خبرنگار ردنا با دکتر «مجید مرادی» دانش آموخته علوم سیاسی دانشگاه سن ژوزف بیروت وتحلیلگر مسائل خاورمیانه و استاد دانشگاه ادیان و مذاهب قم درباره تاثیر طوفان الاقصی بر مسائل خاورمیانه به گفتگو نشسته است.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیاننیوز)، «طوفان الاقصی» به یکباره دنیا را غافلگیر کرد و بار دیگر موضوع سرزمینهای اشغال شده فلسطین را به صدر اخبار جهان برگرداند؛ مبارزه فلسطینیان با غاصبان رژیم صهیونیستی یکی از طولانیترین نبردهای تاریخ است. اما چه چیزی طوفان الاقصی را از سایر رویاروییهای این دو ملت متمایز ساخته است؟ نبرد جدید حماس با اسرائیل چه تاثیری در تحولات خاورمیانه دارد و جهان پس از طوفان الاقصی چه مسیری را خواهد پیمود؟
همزمان با اوج گیری درگیریها در نوار غزه با دکتر «مجید مرادی» دانش آموخته علوم سیاسی دانشگاه سن ژوزف بیروت وتحلیلگر مسائل خاورمیانه و استاد دانشگاه ادیان و مذاهب قم درباره تاثیر طوفان الاقصی بر مسائل خاورمیانه به گفتگو نشستیم. دکتر مرادی معتقد است طوفان الاقصی تصویر ایران را در اذهان عمومی جامعه عرب تغییر داده و این کشور هم اکنون به دیپلماسی قوی و ذکاوتمندانهای نیاز دارد تا اجازه ندهد ترکیه بدون زحمت، ثمره تلاشهای ایران را درو کند.
آنچه پیش روی شماست، متن کامل گفتگوی ادیان نیوز با دکتر مجید مرادی است:
چه چیزی طوفان الاقصی را از سایر درگیریها و نبردهای منطقه فلسطین متمایز کرده است؟
طوفان الاقصی شکست امنیتی و نظامی بینظیری را بر رژیم اشغالگر صهیونیستی وارد کرده است. شدت و حجم غافلگیری عملیات بسیار بالا بود و استفاده از تکنولوژیهای جنگی و تسلیحات جدید و خصوصا فنآوریهای نرم افزاری و سخت افزاری در کنار هم، حقیقتا طوفانی به پا کرده و خواب را از سر تمام صهیونیستها و حاکمان رژیم صهیونیستی و مستعمره نشینان ربوده و بازارهای رژیم را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. دادههای مالی و پولی سقوط کم نظیری را تجیه می کنند شیکل واحد پول اسرائیل به پایین ترین ارش خود از ۲۰۱۵ به این سو رسیده است.
در سطح امنیتی ونظامی دستگیری نظامیان و فرماندهان زیادی از ارتش اسرائیل هیبت این ارتش را فروپاشیده است و در روزهای اول بعد از عملیات موجب درخواست برای ترک اراضی اشغالی شد و هجوم مردم به فرودگاهها برای ترک اسرائیل گویای شدت این ضربه بود. همین که نتوانستند این طوفان را پیشبینی کنند ضربه اطلاعاتی سختی بود و به لحاظ راهبردی نیز حماس دیوار بلند غرور و خودشیفتگی و تکبر اسرائیلیها را فرو ریخت. آنچه در اذهان فرو می ریزد بسیار شدیدتر از آن چیزی است که در واقعیت فرو میریزد. ترسی که در دل مردم و حاکمان اسرائیل افتاد زدودنی نیست. این اتفاق نشان داد که معیارها و استانداردهایی که این رژیم برای امنیت خود روی آنها حساب باز کرده بود، چقدر قابل فروپاشی است. در دراز مدت نمی شود ملتی را با اشغال و سرکوب و تحقیر ساکت و برای همیشه صدای آنان را خفه کرد.
فروبستن تمام روزنههای امید به روی یک ملت مظلوم که اراضی آن اشغال شده و حقوق طبیعی و اولیه آن نادیده گرفته شده است، به سربازکردن این آتشفشان و سرازیر شدن گذازهها میانجامد.
طوفان الاقصی در سطح بین المللی چه تاثیری داشت؟
طوفان الاقصی در اوج ناامیدی از حاکمان عرب و افقهای آینده و در اوج ناامیدی و یأس مطلق نسبت به کوتاه آمدن حاکمان رژیم صهیونیستی و گردن نهادن آنها به حداقلهای حقوق بشر اتفاق افتاد و کل خاورمیانه را با یک شوک، به وضعیت جدید برد.
طوفان الاقصی همانطور که دیوارهای امنیتی و اطلاعاتی و نظامی رژیم اسرائیل را فرو ریخت، تمام بافتههای این رژیم در دو دهه اخیر در مسیر عادی سازی روابط با بسیاری از کشورهای عرب و کاهش تنش با این کشورها را پنبه کرد و جوامع و ملتهای عرب را نسبت به برنامههای حاکمان و حکومتهای خودشان دچار تردید ساخت و بلکه آنان را وادار به بازنگری در رویکرد خود کرد.
موضوع عادیسازی روابط و کاهش تنش و حتی ایجاد برقراری روابط اقتصادی و فرهنگی با اسرائیل در حال اوج گرفتن بود که به یکباره معادلات بههم خورد. طومار پیمان ابراهیم درهم پیچیده شد. عادی سازی روابط دیگر شانسی برای موفقیت ندارد، درحالی که تا دو هفته پیش در حال پیش روی بود و مصاحبه بن سلمان را فراموش نمیکنیم که به صراحت صحبت از عادی سازی روابط کرده بود. اما امروز حداقل این موضوع چند دهه عقب رفت و افکار عمومی جهان عرب علیه اسرایل بسیج شد.
در داخل اسرائیل نیز تحولات زیادی رخ داد. محبوبیت تنانیاهو رو به کاهش است. حاکمان در وضعیت اورژانسی در داخل محبوبیت کسب میکنند، اما آمارها نشان میدهد محبوبیت نتانیاهو در اسرائیل کاهش یافته و تا الان این عملیات، پایان عمر سیاسی تنانیاهو را رقم زده است.
برخی معتقدند نتانیاهو تعمدا در برابر این حمله سکوت کرد تا بتواند از بحرانهای داخلی فرار کند. نظر شما چیست؟
نه؛ در یک سیستم پیچیده سیاسی و حاکمیتی افراد آنقدر نقش ندارند. اسرائیل با وجود همه نقاط منفی که دارد، یک سیستم دمکراتیک در داخل دارد و یک نظام اداری پیچیده در آن حاکم است. نخست وزیر آنقدر قدرت ندارد که به این راحتی بتواند سرنوشت کشور را به بازی بگیرد. در همین چند روز، یکی از نظامیان ارتش اسرائیل به شدت علیه نتانیاهو انتقاد کرده بود و همه مصیبتهای این رژیم را به او نسبت داده بود. در چنین شرایطی یک نفر نمیتواند همه چیز را فدای خود کند.
عملیات حماس حتی ایران را هم غافلگیر کرد و ایرانیان نیز انتظار چنین زمانبندی را نداشتند؛ لذا نمیتوان گفت نتانیاهو خودش پشت این جنگ بوده تا بتواند از محاکمه قضائی فرار کند. نتانیاهو دیگر نمیتواند در عرصه سیاسی یکه تازی کند.
کابینه جدید چقدر دوام خواهد داشت؟
وضعیت الان نتانیاهو وضعیت جنگی است. اراده آمریکا در استمرار این ائتلاف داخلی اسرائیل خیلی موثر است. توقعات صهیونیست ها از بایدن به صورت کامل برآورده نشده است. رئیس جمهور آمریکا وعده دخالت مستقیم در جنگ در صورت گشوده شدن جبهه شمالی با حزب الله لبنان را هم منتفی دانسته است.
آنچه که در نبرد اخیر مورد توجه قرار گرفت، موضعگیری عربستان بود. به نظر شما چرا به یکباره حاکمان این کشور اینچنین تغییر موضع دادند؟
سال ۲۰۰۰ وقتی که اسرائیل از حزب الله شکست خورد و از اراضی شبعا عقب نشست، امیرعبدلله در اجلاس سران عرب پیشنهاد راه حل دو دولت را ارائه کرد. مطرح کردن این موضوع، بهرهبرداری کشورهای عربی از پیروزی جنوب لبنان بود. کشورهای عربی برگه سبزی را با راه حل طرح دو دولت به اسرائیل نشان دادند. این راه حل این بود که اراضی که تا سال ۱۹۶۷ دست فلسطینیها بوده به آنها برگردانده شود. این اراضی ۲۲ درصد از اراضی اشغالی بود. اما اسرائیلیها راضی نشدند. البته این طرح قبلا نیز مطرح شده بود و طرح ابتکاری عربستان نبود.
این طرح تا ۲۰۱۷ مطرح بود و دولت ترامپ این طرح را منسوخ اعلام کرد و گفت قابلیت طرح ندارد. ترامپ به این طرح تیر خلاص شکلیک کرد و سفارتخانه آمریکا نیز به قدس منتقل شد و دیگر امیدی به عقبنشینی اسرائیل از بخشهای اشغالی نبود. عملا عربها از پیگیری مطالبات خسته شده بودند و دیگر مساله عربستان، عزت عرب و اعاده حیثیت جهان عرب نبود. این کشور به دنبال تبدیل شدن به اقتصاد برتر بود. الان برای آنها رابطه با چین و روسیه در حین رابطه با آمریکا مهم است. یعنی اقتصاد در کانون توجه آنهاست. عادی سازی روابط با ایران نیز در این راستا قابل تحلیل است. توسعه نیاز به صلح و آرامش و امنیت دارد.
لذا فلسطین بچه سر راهی شد که عربها هم حاضر نبودند از آن حمایت کنند. طرح امیرعبدالله به جایی رسید که عربستان فقط تقاضای خوش رفتاری اسرائیل با عربها و فلسطینیها را داشت. این درحالی است که عربستان خود را بزرگ کشورهای عربی میداند. بین این دو رویکرد تفاوت زیادی وجود دارد. از مطالبه تشکیل دولت فلسطینی مستقل و دارای حاکمیت به جایی رسیدند که نه قدس و نه دیگر مناطق اشغالی را مطالبه نمی کردند و تنها خوشرفتاری صهیونیست های اشغالگر با مردمی که کشورشان اشغال شده است را میخواستند. اما عملیات طوفان الاقصی این موضوع را منجمد کرد و مطالبات مردم عرب باعث شد حاکمان آنها تغییر رویه دهند. در مصر وتونس نیز این رویکرد دیده میشود.
آینده رابطه اعراب با اسرائیل را چطور پیشبینی میکنید؟
وضعیت کلا تغییر کرده است. اسرائیل تضعیف شده و دیگر اسرائیل قبل نخواهد بود. وزیر جنگ این رژیم گفته که غزه، دیگر غزه قبل نیست. اما حقیقت این است که اسرائیل نیز دیگر آن اسرائیل قبل از طوفان نخواهد شد.عقب نشینی اسرائیل در سال ۲۰۰۰ عربها را آنقدر جلو آورد که درخواست دولت مستقل کردند بعد از این نبرد نیز، با توجه به بی اعتبار شدن و بی حیثیت شدن صهیونیست ها از همه ابعاد امنیتی و نظامی و حتی اخلاقی و انسانی که با بمباران بیمارستان و کلیسا و مساجد رقم زدند عربها به لحاظ روانی در موعیت بهتر قرار خواهند داشت و از اسرائیل امتیاز خواهند گرفت.
نقش ایران را در این صحنه چگونه ارزیابی میکنید؟
ایران در مساله فلسطین، بازیگر فعال هست، ولی رسمی نیست. ایران همه گونه حمایتی را از گروههای فلسطینی داشته است، ولی وقتی که موقع مذاکره میرسد، ترکیه همه محصول ایران را درو میکند. ترکیه کمترین فایدهای را برای فلسطین نداشته است، ولی هرچه را که ایران کاشته درو کرده است. ترکیه و ایران بر سر لیدر بودن در مساله فلسطین یک نوع رقابتی داشتهاند اما در این رقابت ایران عملا وارد میدان بوده ولی ترکیه فقط شعار داده و نمایش بازی کرده است؛ ترکها رابطه خود را هم با حماس و هم با اسرائیل نگه داشتهاند. حتی اردوغان با نتانیاهو دیدار میکند و عملا نیز هیچ کمکی به فلسطین نمیکند. آنها اگر ده سال پیش یک کشتی راه انداختهاند، هنوز روی آن تبلیغ میکنند. آنها فعالیت رسانهای دارند و نتایج سرمایه گذاری ایران را سرقت میکنند. طوفان الاقصی تصویر ذهنی توده های عرب را از ایران تغییر میدهد. برای تغییر افکار عمومی بیست و چهار ساعت هم زیاد است و گاهی در نصف روز افکار عمومی دنیا زیر و رو میشود.
دیشب کامنتهای کاربران عرب رسانهها را نگاه میکردم؛ بدون استثنا چرخشی واضح به سمت ایران رخ داده است. آنها حاکمان خود را ملامت میکنند. در جوامع عربی نگاه ها عوض شده و افکار عمومی به سمت ایران چرخش داشته است.
دولتها نیز تا حدی میتوانند با ملتها شکاف داشته باشند؛ لذا ایران میتواند از این فضا استفاده کند. ایران هم اکنون نیاز به دیپلماسی قوی و مغزهای بزرگی دارد که بتوانند سکان دیپلماسی را در سطح رسمی و عمومی هدایت کنند.