ادیاننیوز/ یکی از مهمترین
موضوعات جهان اسلام در قرن پانزدهم همان مسئله قرن اول هجری است، یعنی تحمل نکردن مخالف.
مهمترین گروهی که امروز
تکفیر را دوباره زنده کرده و رفتارشان، مسلمانان جهان را ناراحت و عصبانی و آنها را
به یاد خوارج میاندازد وهابیت است که حتی جان مسلمانان بالأخص شیعه را به خطر انداخته
معذالک خود را مسلمان و پیرو اصحاب و تابعین و سلف گذشته میداند و نام خود را سلفیه
گذاشته.
با مراجعه به تاریخ اصحاب حدیث و کتابهای معروف مذاهب حنفی و مالکی و شافعی
و حنبلی میتوان دریافت که ایشان از قرن دوم تا هشتم هجری در باره شرک بودن توسل، شفاعت
و زیارت قبور سخنی وجود ندارد این نشانگر آن است که عقاید امروزی سلفیان –ازجمله
وهابیت- در افکار سلفیان قبل از ابن تیمیه هیچ جایگاهی نداشته، اما اینکه این افکار
از کجا پیداشده؟ باید گفت اولین بار ابن تیمیه حنبلی در قرن هشتم با نگارش کتاب قاعده
جلیله فی التوسل والوسیله و کتاب زیاره القبور،
این عقاید را وارد کتابهای اعتقادی
اصحاب حدیث سلف گرا کرد. وی عقاید خود را که اثری از آن در اعتقاد نامههای اصحاب حدیث نبود، به سلف گذشته نسبت داد
و مدعی گردید که این عقاید، عقیده سلف است و مذهب خود را سلفیه نام نهاد و با چنین
گرایشی به سلف، با عقایدی جدید همراه با بدعت، مکتب سلفیه را در جهان اسلام بنا نهاد.
بنابراین، اعتقادات و مکتب ابن تیمیه، التقاطی از آرای اصحاب حدیث گذشته و آرای جدید
ابن تیمیه است. ابن تیمیه نهتنها در فروع دین که در اصول هم تصرف و دستاندازی کرده.
اجتهادات جدید ابن تیمیه موردانتقاد شدید علمای اهل سنت قرار گرفت و در همان زمان،
سبکی در کتاب شفاء السقام و سمهودی در کتاب وفاء الوفاء بهتفصیل بهنقد ابن تیمیه
در باب توسل و شفاعت پرداختند که اکنون این آثار به چاپ رسیده است.
چهار قرن گذشت و حرفی از سلفیه و سلفی گری ابن تیمیه نبود تا اینکه در قرن
دوازدهم هجری تعدادی از عالمان اهل سنت به آرای ابن تیمیه توجه ویژه نموده و جریان
سلفیه جان تازهای گرفت.
یکی از مدافعان تندرو و افراطی این عقاید، محمد بن عبدالوهاب در سال ۱۲۰۶ قمری بود
که با کمک آل سعود توانست این مکتب را در جهان اهل سنت گسترش و آن را پرآوازه سازد.
آل سعود بعد از سقوط امپراتوری عثمانی عرصه را از رقیب خالی دید و با کمک انگلیس مدعی
رهبری جهان اسلام گردید و تبلیغ گسترش وهابیت با عنوان زیبا و جعلی، سلفیه از سوی عربستان
دوچندان مطرح گردید و مراکز فراوانی در جهان اسلام حتی در غرب تأسیس شد.اهل سنت به
دلیل خلأ امپراتوری عثمانی از آل سعود بهعنوان جهان اسلام استقبال کرد. آمریکا هم
خیال کرد سلفی گری حکومتی وهابیت، میتواند جایگزین خوبی برای مکتب کمونیسم و انقلاب
اسلامی ایران باشد، لذا به تقویت آن پرداخت و دست آل سعود را در گسترش وهابی گری باز
گذاشت اما نمیدانست که از دل سلفیه حکومتی و گوشبهفرمان وهابیت، سلفیه جهادی بیرون
خواهد آمد که حتی مزاحم جهان غرب نیزخواهد شد.
همچنین در شرق جهان اسلام یعنی شبهقاره هند که مسلمانان قدرتی داشتند و
توسط انگلستان سرکوب شده بود، بعد از مدتی مجدداً علمای اهل سنت جمع شدند و طی جلسات
متعدد به این رسیدند که (مشکلات کنونی جهان اسلام به دلیل دور شدن از سلف است و باید
به اعتقادات سلف برگردیم ) که شاه ولی دهلوی در سال ۱۱۷۶ قمری به ترویج برخی از آرای
ابن تیمیه در میان حنفیان شبهقاره هند پرداخت و شاگردش سید احمد بریلوی به پیروی از
سنت محض و طریقت سلف تأکید فراوان کرد. وی با پانزده شاگرد مدرسهای در منطقه دیوبند تأسیس کرد و بعد از چهل
سال حدود هزار مدرسه تأسیس و به نام مکتب دیوبندی و سلفی صوفی نام گرفت نامبرده منتقد
تقدیس پیامبر (ص) و اولیای الهی بود و طلب حاجت از آنان و نذر برای اولیای الهی را
جایز نمیدانست که از دل این تفکر جماعت التبلیغ، سپاه صحابه و طالبان بیرون آمد.
جماعه التبلیغ مطالبی را استخراج و تدوین کردند که آمیخته با افکار ابن
تیمیه و شاه ولی بود و خروجی آن این شد که بناء قبور و عزاداری برای امام حسین بدعت
و استغاثه و توسل به غیر از خدا جایز نیست.
و دو مطلب از اصول آنها شد.۱ تعلیم توحید به مردم ۲- برخورد محبت آمیز
با مردم در جهت تبلیغ دین خدا) که بعد از ۸۸ سال از تأسیس آن توانستهاند با این رویکرد
تبلیغی تفکر دیوبندیه را نهتنها در جهان اسلام بلکه در اروپا و آمریکا هم گسترش دهندند.
اجتماع جماعت تبلیغ
شخصی نقل میکند که من رفته بودم آفریقا، یکی از این (افراد عضو جماعت التبلیغ
را دیدم که در محل زندگی خود هجرت کرده و به مدت ۱۱سال هنوز به خانهاش مراجعت نکرده
بود ) اینها میگویند سه روز در ماه، چهل روز در سال، چهار ماه در عمر بیایید برای
خدا تبلیغ کنید و هیچ توقعی هم نداشته باشید از مساجد استفاده کنید و حتی اگر مردم
دعوت به خانه کردند به آنجا نروید.
اینها در گلستان، در خراسان رضوی، سیستان و بلوچستان، پاکستان و مصر حضور
دارند در مصر حدود۲۵۰ هزار نفر عضو جماعت تبلیغ هستند. در یکی از ایالات آمریکا سالانه
یک جلسهای برگزار میشود که در آنجا ده هزارعضو گردهم میآیند. این جماعت التبلیغ
سه مجمع جهانی دارند که دو مجمع در پاکستان و یکی در بنگلادش است. در سال ۹۳ در بنگلادش
۵/۳ میلیون مبلغ جمع شده بودند. تخمین این است که جمع اینها به ده میلیون میرسد درحالیکه
جمع روحانیون ما در ایران حدود ۲۶۰ هزار نفر است. بنابراین ما باید تلاشمان را صد برابر
کنیم.
این جماعت حدود ۶۰ سال قبل وارد مناطق شرقی ایران که حنفی مذهب بودند شده
و عدهای از جوانان رفتند به مدارس دیوبند درس خواندند و برگشتند که یکی از آنها به
نام ملاعبدالعزیز است که قبل از انقلاب در زاهدان مدرسهای به نام دارالعلوم تأسیس کرده. تقریباً
اکثر حنفیان شرق مثل سیستان و بلوچستان- خراسان رضوی و جنوبی از افکار سلفی دیوبندی
برخوردارند و امروز جماعه التبلیغ جهت تبلیغ به گلستان- کردستان- رضوانشهر- تالش و
بندرعباس رفتوآمد دارند حتی در خوزستان نیز دیده میشوند. البته تبلیغ اینها فقط
برای اهل سنت است. ازجمله برنامههای اینها این است که کاری به مسائل سیاسی ندارند
و اگر گفته شود که چرا دربارهٔ آمریکا و اسرائیل
چیزی نمیگویید؟میگویند تا وقتی این زن بی حجاب و این مرد سکولار و بینماز وجود دارد
به سراغ آنها نباید رفت اول باید اینها هدایت شوند.
سپاه صحابه
از دل دیوبندیه چند
جریان و گروههای خاصی بیرون آمد، پنج سال از انقلاب اسلامی در ایران نگذشته بود که
شیعه توانست اقتدار، قدرت و اعتبار خودش را به جهان نشان بدهد که عدهای از مولویهای
تندرو فارغالتحصیل دیوبند برای جلوگیری از این فضا ،سپاهی را در پاکستان به نام سپاه
صحابه راه انداختند، این سپاه همه دیوبندی بودند. بزرگان دیوبند هیچگاه شیعه را به خاطر هیچیک از این مسائل تکفیر نکردند، اما عدهای
از تندروان گفتند چون شیعیان به صحابه بد میگویند و بدی صحابه به پیامبر برمیگردد
بنابراین همه اینها کافرند و شیعه را کافر میدانند و میگویند باید جلو فعالیت شیعه
و گسترش آن گرفته شود یعنی به نام دین ، دین را نابود کردن و ما شاهدیم که دائماً در
پاکستان و افغانستان به شکلهای مختلفی شیعیان را میکشند!! لذا افرادی که در نهم ربیع
مثلاً عیدالزهرا (س) میگیرند و خیال میکنند هیچ اتفاقی نمیافتد و یا در بعضی از
محافل افرادی که به پیامها و هشدارهای مقام معظم رهبری توجه ننموده، ناسزا به عایشه
میگویند، غافل از اینکه این برنامهها میتواند بعد از دقایقی از طریق اینترنت به
جهان منعکس شود. و امثال سپاه صحابه رؤیت کنند، اگر دستش به ما نرسید دیگر شیعیان را
به خطر اندازند که ما باید جوابگوی خون آنها باشیم. در سالهای گذشته یکی از سخنرانان
این مطلب را گفته بود ازآنجاکه سنیها در حج، طواف نساء را انجام نمیدهند در برگشت
فرزندانشان حلالزاده نیستند که بعد از مدتی همین آقا نقل میکند یک روز تلفنم زنگ
زد، گفتم بفرمایید گفت من مولوی عبد الحمید از زاهدان هستم، میخواهم از شما تشکر کنم
گفتم برای چی؟ گفت برای اینکه از جنگ ۳۳ روزه حزبالله لبنان، تفکر شیعه در میان جوانان
ما گسترش پیدا کرد و ما احساس کردیم جوانان ما گرایش به شیعه پیدا خواهند کرد. بهترین
راهکار را این دیدیم که سخنرانی شما تکثیر و به مردم و جوانان داده شود و انجام شد،
آبی بود که آتش و حرارت آنها را خاموش کرد و گفتند اگر شیعه این است ما نخواستیم.
به عبدالمالک ریگی گفتند چه وردی به گوش جوانان میخوانی که حاضر میشوند
کمربند انفجاری به خودشان ببندند که هم خودشان و هم دیگران را به کشتن میدهند؟ گفت
همین سیدیهای شما را به آنها میرسانیم.
شخص دیگری به نام یاسر حبیب از سخنرانان روحانی در کویت روی منبر ناسزا
به عایشه (یکی از همسران پیامبر اکرم (ص)) میگوید و بلافاصله در جهان منعکس میشود
سپس علمای اهل تسنن در سراسر جهان خواستند علیه شیعه مواضع تندی را اتخاذ کنند که توسط
مقام معظم رهبری مطلبی صادر گردید مبنی بر اینکه در قران کریم سورهٔ احزاب
آیهٔ ۶: زنان پیامبر اکرم (ص) بهمنزله مادران
شما و ام المومنین بهحساب میآیند، کسی نباید به اینها توهین کند. این مطلب آبی شد
که آتش فتنه را خاموش کرد. یاسر حبیب توسط دولت کویت به زندان رفت اما زمانی نگذشت
که به دستور انگلیس آزاد و دعوت به انگلستان شد. دولت انگلیس امکانات زیادی را در اختیارش
گذاشت و امروز از طریق شبکهٔ فدک پیاپی بین شیعه
و سنی اختلافافکنی دارد. ایشان داماد سید مجتبی شیرازی برادر آیتالله سید صادق شیرازی
است که در انگلستان دارالعلم دارد و به ترویج شیعهٔ انگلیسی
مشغول است. یاسر حبیب و سید مجتبی از طریق شبکهٔ فدک
بعدازآنکه به مراجع ما همچون آیتالله سیستانی و مقام معظم رهبری و آیتالله مکارم
لعن و نفرین میکنند، حتی بعد از رحلت آیتالله بهجت ،ایشان را زندیق و ملحد و کافر
بهحساب میآورند و نهایتاً آقای سید صادق را بهعنوان مرجع تقلید جهان تشیع معرفی
میکنند. اینجاست که رهبری در بیانی فرمودند ما نه شیعهٔ انگلیسی
میخواهیم نه سنی آمریکایی (منظور همین داعشیهای آدم کش هستند)از آنجا که بعضی از سخنرانان
ما کم تجربه یا مطالعات کافی ندارند در مسئله تولی و تبری دچار خطاء و مستمع را منحرف
میکنند، لذا برمردم بالاخص مسئولین هیئآت مذهبی است که در انتخاب سخنران دقت بیشتری
داشته باشند ..
طالبان
از دل تفکرات دیوبند یک جریان دیگر به نام طالبان به وجود آمد. اینها وهابی
نیستند بلکه دیوبندی و سلفی هستند و روحیه ضد شیعی هم دارند.
طالبان همان طلبههای پشتوی افغانی که در مدارس مولوی سمیع الحق و مولوی
فضل الرحمن و مولوی حقانی درس خواندهاند و ملأ عمر شاگرد اینها بوده.
ارتش پاکستان اینها را آموزش میدهد و عربستان کمک مالی میکند ، آمریکا
هم برنامهریزی مینماید تا بتوانند افغانستان را بگیرند و تابع آمریکا شوند. و تا
به امروز مناطق زیادی از افغانستان در دست طالبان است و حتی در سه استان پاکستان طالبان
تسلط دارد.
اخوان المسلمین
عقاید اخوان هم برگرفته از افکار ابن تیمیه است، اما برخلاف ابن تیمیه که
هر کس به غیر خدا توسل پیدا کند کافر نمیداند، اینها چنین عقایدی را شرک میدانند
و گویند اینها از فروع دین است نه از اصول و با شیعه مشترکات زیادی دارند. رئیس اخوان
المسلمین حسن البنا بود. و اینها اندیشهٔ سیاسی
و به دنبال حکومت اسلامی میباشند، گویند اگر وهابیها به دنبال توحید قبور هستند ما
به دنبال توحید قصرها و حکومتها هستیم. امروز اخوان تقریباً در ۳۸ کشور جهان شعبه
دارند. البته در بین اخوان المسلمین اختلافات وجود دارد. گروهی تمایل به سکولاریسم
پیداکردهاند مثل اردوغان در ترکیه – گروهی به سمت تصوف
مثل برهانالدین ربانی در افغانستان و گروهی گرایش به ابن تیمیه، اگرچه اینها مسلمانان
را تکفیر نمیکنند و بیش از همه در کشور مصر بروز و ظهور دارند و رهبر معنوی اینها
سید قطب است، گرچه سید توسط جمال عبدالناصر اعدام شد اما افکارش همچنان در بین جوانان
وجود دارد.
القاعده
از دل اخوان المسلمین که میتوان گفت سلفی صوفی، اعتدالی تقریبی بوده است،
جریان دیگری به نام القاعده که یک جریان سلفی جهادی است به وجود آمد.
حالا این افکار جهادی و مبارزه گر چگونه شکل گرفت؟ بعدازآنکه عبدالناصر
به کمک اخوانها به قدرت رسید به سمت ناسیونالیسم عربی رفت، و این باعث شد که اخوانیها
از او دور شوند و به او می گویند ما به دنبال اسلامگرایی بودیم و تو به سمت ناسیونالیسم
عربی و وحدت عربی را مطرح میکنی. در این میان فردی عبدالناصر را ترور کرد ولی نافرجام
شد و اخوانیها گفتند این برنامه و طرح از عبدالناصر بوده تا اخوانیها را متهم کند
و با زندان و تبعید و اعدام جلو رشد ما را بگیرد .
گروه الجهاد در کل شمال افریقا گسترش یافت در الجزایر، لیبی، تونس … ازآنجاکه
اینها روحیهٔ جهادی
داشتند و مرتب آدمها را میکشتند، این کشورها اینها را به زندان یا اعدام محکوم میکردند.
و اینها تحتفشار بودند. و از طرفی دنبال مکانی بودند تا بتوانند به وظیفهٔ جهادیشان
عمل کنند تا اینکه شوروی سابق به افغانستان حمله کرد و جمعیت زیادی که اکثراً از کشورهای
عربی بودند روانهٔ افغانستان شدند
تا بتوانند در آنجا یک مدینه النبی تأسیس کنند. با بودجهٔ عربستان
و آموزش پاکستان با اسلحهٔ امریکا این روشنفکرهای
کوته فکر رفتند جنگیدند و شوروی را از افغانستان بیرون کردند. و امریکا به پیروزی رسید،
آمریکا برنامهاش را با اینها به اتمام رساند یعنی به عربستان گفت دیگر پول به اینها
نده و به پاکستان هم گفت اینها را رها کن و خودش هم اسلحههایی که به اینها داده
بود به زور پس گرفت و حتی رهبر اینها را به نام عبدالعظام ترور کرد.
اینها وقتی صحنه را این چنین دیدند بینشان اختلاف شد و به جان هم افتادند.
مانده بودند چه کنند ، (اگر بخواهند به کشورشان باز گردند تحت تعقیب خواهند بود) که
بعد از فروپاشی شوروی فرصتی شد تا به چچن بروند و در آنجا حکومت اسلامی را برپا کنند.
جنگ در سوریه و تأسیس داعش
با آغاز جنگ در سوریه، ایمن الظواهری رهبر القاعده در جهان با صدور بیانیهای
القاعده را به جهاد در شام فراخواند. ابومحمد الجولانی که از رهبران دولت خود خوانده
اسلامی عراق بود به دستور ابوبکر بغدادی مأمور تشکیل جبهه النصره در سوریه برای مبارزه
با حکومت بشار اسد شد. پس از مدتی کوتاه، نیروهای جهادی (آدم کش) از کشورهای حاشیهٔ خلیجفارس،
تونس، لیبی، مغرب، الجزایر، اروپا و یمن برای ملحق شدن به جبهه النصره بهسوی سوریه
رهسپار شدند.
با حضور نیروهای افراطی و تکفیری، ابومحمد الجولانی در مدت کوتاهی توانست
مناطق شرقی و شمالی سوریه را تحت تصرف خود درآورد استقبال فراوان نیروهای القاعده از
جبهه النصره نگرانی ابوبکر بغدادی را به دنبال داشت و از جولانی خواست تا تبعیت النصره
را از دولت اسلامی عراق اعلام کند ولی انجام نداد لذا بغدادی با افراد خود به سوریه
وارد شد و پس از سه هفته در بیانیهای در سال ۲۰۱۳ م انحلال النصره و تأسیس دولت اسلامی
در عراق و شام که همان (داعش) باشد را اعلام کرد. به همین علت، درگیریهای میدانی میان
داعش و جبهه النصره آغاز شد و تعداد زیادی از دو طرف کشته شدند.
ورود داعش با اختلافات سیاسی در عراق
با پیروزی حزب نوری مالکی در انتخابات مجلس برای بار سوم در سال ۲۰۱۴ م مخالفتها در عراق اعم از شیعه و سنی شدت گرفت،
برخی از مخالفان دولت عراق در داخل و خارج بهمنظور فشار به دولت مرکزی به حمایت از
داعش پرداختند وداعش توانست بیش از ۵۰ درصد خاک عراق ازجمله استان نینوا و دیاله و
شهر موصل را باخیانت استاندار به تصرف خود درآورد.
داعش با این پیروزی بزرگ خود را برای تصرف بغداد آماده میکرد که اتحاد
اضطراری شیعیان و اهل سنت باعث شد بغداد سقوط نکند و با تشکیل نیروهای مقاومت مردمی
و با مدیریت و مساعدت ایران داعش عقب نشینی کند و در نهایت به محاصره درآید.
بیانیه دولت اسلامی عراق و شام (داعش)
ابوعمر البغدادی سرکرده القاعده با انتشار بیانیه در سال ۲۰۰۷، عقاید این
گروه افراطی را در ۱۹ بند ذکر کرده که به بعضی از آنها اشاره میشود، با مطالعهٔ این
قوانین به ماهیت تکفیری آنها پی میبریم که فقط خودشان را قبول دارند و دیگران را
هرچند مسلمان باشند، به عنوان مرتد و مشرک و کافر میشناسند و به جز خودشان دیگران
را مسلمان نمیدانند و سپس به قتل و غارت اموال دیگری میپردازند. در بیانیهٔ اینها
آمده است:
دیدگاه ما دربارهٔ ایمان، دیدگاهی
بین خوارج غلو کننده و اهل مرجئه افراط کننده است. کسی که شهادتین را بگوید و اسلام
خود را آشکار کند و نواقض اسلام را (مثل توسل-شفاعت-استغاثه به ارواح اولیای الهی)
انجام ندهند، با او معاملهٔ مسلمان میکنیم
و باطن او را به خداوند واگذار میکنیم.
به اعتقاد ما، رافضیها (شیعیان) طایفهٔ مشرک
و مرتدی هستند که از تطبیق بسیاری از شعایر ظاهری امتناع میورزند، بنابراین، هیچ شیعهای
مسلمان نیست و کشتنشان جایز بلکه واجب است.
کشتن پلیس طاغوت و مرتدین واجب است.و هر آنچه مربوط به این دو (طاغوت )
و (مرتدین)است مانند تأسیسات نفتی و ساختمانها و مؤسساتی که معلوم شود طاغوت آنها
را محل استقرار خود قرار داده است.باید از بین برود با این وجود امریکا و اروپا از
اینها حمایت میکنند!! چرا؟) برای اینکه مسلمانان بالأخص شیعیان به دست اینها نابود
میشوند بدون اینکه امریکا و اروپا از خودشان نیرویی هزینه کنند.
عوامل گسترش وهابیت
یکی از مهمترین
عوامل گسترش وهابیت در جهان اسلام، قرار گرفتن مکه و مدینه بهعنوان مهبط وحی و رسالت
و قبلهٔ دینی مسلمانان در کشور عربستان است.
باروی کار آمدن ملک فیصل در سال ۱۳۴۴ شمسی و بالا رفتن قیمت نفت در دهه
هشتاد، ترویج سلفیت و وهابیت قوت فراوانی گرفت و شرایط جدید منطقه با قدرت گرفتن ناسیونالیسم
عربی توسط عبدالناصر، مهمترین تهدید برای آل سعود بود. و این فرصتی شد تا بهعنوان
تنها حامی اسلام و منادی وحدت زیر لوای اسلام، نفوذ خود را در بین کشورهای اسلامی گسترش
دهد. فیصل در یک دوره نهماهه از کشورهای اسلامی
دیدن کرد و به همه آنها قول مساعدت داد و توانست کنفرانس اسلامی را در مکه
برقرار و سپس سازمان (رابطه العالم الاسلامی) در بنایی به وسعت ۵۳۰۰۰ مترمربع در شهر
مکه تأسیس کند و همسویی عربستان با سیاستهای امریکا، باعث شد که امتیازاتی را عربستان
برای حضور در کشورهای غربی به دست آورد. از طریق رابطه العالم الاسلامی ۶۰۰ مرکز اسلامی
و ۱۵۰مسجد و ۱۵۰۰ مدرسه در جهان تأسیس شد .نکته مهم اینجاست که بعداز این همه ، وهابیت
در این دوره مورد حمایت کشورهای اسلامی قرار نگرفت اگرچه به خاطر کمکهای مالی عربستان
حضور مبلغین و مراکز علمی را پذیرفتند.
اما بعد از انقلاب اسلامی ایران، تعالیم فرقه وهابیت وسیلهای برای جلوگیری
از گسترش انقلاب اسلامی در سایر کشورها شد .
آمار جمعیتی
جمعیت تمام گرایشهای سلفی را میتوان حدود دویست میلیون نفر تخمین زد که
در سراسر جهان اسلام پراکندهاند از این تعداد کمتر از یکصد میلیون نفر در تفکر دیوندیه
هستند و حدود چهل میلیون نفر وهابی در جهان وجود دارد. شصت الی هفتاد میلیون نفر هم
طرفدار اخوانی، سلفیه جهادی و جمعیت القاعده هم به چند میلیون نفر نمیرسند اما با
بمبگذاری آنان و خشونت
بیشازحد باعث اسلام هراسی و وحشت بین جهانیان شدهاند.
نتیجه
در دهه گذشته با تقویت القاعده، داعش، بوکوحرام و دیگر جریانهای تکفیری
تروریستی، بعضی کشورهای اسلامی را به ویرانی تبدیل و با پول عربستان خون هزاران انسان
بیگناه به زمین ریختهمی شود.
امروز بیش از یک میلیارد مسلمان از دست وهابیت در امان نیستند و آمریکا
و اسرائیل نیز که دشمنان اصلی اسلاماند، به تشویق این ظاهربینان جاهل میپردازند تا
بتوانند به تاراج خود ادامه دهند و اسرائیل هم با خیال آسوده به جنایات و اشغال زمینها
و شهرهای فلسطینان مشغول است.
چه باید کرد؟
با توجه به مواضع تند علمای وهابی در عربستان و اطراف ایران که خروجی آن
جوانان داعشی شده است و با توجه به مشترکاتی
که بین ما و مذاهب اربعه وجود دارد (که اکثراً تابع خلفای بعد از پیامبر اکرم
(ص) هستند و برای اهلبیت علیهمالسلام احترام قائلند و برای زیارت مراقد مطهر ایشان،
حتی از مناطق دور رنج مسافت را تحمل میکنند و از همه مهمتر بیشترین شرح بر نهج البلاغه
را علمای اهل تسنن دارند و در خطبههای نماز جمعه از اهلبیت (ع) حدیث نقل میکنند
) چرا ما مطالبی را بگوییم که باعث اختلاف بین مذاهب اسلامی شود و اقلیتی به نام وهابی
با کمک امریکا و انگلیس با تبلیغات کسترده در سطح جهان بر ضد شیعه حملهور و سلب امنیت
کنند و اسرائیل خواب راحت کند.(امروز امنیت ما در بین کشورها زبانزد است )
چرا وقتی گفته میشود هفتهٔ وحدت
برقرار شود آقای سید صادق شیرازی اعلان هفته برائت میکند. پس این آیه : واعتصموا به
حبل الله جمیعاً ولاتفرقوا چه زمانی باید عملی گردد؟.
مگر قرآن در سوره انعام آیهٔ ۱۰۷
نمیفرماید: به بتپرستان سب نگویید که آنها جاهلانه خداوند را هدف قرار مدهند و لعن
میکنند.
هیچیک از اهلبیت ما بهصورت علنی به مخالفین لعن نکردهاند. ما نباید
سلیقهای عمل کنیم!!
جمعی از مؤمنین از حضرت آیتاللهالعظمی وحید یکی از مراجع تقلید سؤال کردند:
ما در محلی که اهل سنت هستند زندگی میکنیم، آنها ما را کافر بهحساب میآورند آیا
ما میتوانیم مقابلهبهمثل کنیم؟ میفرمایند:
هر کس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتمالانبیاء (صلیالله علیه واله) بدهد
مسلمان است و جان و عرض (آبرو) و مال او مانند جان و عرض و مال کسی است که پیرو مذهب
جعفری میباشد محترم است هرچند شما را کافر بداند اما شما با حُسن معاشرت رفتار کنید،و
اگر آنها با شما بهناحق رفتار کردند، شما از صراط مستقیم و عدل منحرف نشوید. حتی
اگر کسی از آنان مریض شد به عیادت او بروید. اگر از دنیا رفت به تشییعجنازه او حاضر
شوید و اگر حاجتی به شما داشت او را برآورید و بهحکم خدا تسلیم باشید که میفرماید:
و لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مومنا: به کسی که اظهار مسلمانی
میکند نگویید مسلمان نیستی.
و مگر قرآن نمیفرماید: کارهای شما باید باعث عصبانیت دشمنان گردد: در سورهٔ فتح
آیه ۱۱۹ قریب به این معنا : اگر مسلمانان و مؤمنین متحد و رحماء بینهم باشند و با کفار
به ستیز برخیزند نتیجهاش ((لیغیظ به هم الکفار)) و از برنامههای شما سخت عصبانی میشوند.
ما نباید از دشمن اسلام که آمریکا است غفلت کنیم آن کشورهایی که در جنگ جهانی دوم رودروی
هم بودند ، امروز متحد شده تا با اسلام مبارزه کنند..
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: دو گروه کمر مرا شکستند: یکی فرد جاهل
مقدسنما که جهلش باعث میشود مردم به دین عمل نکنند و دیگری عالم بیتقوا که بیتقواییاش
مردم را از هر چه علم است بیزار میکند.
بیش از ۳۰ سال امام صادق علیهالسلام تدریس و بیان احکام و عقاید اسلام
داشتند و هزاران نفر شرکت میکردند اما همه آنها شیعه نبودند، زیرا امام لعن علنی
نداشت.
وقتی دشمنان قسمخورده ما مثل آمریکا و انگلیس کمر به نابودی اسلام بستهاند
و حتی از طریق شبکههایی به نام اسلام ( امام حسین-فدک-اهل بیت-سلام) به زبان فارسی
و شبانهروزی با اعتقادات جوانان ما بازی میکنند، تا اسلام را تضعیف و نابود کنند.
وقتی برای نابودی ایران باید محاصره بر ما تنگتر شود، داعش و القاعده را از چندین
کشور با پولهای عربستان و سلاحهای آمریکا و انگلیس وارد سوریه و عراق میکنند که اگر ایران مدیریت نمیکرد و راهپیمایی
عظیم اربعین به راه نمیافتاد، داعش، نجف و کربلا را همچون سامرا منهدم و با خاک یکسان
میکرد. عقبنشینی داعش با لعن و نفرین انجام نشد، با مدیریت مقام معظم رهبری و با
وحدت روحانیت شیعه و سنی و با حضور همه طوایف و قبایل عراق و سوریه صورت گرفت.
خداوند این نوید را در قرآن به مسلمانان داده است که: ((ان الله لایهدی
القوم الظالمین)) من کفار و ظالمین را هدایت نمیکنم. ابرقدرتها و صهیونیسم جهانی
داعش را برای نابودی ما به راه انداختند که به یاری خداوند خودشان گرفتار آنها شدهاند. انشالله متعال طولی نخواهد کشید که آه
مظلومان و خونهای بهناحق ریخته شهدای اسلام،جواب میشنوند و اتحاد اروپا و ایالاتمتحده
آمریکا را ، همچون اتحاد شوروی سابق نابود خواهند شد.
با این وضعیت مردم جهان به دنبال مکتبی هستند که بتواند با پیوند قلبها،
اخوت و برادری و امنیت واقعی را به جامعه جهانی عرضه بدارد تا در سایه آن همهٔ انسانها
بتوانند از یک زندگی متوسطی برخوردار گردند، و این حرکت میسر نمیگردد مگر با ترویج
مکتب تشیع چراکه مکتب شیعه جلودارش قرآن کریم و اهلبیت پیامبر خاتم صلوات الله اجمعین
است و امامان فرمودهاند هر مطلب و برنامهای که خلاف قرآن باشد مردود و باطل است.
به امید ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود عج الله تعالی فرجه الشریف.انشاءالله.
شبه افکنی های وهابیت
همانطور که قبلاً بیان شد اعتقادات وهابیون برمی گردد به اعتقادات ابن تیمیه
در قرن هشتم هجری ایشان مطلبی را مطرح میکند که هیچ یک ازسلفیون و علمای گذشته ازاهل
سنت بیان نکردهاند و همهٔ علمای اهل سنت بعد
از طرحان مسائل به او انتقاد میکنند، البانی که حدیث شناش معروف و مورد وثوق علمای
اهل سنت است نیز برایشان انتقاد نموده و گفته ابن تیمیه با شتاب زدگی مسائل را بررسی
کرده است. ابن تیمیه و وهابیون می گویند
انبیا و اولیاء الهی بعد از مردن هیچ فرقی با افراد عادی نداشته و هیچ رابطهای با
این جهان ندارند بنابراین بنای سنگ مشخص و معین بر روی قبر و تأسیس آرامگاه و سپس احترام و بعضاً توجه و توسل به انها موضوعی خلاف و بدعت
و باعث خروج ازدین وکفر به خدا میشود در نتیجه مکتبه امامیه، اشاعره، متعزله و صوفیه
همه کافرند و فقط مسلمان کسی است که پیرو مکتب ابن تیمیه {التقاطی و نواندیش}باشد.
ابن تیمیه با استدلال بر این آیه از سوره زمر ما را مشرک و کافر بهحساب آورده! اَلالله
الدین الخالص و الذین اتخذوامن دونه اولیا ما نعبد هم الا لیقر بونا الی الله زلفی……..
اگاه باشید که دین خالص از ان خداست وانها که غیر خدا را اولیای خود قرار
میدهند و گویند:ما این {بتها را} پرستش نمیکنیم مگر به خاطر اینکه اینها مارا به
تو نزدیک میکنند، بدانند که خداوند هادی دروغگویان و کافران نیست.
جواب ما به ابن تیمیه و وهابیون این است:
هر کس میخواهد با ایات قران و احادیث استدلال کند باید نکاتی را رعایت
کند:
اولاً:با پیش داوری نباید به سراغ قران و حدیث رفت. ثانیاً باید احاطه کامل
بر ایات و روایات داشته و به شأن نزول ایات اگاه باشیم وگرنه نتیجه معکوس و به نفع
دشمنان اسلام میشود.
خداوند در سوره آل عمران آیه ۷ میفرماید:هو الذی انزل علیک الکتاب منه
ایات محکمات هن ام الکتاب و اُخرمتشبهات، فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه
منه ابتغا الفتنه……
ما در این کتاب هم آیات محکم داریم وهم آیات متشابه، آیات محکم بیان کنندی
آیات متشابه است آنها که در قلوبشان انحراف است به دنبال ایات متشابه میروند تا در
جامعه فتنه انگیزی کنند.
به عنوان مثال آیه متشابه مثل: الرحمن علی العرش استوی یعنی خداوند بر کُرسی
قرار دارد نتیجه این میشود که خداوند را مثل یک انسان فرض کنیم در حالی که آیه: لیس
کمثله شئ که از محکمات است میفرماید:
هرگز برای خداوند در ذهنتان صورتی و شیئی را تصور نکنید و مثل یدالله فوق
ایدیهم که نباید برای خداوند دستی تصور کرد اینها کنایه از استیلا و قدرت خداوند است.
ثالثاً احکام اسلام بر محور فطرت انسانها وبر محور مصالح و مفاسد است.
اگر ابن تیمیه به سایر ایات قرا ن توجه میکرد متوجه میشد که این آیه مربوط
به مشرکین و بت پرستان است که اینها به خالقیت خدا ایمان داشتند اما در مسئله ربوبیت
و مدیریت جهان به سراغ خدا نمیرفتند و اعتقاداتشان این بود که بتها میتوانند واسطه
فیض الهی و باعث نزولات و رحمت خدا باشند در ذهنشان این بود ما که دسترسی به خدا نداریم
لذا این بتها را بجای خدا عبادت و احترام میکنیم تا مشکلمان حل شود.
لذا خداوند میفرماید : یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم: هرکس خالق
شماست همان هم رب و اداره کنندهٔ شماست: اگر به خالقیت
من اعتقاد دارید به ربوبیت من هم باید اعتقاد داشته باشید من را احترام و عبادت کنید.
وهابیون نمیدانند که ما شیعیان مسلمان هستیم!! گوینده لا اله الا الله:
خدایمان یکی است کتابمان قران است و به پیامبری محمد ص اعتقاد داریم اهل نماز هستیم
و روبه کعبه میایستیم در اعمال حج هم اختلافی نداریم بنابراین نباید ما را با بت پرستان
در یک ردیف به حساب آورده و ما را از مصادیق آیه سوره زمر بدانند.
مگر خداوند در سوره نسا آیه ۹۴ نمیفرماید هر کس اظهار اسلام نمود از او
بپذیر و نگو مسلمان نیستی {ولا تقولوا لمن القی الیکم السلام لَست مومنا}
خداوند حتی اهل کتاب را که فقط به خدا اعتقاد دارند انها را به یگانگی و
وحدت دعوت میکند، آنها را از خود دور نمیکند انها را رافضی خطاب نمیکند!
آل عمران آیه ۶۴ : قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم
اَلاّ نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضاً اربابا من دون الله.
احترام به انبیا الهی احترام به خداست
وقتی خداوند انبیا را به عنوان خلیفه الله در زمین قرار داده تا واسطه فیض
الهی باشند وقتی مردم از طریق انها هدایت و به خدا نزدیک میشوند که پیامبر اکرم {ص}
میفرماید:ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله یعنی لازمه محبت به خدا، تبعیت
و اطاعت رسول خداست. وقتی خداوند حضرت محمد ص را خاتم انبیا و سرآمد همه دانسته و او را رحمه للعالمین وخُلق عظیم و هادی
الی حق و مبشّر و شاهد خَلق و حُجت الله معرفی میکند و بعد هم میفرماید لکم فی رسول
الله اُسوه حسنه احزاب آیه ۲۱.
یعنی الگوی شما در رفتار و کردار
پیامبر اکرم است، حالا احترام به چنین پیامبری بعد از رحلت شرک است؟!.
با این همه ایا حرف ابن تیمیه که میگوید انبیا و اولیا الهی بعد از مردن
هیچ تفاوتی با افراد عادی ندارند صحیح است؟
مگر خداوند در سوره بقره آیه ۱۵۴ نمیفرماید انها که در راه خدا کشته شدهاند
را مرده نپندارید که انها زندهاند ایا پیامبر اکرم {ص} حیاط برزخی ندارد فطرت انسانها
این بی تفاوتی را نمیپذیرد و درطول تاریخ ،
بشریت برای بزرگان خود حتی بعد از مرگ احترام و جایگاه ویژهٔ قائل
بوده است.
قران در سوره کهف آیه ۲۱ از قول بازدید کنندگان اصحاب کهف میفرماید: فقالوا
ابنوا علیهم بنیاناً: برای ایشان بنا و ساختمانی تأسیس شود (تا عبرتی برای مردم باشد،
شخصیت اینها نباید فراموش شود.)
ما با تمسک به این آیه که خداوند فرمود: قل لا اسئلکم علیه اجری الا الموده
فی القربی: نه تنها بر قبر پیامبر اکرم احترام ویژه داریم که بر قبور اهل بیت نیز احترام
داریم و همچنان آنها را واسطهٔ فیض الهی میدانیم
وبه انها متوسل میشویم البته با این بیان .یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله.
ما از باب اینکه پیامبر وخاندانش {ع} عبد خالص خدایند اینچنین اظهار میکنیم
نه از باب ربوبیت و مستقل از حضرت حق تعالی که میفرماید.
یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم: ما در نماز همواره یاد آور ربوبیت
خداییم و او را رب العالمین خطاب میکنیم.
به این شکل که ما برای پیامبر و اهلبیت او احترام قائل هستیم و از ایشان
طلب شفاعت داریم با هیچ یک از آیات قران تناقض ندارد.
خداوند در سوره نسا آیه ۶۴ خطاب به پیامبر میفرماید و لو انهم اذ ظلموا
انفسهم جاءووک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول اگر گناه کارانی به نزد تو آمدند و طلب آمرزش و بخشش از خداوند داشتند
و پیامبر برای گنهکاران طلب آمرزش نماید خداوند را توبه پذیر و مهربان می یآبند.
در این آیه پیامبر اکرم{ص}واسطه فیض الهی و مورد توسل قرار گرفته است .
با این تفاصیل آیا ما مشرک هستیم؟
ما با هدایت امام {ره} تجمع کردیم فریاد زدیم کشته دادیم از سلطه امریکا
نجات پیدا کردیم و شعارمان نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی شد از شما که مدعی توحید
هستید باید سؤال شود دهها هزار امریکایی آلوده در عربستان چکار میکنند.
ما به مسلمانان غزه کمک میکنیم تا زمینهایشان را از اسرائیل غاصب باز
پس بگیرند. شما که مدعی توحید هستید چرا هرروز بر سر مسلمانان یمن با بمبهای خوشهای
حتی بیمارستانها را ویران میکنید؟ و با جمع آوری داعش و کمک آمریکا لشکر کشی به عراق
و سوریه دارید؟
ما که به گفته شما مشرک هستیم سفارت
آمریکا را در تهران تبدیل به سفارت فلسطین کردیم شما که مدعی توحید هستید چرا روابط
با اسرائیل غاصب دارید؟.
شما بوسیدن ضریح پیامبر اکرم (ص) را شرک و حرام میدانید اما آنگاه که آقای
فهد دستان خانم تاچر را میبوسد به آن افتخار میکنید و شرک و حرام نمیدانید ای کاش ذرهٔ غیرت
اسلامی داشتید اجازه نمیدادید خانه خدا و مهبط وحی زیر سلطه آمریکا و چکمه پوشان آنان
باشد.