ادیاننیوز/ بهانه این یادداشت مباحثی است که پس از ماجرای پیشآمده برای عضو زرتشتی شورای شهر یزد درگرفت و مانند بسیاری از امور دیگر، ارکان رسمی و سیاستمداران مواضع و اظهارات متعارضی را دراینباره ابراز کردند. اظهاراتی که نمیتوان آنها را تفاوتهایی از جنس تنوع دانست و بیشتر حاکی از تضادهایی است که در بالاترین سطوح از تصور جامعه ایرانی ایدهآل وجود دارد.
بهتکرار از اقلیتهای رسمی ایران، یعنی مسیحی، زرتشتی و یهودیها میشنویم. مردمانی که برخی مانند زرتشتیان ساکنان اصلی این سرزمین و وارث سنتهای پیشااسلامی کشور هستند. اقلیت منحصربهفردی که علاوه بر حضور در ایران نشان خود را بر تاریخ اندیشگی جهان و نیز شکلگیری حاکمیت سیاسی، بهویژه در عصر ساسانی، نهادهاند.
برخی دیگر مانند یهودیان نیز تاریخ پیوندخوردهای با ایران دارند و براساس مستندات تاریخی و حتی روایات دروندینی سنت یهودی، سابقه حضور ایشان در سرزمینی که امروزه بهنام ایران میشناسیم، به بیش از دو هزار سال پیش بازمیگردد؛ اقلیتی که با پایی در سنتهای دینیشان، ترکیبی عمیق با فرهنگ بومی ایران، چه پیش و چه پس از اسلام، ایجاد کردهاند، چنانکه سوای مناسک دینی ویژه، بهسختی بتوان تمایز مشهودی در سبک زندگی و الگوهای فرهنگی ایشان با باقی ایرانیان مشاهده کرد.
مسیحیان نیز که بزرگترین اقلیت دینی رسمی کشور را تشکیل میدهند، ترکیبی از اقوامی هستند که در طول تاریخ ربطی بسیار وثیق با حوزه فرهنگ ایرانی داشتهاند. مسیحیان آشوری که عمدتا در مناطق شرقی کشور زندگی میکنند، ارتباطی با تمدن و فرهنگ ایرانی دارند که ریشه در اعماق شناخته و ناشناخته تاریخ دارد؛ و البته ارمنیهایی که اگرچه رسما چندین سده است که به مناطق داخلی ایران کوچیدهاند اما همیشه در تعاملی بسیار نزدیک با حوزه فرهنگ ایرانی بودهاند و چنان افق چشمانداز و منافع و علایقشان با مردم کشور همسو بوده است که بسیار بیش از نسبت جمعیتیشان در ارتقای فرهنگ و تمدن ایرانی ایفای نقش کردهاند.
آثار و ابنیه این مردمان، شامل کلیساها و دیرها، زیارتگاهها، معابد و بقایای باستانی آنها در «تصوّر» ملی ایران مانند دالهای شناور بهنوعی دلالتی بر همزیستی، تکثر، هماهنگی و شمولگرایی فرهنگ ایرانی قلمداد شدهاند. به یمن حضور همه این مردم، از جامعه ایرانی در خیال ما تصویری رنگارنگ شکل میگیرد که هارمونی آن مایه مباهات و دستمایه افتخار ملی است. با وجود حضور نمادین معنادار این اقلیتها در «تصوّر» ایران، شاید کمتر کسی مطلع باشد که ایشان تنها ٠,٢ درصد از کل جمعیت ایران را تشکیل میدهند که در قیاس با کشورهای بالفعل متکثر، نسبت بسیار اندکی است. درواقع نسبت جمعیت اقلیتهای رسمی ایران از سال ١٣۵۵ تا امروز به حدود یکسوم تقلیل یافته است، یعنی از هر سه نفر اقلیت دینی، دو نفر ایشان از ایران کوچیدهاند؛ اگرچه سهم هریک از اقلیتهای دینی در این کوچ یکسان نبوده است و بیشترین درصد مهاجرت مربوط به یهودیان و کمترین آن مربوط به زرتشتیان بوده است.
اگر این جریان روبهرشد مهاجرت بهصورت جدی مورد توجه و بررسی قرار نگیرد، شاید با حذف حضور فیزیکی، نقش نمادین ایشان هم از تصوّر ایران بهعنوان جامعهای متکثر و روادار محو شود. از این حیث حساسیت به این موضوع را شاید بتوان یکی از شاخصهایی دانست که کیفیت تصویر «ایران آرمانی» را در ذهنیت گوینده آشکار میکند؛ تصویر ایرانی شمولگرا یا تصویر ایرانی که در آن جایی برای اقلیتهای دینی وجود ندارد. تصویر ایدهآل، فقط تصویری خیالی نیست که بهطور مبهم در روبهرو یا آینده قرار گرفته است و اثری در زندگی واقعی ما و انتخابهای روزمرهمان ندارد، بلکه افقی است که ما خود را در آن بازشناسی یا هویتیابی میکنیم. تصویری که بهنوعی هدف انتخابهای آگاهانه یا ناآگاهانه ماست که از طریق آنها خود را به سمت آن تصویر میکشیم.
این تصویر موتور محرک تمناها و آرزومندیهایی است که با اثرگذاری بر قضاوتها و انتخابهایمان آنها را محدود کرده و توجیه میکنند و سمتوسوی حرکت و بنابراین مقدراتمان را شکل میدهد: «هرکس براساس شاکله خود عمل میکند» (اسراء، ٨۶).
با نگاه به این موضوع از این رویکرد، محاجّههای حقوقی و تفاسیر قانونی محل اصلی تعارض نیستند، بلکه تصوری که هریک از این استدلالها به سمت تحقق آن هدفگیری شدهاند یا آرزومندیای که در پس پشت هر دسته از استدلالها قرار دارد، محل تعارض است.
سؤال این است که اقلیتهای دینی در تصورات موجود از جامعه آرمانی ایران در کجا قرار دارند و تبعات هر یک از این تصورات به کدام سمت میرود. به نظر میرسد تاکنون تصورات غالب، منتج به خروج اقلیتها از دایره ایرانیت شده است.
نتیجه تصورات غالب این بوده است که امید اجتماعی بیشتر اقلیتهای دینی در داخل مرزهای ملی مجال تحقق نیابد و به خارج از مرزها معطوف شوند. فرایندی که ادامه آن میتواند به محو آرام ایشان از جامعه ایرانی بینجامد.
شاید ایران آرمانی، برای برخی تصور ایرانی بدون اقلیت دینی یا اقلیتهای دینی کاملا خاموش باشد ولی سوای خود اقلیتهای دینی، برای بسیاری دیگر از ایرانیان این تصویر فاقد شکوه و ارزشهایی است که میتوانند مایه مباهات ایرانیان در جامعه جهانی و دستمایه افتخار ملی باشد.
منبع: روزنامه شرق