کنترل ذهن و بررسی خاستگاه فرقه های جدید
به گزارش ادیان نیوز – ردنا، هزاران فرقه از همه رنگ و از همه نوع در سراسر جهان وجود داشته و دارند. حتی برخی فرقه ها مانند خمر سرخ در کامبوج مارکسیستی و یا مانند فالون گونگ در چین بودائی هستند.
در این مقال , هدف نشان دادن این واقعیت است که فرقه ها اگر چه در بهانه ها متفاوتند اما در عملکرد و استفاده از شیوه های کنترل ذهن تفاوت چندانی نداشته و به یک روش عمل میکنند و رهبران فرقه ای یک هدف را دنبال می نمایند.
آشنائی با فرقه های مسیحی در آمریکا، که مطالب فراوانی در خصوص آنها نوشته شده و فیلم ها و مستندات بسیاری در باره آنها تهیه گردیده و تردیدی در فرقه بودن آنها وجود ندارد، قطعا به درک بهتر از عملکرد فرقه هائی که موضوع امروز جهان هستند کمک میکند. واقعیت اینست که آمریکا خاستگاه فرقه های جدید است و جالب اینکه شباهت های بسیاری بین آنها در اعصار مختلف وجود دارد. فرقه های مسیحی یا مسلمان، شیعه یا سنی در متدولوژی تفاوتی ندارند.
اگر دانش فرقه ای به طور کلی کامل گردد موضوع فرقه رجوی هم روشن خواهد شد و خوانندگان این سطور قطعا خود مصداق های فراوانی دارند. هدف نشان دادن مشترکات فرقه هاست.
در این نوشتار به بررسی یک فرقه معروف مسیحی در آمریکا پرداخته میشود.
فرقه فرزندان خدا (خانواده) به رهبری دیوید برگ
در سال ۱۹۶۰، زمانی که فرقه هیپی hippie در ساحل هانتینگتون Huntington Beach در جنوب ایالت کالیفرنیای آمریکا جمعیت قابل توجهی پیدا کرد، یک کشیش مسیحی به اسم دیوید برگ David Berg به آنجا رفت و شروع به جذب جوانان نمود. برای او این کار خیلی سخت نبود، و به سرعت جوانان ناراضی جذب افکار ساختارشکنانه او شدند.
بسیاری شغل های خود را رها کردند و تمامی پس انداز خود را به او دادند تا در مقر برگ به صورت اشتراکی و با حداقل ها زندگی کنند. افراد این گروه به مکان برگ در آریزونا نقل مکان کردند چرا که بنا بر پیش بینی دیوید برگ، که ادعا میکرد به او الهام میشود، قرار بود ایالت کالیفرنیا دچار زلزله مهیبی گردد. اعضای این گروه دیوید برگ را “موسی” مینامیدند و نام گروه هم “فرزندان خدا Children of God” بود.
جنبش ضد فرقه ای آمریکا فرقه فرزندان خدا را مورد توجه قرار داد و بسیاری از والدین اعضای فرقه با همکاری این سازمان فرزندان خود را عملا از درون فرقه ربودند و حبس کرده و تحت درمان بازپروری قرار دادند. مهم ترین مشکل با تعالیم دیوید برگ دیدگاه او نسبت به ارتباط آزاد جنسی بود. او زنان عضو فرقه را تشویق میکرد تا برای جذب پول و نیرو، روابط جنسی نامشروع برقرار نمایند. علاوه بر این اعضا وادار میشدند تا با گدائی، دزدی، کلاهبرداری، و حتی فریب خانواده، دوستان و نزدیکان، و سوء استفاده از اعتماد آنان، برای گروه کسب درآمد نمایند.
در اوایل دهه ۱۹۷۰، فرقه فرزندان خدا در تمامی کشور شروع به جذب نیرو کرد و حتی مراکز بین المللی براه انداخت. در سال ۱۹۷۴، این گروه بیش از ۴۰۰۰ عضو در ۷۰ کشور دنیا داشت. دیوید برگ نامه هائی به تمامی مراکز و جوامع ارسال نمود و آنان را به عضویت در گروه خود دعوت کرد.
در سالهای ۱۹۷۷ و ۱۹۷۸، جنجال های قضائی و رسانه ای در خصوص سوء استفاده های جنسی و همچنین دزدی و جعل اسناد و کلاهبرداری در رابطه با فرقه پیش آمد که برگ علی الظاهر فرقه را منحل نمود و مسئولین آن را مقصر جلوه داده و آنان را اخراج کرد اما بعد به تجدید سازماندهی فرقه پرداخت و این بار نام آنرا “خانواده عشق” گذاشت.
این گروه متهم به سوء استفاده جنسی از زنان و کودکان برای کسب درآمد و جذب نیرو بود. این عمل فریبکارانه در فرقه با عنوان “لاس زدن برای ماهیگیری flirty fishing” شناخته میشد که توجیهات انجیلی هم برای آن جور شده بود و بعدها این عبارت از طریق این فرقه وارد فرهنگ زبان انگلیسی شد و معنای فحشای شرعی به خود گرفت. به این ترتیب که زنان و کودکان وادار می شدند تا سوژه های خود را به نفع فرقه تیغ بزنند و سرکیسه کنند و در صورت امکان آنان را به درون فرقه جذب نمایند.
در این خصوص حتی جزوات آموزشی نیز در درون فرقه به قلم دیوید برگ منتشر شده بود که روش های گدائی و دزدی و کلاهبرداری را هم آموزش داده و این اعمال را منطبق با آموزه های مسیحیت معرفی میکرد که ظاهرا فرد را به خدا نزدیکتر می نماید. برگ به پیروانش میگفت که جسم و روح آنها دیگر متعلق به خودشان نیست بلکه متعلق به مسیح است و باید هر طور که وی صلاح می داند از آن استفاده شود. زنانی که در مقابل خواسته های برگ مقاومت میکردند یاران شیطان و ضد مسیح نامیده میشدند.
در اواخر دهه ۱۹۸۰، بعد از اینکه بیماری های مقاربتی در فرقه شیوع جدی پیدا کرد و موضوع رسانه ای شد، این گروه رسما برای بار دوم اعلام انحلال نمود و مجددا تجدید سازماندهی کرد. بعد از مرگ دیوید برگ در سال ۱۹۹۴، برخی افراد این گروه با نام “خانواده بین الملل The Family International” به فعالیت خود ادامه داده و هنوز در آمریکا فعال هستند.
در خصوص دیوید برگ
دیودی براندت برگ David Brandt Berg، که اغلب موسی Moses خوانده میشد، مؤسس و رهبر یک جنبش مذهبی جدید با نام قبلی “فرزندان خدا” بود که بعد از مرگ وی “خانواده بین الملل” خوانده میشود. او در ۱۸ فوریه ۱۹۱۹ در اوکلند کالیفرنیا بدنیا آمد و در ۱ اکتبر ۱۹۹۴ درگذشت. پدر او یک کشیش سوئدی بود و او در یک خانواده مذهبی ثروتمند متولد گردید. ظاهرا به گفته خودش تمامی اجدادش کشیش بوده اند.
برگ مانند پدر و اجدادش یک کشیش شد و در یک مزرعه در ولی فارمز Valley Farms در ایالت ویرجینیا زندگی میکرد. او از جامعه و کلیسای مسیحی خود به دلیل ارتباطات جنسی نامشروع با کارکنان آن کلیسا اخراج گردید.
دیوید برگ با نام های داود شاه، موسی داود، پدر، و پدر بزرگ در فرقه “فرزندان خدا” که وی آنرا در سال ۱۹۶۸ تأسیس کرد شناخته میشد. او بعدا نام “خانواده عشق” را بر روی فرقه اش گذاشت که صرفا به “خانواده” معروف گردید. وی چند همسری را صرفا برای خودش مجاز میدانست و با چندین تن از اعضای فرقه اش ازدواج کرد. همچنین او ادعا میکرد که با مردگان در ارتباط است که آنان اخباری را برای او می آورند و در عین حال مدعی بود که با حضرت عیسی مسیح (ع) در ارتباط است و هموار کننده راه بازگشت او می باشد.
برگ در مدت ۲۴ سال حدود ۳۰۰۰ نامه به پیروانش در اقصی نقاط جهان نوشت که بعد از مرگ او این نوشته ها به عنوان منابعی جهت آموزش های درون فرقه ای بکار گرفته شد و میشود.
در خصوص فرقه
دیوید برگ در میان پیروانش
دیوید برگ از پیروان خود میخواست تا دارائی خود را به وی داده و به محل او در آریزونا نقل مکان نمایند و با حداقل های ممکن زندگی کنند. او از آنها میخواست تا تمام وقت و مال خود را وقف حضرت عیسی مسیح (ع) نمایند تا به رستگاری و عشق واقعی برسند که معنی آن این بود که جسم و روح خود را تماما در اختیار برگ بگذارند. او انجام هر کاری در راستای منافع فرقه را مجاز می دانست. پیروان او می بایست مال و جان و ناموس خود را به صورت مطلق متعلق به او می دانستند. او هر فداکاری در رابطه با خودش را فداکاری برای مسیح و خدا قلمداد میکرد.
او مدعی بود که فرقه اش تنها محل برای آموزش های راستین مسیحیت است و مابقی مسیحیان همه کافر و مرتد بوده و ضد مسیح عمل میکنند. برگ در انزوای کامل و مخفی از پیروانش زندگی میکرد و کسی از وضعیت خصوصی او چیزی نمی دانست. جداشدگان فرقه معتقد بودند که او مشکلات انحراف جنسی (پدوفیلیا) دارد و این اصلی ترین نقطه ضعف اوست. او معتقد بود که بالاترین فداکاری را در حق پیروانش انجام داده است.
دیوید برگ ضد سامی (عرب و یهود) بود. او اعتقاد داشت که یهودیان مسئول مرگ حضرت عیسی مسیح (ع) و همچنین مسئول مرگ هزاران مسیحی در جهان می باشند. او یک نژاد پرست بود و اغلب اظهار نظرات تندی علیه سیاهان داشت. او اعتقاد داشت که پسر نوح که از جانب خدا نفرین شد سیاه گردید و سیاهان از نسل او هستند و لذا سیاهان هم نفرین شده می باشند.
او تمامی مخالفان و منتقدان و خصوصا جداشدگان فرقه اش را “ضد مسیح” می نامید که با شیطان پیمان بسته و از یاران او هستند. هرکس او را به چالش میکشید فرستاده شیطان خوانده میشد. افراد فرقه مستمرا در خیابان های بسیاری از شهرها به تبلیغ افکار خود می پرداختند و حتی مدام به درب منازل مراجعه میکردند. آنها بی وقفه و به شدت کار میکردند و کمک مالی به بهانه های مختلف جمع آوری می نمودند و تمامی درآمد خود را به فرقه میدادند. زندگی افراد فرقه در محل های جمعی آنها در شهرهای مختلف آمریکا با حداقل های ممکن سپری میگردید.
نوه برگ به اسم مری برگ Merry Berg در یک پانسیون در انگلستان در یک مصاحبه مطبوعاتی اظهار داشت که وقتی نوجوان بود مورد تجاوز برگ قرار گرفت. یک نوه دیگر برگ در یک برنامه تلویزیونی در آمریکا در خصوص اینکه چگونه مورد تجاوز پدربزرگش قرار گرفت توضیح داد. پسر برگ در یک مقاله که در یکی از سایت ها منتشر شد صراحتا اعلام کرد که پدرش به غیر از قدرت، ثروت، و شهوت به چیز دیگری فکر نمیکرد و هدف دیگری را دنبال نمی نمود و تمام استعداد و کاریسما و سخنوری و دانش مذهبی خود را برای فریب دیگران جهت رسیدن به مقاصد شومش بکار میگرفت.
تعدادی از زنان و کودکان در داخل فرقه، حتی از خانواده خود برگ، نسبت به سوء رفتار جنسی او شاکی بودند اما کسانی هم بودند که او را ستایش میکردند و معتقد بودند که با او حیاتی تازه گرفته و معنی زندگی را درک کرده اند.
فرقه دیوید برگ نیز مانند تمامی فرقه ها حداکثر فداکاری را از پیروان خود طلب میکرد و در عین حال رهبر فرقه اعلام میکرد که او بالاترین فداکاری را انجام داده که سخت ترین کار یعنی رهبری فرقه را به عهده گرفته است. ارتباط با خانواده و دوستان در فرقه فرزندان خدا مطلقا ممنوع بود مگر اینکه با اجازه و کنترل برگ و صرفا برای جذب پول یا نیرو صورت میگرفت.
دوران بعد از مرگ دیوید برگ
بعد از مرگ برگ در اکتبر ۱۹۹۴، همسر اصلی وی کارن زربی Karen Zerby که در گروه با عناوینی چون مادر ماریا، ملکه ماریا، ماریا داود، یا ماریا فونتین شناخته میشد رهبری گروه را بدست گرفت. او با یکی از اعضای گروه به اسم استیون دوگلاس کلی که در گروه به پیتر آرمسترانگ یا شاه پیتر معروف شد ازدواج کرد.
کارن زربی رهبر فعلی فرقه
در سال ۲۰۰۴ تغییرات اساسی در گروه صورت گرفت و فرقه یک بار دیگر منحل و مجددا بازسازی شد و از نو عضو گیری نمود که این امر به دنبال دستگیری تعدادی از رهبران فرقه و محاکمه آنان انجام گرفت. در سازماندهی جدید مدارهای بالائی از مخفی کاری صورت پذیرفت و دیسیپلین تازه ای به لحاظ ممانعت از درز اطلاعات در خصوص اعضای جدید اعمال و تاکتیک های جدیدی اتخاذ گردید. به عنوان مثال مقرهای آنان در شهرهای مختلف هر شش ماه تغییر می یابد.
گفته میشود که این فرقه در حال حاضر در امور مافیائی در اروپای شرقی و سایر نقاط فعال است و افرادی را در بسیاری از کشورهای اقمار شوروی سابق جذب نموده است.
دوره های مختلف حیات فرقه
- فرزندان خدا از ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۷
- خانواده عشق از ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۱
- خانواده از ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۴
- خانواده از ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۳ (بعد از مرگ برگ)
- خانواده بین الملل از ۲۰۰۴ تا امروز
اعتقادات فرقه
- آنان معتقدند که یک فرد زمانی میتواند رستگار شده و به بهشت برود که به گناهان خود اعتراف کرده و توبه کند و طلب بخشش نموده و مسیح را ناجی خود بداند. این اعتقاد یک تفاوت اساسی با اعتقادات مسیحی دارد. آنان اعتقاد دارند که در هر صورت همه نهایتا آمرزیده شده و به بهشت میروند.
- آنان دکترین “نجات” به صورتی که در انجیل آمده است را رد میکنند. آنها اعتقاد ندارند که تمامی انسان ها صرفا با توسل به مسیح نجات خواهند یافت و رستگار خواهند شد و کسانی که نجات نیافته اند بعد از مرگ تا ابد در جهنم عذاب خواهند کشید.
- به نظر آنان صرفا عضویت در فرقه “خانواده” به معنی بازگشت به ریشه های کلیسای مسیح است. آنها اعتقاد دارند که تمامی گروه های مسیحی دیگر قلابی بوده و ضد مسیح هستند.
- آنان هر نوع سیستم و نظام را رد میکنند که شامل دولت و سایر نهادهای اجتماعی است. نظام به عنوان عامل شیطان و دشمن تلقی میشود که باید سرنگون شود.
- آنان مذهب خود را بر مبنای تفسیر دیوید برگ از انجیل قرار داده اند. منبع دیگرشان نوشته های رهبر فرقه است. بعد از مرگ برگ یک عده معتقد بودند که اصل بر نوشته های برگ و عده دیگر اعتقاد داشتند که اصل بر انجیل است.
- آنان هرگونه التذاذ جنسی به هر شکل را مجاز دانسته و آنرا هدیه ای از جانب خدا می دانند. آنان معتقدند که این محور اصلی زندگی است. هم مردان و هم زنان می بایست خود را به لحاظ جنسی متعلق به مسیح می دانستند که در عمل دیوید برگ نماینده مسیح بود.
- آنان باور دارند که برخی پیروان مسیح خود را به لحاظ جنسی در اختیار وی قرار داده بودند و این افراد از مقربان درگاه خداوند شدند.
- آنان اعتقادات عجیبی نیز در خصوص حضرت مریم (ع) و روح القدس دارند.
- آنان روح القدس را در اساس مؤنث و همسر خدا می دانند و او را ملکه رؤیا یا ملکه مقدس عشق می نامند.
- آنان اعتقاد دارند که برخی افراد در برخی موارد میتوانند با ارواح و دنیای مردگان ارتباط برقرار کنند. مراسمی نیز برای خلاص شدن از شر ارواح خبیثه هر از چند گاهی برگزار می کنند.
- آنان به ارتباط با ارواح مردگان اعتقاد دارند و معتقدند که دیوید برگ به واسطه این اروح الهام میگیرد.
برخی پیش بینی های غلط دیوید برگ که هرگز محقق نشد و البته اعضای فرقه بعد از آن هم به پیروی از برگ ادامه دادند عبارتند از:
- جهان در سال ۱۹۶۸ به پایان خواهد رسید.
- جنگ آرماگدون Armageddon در اواسط دهه ۱۹۸۰ صورت خواهد گرفت.
- یک رهبر سوسیالیست از مصر قیام کرده و دیکتاتور تمامی جهان در سال ۱۹۸۶ خواهد شد.
- در حدود سال ۱۹۸۹، این رهبر خود را به عنوان ضد مسیح نشان داده و از همه خواهد خواست تا او را بپرستند.
- عیسی مسیح (ع) در سال ۱۹۹۳ بازخواهد گشت. تمامی نجات یافتگان همراه با او به بهشت خواهند رفت. شیطان نابود خواهد شد، و مسیح به مدت ۱۰۰۰ سال با کمک اعضای فرقه فرزندان خدا حکومت خواهد نمود.