آوردگاه جدید رقابت بین عربستان و ایران؛ جذب دانشجویان عراقی | یادداشتی از عبدالحمید اشرفی
در بخشی از یادداشت «آوردگاه جدید رقابت بین عربستان و ایران؛ جذب دانشجویان عراقی» آمده است: طبیعی است که هرکشوری با اهداف خالص اقتصادی یا با ترکیبی از اهداف اقتصادی و فرهنگی، جویای جذب انواع گردشگر، ازجمله، دانشجوی خارجی باشد اما آنچه عجیب مینماید، غفلت مدیران سیاسی، فرهنگی و علمی جمهوری اسلامی ایران از سهم و بلکه تکلیفشان در این بازار است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، عبدالحمید اشرفی در یادداشتی با عنوان «آوردگاه جدید رقابت بین عربستان و ایران: جذب دانشجویان عراقی» اینگونه آورده است:
بتازگی، عربستان سعودی تسهیلاتی جدید را برای جذب دانشجویان خارجی ارائه کرده، که میتواند جذابیت دانشگاههایش را برای غیرسعودیها، بهویژه، عراقیها بیشتر کند، ازجملهی این تسهیلات، امکان تحصیل در دانشگاهها و رشته های مخصوصِ سعودیها(یا “مقیمین”)، تخصیص بورس تحصیلی و نیز حذف لزوم همراه محرم(کفیل) برای خانمهاست.
طبیعی است که هرکشوری با اهداف خالص اقتصادی یا با ترکیبی از اهداف اقتصادی و فرهنگی، جویای جذب انواع گردشگر، ازجمله، دانشجوی خارجی باشد. هدف اقتصادی میتواند آوردههای مالیِ دانشجو برای کشور میزبان باشد، یا مددگرفتن از خلاقیت و تواناییِ علمیاش برای پیشبردِ پروژههای علمی و صنعتی واگذارشده به دانشگاهها و استادانِ صاحب پروژههای کلان درآمدزا. طبیعی است که این عرصه، مانند هر عرصهی دیگر، بهویژه، با افزایش رقیبان جویای بازار یا هوادار، مجالی باشد پر جلال برای رقابت.
کشورها و نیز بلوکهای اقتصادی، سیاسی و نظامی، حتی آنجا که باهم، پیوندهایی قومی یا مذهبی و فرهنگی داشته باشند، در عرصههای مختلف، بهحسبِ منافع ملی و برای برخورداری از فرصتهای محدودِ تجاری و غیرتجاریای که پیش میآید، باهمدیگر، پنهان و آشکارا رقابت میکنند. این رقابتها کاملاً طبیعی، و بلکه حتماً، ضروری هستند. نشانِ رَوایی و کارآییِ این رقابتها، تحقق آنها حتی در داخلِ بلوکهای همپیمان یا حتی در داخلِ یک کشور فدرالی و حتی غیرفدرالی است.
آنچه عجیب مینماید، غفلتِ مدیران سیاسی، فرهنگی و علمیِ جمهوری اسلامی ایران از سهم و بلکه تکلیفشان در این بازار مکاره است. ایران اسلامی، بهدلیل قرابتهای تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و مذهبی و نیز بهخاطر پایینبودنِ سطح هزینهها و تجربه و توانمندیاش در دهها رشتهی علمی و تخصصِ مورد نیاز در عراق، از یک امکان و فرصت تاریخی برخوردار شده تا دیپلماسیِ توأمانِ فرهنگی و اقتصادیِ خود را در قبال سرزمینِ کهن و دیرپای عراق فعال کند و ضمن تلاش برای ارتقای علمی این کشور، بهویژه، بخش عظیمی از طبقاتِ محروممانده از فرصتهای پیشرفت علمی، در تعمیق همگرایی فرهنگی و عاطفی بین دو ملت ایران و عراق، نقشی درخور را ایفا کند.
اما سوگمندانه، باید بگوییم و بنویسیم که این امکان بینظیر نیز مانند بسیاری از فرصتهای بههدررفتهی تاریخی ما، در آستانهی ضعف و زوال قرار دارد. در این عرصه، و در بسیاری از دیگر عرصهها، بخش دولتی و حاکمیتی، معمولا سنگین حرکت میکند. راه چاره، سپردن بار و کار به بخش خصوصی و غیرانتفاعی، البته با حمایت و تسهیل دولتی است. اما متأسفانه، بخش حاکمیتی، بهرغم سیاستهای کلان و بخشنامههای ابلاغی، گاهی نه تنها از رسالت خودش در حمایت و تسهیل، شانه خالی میکند، بلکه به مانعی بزرگ دربرابر کارآفرینیها و میانجیگریهای بخش غیردولتی تبدیل میشود.
در این میان برخی دانشگاههای ایران بدون اتکاء به منابع و حمایتهای مالی دولتی، راه پرپیچوخَمِ جذب دانشجویان عراقی را نه فقط برای خود، بلکه برای دیگر دانشگاهها، هموار و تسهیل نموده و با جذب هزاران دانشجو در مقاطع ارشد و دکتری، به الگویی در کارآفرینی و جذب دانشجو تبدیل شدهاند. مایهی تأسف است که نهادهای ذیربط فرهنگی و علمی جمهوری اسلامی ایران، بهجای تقویت این تجربه و نیز بسط و تعمیمِ آن به دیگر دانشگاهها، به مانعی بزرگ در برابر تداوم و تکرار این رویداد بزرگ فرهنگی شدهاند. وجود اشکالات در هر اقدام بزرگ و پیشروانه، امری طبیعی، و مقتضیِ برخوردهای اصلاحی است، اما بستنِ راه، و محرومکردن کشور از این دروازهی گشودهی فرهنگی و اقتصادی، هیچ توجیهی ندارد، آنهم زمانی که رقیبانِ ما برای جذب همکیشان ما فرش قرمز پهن میکنند.