کریسمس واقعی روایتگر درد و رنج حضرت مریم (س) و فرزندش عیسی مسیح (ع) است
یادداشتی از جیمز جی زوگبی با عنوان A Christmas reflection
کریسمس نباید از واقعیت انسانی خود جدا شود. کریسمس واقعی وظایف ما در قبال تولد حضرت عیسی مسیح (ع) را یادآوری میکند. انسانهای خسته و راندهشدهای که بهجای مسافرخانه در اسطبل خوابیدند، آدمیانی که رنگ آسایش را ندیدند و هرگز طعم امنیت و رفاه را نچشیدند.
به گزارش سرویس ترجمه ردنا (ادیان نیوز)، به نقل از «thearabweekly»؛ اگر داستانهای کتب مقدس مسیحیت و اسلام را بهدقت بخوانیم و اشخاص و رویداد کریسمس واقعی را در داستان جایگزین نماییم، داستان حالت زنده مییابد که واقعیات عمیق و نگرانکننده تولد حضرت عیسی مسیح (ع) را روایت میکند.
تمام ادیان و مذاهب در ذات خود به انسانهای واقعی که در این دنیا زندگی میکنند توجه دارد و تلاش میکند به شادی و غم و ترس و آرزوهای ما معنا ببخشد. پیام اصلی داستانهای کتب مقدس، به ما درسهایی در مورد نحوه نگرش به زندگی میآموزد.
برای مثال، داستان کریسمس اگرچه تولد حضرت عیسی(ع) را روایت میکنند اما در حقیقت به چیزی بیش از آن میپردازد. اگر داستانهای کتب مقدس مسیحیت و اسلام را بهدقت بخوانیم و اشخاص واقعی را در داستان جایگزین نماییم، داستان زنده میشود و واقعیت عمیق و دگرگونکننده تولد حضرت مسیح(ع) را بازگو مینماید.
در نسخه “شب خاموش” که داستان کریسمس را بازگو میکند، مریم لبخند به لب دارد و یوسف به حالت دفاع خود را روی مادر و کودک خم کرده است. حیوانات گرما فراهم میکنند، فرشتگان آواز میخوانند و چوپانان کودک را در آخور میبینند. همهچیز خالص و روشن است.
یک داستان قابلباور اما غیرواقعی
نگاهی به محیط واقعی تولد حضرت عیسی (ع) اما داستان متفاوتی را نشان میدهد. یوسف و مریم بنابر دستور امپراتوری و جهت ثبت در سرشماری مجبورند از “ناصره” به “بیت لحم” بیایند. این سفر سخت و طاقتفرسا که با پای پیاده و الاغ صورت گرفت دستکم پنج روز طول کشید. این سفر برای مریم که هشتماهه حامله بود بهاحتمالزیاد باید بسیار ترسناکتر و دردآورتر بوده باشد.
پس از رسیدن به مقصد چون اتاقی برای ماندن پیدا نکردند مجبور شدند در اسطبل(غار محل نگهداری حیوانات در بیت لحم) بخوابند. این تجربه میبایست تحقیرآمیز و سخت بوده باشد.
انجیل این بخش از داستان تولد حضرت عیسی (ع) را روایت نمیکند و تخیل ما بهصورت پیشفرض از رسیدن به بیت لحم به صحنهای که مریم کودک را در آغوش گرفته معطوف میشود. قرآن اما در سوره مریم این بخش حذفشده داستان را روایت میکند که با سنت نانوشته مسیحیت تطابق دارد. با نزدیک شدن زمان تولد، مریم از افراد دیگر دور میشود و زمانی که درد زایمان شدت مییابد، گریه میکند و میگوید ایکاش قبل از این مرده بود و فراموش میشد! مریم در آن زمان دختری جوان و تنها بود که از درد زایمان هراس داشت.
مریم و یوسف چند هفته بعد چون از خشم هیرودیس نسبت به فرزند تازه به دنیا آمده خود میترسیدند مجبور شدند با پای پیاده و الاغ به مصر بگریزند و سالها در تبعید زندگی کنند.
با درنظرداشت تمام اینها، متوجه میشویم که داستان تولد حضرت مسیح(ع) به آن صورت اسطورهای و بکرش واقعیت ندارد و دچار تحریفشده تا ایدئال جلوه نماید. داستان واقعی چیز کاملاً متفاوتی را روایت میکند: زنی خسته و ترسیده که در یک غار کثیف کودک خود را به دنیا میآورد.
سالها پیش یک کارتپستال تعطیلات از “ولید جومبلات”، رهبر دروزی های لبنان، دریافت نمودم. زمانی که آن را باز کردم با عکسی از یک کودک مضطرب که از لابهلای مخروبههای یک ساختمان سربلند کرده بود روبرو شدم، روی کارت نوشتهشده بود “بیچارگان زمین را دریاب!” این کارتپستال با تمام کارتپستالهایی که پیشازاین بابت شادیها دریافت کرده بودم فرق داشت و این تفاوت مرا شوکه کرده بود.

تصویر صورت کوچک این کودک مضطرب را سالها به یادداشتم و هر بار که به آن نگاه میکردم یاد مریم خسته و صورت گرد گرفته او در پایان سفر طولانیاش در جادههای خاکی فلسطین میافتادم و ترس و درد و اندوه خانواده کوچکش که مجبور شد به مصر بگریزد را در ذهن مجسم میساختم. آنها بیچارگان زمین بودند!
تصویر آن دختر خردسال که از مخروبهها سربلند کرده بود همچنین یادآور صدها فلسطینی است که هرروز در نوار ویرانشده غزه یا اردوگاههای پناهندگان به دنیا میآیند. همینطور داستان کودکان سوریهای که در اردوگاههای لبنان، اردن، ترکیه یا درراه رسیدن به اروپا به دنیا میآیند میافتم و حالوروز پدران و مادرانی که نگرانی سلامتی و نجات کودکان تازه به دنیا آمدهشان هست را مرور میکنم. از ولید بابت یادآوری چیزی که هرگز نباید فراموش کنم، سپاسگزاری میکنم.
کریسمس نباید از واقعیت انسانی خود جدا شود. کریسمس واقعی وظایف ما در قبال تولد حضرت عیسی(ع) را یادآوری میکند. انسانهای خسته و راندهشدهای که بهجای مسافرخانه در اسطبل خوابیدند، بدبختانی که رنگ آسایش را ندیدند و بازندگی در تبعید هرگز طعم امنیت و پناه را نچشیدند.
تنها در این صورت است که داستان و روح کریسمس را درک خواهیم کرد. حین خواندن آهنگهای شاد فصلی میبایست بدانیم که این آهنگ واقعی نیستند و تنها آرزوهای ما را بیان میکند، آرزوهایمان در مورد چشمانداز دنیایی که قصد داریم برای تمام کودکان بسازیم، آن کودکان خردسال بیچاره و ترسیده خودمان و دیگران که فراموششدهاند.
متن اصلی «روایتی از کریسمس واقعی» را اینجا بخوانید.