بخور، عبادت کن، عشق بورز / سفر برای کشف خود و صلح با خویش
به گزارش ادیان نیوز، حمیده امیریزدانی؛ دکترای مطالعات تطبیقی ادیان و کارشناس مدیریت جهانگردی، در بیست و هشتمین شماره از یادداشتهای چمدانی چنین نوشت:
الیزابت گیلبرت، نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی تجربه زیسته خود را در قالب خاطرات سفر به نام «بخور، عبادت کن، عشق بورز» در آورده است. او زن میانسالِ موفقی در عرصه تجارت است که به یکباره با یک پرسش مهم در زندگی خود رو به رو میشود:« ارزش زندگی من در چیست؟». این پرسش چنان در وجودِ او جان میگیرد که او را وادار به ایجادِ تغییرى بنیادین در زندگی –هم زیست شخصی و هم حرفهای-میکند.
او علیرغم علاقه فراوان به همسرش از او جدا میشود و تقریباً تمام اموالش را در این جدایی از دست میدهد. پس از همسرش تجربه یک شکست عاطفی دیگر را هم از سر میگذراند و پس از بى قرارى زیر بارِ شدیدِاین حجمِ اندوه، برای خلوت با خود و بازسازی خویش چارهای نمیبیند جز این که راهى سفری دور و دراز شود. پس در این زمان است که اقدام به برنامهریزی براى یک سفرِ یکساله میکند؛ سفری به سه مقصدِ مختلف که قرار است در هر یک چهار ماه بماند: ایتالیا، هند و اندونزی.
در ایتالیا با بستنی، پاستا، پیتزا و زبانآموزی با یک جوان خوش تیپ ایتالیایى سرگرم میشود؛ سفری که نماد لذّت بردن از مادیات و خوشیهای این جهانی است در کنارمردمی که به خوبی این کار را بلدند و به خاطر همین ویژگی هم توریستهای زیادی را جذب کشورشان کردهاند. سفر دوم سفری معنوی به سرزمینِ پررمز و رازِ هند است. الیزابت در چهار ماه دوم سخت به عبادت و ارتزاقِ معنوی میپردازد.
هند برای او یک پیام دارد: نیرویى مافوق هستى وجود دارد. اما سفر نهایی الیزابت به دامنه کوههای اندونزی است، به سرزمینِ اوبود؛ در این مکان او در پی برقراری ریتمی خوشآهنگ میان دو ساحت وجودی خود است که در دو سفر قبلیاش آنها را تمرین کرده است: یعنى ساحت مادی و معنوی وجود. در این سفر زیر نظر پیرِ حکیم و خندانی راهِ صلح با خویشتن را از طریق عشق ورزیدن فرا میگیرد. الیزابت در این سفر میفهمد نقطه تعادل بین دو ساحت وجودیِ انسان، مهرورزى به دیگری و موجوداتِ هستى است.
این سفرنامه بر روی کارکردِ خودشناسیِ سفر دست گذاشته است؛ خصیصهای که متون مقدّس در ادیان مختلف به آن تأکید و همواره از آن حمایت کردهاند. در اوایل ظهورِ صنعت گردشگری، موجی افراطی شکل گرفت که هدف از سفر کردن را تنها خوشباشی و لذّتجوییِ تام فریاد میزد و نماد آن گردشگری انبوه بود. امّا به مرور سفر در قالب مدرن آن، صورتهای دیگری نیز به خود گرفته است که در واقع بیشتر اهداف معنوی و خودشناسی را دنبال میکنند. گردشگری مذهبی، گردشگری مراقبه، گردشگری عرفانی، گردشگری سیاه، گردشگری قبر، گردشگری ابنیه مقدّس و یا گردشگریِ ایمان، از زمره سرشناسترین گونههای گردشگری معنویاند که انسانِ مدرنِ اسیر در “قفس آهنین” جهان مدرن را به سفر به منظور فهم خویش و کشف راههای صلح با خود دعوت میکنند.
پی نوشت:
سفرنامه الیزابت گیلبرت در سال ۲۰۰۶ منتشر شد و چیزی نگذشت که از اقبال جهانی برخوردار شد. در سال۲۰۱۰ هم فیلمی به همین نام به کارگردانی مورفی ساخته شد و جولیا رابرت نقش اوّل آن را بازی کرد. پس از اکران این فیلم بود که پای گردشگران معنوی به منطقه اوبود باز شد. تا پیش از آن اغلبِ گردشگران تنها جزایر بالی را میشناختند اما در سالهای اخیر اوبود هر روزه شاهدِ سیل گردشگرانِ معنوی است که به قصد انجام مراقبه و تمرینهای یوگا به دل کوه، درختانِ سر به فلک کشیده و مزارع برنج این منطقه پناه میآورند.
انتهای پیام/