آیا آن زمان که نیچه میگفت خدا مرده است و کانت گزارههای دینی را خارج از محدوده عقل میدانست و آن زمان که دین را به کنج عزلت کنار زدیم، فکر این دوره را نمیکردیم؟
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)؛ در اثر شیوع بیماری کرونا، مباحث گستردهای در حوزههای مختلف علوم انسانی از جمله حوزه الهیات و فلسفه دین درباره نسبت این بیماری و امور مابعدالطبیعی شکل گرفت. از جمله اظهارنظرهایی که چندی پیش در این حوزه مطرح شد، مصاحبه دو هفته قبل عبدالکریم سروش با سایت زیتون بود که در آن مطالب فراوانی درباره نسبت دین و کرونا بیان شده بود. سروش در آن مصاحبه ضمن بیان فروکاست نقش خداوند در رویدادهایی که در نظام آفرینش به وقوع میپیوندد، تصریح کرده است: «خدا به هر دردی نمیخورد. به درد تنهاییهای روح میخورد. به درد عاشقی میخورد. به درد پرستش و ستایش میخورد و همه ما عمیقاً به این نقشها احتیاج داریم. خداوند العیاذبالله کارگر خانه نیست که اگر لوله آب ترکید تعمیر بکند. چون از خداوند این انتظارات را داریم، بعد میگوییم چرا آن کارگر نیامد. خوب این اشتباه است.»
وحید سهرابیفر، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، در یادداشتی به سخنان سروش واکنش نشان داد و از منظری دیگر به تحلیل نسبت کرونا و دین و نقش خداوند در این زمینه پرداخت که از نظر نتیجه، شباهت زیادی به گرفتار سروش دارد. در این یادداشت آمده است: «مسئله از آنجا آغاز میشود که گویا ما «توقع» داریم که خداوند ـ خدایی که در عالم هستی دخالت میکند ـ همواره و در هر شرایطی به یاری ما بیاید و ما را از سختیها و ناملایمات رهایی بخشد. این «توقع» اگر به صورت مستمر برآورده نشود، دچار مشکلات ایمانی میشویم، حس رهاشدگی میکنیم، حضور خدا را دیگر احساس نمیکنیم، گویا دعایمان شنیده نمیشود یا حتی ممکن است مانند اخوان ثالث شکوه کنیم: «زمین گندید، آیا بر فراز آسمان کس نیست؟»
این «توقع» ریشه در خداشناسی ما دارد. این در حالی است که از نظرگاه فلسفی نمیتوان خداوند را به قالبی ذهنی، فروکاست و از آن موجود ناشناخته، صرفاً بر اساس مفاهیم و اوصاف محدودی که ساخته ذهن ماست، توقعاتی داشت. اساساً خداوند فراتر و والاتر از محدودیتهای ذهنی ماست. رفتار، مداخلات و تعاملات او به هیچ روی قابل پیشبینی نیست. بر این اساس، خداشناسی رایج این دوران که متأثر از عاطفهگرایی، یک خدای همواره «نایس» را معرفی میکند، نمیتواند نمایانگر خدای واقعی باشد. خداوند، قابل شناخت و قابل پیشبینی نیست و هرگونه تلاش برای صورتبندی او محکوم به شکست است. حتی تمام اوصافی که ما نیک میشماریم نیز در چارچوب ذهن بشری ما ممدوح است و اینگونه نیست که ضرورتاً در ساحت الهی نیز چنین باشد. خداوند در هیچ ظرف محدودی نمیگنجد و بر اساس هیچ توصیفی قابل ارزیابی نیست.»
به نظر میرسد سخنان سروش و سهرابیفر با قرائت سنتی از دین که اهمیت بالایی برای دعا و درخواست از خداوند قائل است و در رویدادهای نظام آفرینش نقش گستردهای برای پروردگار در نظر میگیرد، تناقضی آشکار دارد. بر همین اساس، گفتوگویی داشتیم با قادر حافظ، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، و تحلیل او از سخنان این دو پژوهشگر فلسفه دین را جویا شدیم.
خدا تنها بازیگر تراژدیهای فیلسوفان
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب ضمن انتقاد از اظهارنظرهای صورت گرفته پیرامون نقش خداوند در شیوع ویروس کرونا اظهار کرد: یک سؤال جدی این است که چرا هر وقت شری در هستی رخ میدهد کارآگاهان فلسفه به دنبال رد پای جنایت خداوند هستند و صرفاً پس از رخ دادن یک تراژدی همه به دنبال بازیگری انحصاری خدا هستند. چه شده که قلمهای فیلسوفان اخلاق فقط در درام، صحنه را برای بازیگری خداوند خالی دیدهاند. چرا در نظر ایشان خداوند در نمایشنامههای دیگر مانند یک تماشاگر فقط نظارهگر بوده است.
وی افزود: نکته دیگر این است که چرا این قدر تکساحتی و تکانگاره به پدیدارها نظر میکنیم؟ گویی تمام پدیدهها باید از دالان معرفت فلسفی رد شود. متأسفانه در این نگاه، خداوند هم به فلسفه فروکاسته میشود و اساساً دین باید پاسخگوی فیلسوفی باشد که در محدوده عقل نظری منحصر شده است. در این خصوص چارلی چاپلین جمله درخوری دارد و آن اینکه شما میتوانید «بر» یک پدیده باشید و نه «در» آن پدیده. الآن با یک رخداد مواجه شدیم که در آن زیست میکنیم و میخواهیم تا زمانی که در آن گرفتار هستیم به همه پرسشهایمان پاسخ داده شود. این نوعی نقصان است.
این پژوهشگر در ادامه گفت: آیا وقتی از این پدیده عبور کنیم و چند سال از آن بگذرد، باز هم به آن نگاه تراژیک خواهیم داشت؟ آیا باز هم به آن نگاه غمبار نظر خواهیم کرد؟ آیا همین نوع معرفت به خداوند را که اکنون مطرح میکنیم، بعد از خروج از این تراژدی نیز خواهیم داشت؟ اگر فیلسوفان دین این جامعیت را مورد ملاحظه قرار میدادند، دیگر نیازی به تعجیل در اظهارنظر در این رابطه نبود. وقتی به بسیاری از وقایعی که در گذشته رخ داده است، نگاه میکنیم برایمان کمیک است. خب، مشکل ما این است که به این پدیده الزاماً فلسفی نگاه میکنیم، الزاماً کلامی نکاه میکنیم.
فقط در بلایا پای دین به زندگی بشر باز میشود
وی با اذعان به اینکه اگر جامعیت دین روبروی ما بود شاید این گونه ساحت دین را خدشهدار نمیکردیم، اظهار کرد: به هر حال این مشکلات هم بخشی از هستی است، بخشی از صیرورت و شدن است. این هم یک «طور» است. اگر قرار باشد که وقایع را فقط به فلسفه تحویل ببریم قطعاً در تفسیر محدوده نقش خداوند به این تقلیلها اکتفا خواهیم کرد که در یک تحلیل، پروردگار را به خدایی بدل کنیم که به هر دردی نمیخورد و فقط به درد عشق ورزیدن میخورد و یا در تحلیل دیگر خداوند را بیرون از معرفت ذهنی بشر بنشانیم.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب یادآور شد: آیا آن زمانی که نیچه میگفت خدا مرده است، آن زمانی که کانت دین را در محدوده عقل فروکاست میداد، آن موقعی که کانت گزارههای دینی را خارج از محدوده عقل میدانست، آن زمانی که ما دین را به کناری نهادیم، آن زمانی که دین را به کنج عزلت کنار زدیم، فکر این دوره و این برهه را میکردیم؟ چطور آن زمان دین به کار نمیآمد، ولی الآن دین باید به همه پرسشها پاسخ بدهد؟ چرا گزارههایی از دین که میتوانست اخلاق زیستی انسان را محدود کند، اخلاق تغذیه او را محدود کند که چنین جنایتی نکند را کنار گذاشتیم.
جای قاضی و متهم عوض شده است
وی افزود: نکته دیگر قابل تأمل این است که الآن یک شر نسبی هویدا شده است. رد پاهای بسیاری مشهود است. فیلسوفان دین دنبال رد پای خداوند هستند. ما باید جای قاضی و متهم را عوض بکنیم. معمولا قاتل برای متهم کردن دنبال رد پای بزرگتر است. قطعاً بشر در این شر نسبی خودش مقصر اصلی است، ولی آن را تحویل میبرد به یک پدیدار بزرگتر به نام خداوند. گویی که خداوند نشسته و جاعل تمام شرور است. این شر به هم پیوسته و نسبی قطعاً میتواند رد پای انسانی داشته باشد.
حافظ تصریح کرد: فرضیههای محتمل بسیاری در خصوص این ویروس وجود دارد، اما در هر صورت رد پای انسان در بروز آن مشهود است. اگر این اتفاق یک حمله دستکاری شده انسانی باشد و به نحوی نوعی بیوتروریسم باشد، باز هم انسان اخلاق زیستی را رعایت نکرده است. اگر این ویروس هیچ ربطی به دستکاری انسانی نداشته باشد و مسئله تغذیه مطرح باشد باز هم انسان به لحاظ اخلاق تغذیه فروکاست پیدا کرده است که چنین اقدامی مرتکب شده است. وقتی داشتیم سنت را در هم میشکستیم، باید متوجه این امر میشدیم که در نتیجه کار ما، در دنیای جدید عرفیشده که هیچ نوع ارزشی وجود ندارد، انسان یله و رها مرتکب هر عملی خواهد شد.
وی در ادامه گفت: سؤال من این است که در خصوص کرونا چطور فقط دنبال رد پای خدا هستیم؟ رد پای خودمان چه؟ وقتی ما خدا را کشتیم و خدا را فروکاست به انسان دادیم و از ابرانسان سخن گفتیم باید به وضعیت امروز فکر میکردیم. در دنیای مدرن با پدیداری مواجه شدیم که شش میلیارد انسان را به هراس انداخته است و همه به کنجی پناه بردهاند. با این وضعیت آیا الآن زمان بازخواست خداست؟ چرا پیشتر سخنی از خدا نبود؟ فقط هنگام وقوع شرور خدا باید پاسخگو باشد؟ متأسفانه در چنین شرایطی فیلسوفان انگارههای مختلفی جهت پاسخ به این پرسش که خدا کجاست ارائه میدهند. بنده میخواهم عرض کنم که خدا همواره بوده است، نه صرفاً به هنگام شرور.
این پژوهشگر با بیان اینکه دیر زمانی است که الهیات سنتی را کنار گذاشتیم، ولی باز هم میخواهیم در دنیای مدرن خداوند را تفسیر کنیم، تصریح کرد: این تحلیلها قطعاً نارسایی دارد. اینکه کسی اینگونه تحلیل کند که چنین پدیدارهایی خارج از فهم انسانی است و در پاسخ به این پرسش که چرا خداوند چنین سنتی را رقم زده است، بگوید که قادر به فهم رفتار خداوند نیستیم، یا اینکه دیگری پاسخ بدهد که رفتار و افعال خداوند منحصر در برخی رفتارهاست، قطعاً تحلیلهای نارسا و اشتباهی است. از افرادی که چنین اظهارنظرهایی دارند، میپرسم چرا در سنت خداوند چنین نبود؟ در سنت خداوند قادر علیالاطلاق و فعال مایشاء بود و در عین حال الهیات سنتی بسیاری از شرور عالم را پاسخ میداد. آیا ارائه چنین تحلیلهایی ناشی از این امر نیست که ما خدا را در دنیای مدرن به خودمان فروکاست دادیم و خودمان در جایگاه خداوند نشستیم؟
ما سنت را در هم شکستیم
وی اضافه کرد: نکتهای که بسیار برجسته است، این است که باید صبوری پیش گیریم. این عبارت بسیار فیلسوفانهای از چارلی چاپلین است که ما تا وقتی در پدیده هستیم ناتوان از برآمدنیم، اما اگر بتوانیم بر پدیده بشویم همان پدیداری که میتواند غمباره باشد، میتواند کمیک و خندهدار باشد. شاید دیگر بشر چنین اپیدمی را تجربه نکند. شاید نسلهای بعدی این بحران را تجربه نکنند. قطعاً درباره این پدیدار کتابها نوشته و فیلمها ساخته خواهد شد، ولی بعد از مدتی به این پدیده خواهیم خندید. یاد عبارت ابنعربی افتادم که «العالم خیال فی خیال». واقعاً خیال نیست که یک لحظه تصور کنیم این هستی با تمام فراخیاش همه یکدست ترسان و لرزان باشد که این هنگامه چه زمانی به پایان خواهد رسید.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب در پایان با بیان اینکه تا زمانی که در این پدیده هستیم، سخت است که درباره خدا قضاوت کنیم، اظهار کرد: اساساً این یکی از خصوصیات انسان مدرن این است که به شدت عجول است. به نظر من این دنبال رد پا گشتن کار مقبولی نیست. اگر جنایتی هم رخ داده است، فرضیهها گویای این مطلب است که این جنایت به دست انسان رخ داده است. دلیلش هم این است که ما سنت را در هم شکستیم و پایبستهای اخلاقی را کنار نهادیم.