به گزارش ادیان نیوز، کتاب مقدس مسیحیان سرشار از اغلاط، اشتباهات، اختلافات و تناقضات است. از همین رو مسیحیان برای اینکه از هجمهی شبهات علمی و اساسی مسلمانان در امان باشند، سعی در پیدا کردن اشکالات واهی از قرآن و اسلام کرده و آن را در قالب شبهات در بین مردم پخش میکنند. یکی از شبهات بیاساس و قدیمی مسیحیان که در هر عصری آن را مطرح میکنند، شبههی معصوم نبودن پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم)، برخلاف ادعای مسلمانان است.
به عقیدهی مسیحیان سه آیه در قرآن وجود دارد که به گناهکار بودن پیامبر اسلام، تصریح میکند. خداوند در قرآن کریم خطاب به حضرت محمد (صلیالله علیه و اله و سلم) چنین میفرماید: «فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِنات…[محمد/۱۹] بدان که در حقیقت خدایى جز خداوند نیست و براى گناهت، نیز براى مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه…» همچنین در آیهای دیگر چنین میفرماید: «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّر…[فتح/۱ و ۲] همانا گشایشى آشکار در کار تو پدید آوردیم. تا سرانجام خداوند گناه نخستین و آیندهى تو را براى تو بیامرزد…» در این آیات ظاهراً خداوند در مورد گناه داشتن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن گفته است.
آیه دیگری که به نظر مسیحیان صراحت بیشتری در نسبت گناه به پیامبر اسلام (صلیالله علیه و اله و سلم) و معصوم نبودن ایشان دارد، در سورهی شرح آمده است. خداوند در این سوره چنین میفرماید: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ الَّذی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ [شرح/۱-۳] آیا دلت را برایت گشاده نداشتیم؟ و بارت را [از دوشت] برنگرفتیم؟ همان که مىخواست پشتت را بشکند.» مسیحیان با توجه به آیات اول و دوم، مراد از وزر را که پشت انسان را میشکند، گناه زیاد دانسته و از همین رو نسبت ناروای گناهکاری را به پیامبر اسلام (صلیالله علیه و اله و سلم) زدهاند.
مفسران مسلمان هرگز این تهمتهای ناروا را نپذیرفته و با ارائهی دلایلی متقن، تفسیر آیات مذکور را بیان داشتهاند. آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر شریف خود در مورد آیهی اول چنین میفرماید: «در حدیثى آمده است که حذیفه یمان مىگوید: من مرد تندزبانى بودم و نسبت به خانوادهام تندى مىنمودم، عرض کردم اى رسول خدا! مىترسم عاقبت زبانم مرا دوزخى کند! پیامبر (صلیالله علیه و اله و سلم) فرمود: فاین انت من الاستغفار؟ انى لاستغفر اللَّه فى الیوم مائه مره! از استغفار غفلت مکن، حتى خود من هرروز یکصد مرتبه استغفار مىکنم! اگر دیگران از گناهان و معاصى خود استغفار مىکنند پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و اله و سلم) از آن لحظهاى که از یاد خدا غافل مانده و یا کار خوبتری را رها کرده و به سراغ خوب رفته است. این نکته نیز قابلتوجه است که در اینجا خداوند براى مؤمنین و مؤمنات شفاعت کرده و دستور استغفار به پیامبرش داده تا آنها را مشمول رحمت خود کند.»[۱]
علامه طباطبایی (ره) پسازاینکه معنای لغوی و عرفی کلمهی ذنب را در ذیل تفسیر آیات سورهی فتح، مطرح میکند با توجه به قرائن و سیاق آیه، اشکال مسیحیان مبنی بر گناهکار بودن پیامبر اسلام (صلیالله علیه و اله و سلم) را چنین رفع میکند: «قیام رسول خدا به دعوت مردم و نهضتش علیه کفر و وثنیت، از قبل از هجرت و ادامهاش تا بعدازآن و جنگهایی که بعد از هجرت با کفار مشرک به راه انداخت، عملى بود داراى آثار شوم و مصداقى بود براى کلمه ذنب و خلاصه عملى بود حادثهآفرین و مسئلهساز و معلوم است که کفار قریش مادام که شوکت و نیروى خود را محفوظ داشتند، هرگز او را مشمول مغفرت خود قرار نمىدادند، یعنى از ایجاد دردسر براى آن جناب کوتاهى نمىکردند و هرگز زوال ملیت و انهدام سنت و طریقه خود را و نیز خونهایى که از بزرگان ایشان ریخته شده، از یاد نمىبردند و تا از راه انتقام و محو اسم و رسم پیامبر کینههاى درونى خود را تسکین نمىدادند، دستبردار نبودند.»[۲]
در مورد آیه سوم و انقاض ظهر نیز باید گفت که به اتفاق علمای اسلام این آیه و کلمهی وزر، هیچ ارتباطی با گناه و ذنب ندارد. در تفسیر احسن الحدیث چنین آمده است: «وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ عطف است بر أَ لَمْ نَشْرَحْ که تقدیر آن قد شرحنا لک صدرک است، برداشتن سنگینى نتیجه شرح صدر است یعنى با دادن سعه صدر بار سنگین رسالت را بر تو سبک و آسان کردیم چنانکه یَسِّرْ لِی أَمْرِی نتیجه شرح صدر موسى بود. الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ حاکى است که آن حضرت سنگینى را کاملاً احساس مىکرده است.»[۳]
با این وصف در مورد آیات اولی شاید گفت که مسیحیان به خاطر عدم علم خود به تفسیر قرآن کریم، چنین تهمتی را به اسلام و پیامبر عظیم الشان اسلام زدهاند، اما استدلال آنان به آیهی سورهی شرح که در ظاهر نیز هیچ ارتباطی به گناه و ذنب ندارد، نشانگر خوی جاهلانه و مستکبرانهی و باطن دروغپرداز آنان است. راستی چرا مسیحیان به جای این نوع از شبهه تراشی بیاساس به پاسخگویی شبهات اساسی که به کتاب و الهیات آنان وارد است، نمیپردازند؟
پینوشت:
[۱]. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى و همکاران، دار الکتب الاسلامیه، ج۲۱، ص: ۴۵۳
[۲]. المیزان، علامه طباطبایى (ره)، ترجمه موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى، ج۱۸، ص: ۳۸۲
[۳]. تفسیر أحسن الحدیث، قرشى سید على اکبر، بنیاد بعثت، ج۱۲، ص:۲۷۴
منبع: ادیان نت