آمریکا و غرب میخواهند چیزی بیابند تا وتوی آتشبس غزه را که ابعادی مثل هیروشیما و درسدن دارد، توجیه کنند، از میان آن همه ایسمهای عصر روشنگری چیزی نیافتند که بتوان با آن از اسرائیل دفاع کرد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، یک رنسانس یا نوزایش فرهنگی که با جنگ غزه آغاز شد، آنقدر عمیق است که رهبران آمریکا دستشان برای مقابله با آن بهشکل رقتانگیزی خالی است و از چهار سده عصرروشنگری چیزی علیه آن نمییابند و صلیبکشان از انجیل که در همین چند سده آن را زیر پا له کردند و دور انداختند، گواهی میآورند و بیپروا دادگاه گالیله را حتی تندخویانهتر از آن بهروز میکنند و با تن کردن لباسمخصوص یک فرقه دینی، جنگ صلیبی بهراه میاندازند تا کل دستاوردهای فلسفی و علمی دستکم دویستساله خود را علیه ایدئولوژیکبودن، مثل دستمالی کهنه دور بیندازند.
من سخنان رئیس مجلس نمایندگان آمریکا را که گفت «ما به عنوان مسیحی معتقدیم کتاب مقدس به وضوح به ما میآموزد که باید در کنار اسرائیل بایستیم»، در کنار دادگاه تفتیش عقاید آنان برای مسئولان سه دانشگاه برتر امریکا به اتهام فراخوان علیه نسلکشی اسرائیل و این دو را در کنار اتفاق دیگری که به همان عمق و اندازه است، یعنی حضور صدراعظم آلمان با کلاه یهودیان در یک مراسم مذهبی قرار میدهم. این اتفاقات عمیقاً علیه صدها سال تلاش فکری غرب است که آن را عصر روشنگری مینامند و آمریکا الان به خاطر منافع مادی خود چارهای جز ایستادن مقابل روشنگری نمیبیند.
آمریکا بیش از همه پایههای تمدن نوین خود را بر اندیشههای کسانی مثل دیویی، جیمز و پیرس بنا نهاد و این هر سه با رد کلیسا یا پیشنهاد یک کلیسای غیرالهیاتی، نظام فرهنگی و سیاسی امریکا را کاملاً تغییر دادند. به همینخاطر مرجعیتیافتن انجیل برای رئیس مجلس نمایندگان، چیزی تمسخرآمیز جلوه میکند. جان دیویی که او را معمار نظام نوین تعلیم و تربیت آمریکا میدانند، در کتاب «ایمان مشترک» با کنار زدن کلیسا، از مفهوم حداقلی دینداری دفاع میکند که در آن «خدا برای تحقق آرمانهای انسانی ایستاده است».
ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس امریکایی نیز که نظام فلسفی عملگرایی را در آمریکا توسعه داد، با رد هر نوع دین سازمانیافته، کلیسا را به دلیل از بینبردن اثرات مفید تجربه مذهبی فردی سرزنش میکرد. چارلز سندرز پیرس، بزرگترین فیلسوف همه ادوار امریکا و معمار پراگماتیسم نیز با پیشنهاد یک کلیسای غیرالهیاتی، کلیسا و کشیشان را به محافظهکاری شرورانه که علم و دین را تهدید میکند، متهم میساخت. امریکا اینچنین و بر شانههای این سه فیلسوف بنا شد و حالا یک سیاستمدار امریکایی، انجیل را در دفاع از اسرائیل بر سر نیزه میکند!
در سوی دیگر ۹۰۰ سال پس از آغاز انکیزیسون (تفتیش عقاید) در اروپا و ۴۰۰ سال پس از دادگاه کلیسا علیه گالیله، مجلس امریکا رئیسان سه دانشگاه برتر این کشور، هاروارد، پنسیلوانیا و ام. آیتی را به اتهام فراخوان علیه نسلکشی اسرائیل تفتیش عقیده میکند، با تندخویانهترین عبارات و تأکید بر پاسخدادن با «بله یا خیر» که شیوهای پلیسی و بازجویانه است. نوع پاسخ مسئولان سه دانشگاه- هر سه زن- که تلاش میکنند تکجملهای به این بله یا خیر خود بیفزایند تا روشنگری کنند که قصد آنان یهودیستیزی نبوده است و همزمان با فریاد سناتور امریکایی روبهرو میشوند، قطعاً برای دوستداران علم دردآور است و لبخند تلخ یکی از آنان که سعی میکند با اشارهای مثبت، خود را از این هیولای مجلس امریکا برهاند، یادآور انتخاب گالیله بین سوختن در آتش یا توبه است:
«در هفتادمین سال زندگیام، در برابر شما اربابان دین و دنیا زانو زدهام و درحالیکه کتاب مقدس را در آغوش میفشارم اعلام میکنم که ادعایم بر چرخش زمین به گرد خورشید، از مستی بوده و سراسر اشتباه و دروغ است.»
صدراعظم آلمان نیز یک گام چندصدساله به عقب برمیدارد و چند قرن ضدیت اروپا با اقتدارگرایی مذهبی و دستکم یک قرن ترویج لیبرالیسم سکولار را که در آن اخلاقیات غیرمذهبی ترویج میشود، با گذاشتن کلاه یهودی به سر بر باد میدهد.
این همه چنگزدن به ایدئولوژی برای رهبران غرب که صد سال است جنگ فرهنگی بزرگی علیه دینباوران جهان و علیه مسلمانان با عنوان ایدئولوژیستیزی به راه انداختهاند، بهواقع یک آبروریزی تمامعیار است. دستان غرب خالی است. از میان آن همه ایسمهای عصر روشنگری چیزی نیافتند که بتوان با آن از اسرائیل دفاع کرد.
تاکنون هیروشیما مثال بود، اکنون فقط تا این لحظه سهبرابر قدرت بمب هیروشیما، بمب روی غزه ریخته شده است. تاکنون بمباران شهر کوچک درسدن آلمان در جنگدوم که ۷۲۲ بمبافکن انگلیسی و ۵۲۷ امریکایی ۴ هزار تن بمب آتشزا روی شهر ریختند، فقط برای اینکه صنایع مهم آلمان به دست روسها نیفتد و ۲۵ هزار شهروند آلمانی را زندهزنده سوزاندند، مثال بود، اکنون میگویند تخریب غزه برابر با تخریب کل شهرهای آلمان در جنگ دوم است.
حالا امریکا و غرب میخواهند چیزی بیابند تا وتوی آتشبس غزه را که ابعادی مثل هیروشیما و درسدن دارد، توجیه کنند، لاجرم با کلاه یهودی، مظلومنمایی و فرقهگرایی میکنند و با یادآوری آیات انجیل، اشک میریزند و روزنامهنگارها را اخراج میکنند و یک سناتور بر سر مسئولان دانشگاه فریاد میزند که به دلیل فراخوان علیه نسلکشی «باید همگی استعفا دهید». این یک عصر جدید بیداری است.