طالبان و شیعیان افغانستان
خبرنگار ادیان نیوز با تدارک مصاحبه حضوری با یکی از فعالین اجتماعی و مدنی کشور افغانستان به گزارشی مفصل و خواندنی در خصوص طالبان و شیعیان افغانستان دستیافته است.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، طالبان از همان بدو تأسیس بهعنوان یک گروه کوچک در قندهار به رهبری ملأ محمد عمر برای کنترل ناامنیها و چپاول و غارت اموال عمومی تا امضای توافق صلح با آمریکا همواره کنشهای سؤالبرانگیزی داشتهاند و دارند. در مصاحبه و گزارش بهعملآمده با یکی از فعالین مدنی کشور افغانستان (به دلایل امنیتی اطلاعات شخص موردنظر فاش نخواهد شد) در خصوص وضعیت شیعیان افغانستان و مواجهه گروههای مذهبی با طالبان تحلیل و ارزیابی صورت گرفت. در ادامه باهم میخوانیم:
طالبان با توسل به دین و شعار جهاد علیه کفار موفق شد در نقاط دوردست و روستاهای افغانستان بهطور گستردهای سربازگیری کند. طالبان بهویژه پس از سال ۲۰۰۱ میلادی و همزمان با تهاجم امریکا به افغانستان شدیدترین حملات خود علیه نیروهای ارتش افغانستان و البته در مواردی نیروهای ائتلاف بینالمللی و امریکا انجام داد.
مزدور خواندن دولت پیشین افغانستان و جهاد علیه کفار برای نجات افغانستان از اشغال، محورهای اصلی اقدامات خشونتبار این گروه در مهرومومهای اخیر را تشکیل داده است.
در این میان آنچه از همه تلختر است حملات تهاجمی و انتحاری طالبان علیه مردم عادی بوده است. این گروه در حملات انتحاری و بمبگذاریهای مختلف خود هزاران غیرنظامی افغان را به خاک و خون کشیده است و در این میان قربانیان اقلیتهای مذهبی بهویژه شیعیان در افغانستان بسیار زیاد بوده است.
با تسلط دوباره طالبان بر افغانستان در حدود یک و نیم سال گذشته، این گروه که مدعی شکست دادن آمریکا در جنگ افغانستان بوده روحیهای مضاعف گرفته و امتیازات مالی و معنوی زیادی از پخش این ادعای خود به دست آورده است.
اینکه طالبان در میدان جنگ پیروز نشد و به دنبال توافقنامه صلحی که با آمریکا در دوحه قطر در زمان ریاست جمهوری ترامپ امضا کرد، موفق شد قدرت را در افغانستان به دست گیرد باید در جای خود موردبحث و بررسی قرار گیرد. در این نوشتار عملکرد طالبان و امارت اسلامی این گروه در قبال مذاهب دیگر بهویژه شیعیان با تکیهبر مشاهدات یک خبرنگار افغانستانی که خواست نامی از او برده نشود، بررسی میشود.
توافقنامه صلح دوحه آمریکا با طالبان قرار بود به شراکت طالبان در قدرت از طریق یک پروسه سیاسی و تشکیل دولت موفقت منجر شود؛ اما فرار غنی رئیسجمهور پیشین افغانستان بهیکباره شرایط را طوری برای طالبان برای کسب تمام قدرت مهیا ساخت که رهبران و فرماندهان و حامیان خارجی این گروه تا مدتها باورشان نمیشد.
تشکیل یک دولت فراگیر موردقبول تمام اقوام و جناحهای سیاسی در افغانستان از دیگر شرایط توافقنامه صلح دوحه بود. طالبان پس از به دست گرفتن قدرت بارها این موضوع را مطرح کرد اما تاکنون این وعده محقق نشده و تشکیل دولت فراگیر مسئلهای است که هرگز بهطورجدی از سوی جامعه بینالملل نیز پیگیری نشده و جامعه بینالملل نیز به طالبان این اجازه را داد که کابینه را بهدلخواه خود تشکیل دهد.
کابینه یکبعدی
در کابینه اعلامشده از سوی امارت اسلامی سهم دیگر اقوام ازجمله تاجیک و هزاره بسیار ناچیز بود و گنجانده شدن چند چهره از سایر اقوام در کابینه نیز جنبه سمبلیک و تشریفاتی داشت.
کابینه یکبعدی نشان داد که باوجود تغییرات گسترده برخی از رسانهها مبنی بر تغییر رویکرد طالبان، این گروه تغییر نکردهاند؛ بلکه قاعده بازیهای سیاسی را بهتر فراگرفتهاند.
با استناد به عملکرد طالبان در دوره اول و تسلط این گروه بر افغانستان میتوان گفت برخورد این گروه با اقلیتهای مذهبی بهویژه شیعیان در افغانستان نیز تغییر نکرده بلکه بر سیاست «بزندررو» عیار شده است.
ازآنجاییکه طالبان در درون خود یکدست و هماهنگ نیستند، طبیعی است که عملکرد آنها در قبال شیعیان نیز مشخص و روشن نباشد. گروه حقانی که اینک به بستهای کلیدی در امارت اسلامی رسیده، از دیرباز سیاست خصمانهای در قبال شیعیان داشته است. بسیاری از چهرههای شبکه حقانی و حتی رهبری این شبکه درسخوانده مدارس دینی پاکستان هستند؛ جائیکه حتی گاهی شیعیان را رافضی و کافر میخوانند. با تسلط دوباره طالبان بر افغانستان و رسیدن سراجالدین حقانی به وزارت امور داخلی این کشور، حملات انتحاری علیه شیعیان افغانستان نهتنها کاهش نیافت که با همان روند کجدار و مریض گذشته ادامه یافته است.
نکتهای که بسیاری از شیعیان افغانستان و منتقدان طالبان به آن اشاره دارند این است که امارت اسلامی که اعلام کرده بود جنگ به پایان رسیده و دوران صلح برای تمام اقوام افغانستان فرارسیده، چرا اینک در قبال امنیت شیعیان اقدام عمدهای انجام نمیدهد؟ چرا اهداف بیشتر حملات انتحاری همچنان مراکز مذهبی، آموزشی و اجتماعات شیعیان است؟ از سویی هم در یک و نیم سالی که از عمر دوره دوم امارت اسلامی میگذرد چرا نوعی تسویه مذهبی در ادارهای دولتی افغانستان در حال انجام است؟ نگاهی ساده به پستهای خرد و کلان دولتی امارت اسلامی نشان میدهد که سهم شیعیان تقریباً صفر است و اگر هم پستی در اختیار شیعیان قرارگرفته سمبلیک است.
طالبان در ابتدا در نگاهی عوامفریبانه برای کسب مشروعیت داخلی و بینالمللی به سراغ چهرههای برجسته مذهبی و سیاسی شیعه در افغانستان رفت و دست به دامان شورای علمای شیعه افغانستان شد. برخی از اعضای شورای علمای شیعه با چراغ سبزی که به طالبان نشان دادند سعی کردند اینطور نشان دهند که طالبان به دنبال تشکیل یک حکومت همهشمول و سهم دادن به دیگر اقوام ازجمله هزارهها و تاجیکها و ازبکها است.
عملکرد این گروه اما چیز دیگری را نشان داد و تسویه قومی و مذهبی در ادارهای مختلف دولتی گواه روشنی بر این مدعاست.
طالبان و برهم زدن توازن قومی
نیروهای تندرو امارت اسلامی با جابهجا کردنهای قومی خود در فکر سیطره قومی و مذهبی در افغانستان هستند. طی یک سال و نیم گذشته خانوادههایی از قوم خاص از مناطقی نامعلوم(احتمال مناطق قبایلی هممرز با پاکستان) به روستاها و شهرهای مختلف افغانستان جابهجاشدهاند. حتی کابل نیز از این قاعده مستثنا نیست و در مناطق مختلف پایتخت ازجمله غرب کابل (برچی) و شهرک امید سبز که در دوران حکومت پیشین مناطق مزدحم شیعه به شمار میرفتند اینک شاهد فرار دستهجمعی شیعیان به دلیل ترس از سیاستهای خصمانه طالبان بوده و جای خالی آنها را یک قوم خاص پرکرده است.
در این مناطق امروزه مدارس دینی الهام گرفته از مدارس دینی پاکستان بهطور قارچی در حال افزایش است. مساجد تازهای ساختهشده است و در کنار مسجد آموزشهای دینی تندروانه تدریس میشود.
تغییر محتوای کتب درسی
یکی از دستاوردهای گذشته افغانستان رسمی شدن مذهب شیعه و زبان دری در قانون اساسی افغانستان بود. اینک اما امارت اسلامی که پایبندی به قانون اساسی گذشته افغانستان ندارد سعی کرده محتوای کتب درسی بهویژه مضمون ثقافت اسلامی(بینش اسلامی) بخش مربوط به مذهب شیعه را از کتب درسی حذف و اندیشههای تندروانه مذهبی و دینی خود را جایگزین کند. ادامه این روند به حذف کلی فقه شیعه از برنامههای درسی وزارت معارف افغانستان منجر میشود.
دستکاری تقویم افغانستان
امارت اسلامی در اقدامی تازه تقویم مناسبتهای افغانستان را به نفع خود تغییر داد و حتی تعطیلی روز عاشورا را از تعطیلیهای رسمی افغانستان حذف کرد. در عاشورای گذشته ادارههای دولتی در کابل و ولایات باز بود و کارمندان مجبور شده بودند به سرکار بیایند.
از سویی دیگر از آمدن هیات مذهبی به خیابان در روز عاشورا و تاسوعای حسینی به بهانههای امنیتی از سوی طالبان جلوگیری شد. عزاداریهایی در مساجد و حسینیهها و برخی زیرزمینیها برگزار شد، که شور و هیجان گذشته را نداشت.
از سویی دیگر دکانها و مغازههایی که پرچمهای سیاه ویژه محرم با شعارهای مذهبی میفروختند نیز خیلی زودتر از زمان گذشته بسته شدند؛ بهطور مثال در منطقه پل سوخته که هرساله در ماه محرم مغازهها و دکانهای زیادی در بین بلوار برای فروش پرچم و دیگر وسایل عزاداری افتتاح میشود، مغازهها تنها برای چند روز محدود باز بود و با وقوع چند حمله انتحاری، طالبان بهانه لازم برای جمعآوری این دکانها را به دست آوردند.
در ماه محرم گذشته نیروهای امنیتی و استخباراتی طالبان از نصب پرچم عزاداری بر روی ماشینها و متور سیکلتها و حتی سر در مغازهها جلوگیری کردند. اگرچه رهبران طالبان و فرماندهان ارشد این گروه در رسانهها بر تأمین امنیت عزاداران حسینی تأکید کردند، اما بهصورت زیرپوستی تمام تلاششان بر ختم هرچه سریعتر این مراسمات بود.
اقدامات استخباراتی شدید طالبان
امارت اسلامی در یک و نیم سال گذشته در مناطق شیعهنشین افغانستان نیروهای زیادی را عمدتاً از مردمان همان محلات، در قالب نیروهای استخباراتی خود استخدام کرده و گزارشهای دقیق تمام مراسمات و اجتماعات مذهبی و سیاسی را از این کانال به دست میآورند و البته امتیازات مالی خوبی هم به جاسوسان خود میدهند.
در یک نگاه کلی میتوان گفت طالبان هنوز به اژدهای یخزدهای میمانند که قدرت و امکانات اجرایی لازم برای اندیشههای تندروانه مذهبی خود ندارند و با گرم شدن روزهای حکومت این گروه بدون شک زمینه اقدامات محدودکننده این گروه علیه شیعیان گستردهتر خواهد شد.
پیشبینی میشود «با تصرف مناطق شیعهنشین و جابهجا کردن افراد یک قوم خاص، تغییر محتوای کتب درسی، حذف زبان فارسی از لیست زبان اداری افغانستان، کمرنگ ساختن و حذف تدریجی مناسبات مربوط به شیعیان، تسویه سازی مذهبی و قومی در ادارهها و جلوگیری از حقخواهی مذهبی و قومی» اوضاع زندگی بر شیعیان در آینده در افغانستان وخیمتر از حال حاضر شود.