اسقف اعظم کلیسای شرق آشوری: والدین نقش مهمی در شکل گیری ایمان فرزند دارند
مارنرسای بنیامین «اسقف اعظم کلیسای شرق آشوری» در ایران تاکید کرد: والدین نقش مهمی در شکل گیری ایمان فرزند دارند به طوری که در مسیحیت «اولین کلیسا» به خانواده اطلاق میشود و تقویت ایمان مهمترین محور تربیت فرزندان به شمار میرود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، مارنرسای بنیامین اسقف اعظم کلیسای شرق آشوری در ایران در چهارمین دور گفتگوی دینی مرکز گفتگوی ادیان و فرهنگها با کلیسای شرق آشور که در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد به ایراد سخنرانی پرداخت و اظهار داشت: دوران نوجوانی و جوانی از جمله دورههایی است که سرنوشت انسان در آن رقم میخورد. موضوع ایمان، نه جوانی بلکه از بدو تولد شروع میشود. ساختار ایمانی انسان باید از ریشه آغاز شود. از این رو ساختار ایمانی یک جوان در نهادی مقدس مانند خانواده شکل مییابد.
وی افزود: والدین نقش مهمی در شکل گیری ایمان فرزند دارند. در مسیحیت اولین کلیسا به خانواده اطلاق میشود. پدر و مادر هستند که علاوه بر خوراک و پوشاک به ایمان فرزندان توجه میکنند و ایمان مهمترین محور تربیت فرزندان به شمار میرود.
اسقف اعظم کلیسای شرق آشوری در ایران بیان داشت: پس از گذر از دوران کودکی و نوجوانی، دوران جوانی دوران حساسی برای انسان محسوب میشود. تهدیدها و لذایذ گذرای دنیوی یکی از اموری است که با ایمان جوانان مقابله میشود. این تهدها میتواند زندگی یک جوان را به مخاطره بیاندازد. تهدیداتی که امروز ایمان یک جوان را دچار خدشه میکند میتواند به صورت اعتیاد، خداناباوری و جذب گروههای شیطان پرست باشد.
مارنرسای بنیامین در ادامه خاطرنشان کرد: این تهدیدها چالشهای بزرگی برای خانوادهها و دولتها و از همه مهمتر به جوانان ضربه میزند. وظیفه دولتها در این زمینه سنگین و وظیفه علما بس سنگینتر است. تأسیس گروه جوانان اقدامی مثبت از سوی کلیسای ایران بود تا کمتر جوانان گمراه شوند.
در ادامه فرانکلین بنیامین رئیس هیأت مدیره انجمن کلیسای شرق آشوری گفت: هدف از خدمات کلیسایی برای جوانان شامل پرورش و رشد آنها در ایمان و تعالیم مسیحی است. رشد انسانی را میتوان در شش گروه دسته بندی کرد که شامل فیزیکی، فکری، اجتماعی، احساسی و روحانی میشود.
وی درباره نظریه رشد ایمان اظهار داشت: فاولر میگوید همانگونه که افراد بر رشد اخلاقی و فکری مراحلی را طی میکنند در رشد ایمان نیز از مراحل مختلفی عبور میکنند این مراحل قابل پیش بینی، نامتغیر و پی در پی میباشد، در این خصوص وی در نظریه پشتیبان خود اضافه نموده و شش مرحله را برای رشد ایمان تعریف میکند. وی از دوران طفولیت با عنوان ایمان تمایز نیافته صحبت میکند این پیش مرحله است که در دربرگیرنده بذر اعتماد، جرأت، ایمان و عشق است که بعدها به بخشهای جدایی ناپذیر از ایمان تبدیل میشود.
رئیس هیأت مدیره انجمن کلیسای شرق آشوری با اشاره به مرحله نخست که ایمان شهودی و تصویری است، گفت: در این مرحله کودک ایدههایش خویش را در مورد خداوند و دین را از بزرگسالان کسب میکنند بنابراین ایمان از طریق دیدن و شنیدن والدین شأن تبیین میشود. این ایمان شهودی است زیرا هیچکس به آنها نمیآموزد.
وی مرحله دوم را ایمان اسطورهای و واقعی برشمرد و عنوان کرد: در این مرحله است که کودکان به بقیه جهان مینگرند تا به تمایز میان واقعیت و خیال بپردازند با این حال با وجود اینکه با عدم قطعیت موجود جهان رو به رو و تهدید میشوند لکن ایمان آنها به خداوند به ایشان حس امنیت میدهد.
وی ایمان ترکیبی و عرفی را مرحله سوم دانست و گفت: این مرحله معمولترین ساختار ایمانی در میان نوجوانان است جهان آنها فراتر از حدود خانواده گسترده میشود، دوستان، مدرسه و … هر یک سهم خود را پیدا میکنند ایمان آنان باید برای این تجربههای نوین انسجام یافته و مفاهیم را فراهم سازد.
رئیس هیأت مدیره انجمن کلیسای شرق آشوری ایمان انفرادی و تأملی را مرحله چهارم خواند و گفت: با رشد هویت و تعارض تصمیمات گرفته شده با محیط اطراف فرد شروع به تمایز میان سیستم ارزشی خود و ادراکات میکند. افراد با پذیرش مسئولیت شخصی برای عقاید، اعمال، نگرشها و ارزشهای خود وارد مرحله چهارم شده و یک ایمان دست اول را توسعه و رشد میدهند. این ایمان فردیت یافته است زیرا ایمانی است که متعلق به خود فرد است و تأملی است زیرا فردی که وارد این مرحله میشود مدتی را برای تفکر و تأمل بر آنچه واقعیت و شخصاً به آن معتقد است صرف میکند.
وی مرحله پنجم را ایمان پیوندی بیان کرد و اظهار داشت: طی این مرحله فرد قادر به شناخت افکار، احساسات و خاطراتی است که قبلاً سرکوب شده بودند و با آشکار نمودن و پرداختن به گذشته شروع به شناخت تأثیرات والدینی، اجتماعی، قومیتی و دینی میکند که بر رشد وی مؤثر واقع میشود.
بنیامین جهانی سازی ایمان را مرحله ششم دانست و عنوان کرد: این دوره به ندرت دیده میشود ولی افرادی که وارد این دوره میشوند تأثیری شگرف بر جامعه میگذارند. آنها مطلقاً متعهد به وظیفه جهانی سازی مفاهیم عشق بدون شرط و عدالت مطلق میشوند. آنها چنان بر اهداف خود متمرکزند که از تهدیدات نسبت به خود و خانواده خود واهمهای ندارند و به چیزی کمتری از نیکویی مطلق برای کل بشریت رضایت ندارند. اغلب آنها خطر بالقوه برای ساختارهای سیاسی و مذهبی به شمار میروند. نمونه کامل آنها را ما در عیسی مسیح و پیامبران میبینیم. اگر چه در سطوح پایینتر میتوان در برخی رهبران مانند گاندی، مارتین لوتر مشاهده کرد.