حجاب یک پدیده ارزشمندی است که ضرورت آن حتی در بین اقوام و جوامع مختلف قبل از اسلام احساس شده بود و اگر احیاناً اشکالی هم در رعایت حجاب باشد، نه فقط متوجه اسلام، بلکه شامل همه کسانی است که حجاب را یک امر انسانی تلقّی میکنند
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، گاهی میشنویم که برخی حجاب را یکی از سخت گیریهای دین اسلام بر زنان میدانند در حالیکه حجاب شرعی در اسلام راحتتر از دیگر ادیان است.
مقایسه حجاب در ادیان سامی:
اسلام، یهود و مسیحیت
تفاوت اساسی حجاب اسلامی با حجاب ادیان گذشته، در این است که اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئونات انسان، با تعدیل ونظم مناسب و به دور از افراط و تفریط، سهل انگاری مضر یا سخت گیری بی مورد به جامعه بشری ارزانی داشته است.
حجاب اسلامی همچون حجاب مورد توصیه پاپ ها، به معنای حبس زن در خانه یا پرده نشینی و دوری از شرکت در مسائل اجتماعی نیست؛ بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام خویش را بپوشاند و جلوه گری و خود نمایی نکند تا در جامعه، غریزه آتشین جنسی تحریک نشود؛ بلکه در محیط خانواده، این غریزه به صورت صحیح ارضاشود.
حجاب امری فطری
فرهنگ به تنهایی به حجاب تأکید نداشته است؛ بلکه ادیان، هماهنگ با فطرت آدمی، گرایش به پوشش و عفاف را به عنوان یک اصل پسندیده مطرح کردند.
در ادیان، صرفاً به حجاب ظاهری تأکید و بسنده نشده است؛ بلکه حجاب باطنی به عنوان آراستگی درونی و تلاش در جهت تأدیب نفس برای هر مردوزنِ متدین توصیه شده است.
از دیگر مسائلی که باید مورد توجه قرار گیرد، مسأله فرهنگپذیری است که بر تمام شؤون اجتماعی تأثیر دارد. حتی نحوه تغذیه، پوشش و نیز چگونگی تفریح و تفرّج را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. هنگامیکه عملی به عنوان فرهنگ جهانی در جامعه تبلیغ شد، آن جامعه بدون توجه به اعتقادات و مصالح خود، تن به فرهنگ به اصطلاح جهان میدهد؛ در حالی که ادیان در عرصه اصیل خود انسان را به ارزشهای والای انسانی سوق میدهند و از چهرهی زن، مریم، آسیه، خدیجه و سرانجام، فاطمه (سلام الله علیها) را میسازد.
به عنوان مثال، پوشاندن صورت، گرچه در زمان زرتشت معمول نبوده و بعد از او در میان زرتشتیان معمول شده است، اما طبق آنچه گذشت، چادر و روبنده از ارکان اخلاقی مسیحیان و یهودیان محسوب میشده است؛ درحالیکه بنابر نظر اکثر فقهای اسلامی، پوشاندن صورت واجب نیست.
لزوم کناره گیری کامل زن در دورهای زندگی در دین زرتشت، محق دانستن مرد در طلاق زنی که صدایش در کوچه شنیده شده بدون پرداخت مهریه از طرف دین یهود، رکن بودن چادر و روبند و ذکر نام آن دو به طور صریح در کتاب مقدّس مسیحیان و وجوب سکوت زن نزد بیگانه و در کلیسا از طرف مسیحیت، بهترین گواه بر این مطلب است.
بنابراین، نه تنها اسلام واضع قانون حجاب نبوده است، بلکه در جهت جلوگیری از افراط و تفریطهایی که در طول تاریخ در مورد حجاب به وجود آمده بود، به قانونمند کردن و تنظیم آن همت گماشته است و آن را به صورتی متعادل، صحیح و متناسب با فطرت انسانی زن و غیرتمندی مرد، ارائه کرده است.
بنابراین نتیجه کلّی که از این مباحث (بررسی حجاب در ادیان سامی «اسلام، یهود و مسیحیت») میگیریم این است که:
حجابی که خداوند برای ما مسلمانان الزام کرده، در تمام ادیان خداوند تعالی منظورش همین حجاب است که آیات آن در قرآن سوره مبارک (نور، احزاب، و…) آمده است.
ولی بر اثر مخالفتهایی که در هر امت زمان بوجود میآمده، مورد تحریف واقع شده است. پس بنابراین نتیجه میگیریم آیات حجاب که در سورههای نور و احزاب وجود دارد، با آیاتی که در تورات و انجیل بوده شاید تفاوت چندانی نداشته باشد و کاملاً مفهومشان یکی باشد؛ و در همهی آنها خداوند برای زن ارزش خاصی قائل بوده است.
از این رو، حجاب یک پدیده ارزشمندی است که ضرورت آن حتی در بین اقوام و جوامع مختلف قبل از اسلام احساس شده بود و اگر احیاناً اشکالی هم در رعایت حجاب باشد، نه فقط متوجه اسلام، بلکه شامل همه کسانی است که حجاب را یک امر انسانی تلقّی میکنند و اینکه هدف بی توجهی برخی به حجاب و نادیده گرفتن آن به منظور دستیابی به منافع بزرگ مالی بوده است.
زیرا زنان عریان را کم هزینهترین و سهلترین وسیله تبلیغاتی برای وصول به آن هدف میدانستند و بدون شک برای این منظور از هیچ کوششی دریغ نورزیدند.
رعایت حجاب، همانند شخصیت طلبی و عفّت خواهی، بازگشت به فطرت اصیل انسانی است؛ از این رو، رعایت حجاب ارزش گذاردن به زن و نوعی تکریم به اوست، نه دلیل بر نقص وجود او.
زن با رعایت حجاب، از آلودگی مصون میماند، زیرا زمینه هرگونه سوء استفاده از او منتفی میشود.