سریال «پایتخت» دین و مذهب را به شیوۀ مارکسیستی به سخره گرفت
سریال پایتخت در نوروز ۹۹ توانست مخاطبان فراوانی را با خود همراه کند، اما گرایش مخاطبان صرفاً به دلیل ویژگیهای مثبت این اثر نیست، بلکه به دلیل هنجارشکنیهایی است که در این مجموعه رخ داد و سبب جذابیت کاذب برای مخاطبان شد.
به گزارش ردنا (ادیاننیوز)؛ ابراهیم فیاض، استاد دانشگاه، در گفتوگو با ایکنا، مجموعه تلویزیونی «پایتخت» را اثری ضدفرهنگی توصیف کرد و گفت: این سریال از دیدگاه من اثری کاملاً مارکسیستی است و شاید به جرئت بتوان گفت که تاکنون در حوزه ادبیات و محصولات نمایشی چنین اثری تولید نشده است. در این اثر فلسفه و ادبیات مکتب مارکسیسم به روشنی بیان شده و نابودی فرهنگی که مکتب مارکسیسم به دنبال آن است از شاخصههای اصلی این سریال محسوب میشود.
وی افزود: با بررسی شخصیتها میتوان تحلیل گویاتری در این باره ارائه داد، مثلاً شخصیت «بابا پنجلی» یکی از شخصیتهای اصلی سریال که در فصل ششم حضور نداشت. این شخصیت در چند سکانس در فصلهای مختلف به انواع گوناگون دین و مذهب را به سخره گرفت و این همان شیوهای است که مارکسیستها از آن بهرهبرداری میکنند. این کاراکتر به دلیل بیماری آلزایمر رفتارهای معقولی نداشت و وقتی تمسک او را به باورهای مذهبی نمایش میدهیم، گویی قصد تمسخر مناسک را داریم.
سیاهنمایی؛ ویژگی رایج در «پایتخت»
این استاد دانشگاه ادامه داد: این مجموعه با عنوان طنز تولید شده اما روایت آن تلخ و سیاه است. پایتخت یک اثر کاملاً ضدفرهنگی است که بر پایه تخریب فرهنگ در فضای مدرن شکل گرفته و این امر در سکانسهای مربوط به حج کاملاً عیان است، به خصوص در قسمتی که نقی معمولی داستان رمی جمرات را تعریف میکرد، اصلاً جنبه طنز نداشت.
فیاض با تأکید بر اینکه غیر از پایتخت آثار دیگری نیز وجود دارند که در خدمت مارکسیست ایرانیاند، گفت: از این دست آثار در سینمای ایران فراوان است. مثلاً فیلم سینمایی «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی نمونه دیگری است که چهره بسیار سیاهی را از تهران به عنوان نمادی از کل ایران نشان میدهد. در پایتخت این اتفاق هم در عنوان آن و هم در رفتار شخصیتها قابل لمس است. در فصل اول این سریال که نقی معمولی به اتفاق خانوادهاش به تهران میآید، گویا هرکسی قصد دارد سر او کلاه بگذارد. همچنین به لحاظ زیباییشناسی بصری تهران بسیار زشت ترسیم شده است و پایتخت در همان گامهای آغازین زشتی، دورویی و نفاق آن را به تصویر کشید.
ترویج خشونت و رفتار ضد زن
فیاض ادامه داد: در یکی دیگر از فصلهای این سریال که قرار است ظاهر مذهبی داشته باشد خانواده نقی معمولی گلدستهای را به نقطهای از کشور میبرند، ولی مسیری که آنها طی میکنند و رفتارهایی که در سریال مشاهده میشود همان کوچک شمردن رفتار و اعمال مذهبی است که یکی از گرایشهای مارکسیستی است. البته میزان خشونت کلامی و رفتارهای ضد زن نیز در فصلهای جدید پایتخت به اوج رسید. زندگی اشتراکی یکی دیگر از مسائلی است که این سریال به جد به آن میپردازد و نمیتوان این بحث را کامل باز کرد اما توجه به رفتار شخصیتها نمود بارز زندگی اشتراکی است.
فیاض درباره سبک گفتوگوهای شخصیتها در سریال تصریح کرد: به نظر برخی از علاقهمندان این مجموعه، بیادبیها در پایتخت سبب تقبیح این رفتار در نزد مخاطبان میشود و همانگونه که در شعر سعدی آمده «ادب از که آموختی از بیادبان»، این سریال نیز کارکرد تعلیمی دارد، اما این تعلیم و تعلمی در آن نیست و تنها تکهکلامهای سخیف و دیالوگهای زشت در ذهن مخاطب باقی میماند. نکته دیگری که در یکی دو فصل اخیر پایتخت به شکلی کاملاً ناپسند وجود دارد رفتار والدین با یکدیگر و رفتار فرزندان با آنان است که مصداق بارز ترویج رفتار مذموم به شمار میآید.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا با وجود تمام نقدهایی که به این مجموعه وارد است این سریال مورد اقبال عموم مخاطبان است، گفت: جذابیت عام پایتخت را نمیتوان امتیاز مثبتی برای آن دانست، زیرا به دلیل هنجارشکنی سبب ایجاد جذابیت کاذب برای مخاطبان میشود. در همه جای دنیا رفتارهای هنجارشکن مورد توجه است. برای مثال وقتی در خیابان دعوایی رخ میدهد، جمعیت به آن توجه میکند، اما آیا این به معنای تأیید جدال خیابانی است. در مورد رسانه ملی هم همین نکته صادق است زیرا برنامه جذابی از رسانه ملی پخش نمیشود که بتواند رقیبی برای پایتخت باشد. به همین جهت این اثر با همه کم و کاستیهایش برای مخاطبان جذاب است.
فیاض در پایان تأکید کرد: آثاری نظیر پایتخت کاملاً کارکرد ضد فرهنگی دارند و این اتفاق به مدد رسانه ناکارآمد مدتها در حال وقوع است، در حالی که در دهههای گذشته وضعیت این گونه نبود و در رسانه ملی آثاری نظیر «روزی روزگاری» تولید میشد که هنوز تماشای آن خالی از لطف نیست. اما سؤال اینجاست که چرا با وجود تمامی این نقدها همچنان پایتخت تولید میشود. جواب روشن است، زیرا رسانه ملی قصد دارد با پر کردن آنتن به هر نحوی اندک مخاطبانش را پای تلویزیون نگه دارد.
گفتوگو از داوود کنشلو
ایستاده در غبار شاید بهترین عنوان برای این مرد باشه و امثال ایشان مثل استاد آیت الله مرتضی رضوی که ایستادند تا از انقلاب و انقلابی گری نگهبانی کنن تا جلوی یک عده که دنبال قهقرا بردن انقلاب هستن بیاستن
خدا حفظتان کند و بر برکات حرکتتان بیافزاید