سفرنامه «خری که در برلین گم شد» محصول سفر علمی بیست و دو نفر از اساتید حوزه و دانشگاه، دانشجویان برگزیده و نویسنده در زمستان ۱۳۹۶ به سه کشور آلمان، فرانسه و ایتالیاست.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، «خری که در برلین گم شد» عنوان سفرنامه و گزارشهای خواندنی از اماکن مذهبی، کلیساهای مشهور اروپا و واتیکان، مساجد و مراکز اسلامی و توصیف دیدار از دانشگاه آزاد برلین و گفتوشنود با دکتر نیهوف، دانشگاه سوربن و دیدار با پرفسور لوری (متخصص عرفان اسلامی و نویسنده کتب «خواب در اسلام» و «ماهیت علم جفر» و رئیس کرسی هانری کربن سوربن)، بازدید از موزههای هلوکاست و پرگامون برلین، لوور پاریس و آسیبشناسی رفتار نخبگان وطنی در مواجه با اساتید اروپایی و… ضرورت مطالعه این کتاب را دوچندان نموده است.
همزمانی سفر با شب جشن ولنتاین در رم و واکنش شهروندان زادگاه ولنتاین و مقایسه آن با واکنش هموطنان در تهران نکات جالبی را به مخاطب منتقل میکند.
به طور خلاصه این سفرنامه را میتوان در رده سفرنامههایی دانست که نویسنده دلبسته به شرق است و نقادانه، آزاد و مستقل با غرب رو به رو شده است. مصنف میکوشد تا عروس هزار داماد فرنگ را به گونهای توصیف کند که کسی به سهولت فریب زرق و برق آن را نخورد.
در بخشی از این سفرنامه میخوانیم:
«آقای ترابی – امام جماعت مسجد امام علی(ع) هامبورگ – از سعه صدر و وسعت دید شهید بهشتی برایمان میگوید که ایشان برای گردآوری مسلمانان با هر مذهبی، مهرها را جمع و بجایش حصیری انداخته که همه مسلمانان با هر عقیدهای برای نماز به مسجد به امام علی (ع) بیایند. حتی شهید بهشتی در اذان و اقامه، فراز «اشهد ان علیا ولی الله» را حذف میکند. کاری که باعث میشود بسیاری بر او خرده بگیرند و حتی اتهاماتی ناجوانمردانهای به ایشان زده میشود؛ ولی وقتی هدف انسان والا باشد و بخواهیم راه جدیدی را طی کنیم، میتوان از برخی از امهات چشم پوشی کرد».
در این سفرنامه میخوانیم:
«یکی از مقالات همسفر حنفی مذهب ما، در مورد «خلافت» است. از نظر او «خلیفه الله» در قرآن همان «عبدالله» است؛ ولی خلفا و اهل سیاست برای تسلط بر مردم روزگار خود، این اسم را برای خودشان انتخاب کردهاند».
در جای دیگر این سفرنامه آمده است:
– پیش از ورود به دانشگاه سوربن، از آقای دکتر پرسیدم چرا رساله دکتری خودش را درباره غزالی انتخاب کرده است؟ چرا ابن رشد یا ابن سینا ایشان را جذب نکرده؟
– دکتر لبخندی زد و با تبسم لب باز میکند: «عامل اصلی جذب من به غزالی، نوع تفکر وی بود که سعی می کرد همه فرقههای اسلامی را دور هم جمع کند. می خواستم ببینم آیا راهی هست که بتوان در دنیای امروز پیروان ادیان و مذاهب را گرد هم جمع کرد و از تنشها کاست.» به نظر من اندیشه جالبی است و می تواند موضوع بحثی در جهان اسلام باشد که بسیار کاربردی و جامعه کنونی ایران بدان نیاز دارد».
در قسمت پاریس این سفرنوشت میخوانیم: «روش تدریس اختصاصی دانشگاه سوربن (مطالعات عملی عالی) نام دارد. در این روش بعد از عرضه درس از سوی استاد، دانشجویان باید در بحث شرکت و مسئله را پیش ببرند. هر دانشجو به سهم خود باید مطلب را یک گام به پیش ببرد.
در این شیوه، استاد و دانشجو جدا از هم نیستند. قرار نیست استاد چیزی را بگوید و دانشجو روی کاغذ بنویسد و بعد فراموش کند. با دیدن این شیوه یاد این جمله می افتم که «بسیاری از رئیس جمهورهای دنیا و نخبگان فارغالتحصیل سوربن هستند». شاید شیوههای آموزشی خلاقانه و مسئله محور است که باعث شده که فارغ التحصیلان سوربن بتواند تا حدودی فکر اداره جهان را شکل دهد».