به گزارش ادیان نیوز، فرقه ها برای آنکه یک فرد را به سمت خود جذب کنند، در ابتدای کار باید او را متقاعد به پذیرفتن عقاید گروه کنند که در نتیجه آن، فرد بدون هر گونه تفکری، در مسیر تعیین شده توسط آنها حرکت کند.
برای رسیدن به سطح بالایی از اقناع شخص، دو روش مجاب سازی جسمی و روانی مورد استفاده قرار می گیرد. تکیه اصلی این بخش، بر مبحث ” القای خلسه طبیعت گرایانه” از مجموعه “خلسه و هیپتونیزم” که در تکنیک” مجاب سازی روانی” به کار برده می شود، قرار دارد.
خلسه پدیده ای است که در آن وجدان یا آگاهی فرد تحت تاثیر قرار داده می شود. آگاهی وی در حالتی که فکر و قدرت تشخیص فعالش شکاف بر می دارد، کاهش می یابد و از یک پروسه وضعیت ذهنی فعال به سمت شرایط غیر فعال حرکت می کند.
فردی که در پروسه جذب در فرقه قرار گرفته، بدون داشتن هر گونه واکنش یا قدرت ارزیابی شده به صورت محسوسی مشاهده می کند که قدرت تحلیل منطقی، قضاوت مستقل و تصمیم گیری بر اساس وجدان و آگاهی خود را نسبت به هر آنچه که با آن برخورد می کند، از دست داده است.
در نتیجه خلسه و هیپتونیزم، مرزهای بین آنچه که واقعیت دارد، با آنچه که واقعا حقیقت دارند گم می شود. مجازی یا حقیقی بودن هر پدیده غیر قابل تفکیک می شود و خویشتن شخص و خویشتن دیگران به مثابه خویشتن یک نفر، به نظر می رسد.
هیپتونیزم بیشتر به عنوان یک متد روانی، تا یک تکنیک فیزیولوژیک، طبقه بندی می شود؛ زیرا ضرورتا شکلی از تمرکز ذهنی بالاست که در آن شخصی به شخص دیگر اجازه می دهد تا ترکیب تمرکز ذهنی او را ساخته، متناوبا قدرت هوشیاری تشخیصی و دقت قضاوتش را به حالت تعلیق درآورد.
وقتی از این روش در یک گروه فرقه ای استفاده می شود، به صورت یک سوء استفاده روانی و تحمیلی در می آید؛ زیرا رهبر فرقه در حالی که فرد در یک حالت آسیب پذیر قرار گرفته است، پیشنهادهای خود را که بر اساس برنامه کار خودش تنظیم شده، به او ارائه می کند.
علاوه بر این، حالات شبه خلسه ای می تواند در طول هیپتونیزم، در طول غرق شدن کامل در خواندن یا شنیدن یک رمان و در خلال تمرکز بر هر موضوعی اتفاق بیفتد. به این وضعیت بعضا حالات تغییر یافته در هوشیاری نیز گفته می شود.
بسیاری از فرقه ها و گروه ها که از روش های بازسازی فکری استفاده می کنند، اعضا را در میزان قابل توجهی از رفتارهایی که خلسه را به وجود می آورد، درگیر می نمایند. تعدادی از آنها از تکنیک هایی استفاده می کنند که افراد را در حالت تغییر هوشیاری قرار داده، آنها را وادار به تمکین بیشتر می کنند.
همچنین این کار توسط انواع مختلف و کیفیت های متفاوت تدریس و موعظه و فعالیت های خواسته شده از پیروان، مانند شعار دادن و مدیتاسیون طولانی و رفتارهای تقلیدی مکرر، صورت می گیرد. حالات خلسه ناپایدار القا شده ممکن است پیامد ناخواسته تمرینات گروه و روش های استفاده از زبان خاص بوده و یا این القائات به طور طراحی شده، اعمال شده باشند.
این موارد اغلب از جانب گروه به روش های القای خلسه شناخته می شوند. عام ترین روند به کار گرفته شده، “القای خلسه طبیعت گرایانه” نام گذاری شده و فرقه ها ممکن است بر این روش تکیه کنند.
القای خلسه طبیعت گرایانه روشی است که در فرقه ها، گروه های بازسازی فکری و برخی گروه های موسوم به “عصر نو” اتفاق می افتد. هر چند اغلب رهبران این گروه ها کاری را که انجام می دهند، القای خلسه به حساب نمی آورند.
به هر حال، حتی زمانی که خلسه فی نفسه تولید نشده باشد، فعالیت های عضوگیرندگان ماهر و رهبران فرقه ها بر روی مواردی همچون کشش و هدایت، بیرون کشیدن انتقال مثبت امیال و افکار سرکوب شده و ارائه غیر مستقیم پیشنهادها- که تمامی آنها هسته مرکزی پروسه های هیپتونیزم و خلسه را تشکیل می دهد- سرمایه گذاری می کنند.
گفتنی است، یکی از موارد استفاده این روش – که در فرقه هایی همچون دراویش، عرفان حلقه، رام الله و … مرتبا به کار گرفته شده یا گرفته می شود-، به هنگام سخنرانی رهبر فرقه است. بعضی اوقات متد القای یک سخنرانی مملو از تناقض و ناهمخوانی است؛ یعنی اینکه پیام منطقی نبوده و فرد قادر به تعقیب موضوع نیست، ولی به صورتی ارائه شده که منطقی به نظر می رسد.
منبع: انجمن رهپویان هدایت