بخندیم، به داد هم برسیم
برای خوب بودن، برای خوبیکردن لازم نیست راه دوری برویم. برای کار خیر کردن نیز نباید حتماً پولدار باشیم و دست بهجیب؛ کارهای خیلی سادهتری هم هست.
برای نمونه کافی است گاهی به دیگران لبخندی بزنیم، یا فقط به حرفهایشان گوش بدهیم و یا با دیگرانی که ناشناس از کنارمان رد میشوند چاق سلامتی کنیم.
بخند زدن از جهان باستان تا کنون، همیشه و همهجا یک فضیلتِ مسری بوده است. فکر میکنید اگر در خیابانهای محلهی خود، با چهرهای گشاده و شاد قدم بزنیم، چند نفر از کسانی که از کنارمان میگذرند لبخند خواهند زد یا به گونهای با ما احوالپرسی خواهند کرد؟
لبخند زدن یک عمل جهانی و انسانی است، اگرچه آمادگی لبخند زدن به غریبه ها با توجه به فرهنگ های مختلف، متفاوت و سخت است؛ ولی گاهی همین لبخند میتواند یک نفر را به جهان و انسان امیدوارتر کند.
پیتر سینگر در کتاب «اخلاق در دنیای واقعی» از تجربهی مردم استرالیا اینگونه روایت میکند:
در استرالیا که گشادهرویی و دوستی با غریبهها، غیرمعمول هم نیست، در شهر پورت فیلپ، منطقهای که در حومه شهر ملبورن قرار دارد، داوطلبانی در یک پژوهش شرکت کردند تا دریابند افراد تا چه حد به کسانی که در خیابان از کنارشان میگذرند، لبخند میزنند. سپس علامتهایی را در خیابان نصب میکنند که شبیه به تابلوهای راهنمایی و رانندگی و محدودیت سرعت است اما به عابران میگویند که آنها برای مثال در منطقهی «۱۰ لبخند برساعت» هستند. (و باید در هر ساعت ده بار لبخند بزنند)
این طرح احمقانه به نظر میرسد؟ یا هدر دادن پول مالیات دهندگان است؟ شهردار جانت بولیتو میگوید قرار دادن این نشانهها تلاشی برای تشویق مردم به گفتن “روز به خیر” است که یک احوالپرسی متعارف در استرالیاست و برای همسایگان و نیز برای غریبههایی که از خیابان میگذرند، به کار میرود.
او میافزاید: لبخند زدن مردم را تشویق میکند تا بیشتر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و بیشتر احساس امنیت کنند، این موارد ترسِ از جنایت احتمالی را کاهش میدهد که خود عنصری مهم در کیفیّت زندگیِ مردمِ بسیاری از محله هاست.» ص. ۲۲۸
میدانم لبخندزدن گاهی سختترین کار دنیاست، امّا چارهای نیست؛ باید به داد هم برسیم.