به گزارش ادیاننیوز (ردنا)، با مراجعه به منابع اسلامی روشن میشود که هیچ کدام از این حدسها و احتمالات اعتبار ندارد و اساسا قضیّه چیز دیگری است. برای درک درست مساله باید به مدرک و مأخذ آن مراجعه کرد و سپس تفسیر فقها را از آن مورد بررسی قرار داد.
مدرک این مساله اولا سیره نبوی و سپس برخی روایات اهل بیت است. ولی در این منابع بدست گرفتن شمشیر مطرح نیست. شیخ طوسی میگوید: پیامبر(ص) در هنگام خطبه به چیزی تکیه میکرد مانند عصا یا کمان یا شمشیر(المبسوط، ج۱، ص۱۴۸) ولی در منابع ما ذکری از تکیه بر شمشیر دیده نمیشود. در روایت امام صادق(ع) هم وارد شده که امام بر کمان یا عصا تکیه کند: «یتوکا علی قوس او عصا»(وسائل الشیعه، ج۷،ص۳۴۱) و البته علامه حلی و محقق کرکی و محقق حلی و بسیاری دیگر هم نقل کرده اند که پیامبر در حالی که بر چوب دستی تکیه داشت، خطبه میخواند. هیچیک از این بزرگان بدست گرفتن شمشیر و سلاح را به رسول خدا نسبت نداده اند.
نصوص فوق نشان میدهد که آنچه برای امام در خطبه مستحب است، در دست داشتن چیزی است که بتوان بر آن تکیه کرد. پس اساسا «سلاح» در اینجا موضوعیت ندارد و «وسیله قابل تکیه و اعتماد» موضوع است. از این رو فتوای فقها هم در طول هزار سال «استحباب اعتماد» است و البته این فتوی با توجه به اینکه امام در بلندی به ایراد خطبه میپردازد، کاملا معقول است. فتوای اصلی فقه امامیه همین است: اعتماد بر چیزی؛ «یستحب ان یکون معتمدا علی شیء»(شرایع الاسلام) این «شیء» میتواند همان تریبون خطیب باشد.
در کلمات فقهاء، عصا و قوس و شمشیر به عنوان مثال برای تکیه گاه خطیب ذکر شده است و هیچ یک خصوصیتی ندارد. فتوای امام خمینی هم در تحریر الوسیله همین است: «و یستحب له ان یعتمد علی شیء من قوس او عصا او سیف». از این رو برخی بزرگان «شبه ذلک» را هم اضافه کردهاند تا از هر وسیله دیگری بتوان برای تکیه استفاده کرد(تحریرالاحکام). چه اینکه با توجه به همین استنباط، در متون فقهی مثالهای دیگری نیز که در نصوص نیامده، افزوده شده مانند چوب دستی: عکاز و قصیب و عنز. و اتکاء به آنها را، اقتدا بر پیامبر دانسته اند(تذکره الفقهاء، جامع المقاصد)
و اگر احیانا بنابر تعبد بر نصوص روایی باشد، آنگاه مانند برخی اخباریها باید مطابق با آن روایت امام صادق(ع) فقط تکیه بر «عصا و کمان» را مستحب دانست و باز هم تعمیم استحباب به شمشیر و سلاح بدست گرفتن دلیلی ندارد.
این بررسی کوتاه نشان میدهد، ما درباره سلاح بدست گرفتن خطیب دچار چند اشتباه شده ایم:
۱. بدست گرفتن سلاح در حال خطبه در منابع حدیثی ما ریشه ای ندارد و دلیل معتبری بر اینکه پیامبر هم در خطبه شمشیر بدست بوده اند نداریم.
۲. بدست گرفتن شمشیر در فتاوای اصحاب ذکر شده ولی هیچ فقیهی در خصوص آن فتوی باستحباب نداده و بلکه آن را مِثل عصا دانسته اند و فرقی بین آنها قائل نشده اند.
۳. بدست گرفتن شمشیر یا عصا فاقد پیام سیاسی است و بمعنی آن نیست که خطیب به عنوان جهاد و مبارزه بمیدان آمده. این سخن برخی اساتید که خطیب در زیّ مجاهد ظاهر میشود و دامن ها را بالا میزند و عصا و شمشیر بدست میگیرد، اجتهادی خلاف نصوص و فتاوی است. اساسا در اینجا شمشیر، وسیله قتال نیست بلکه مِثل عصا وسیله تکیه زدن و رفع خستگی است. و لذا اگر خطیب سلاح را به کمر ببندد و به آن تکیه نکند به استحباب عمل نکرده است.
۴. برداشت سیاسی از شمشیر خطیبان جمعه، استفاده نابجایی است که توسط برخی فقیهان نزدیک به حکومتها مطرح شده و به ما هم سرایت کرده است. مثلا قاضی نعمان مصری که از حواشی دولت اسماعیلی بود میگوید: همراهی بیان و شمشیر در خطبه متضمن این پیام به مخالفان است که اگر دعوت را نپذیرید نوبت شمشیر میرسد (تاویل الدعائم)
اینک میتوان پرسید:
پس چرا ما بر همراه داشتن سلاح در نمازهای جمعه اصرار می ورزیم؟ و چرا آن را برخلاف عصا و مشابه آن، از ابزار خاص جمعه قرار داده ایم؟ و چرا از شمشیر دیروز که یک ابزار عمومی بوده و در اختیار همه قرار داشته و احیانا بعنوان تکیه گاه هم مورد استفاده بوده به سلاح های پیشرفته فردی امروزی رسیده ایم که اصلا از ابزارهای عمومی نیست و در اختیار داشتن آن برای مردم جرم است و هرگز کاربرد تکیه گاه برای رفع خستگی ندارد. چگونه میتوان آن حکم تکیه بر شمشیر دیروز را برای تکیه بر سلاح امروز تعمیم داد؟ آیا این موضوع همان موضوع است؟ و کار ما مصداق سنت است یا بدعت؟
یادداشت فوق براساس فتوای مشهور که اتکاء فقیه را مستحب میداند، نگاشته شده است. والبته این فتوا هم قابل تامل و بررسی است. چون
اولا: ممکن است «امر» در روایت (اتکاء علی قوس او عصا) در مقام دفع توهم حظر باشد زیرا اتکا در رکعات نماز، نهی تنزیهی یا تحریمی دارد و این روایت آن نهی را در حال خطبه برمیدارد که مفاد آن بیش از جواز و رفع کراهت نبوده و اثبات استحباب نمیکند.
ثانیا: ممکن است اتکاء در سیره رسول خدا از امور عادی بوده (کانت له عنزه فی اسفلها عکاز یتوکا علیها.(من لایحضر از این رو اصحاب فتوای کلی به استحباب این عمل نداده اند و نیز ممکن است اتکاء حضرت بشرایط خاص جسمی پیامبر مربوط باشد چه اینکه در برخی روایات اشاره به سنگین وزن بودن حضرت شده است.(وسائل الشیعه، ج۵، ص۴۹۱)
بعلاوه اگر توجه داشته باشیم که در روایات عامه، موضوع اتکاء خطیب به سیف مطرح بوده و حتی به رسول خدا هم نسبت داده اند، از این رو ممکن روایت امام صادق(ع) در ترغیب به اتکاء به عصا و کمان، تخطئه آن شیوه باشد. مثلا در فقه ابوحنیفه گفته شده که خطیب در اراضی مفتوحه عنوه (با توجه به سابقه مردم) شمشیر بدست میگیرد یعنی شمشیر به آنها نشان میدهد که گذشته را فراموش نکنند! روایت امام صادق میتواند تخطئه اینگونه فتاوا و این رویه ها باشد. که در این صورت اصلا بدست گرفتن شمشیر کاری ناپسند است و امام(ع) در آن شرایط تلویحا از آن نهی کرده اند.
بهرحال این نکات در حد احتمال مطرح است و در فرصت مناسب نیاز به تحقیق دارد.
اتمام خبر/