
یکی از پیروزیهای بسیار چشمگیر و با عظمت و اهمیّت تاریخ اسلام، پیروزی مسلمانان در زیر پرچم توحید و فرماندهی وجود شریف پیغمبر خدا (ص) در جنگ بدر است.
این جنگ، نخستین مقابله سپاه اسلام با کفر و نبرد اهل توحید با اهل شرک بود. مشرکان در این جنگ، از جنبه ساز و برگ و اسلحه و مهمّات بر مسلمانان برتری داشتند و نفرات و افراد آنها تقریباً، سه برابر سپاه اسلام بود.
پیروزی سپاه اسلام در این جنگ، برای آینده اسلام، از ارزش و اهمیّت ویژهای برخوردار بود و در تعیین مسیر تاریخ اسلام، به حسب ظاهر تأثیر فراوان داشت.
این جنگ، برای دین توحید و آیین جهانی اسلام، ارزش حیاتی داشت و فتحی که در آن نصیب مسلمانان شد، پایه و مادر تمام فتوحاتِ آینده گردید.
مسلمانان با صبر و استقامت، در این غزوه جهاد کردند و صدق نیّات و راستی ایمان و اسلام خود را آشکار ساختند و خدا آنان را یاری نمود و در جنگ پیروز شده، دین را یاری کردند و پافشاری آنها در این جهاد، سبب گسترش دعوت اسلام و ثبات ارکان آن شد.
در این غزوه، مسلمانان از بوته امتحان سربلند بیرون آمدند و نشان دادند که توانایی رساندن دعوت اسلام به جهانیان را دارا هستند و در هنگام فداکاری و جانبازی، اسلام را از اموال و اولاد و جانهای خود گرامیتر میدارند.
* درسهای «بدر»
این غزوه، درسهای زیادی به مسلمانان آموخت که فراگیری و عمل به آن میتواند آنها را به عزّت و عظمت صدر اسلام برساند که ما در این نوشتار به دو درس آن اشاره میکنیم:
– درس اوّل: لزوم همراهی عمل با عقیده
تنها، قوّت دلیل و برهان، وضوح علمی و استیلای سلطان حقّ در ضمایر و قلوب، بدون استیلای آن بر عالم خارج و ظواهر اجتماع، سبب حکومت مطلق حقّ و محو باطل نخواهد شد و تنها عقیده به اینکه امری حق و امر دیگر باطل است، حقّ را در دنیای مردم و زندگی جامعه، میزان و مرجع نساخته و باطل را از دنیای انسانها بیرون نمیراند.
مادامی که سلطنت باطل باقی باشد و مانند عصر فرعون، اهل حق، استضعاف شوند، جامعه از برکات حکومت حق محروم خواهد بود. باید باطل، رانده و کوبیده شود و حقّ جانشین آن گردد؛ باید حقّ و حقّپرستان غالب و سپاه باطل مغلوب شود، و معنای (لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ) ظاهر شود.
اسلام، دینِ حرکت و انقلاب علیه چهرههای ظلمانی و باطلپرستان است و یک نظریّه و عقیده ساده ایجابی و علمی نیست.
این درس، از دروس بسیار مهمِّ این واقعه است که مسلمانانِ عصر ما ضرورت آن را باید درک کنند و علّت انحطاط مسلمانان را در عدم توجّه به آن جستجو نمایند.
اسلام در عصر حاضر، برای صدها میلیون از پیروانش به صورت یک عقیده ساده و نظریّه صحیح و استوار، که منطق و علم و برهان آن را تأیید کرده، در آمده است و مفاهیم دیگر و لزوم ارتباطش با عالم خارج منظور نمیشود.
مسلمانان، با کثرت جمعیّت، نفوذ کشورها و ممالکی که در اختیار دارند، حرکت و نهضت، تشکیل حکومت و ترقّی صنعتی وعلمی و تطبیق اسلام را با واقعیّت اوضاع واجتماع خود، عملاً جزء مفاهیم اسلام نمیگیرند؛ بنابر این جامعه جاهلی، در سراسر عالم اسلام، جایگزین جامعه اسلام شده و زشتترین قیافههای مهیب ارتجاع، در اجتماعات آنها خودنمایی دارد.
پری نهفته رُخ و دیو، در کرشمه و ناز * بسوخت عقل ز حیرت که این چه بوالعجبی است
– درس دوم: لزوم اتّکا به خداوند
مؤمنان باید متّکی به تدبیر خدا و یاری او باشند و با توکّل، در برابر کثرت اهل باطل، خود را نبازند و شکسته نگردند و بدانند که نیرومندترین عاملی که در جهاد حقپرستان با اهل باطل، سبب غلبه و پیروزی است، ایمان به مبدأ و حقیقت، ثبات، استقامت، شرافت هدف و مقصد است.
مجاهدان غزوه بدر، با روحیّه قوی، عزم و شوق به یاری حقّ، میل به شهادت و لقاء الله و اینکه جهاد، منتهی به اِحدی الحُسَنَینْ: یا نصر و پیروزی و یا شهادت و بهشت است، نبرد میکردند و از غرور به اسلحه و زیادی مهمّات و تکبّر و خودخواهی پرهیز داشتند.
با این پشتوانهها، اهل حقّ همیشه پیروزند، اگرچه به ظاهر هم مغلوب شوند. اهل باطل مغلوبند، اگر چه به ظاهر غالب شوند.
* اسباب نصرت و پیروزی مسلمانان
به طور خلاصه، اسباب نصر و پیروزی چنانچه از آیات مربوط به غزوه بدر استفاده میشود، عبارت است از:
– ثبات در هنگام جهاد و دیدار دشمن و در هر گونه مبارزه با اهل باطل.
– اتّصال به ذکر خدا و اتّکا به کمک و تدبیر او.
– اطاعت خدا و رسول.
– پرهیز از نزاع و اختلاف.
– صبر و شکیبایی بر خطرات و مصایب جهاد.
– پرهیز از ریا کاری، ستم و خودبینی.
اینها صفاتی است که تقریباً مسلمانان امروز کمتر دارا هستند و عامل شکست و ضعف آنها در برابر کفّار، فقدان این صفات است.
مسلمانان صدر اسلام اگر در جنگی شکست میخوردند یا از نظر ضعف اقتصادی، یا اسلحه و مهمّات جنگی دشمن را قویتر میدیدند، از نظر روحی عقبنشینی نکرده و تسلیم نمیشدند و داراییهای خود را با ارزشتر از دارایی دشمن میدانستند و نعمت ایمان را برتر از هر چیز میشمردند و نیروی معنوی و فکری خود را بر قدرت مادّی و ظاهری دشمن غالب و برتر از آن میدیدند.
* نقایص جوامع اسلامی عصر ما
بیشتر جوامع اسلامی عصر ما، به جای اتّکا به یاری خدا و سرمایههای فکری و معنوی و شجاعت روحی، بیشتر به نیرو و قدرت مادّی بیگانگان اعتماد میکنند و در تقلید از عادات زشت آنها با یکدیگر به رقابت پرداخته، با پشت پا زدن به عادات دینی و بیاعتنایی به التزامات اسلامی، خود را به بیگانگان نزدیک میسازند.
عدّهای به گونهای غربزده و خود باخته شدهاند که نمیتوانند به طور فرض در یکی از مجامع بین المللی با لباس ملّی و اسلامی شرکت کنند و حتّی از بستن کراوات که بندی از بندهای رقیّت است، غافل نمیشوند و در مجالس رسمی خویش هم به کسی که این بند را نبسته باشد، حقّ شرکت نمیدهند، در حالی که میبینیم ملل دیگر، با همان لباس ملّی خود در هر مجلس رسمی و بین المللی شرکت میکنند و هیچکس این التزام را علامت عقبماندگی آنها نمیشمارد.
* اتحّاد اسلامی، بزرگترین وسیله پیروزی
اتّحاد و اتّفاق اسلامی که بزرگترین وسیله قوّت و شوکت و پیروزی مسلمانان بود، امروز به نفاق و تجزیه و تقسیم ممالک مبدّل شده و در هر نقطه واقلیمی، اجتماعی مجزّا، منفرد و مستقل تشکیل گردیده و حکومتهای کوچک و ضعیف، تشتّت و تفرّق را در عالم اسلام رهبری کرده و برای مصالح و منافع شخصی خود هرگز حاضر نیستند واقعاً علیه منافع استثمارگران شرق و غرب قدمی بردارند و به سوی وحدت اسلامی و برداشتن این فاصلههای دروغین و جعلی پیش بروند و بدینسان، عالم اسلام را از قوّه مرکزی و مرکز ثقل و یک مجمع یا هیأت یا حکومت واحدی که جهان اسلام را رهبری میکند، محروم میسازند.
اجتماع واحد صدر اسلام، قبایل متشتّت و حکومتهای ملوک الطوایفی، قبیلهای واصطکاک منافع و پراکندگیهای آنها را تحت لوای اسلام و پرچم توحید ویکتاپرستی، به اتّصال، هماهنگی، هم فکری و وحدت تبدیل کرد.
در آن روز، مسلمانها تحت رهبری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، حکومتی واحد و ملّتی یکپارچه داشتند و در سرتاسر عالم اسلام، چیزی به نام «قومیّت گروهی»، «تجزیهطلبی» و … وجود نداشت.
هیچکس در فکر تصاحب منطقه یا ناحیه ای برای خویش نبود. آنان که علیه حکومتها قیام میکردند، هر کدام مسلمان و پیرو افکار اسلامی بودند، هدفشان تجزیه نبود، بلکه تعدیل، اصلاح و برقرار کردن حکومت اسلامی بود.
نظایر این نقایص و عیوب است که جامعه مسلمانان را بیمار ساخته و مسلمانان صدر اسلام از آن مصون بودند و تا این بیماریها درمان نشود، امّتِ اسلام توانایی تجدید مجد و عظمت گذشته را نخواهد داشت.
منبع: شفقنا