متأسفانه رونقِ مباحثِ کم فایده و بی فایده در حوزه دین، عرصه برای مطرح نمودنِ ارکانِ پیامِ بعثت را تنگ میکند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، محمدتقی سهرابیفر(استاد درس خارج و سطوح عالی حوزه علمیه قم): ظهور دستاوردهایِ حیرت آورِ بشری از دوران رنسانس، حسِّ خودبسندگیِ انسان را تقویت کرد تا جایی که دوران جدید، دوران بلوغِ بشریّت قلمداد شد. از سوی دیگر نزاعها، جنگها و جنایتهایی که به نام دین رخ نمود، پرسش از فایده بعثت، را جدّیتر از همیشه نمایان کرد.
متأسفانه رونقِ مباحثِ کم فایده و بی فایده در حوزه دین، عرصه برای مطرح نمودنِ ارکانِ پیامِ بعثت را تنگ میکند. اینک به بهانه سالروز بعثت، چند نمونه از آموزههای اصلی و جاودان بعثت رسول (ص) را مرور میکنیم:
زندگیِ ابدی
در آموزههای موسی (ع) و عیسی (ع) چندان صحبتی از معاد نیست اما حدود یک سومِ قران از معاد سخن میگوید.[۱]
البته که آموزه معاد نیز همچون دهها و صدها آموزه دیگر، ابزاری برای سوء استفاده بوده است و البته که دنیایِ پر از رنگ و لعابِ امروزی، فرصت اندیشیدن در باره معاد را از انسان ربوده است، اما همه این غبارها، نمیتواند عظمت و جِدّیتِ آموزه ابدیّتِ انسان را پنهان کند. از مهمترین ارمغانهای رسولِ خاتم (ص)، خبرِ ابدیّت انسان است. در اهمیّت این خبر همین بس که همه برنامهریزیها، رفتارها و … در یک زندگیِ منطقی منوط به این باورِ پایه است که آیا انسان موجودی هفتاد هشتاد ساله است یا موجودی ابدی؟
انسان، حیوان پیشرفته یا بالاتر؟
نوع نگاه به انسان از پایهایترین باورهاست که همه زندگیِ فردی و اجتماعی انسان را تحت تأثیر خود قرار میدهد. آیا انسان صرفاً حیوانی پیشرفته است که به دلیل هوش و استعدادِ ویژه، از امکانات بهتری نسبت به دیگر حیوانها برخوردار است؟
یکی از مهمترین آموزههای پیامبر (ص) این است که انسان علاوه بر مراتبِ جماد، نبات و حیوان، از ساحتی متعالی برخوردار است. روح الهی در او دمیده شده است.[۲] انسان نه صرفاً حیوانِ پیشرفته بلکه چیزی با ارزشتر دارد که در محدوده غرایز حیوانی نمیگنجد. او میتواند با هدفِ رسیدن به مقصدی بالاتر، برخلافِ خواستِ غرایز عمل کند و این ویژگی از همین ساحتِ متعالیِ او میجوشد.
امکانِ تعیین ماهیّت
حیوانات در طول عمرِ خود، نمیتوانند نوع و ماهیتِ خود را تغییر دهند. گوسفندها، گوسفند به دنیا میآیند و گوسفند از دنیا میروند.
اما طبق آموزه بعثت، انسان با مجموعهای از امکانها، استعدادها و قوّهها به دنیا میآید، و خود در تعیینِ ماهیتِ خویش نقشی اساسی ایفا میکند. ازاین رو انسانها بههنگام مرگ، هر کدام نوع و ماهیتی مستقل میشوند از وحشیترین وحشیها تا فرشتهترین فرشتهها. به همین فیلسوفِ مفسر آیه «إذا الوحُوشُ حُشِرت» به محشور شدنِ برخی انسانها در شکلِ واقعی تفسیر میکند. [۳]
به عبارتی دیگر یکی از رهآوردهای مهم بعثت نفیِ نگاه شیءگونه به انسان است. انسان در حالِ شدن است او با بینشها و کنشها انتخاب میکند که در زندگیِ ابدیِ خویش در کدام گروه از هزارانِ گروهِ حیوان یا فرشته قرار گیرد و پیامِ بعثت با ترسیم این نگاه، اهمیتِ چگونه زیستنِ انسان را گوشزد میکند.
اخلاقِ ویژه قرانی
راهکارِ ترویج اخلاقِ خوب میان انسانها از جمله دغدغههایِ سرآمدانِ اخلاق بوده است. گاه رسیدن به اهدافِ دنیوی همچون عزّت و احترام و امنیت و … غایتی اخلاقی شمرده شده تا مردم به اخلاقی زیستن گرایش پیدا کنند[۴]. در میان دینداران رسیدن به ثواب الهی و دورماندن از عذابِ الهی، به عنوانِ غایت اخلاق معرّفی میشود. اما علامه طباطبایی «قران» و «اهل بیت» (ع) را مبتکر راهکارِ سوم میداند. در این روش از طریق معارف توحیدی زمینه رذایلِ اخلاقی از بین میرود. انسانی که عزّت[۵]، قدرت[۶]، مالکیت[۷]، ربوبیّت[۸]، خالقیّت[۹]، بینیازی[۱۰] و … را به معنای واقعی از آنِ خدا دید، و فقر و وابستگیِ همه جانبه خویشتن به خدا را شهود کرد، زمینه رذایل اخلاقی همچون تکبّر، ریا، ترس، اضطراب و … در او خشکیده است و از سوی دیگر آرامش، اعتماد به نفس، مناعت طبع و عزت نفس و … در میان مردم را تجربه خواهد کرد.[۱۱] این روش مبتنی بر واقعیّتِ جایگاه خدا و انسان، و منتهی به نابترین اخلاق است.
تهذیب و مهار نفس
ضرورتِ تهذیب و مهار نفسِ انسان، از تعالیمِ فرا زمانی و فرامکانیِ بعثت است.[۱۲] بدترین دشمن انسان نفسِ درونی اوست[۱۳] انسان چه در عصر غار نشینی و چه در عصر هوش مصنوعی، به شدّت نیازمندِ این آموزه است. حوادث تاریخی و نیز حوادثِ جاری همچون ماجرایِ تلخ فلسطین اشغالی نشان داد که بالاترین پیشرفتهای علمی بشری نه تنها از ضرورت تهذیب نفس نمیکاهد بلکه لزومِ آن را دو چندان میکند.
آژیرِ خطرِ بعثت نسبت به طغیانِ انسانها، به ویژه در دورانِ احساسِ بینیازی، هشداری جدّی و همیشگی است. [۱۴]
ارتباط با ماوراء
قرآن با صراحت از ارتباطِ انسان با موجودات ماورائی سخن میگوید.[۱۵] بالانشینانِ جهانِ هستی اعم از شیطانی و رحمانی بر انسان نازل میشوند و در فکر و قلب او تأثیر میگذارند. اخیراً از برخی روانشناسان نیز این جمله طلایی نقل شد که «وقتی فکر میکنی، در واقع گوش میکنی». فارغ از اینکه چه تفسیری از این القائاتِ رحمانی و شیطانی ارائه دهیم، به این مهم توجه کنیم که ما انسانها پیوسته مخاطبِ افکاری هستیم که به ما القا میشود. انسانِ امروز گاه نگران موجوداتِ فضایی است غافل از اینکه آثار افکار و وسوسههای شیطانی در زندگی فردی و اجتماعیِ او دیده میشود.
تفکر
«تفکر» از جمله واجباتِ مُسلُّمِ دینی است که متأسفانه در فهرست واجباتِ توضیحالمسائلها نمیآید. قرآن بارها تصریح میکند که بیان بسیاری از آیات جهت تحریک انسان به تفکر است[۱۶] و در احادیث عبادتِ بدون تفکر بیفائده معرفی میشود.[۱۷] سخن حکیمانه مفسر قرآن در زمینه «فکر» و «فهم» قابل توجه است: «خداوند در قرآن، حتی در یک آیه به بندگان خود امر نفرمود که به خدا و یا به چیزی که از جانب اوست، نفهمیده ایمان بیاورند و یا کورکورانه راهی بپیمایند»[۱۸]
راهیابی به حقیقتِ عالم (ملکوت)
بعثت، از حقیقتِ پنهانِ جهان خبر میدهد.[۱۹] هر کدام از موجودات در این جهان، کِش یافته در زمان و محبوس در مکاناند (عالَمِ مُلک) اما در جهانی دیگر حقیقتِ همین موجودات با وجودِ جمعی و نه پخش شده در لحظهها، موجودند (عالَمِ ملکوت).
ملکوتیان تلاطم، اضطراب، حرص و جوشهایِ مُلکیان را ندارند چرا که گوهرِ کمیابِ یقین رهاوردِ راهیابی به ملکوت است. کسانیکه متوجهِ کنشگرانِ اصلیِ جهان (ملکوتیان) میشوند، در برابرِ کنشگرانِ جهانِ مُلک به ترس و لرز نمیافتند.
ظرفِ حوادث غیر طبیعی مربوط به عالمِ ملکوت است و قابلِ شکار با عینکِ مُلکیان نیست
به همین دلیل طبقِ ظاهرِ آیه[۲۰] و طبقِ تفسیر المیزان[۲۱]، آتشی که موسی (ع) در آن شب تاریک دید، قابل رؤیت بر همراهانِ او نبود.
انسانِ معاصر این پیام مهم بعثت را دریافت بکند که در همه نظریه پردازیها، تجزیه تحلیلها، برنامهریزیها و …، اکتفا بر عالمِ مُلک مساوی با باختنِ هستیِ خویش است.
نجات از تنهایی
احساسِ تنهایی، انسان امروز را به همنشینی با سگ و گربه کشانده است.
واقعیت آن است که همراهیِ همه همراهان، موقّت و مَجازی است و یکی از فوایدِ بعثت، معرفیِ همراهِ واقعی و تکوینیِ است. انسان با تمام وجود، وابسته و آوزیرانِ مَبدأِ کائنات است.[۲۲] این همراهی نه به معنایِ در کنار هم بودن بلکه به معنایِ حضورِ او در اعماق وجود انسان است.[۲۳] رسیدن به این واقعیّت، زمینه سخن گفتن و انس گرفتن با همه کاره عالم هستی را با هر زبان و هر سطح فکری، فراهم میکند:
تو کجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم کنم شانه سرت
…
ای فدای تو همه بزهای من
ای بیادت هیهی و هیهای من[۲۴]
خلاصه اینکه در دنیایِ آشفته بازارِ امروزی، مخاطبِ فرهیخته ضمن هوشیاری در برابرِ مدعیانِ دروغین یا ناآگاهِ دین، خود را از گوهرهایِ ناب و بیبدیلِ دین محروم نکند.
* محمدتقی سهرابیفر(استاد درس خارج و سطوح عالی حوزه علمیه قم)
ارجاعات:
[۱] این آمار را آیت الله سبحانی از علامه طباطبائی نقل میکند. (رک به: محاضرات فی الالهیات (تک جلدی)، جعفر سبحانی، ص ۳۹۷)
[۲] از جمله رک به: حجر / ۲۹
[۳] رک به: ملاصدرا، رساله سه اصل
[۴] میتوان در آثار یونان باستان از این نوع اخلاق سراغ گرفت.
[۵] «همه عزّت از آن خداست») یونس/۶۵)
[۶] «همه قدرت از آنِ خداست») البقره/۱۶۵)
[۷] «آنچه در آسمان و زمین است، از آنِ اوست» (بقره/ ۲۵۵)
[۸] «سپاس خدای را که پروردگارِ عالمیان است» (حمد/۱)
[۹] «او آفریننده همه چیز است» ) الانعام/ ۱۰۲)
[۱۰] «ای مردم شما به خدا نیازمندید و خداست که بی نیازِ ستوده است » (فاطر/۱۵)
[۱۱] ترجمه، تلخیص و برداشت آزاد از: تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۳۵۵ – ۳۶۰
[۱۲] «کسی که نفس خویش را پاک کرد، رستگار شد و کسی که آن را آلوده کرد، زیانکار و محروم شد» (شمس/۹ و ۱۰)
[۱۳] أعدی عدوک نفسک آلتی بین جنبیک (فیض کاشانی، وافی، ج ۱۲، ص ۲۱۶)
[۱۴] «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیطْغَی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَی ﴿علق /۶ و ۷﴾
[۱۵] از جمله: «شیاطین بر هر دروغگوی گناهکارنازل میشوند (رک به: شعراء/ ۱۲۱ و ۱۲۲) «کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند فرشتگان بر آنان فرود میآیند» (فصلت/۳۰)
[۱۶] از جمله رک به: بقره/ آیه ۲۱۹ و ۲۶۶
[۱۷] کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۶
[۱۸] تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۲۵۵
[۱۹] «ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد» (رک به: انعام/۷۵)
[۲۰] «إِنِّی آنَسْتُ نَارًا – همانا من آتشی دیدم» (قصص / ۲۹)
[۲۱] رک به تفسیر همین آیه در تفسیر المیزان.
[۲۲] «هرجا باشید او همراهِ شماست» (حدید/۴)
[۲۳] او میان انسان و قلبش حائل است (انفال/۲۴)
[۲۴] مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم» بخش ۳۵