حکومت چین میخواهد هر طور شده در فرایند انتخاب دالاییلامای پانزدهم دخالت کند. اما خود دالاییلاما گفته بهتر است یک روز این نقش به پایان برسد و دالاییلامایی نباشد، تا یک دالاییلامای “احمق” باشد.
سرانجام این کشمکش چه خواهد بود؟ آیا دالاییلامای دیگری بعد از این دالاییلاما خواهد بود؟
چونپل تسرینگ: کسی نباید در فرایند دخالت کند
چونپل تسرینگ نماینده دالاییلاما در اروپای شمالی است. او می گوید: “من واقعا نمیدانم چه میشود. بوداییهای تبتی معتقدند هرکسی دوباره متولد میشود، اما همه نمیتوانند تصمیم بگیرند کی و کجا این اتفاق بیافتد. لاماها – چهرههای بلندمرتبه مذهبی – میتوانند معلوم کنند که دوباره متولد میشوند یا نه، و اگر میشوند، کجا.”
“دالاییلامای فعلی هم خودش باید تصمیم بگیرد. تولد دوباره انتخاب اوست.”
“او نخست با مردم تبت و دیگر پیروان بودیسم تبتی مشورت میکند ببیند آیا دالاییلامای پانزدهم لازم است یا نه. اگر پاسخ مثبت باشد، فرایند انتخاب نفر بعدی را دقیق روشن میکند که ابهامی نباشد، و کسی برای نفع شخصی یا سیاسی در فرایند تناسخ دخالت نکند یا از آن سوءاستفاده نکند.”
“دولت چین و حزب کمونیست نظامی طرحریزی کردهاند که جانشینی مقامهایی مثل دالاییلاما باید از سوی حزب کمونیست هم به رسمیت شناخته و تأیید شود. احتمالا اینطور فکر میکنند که اگر دالاییلامای پانزدهم را خودشان انتخاب کنند، جایگاه و اقتدار این مقام به لامای موردنظرشان میرسد.”
“البته خود دالاییلاما گفته دالایلامای پانزدهم جایی بیرون تبت و چین خواهد بود، چرا که باید کارهای دالاییلامای فعلی را ادامه بدهد. در شرایطی که آزادی مذهبی درستحسابی در تبت نباشد، چنان فعالیتهایی بسیار دشوار خواهد بود.”
جیا ژیودونگ: دالاییلاما وارد یک بازی سیاسی شده
جیا ژیودونگ از محققان ارشد مؤسسه مطالعات بینالملل در پکن است. او می گوید: “تصور من این است که سنت حفظ میشود و دالاییلامای بعدی هم پیدا میشود. قطعا دالاییلامای فعلی هم در فرایند جانشینی نقش دارد، اما به نظر من نباید این نقش را بزرگتر از آنکه هست نشان دهد. بهعنوان مثل نمیتواند تنهایی تصمیم بگیرد که این سنت را ادامه نمیدهد. این سنتی است که از قرنها پیش به ما رسیده.”
“مهمترین مسئله، موضوعی که پشت همه این اختلافهاست، موضوع حاکمیت [تبت] است. بنابراین دعوای چین و دالاییلاما نیست. موضوع آزادی مذهب هم نیست. موضوع حاکمیت تبت است – اینکه جزو چین میماند یا نه.”
“وقتی دالاییلاما در مورد مسئله جانشینی حرف میزند، خیلیها در چین میگویند بازی سیاسی میکند. دالاییلامای چهاردهم و آن دسته از اطرافیانش که از استقلال تبت حرف میزنند، در حقیقت موضوع جانشینی را به موضوعی سیاسی بدل کردهاند. البته او کلمه “استقلال” را به کار نمیبرد. میگوید “خودمختاری حداکثری”. اما به گوش مردم چین، بهویژه وقتی خواستههای دالاییلاما را نگاه میکنند، این خودمختاری حداکثری معنایی جز استقلال ندارد. مشکل این است.”
“دولت نگران ثبات و آرامش تبت است، چون تجربه ما نشان داده بدون ثبات توسعه اقتصادی و بهبود وضع زندگی هم ممکن نیست. اگر سنت [تناسخ] ادامه پیدا کند، و مردم ببینند که این سنت همچنان استوار است، فکر میکنم به ثبات تبت هم کمک میشود.”
رابرت بارنت: چین لامای “رام” میخواهد
رابرت بنت مدیر گروه مطالعات تبت مدرن در دانشگاه کلمبیای نیویورک است. او می گوید: “بهطور سنتی، دستکم در یکی دو قرن گذشته، هر دو طرف در این فرایند نقش داشتهاند.”
“اتفاقی که این بار افتاده این است که چین بهجای اینکه تصمیم لاماها را که میگویند کدام بچه جانشین دالاییلاما خواهد بود تأیید کند، حزب کمونیست عملا میگوید اوست که باید تصمیم بگیرد یک لاما اساسا در نفر بعدی حلول کند یا نه، و گاه اینکه آن نفر بعدی چه کسی باشد. میشود گفت بهنوعی میخواهد پا را از گلیمش فراتر بگذارد.”
“سال ۱۹۹۵، دالاییلاما یک پسربچه شش ساله را بهعنوان جانشین دومین رهبر مهم بودیسم تبتی اعلام کرد. اما مقامهای چینی آن بچه را پنهان کردند و یک پسربچه دیگر را بهجایش معرفی کردند. در واقع تبتیها را وادار کردند از کسی پیروی کنند که معلوم بود هیچکس در تبت باور ندارد او لاما است.”
“یکی از جالبترین بخشهای ماجرا همین است: انگار هیچکس در حزب کمونیست حتی تصورش را هم نمیکند که بدون واسطه یک لاما بر تبتیها حکومت کند. فرضشان این است که چون تبتیها اغلب مذهبیاند، نمیشود با استدلال عقلانی قانعشان کرد که کمونیسم چقدر خوب است، و حتما باید از در مذهب وارد شد. بههمین خاطر این همه سرمایه صرف میکنند که یک لامای رام پیدا کنند.”
“در مورد لامایی که در دهه ۱۹۳۰ زندگی میکرد فیلم ساختهاند. در مورد یک لامای دیگر که از حزب کمونیست حمایت میکرد سریال ساختند، و سعی کردند تعدادی بچه را طوری تربیت کنند که از آنها حمایت کنند. هر بار از این دست کارها کردهاند ناکام بودهاند. بچهها که بزرگ میشوند یا به هند فرار میکنند و به دالاییلاما میپیوندند یا اینکه میمانند و منتقد داخلی حزب کمونیست میشوند.”
“به نظر من همه اینها را باید تاکتیکهای مذاکره فرض کنیم، از هر دو طرف. حرفهای فلسفی و گمانهزنیهای دالاییلاما هم در همین چارچوب باید دید. وقتی میگه “ممکن است برگردم، ممکن است برنگردم. ممکن است در قالب یک زن برگردم. این شیوه معمول یک استاد بودیست است که میخواهد مردم را به تفکر وادارد. اما گاه در راستای چانهزنی با چینیهاست. برای اینکه بهشان نشان بدهد خودشان را در چه موقعیت خندهداری قرار دادهاند که میخواهند در مسائل مذهبی و جانشینی دخالت کنند.”
“دالاییلامای فعلی در قامت یک رهبر مذهبی بسیار موفق بوده، و بیش از آن در جایگاه یک رهبر سیاسی. بنابراین فشار هوادارانش برای اینکه برگردد بسیار سنگین خواهد بود، و این اتفاق به احتمال فراوان خواهد افتاد.”
جامیانگ نوربو: دالاییلاما بهخاطر آینده تبت باید برگردد
جامیانگ نوربو نویسنده و فعال تبتی است که به خاطر نقد برخورد “شل و ول” دالاییلاما با چین از چشم او افتاد. او می گوید: “واقعیت این است که انتخاب چندانی ندارد. تناسخ لاما یک نهاد سیاسی است. انتخاب دولت در تبعید تبت و مردم تبت است.”
“چینیها کاندیدای خودشان را آماده میکنند. شک نکنید که این کار را میکنید. یک بچه تبتی بانمک پیدا میکنند و به مردم میگویند “این دالاییلاماست.” اگر ما بودیستهای تبتی جهان کاندیدای خودمان را نداشته باشیم، آنها با واسطه میبرند.”
“در واقع میتوانند او را وادار کنند سیاستهای حزبی را تکرار کند. بگوید “شی جینپینگ، رئیسجمهوری چین آدم بسیار برجسته ایست”، یا اینکه تبتیها نباید دنبال آزادی بیان یا حتی استقلال باشند. باید چینیهای خوبی باشند و آرمانهایشان را کنار بگذارند.”
“بهترین مکان برای تولد دالاییلامای بعدی هیمالیاست، اما طرف دیگر مرز، در هند، جایی که مردم تبتیاند، مذهبشان بودیسم تبتی است، و به دالاییلاما و جهان معنوی تبتی وفادارند. اگر [دالاییلاما] آنجا متولد شود، پای دولت هند هم به ماجرا باز میشود. ناچار میشوند حمایتش کنند.”
“شکی نیست در تبت انقلابی در پیش است. از دهه ۱۹۸۰ قیامهای متعددی داشتهایم که دارد به اوجاش میرسد. من نمیتوانم پیشبینی کنم چه میشود، یا چه موقع رخ میدهد، اما میدانم – حس میکنم – و از سیر صعودی قیامها و حرکات اعتراضی در چین هم معلوم است – که یک انقلاب بزرگ قطعا در راه است.”
منبع : شفقنا