کتابخانهی مرکزی انجمن کلیمیان تهران در تاریخ ۱۶ آذر ماه ۱۳۹۸ برنامه ای با حضور استاد هارون یشایایی (تهیه کنندهی برتر سینمای ایران و چهرهی ماندگار کلیمی) برگزارکرد. موضوع این برنامه در مورد حضور یهودیان در سینمای ایران بود که مورد استقبال واقع شد. این مقاله چکیدهی سخنرانی ایشان است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، هارون یشایایی در جلسه ای به نقش ماندگار و حضور یهودیان در سینمای ایران اشاره کرد و گفت: در واقع سینما حرفهی بسیار مهمی است اما منظور از سینما فقط سالن سینما نیست، هر حکایت یا روایتی که دارای صدا و تصویر است را میتوان سینما دانست.
سینما در دنیا مهمترین وسیلهی ارتباطی است و هنر مهمی به شمار میآید. در مقایسه با امکانات رسانهای دیگر به طور مثال میتوان گفت هنگامی که صنعت چاپ توسط گوتنبرگ اختراع شد تقریبا ۴۰۰ سال طول کشید تا وارد ایران شود اما سینما وقتی توسط برادران لومیر اختراع شد بیشتراز ۴ یا ۵ سال طول نکشید که به ایران آمد. هنگامی که مظفرالدین شاه به فرانسه رفت و سینما را در آن جا دید شیفتهی آن شد. در سفر بعدی ابراهیم خان عکاسباشی را با خود به فرانسه برد. او در آن جا فیلمبرداری را آموخت و بعد از برگشتن به ایران از زندگی در دربار و درباریان فیلمهایی ساخت که خود مظفرالدین شاه نیز در آن فیلمها حضور داشت. اکنون آن فیلمها موجود است.
سینما در ابتدا توسط ارامنه در ایران پایهگذاری شد و در واقع ارامنه ابتدا وارد این صنعت شدند. مدتی بعد یهودیان مهاجر که به ایران آمده بودند وارد این صنعت شدند. یهودیان مهاجر را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. مهاجرین غیر ایرانی که از اروپا و فرانسه و عراق به ایران آمده بودند و گروه دوم یهودیانی که آمدند و در ایران ماندند. مثل یهودیان عراقی که بعد از ۱۹۴۷ م. از عراق اخراج شدند و به ایران آمدند. از یهودیان شاخص عراقی از ناجی اغراوی میتوان نام برد و همچنین یعقوب ایسرائل که این صنعت را در ایران رونق دادند.
از آن جایی که سینما بسیار پر هزینه است و احتیاج به منابع مالی دارد، این یهودیان بودند که کمک شایانی به این امرکردند. اولین نامی که در این رابطه میتوان به آن اشاره کرد، داوید شوفط است که سینمای ملی را ساخت اما بعد از او یهودیان خراسانی بودند که وارد کار سینما شدند و استودیو عصر طلایی را در سال ۱۳۲۹ خورشیدی تاسیس کردند.
حبیبالله حکیمیان، فرجالله نسیمیان و عزیزالله کردوانی از کلیمیان خراسانی بودند که این استودیو را بنا نهادند. از هنرپیشگان یهودی آن دوران نیز میتوان از امین امینی نام برد که معروفترین فیلمش «سایه» بود که حتی به خارج از ایران هم رفت و فروش خوبی داشت.
حبیبالله حکیمیان مرد بسیار فرهیختهای بود که من و دوستم بیژن جزنی به واسطهی او وارد کار سینما شدیم.
در مورد خودم باید بگویم من شخصا کمی سینما را میشناختم اما بیژن فیلمبرداری بلد بود.
آن زمان وجود سینماها در خیابان لالهزار و استانبول خلاصه میشد. در اولین اقدام ما دو نفر اتاق کاری در شاه-آباد آن زمان اجاره کرده بودیم. روزی در کنار تابلوی سینماها قدم میزدیم که آقای حکیمیان را دیدیم. با این که ایشان را نمیشناختیم به ما پیشنهاد کار داد. چسباندن پوسترهای سینمایی.
سفارش را قبول کردیم و با کمک آقایی به نام اسدالله سیاه همهی آنها را چسباندیم. کمکم در کار پیشرفت کردیم و عملا وارد حرفهی سینما شدیم. در همان موقع با آقای کردوانی آشنا شدیم.
سینما دیانا (سپیده) که هنوز هم دایر است، متعلق به ایشان بود. آقای نسیمیان هم با همکاری ایشان فیلمی ساختند به نام «مشهدی آباد» با بازی امین امینی. این فیلم بسیار ضعیف و ابتدایی بود اما باعث شد که برادران نسیمیان به عنوان تهیه کننده معروف شوند. خوشبختانه کلیمیان خراسانی همیشه خود را به عنوان یهودی معرفی می کردند، روزهای شنبه کار را تعطیل میکردند و فیلم-برداری انجام نمیشد. بعدها پرویز شومر استودیو کاویان را تاسیس کرد اما خود را به عنوان یهودی معرفی نمیکرد. سلیمان رستگار فیلم «خانه به دوشان» را ساخت. رحیم روشنیان فیلمی با بازی امین امینی ساخت. لطفالله حی که بعدها نماینده کلیمیان در مجلس شورای ملی هم شد دو فیلم ساخت.
ابراهیم دیلمانی و لقمان نظیری از جمله کسانی بودند که در دوران خود حضور فعالی در سینمای ایران داشتند.
عنایتالله منتخب برادر دکتر منتخب که ۲۰ سال رییس انجمن کلیمیان بود نیز اولین سینمای بزرگ و مدرن را به نام پلازا ساخت که اکنون دیگر سینما نیست. عنایت-الله منتخب، «الماس۳۳» را به کارگردانی مهرجویی ساخت.
در اینجا لازم است از آقای داود لویان نیز نام ببرم که منتقد فیلم بود و در مجلهی فیلم مطلب مینوشت و همه او را قبول داشتند. اسحق نعمان نیز مستندساز بود. «خاتم» در سینمای ایران مستند بسیار مهمی بود که نعمان ساخت. این فیلم در سال ۱۳۳۶ ساخته شد و سرگذشت خاتم ایران را بیان میکرد.
شعبان شهری را همه به نام شاعر میشناسند اما او در ۹ فیلم بازی کرده، ایشان شاعر مسلطی بود و بخشی از مزامیر داود را به صورت شعر در آورد، خیلی بذله گو بود و خیلی هنرمند.
از جمله فیلمهایش: پدر که ناخلف افتد، رنگین کمان، مردان قرن اتم و دعوت را میتوان نام برد.
از دیگر مشاهیر معروف در سینمای ایران، منوچهر طبری مستند ساز خلاق بود. هر سال در مراسم گرامیداشت مستندسازان از او یاد میشود و من معمولا در این جلسات حضور پیدا میکنم و چند کلامی از او و هنرش یاد میکنم.
آن مرحوم مثل ابراهیم گلستان و شیردل، یکی از معروفترین مستندسازان ایران بود. برای فیلمسازی تن به هر مشقتی میداد و در خانه نمینشست و تمام ایران را میگشت و فیلمبرداری میکرد.
از فیلمهایش میتوان از «دراویش قادریه» نام برد که خیلی دیدنی است. فیلم عارفانهی «مطرب عشق عجب ساز و نوایی» دارد و «سفر نامهی نطنز» که بسیار معروف است و هر سال در خانهی هنرمندان در بخش فیلمهای مستند نمایش داده میشود.
منوچهر آذری، البته او بیشتر تئاتر کار میکند و کمتر به سینما توجه دارد. اما در تمام فیلمهایی که شرکت پخشیران ساخته حضور داشته است. او جایزهی بهترین بازیگر نقش دوم جشنوارهی فیلم فجر را به خاطر بازی موثرش در فیلم «در مسیر تند باد» از آن خود کرد.
من و دوستم بیژن جزنی سال ۱۳۳۵ کار خود را شروع کردیم. ابتدا با فیلمهای تبلیغاتی و مستند و بعدها در تمام فیلمهای تبلیغاتی، نام «تبلی فیلم» را میتوان دید که بعدها به پخشیران تبدیل شد. ما هم تولید کننده بودیم و هم توزیع کننده. البته در فیلمهای مستند چندان موفق نبودیم اما فیلم مستندی-گزارشی در مورد کفش ملی و چگونگی عملکرد کارخانهها و بهرهبرداری از ساخت آن تهیه کردیم که مورد قبول واقع شد.
اولین فیلم ما «جایزه» بود که متاسفانه اکران نشد، بعد از آن «اجاره نشینها» را ساختیم که این فیلم تا کنون هم رکورددار تعداد تماشاچی است و هنوز هم اول است. موفقیت این فیلم باعث ادامهی کار ما شد. فیلم بعدی «ناخدا خورشید» بود با کارگردانی ناصر تقوایی که بسیار پر هزینه و سخت بود اما میتوان به جرات گفت این فیلم باعث افتخار سینمای ایران است. این فیلم در بندر کنگ ساخته شد که امکانات بسیار کم بود. البته در داخل کشور موفقیت چندانی نداشت اما در خارج به جشنواره لوکارنو سوئیس راه پیدا کرد و با وجودی که به زبان اصلی بود آن قدر مورد توجه قرار گرفت که تماشاچیان چند دقیقه پس از فیلم همچنان ایستاده، دست می زدند و تشویق میکردند که بهترین جایزه را هم برد.
بعداز آن فیلم «هامون» را ساختیم و مرحوم خسرو شکیبایی با آن فیلم مطرح شد. سپس «در مسیر تند باد» که فیلمی تاریخی بود. بعد از آن فیلم «ای ایران» را در ماسوله ساختیم اما امکان نمایش پیدا نکرد.
فیلم «کیمیا» به کارگردانی احمدرضا درویش در آبادان ساخته شد و سینمای ایران آن را بهترین فیلم جنگی بعد از انقلاب نامید. خسرو شکیبایی جایزه بهترین بازیگر نقش اول را در جشنواره به دست آورد.
بعد «شهر زنان» را ساختیم. این فیلم داستان بسیار جالبی داشت. در منطقهای در جادهی شمال به نام آب عسک، یک روز در سال کلیهی مردان از ده خارج میشوند و زنان اداره ی امور را به عهده میگیرند، از جمله وکالت، قاضی دادگاه، پزشک، نانوا و غیره. و چون این فیلم به قاضی شدن زنان پرداخته بود نمایش موفقی پیدا نکرد.
بعد از آن فیلم «دیوار» را با محمد علی طالبی ساختیم. کار ما در سینما با این فیلم به پایان رسید. اکنون فیلم مستند میسازیم. پسرم کیارش که کارگردانی فیلم مستند هم خوانده فیلمی به نام «تهران شهر سرفراز» را ساخت که از شبکه چهارم سیما پخش شد. فیلم مستند دیگری که اکنون در حال اکران هست «شهسوار» نام دارد که به زندگی جهان پهلوان تختی و روایتهای مستند آن میپردازد.
فیلم مستند دیگری که کیارش فیلمبرداری و کارگردانی کرده «از آشوراده تا آستارا » نام دارد که مربوط به محیط زیست در دریای خزر میباشد و مورد استقبال قرار گرفته است.