسلمانان هرگز به عمل مشابهی در مورد مقدسات ادیان دیگر دست نخواهیم زد. نزاع میان مسلمان و مسیحی در سطح عمومی، خواسته دشمنان و طراحان این نمایش دیوانهوار است و درس قرآن به ما، در نقطه مقابل آن قرار دارد. (همان)
۸ـ مطالبه مجازات اهانتکنندگان به مقدسات اسلامی از سران آمریکا
طرف مطالبه همه مسلمانان، امروز دولت آمریکا و سیاستمداران آنند. آنها اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند باید عوامل اصلی این جنایت بزرگ و بازیگران میدانی آن را که دل یک و نیم میلیارد مسلمان را به درد آوردهاند، به گونهای شایسته به مجازات برسانند. (همان)
ما اصرار نداریم اثبات جرم برای کسانی یا مسئولانی و دستاندرکارانی بکنیم، امّا رفتار و شیوه سردمداران استکبار، سیاستمداران امریکا و برخی کشورهای اروپایی، موجب شده است که انگشت اتّهام از سوی ملّتها به سمت آنها دراز بشود. باید خودشان را تبرئه کنند. باید ثابت کنند که در این جرم بزرگ شرکت ندارند. اثبات هم با این نمیشود که به زبان چیزی بگویند، باید عملاً این را اثبات کنند، باید جلوی این تجاوزها را بگیرند؛ البتّه نخواهند گرفت. (بیانات در دانشگاه علوم دریایی نوشهر، ۲۶ شهریور ۱۳۹۱)
متهم اول در این جنایت، صهیونیسم و دولت آمریکا است. سیاستمداران آمریکا اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند، باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را که دل ملتهای مسلمان را به درد آوردهاند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند. (پیام در پی اهانت به ساحت پیامبر اعظم(ص)، ۲۳ شهریور ۱۳۹۱)