مدیر گروه روانشناسی دانشگاه آزاد با بیان اینکه بهترین روش برخورد با خرافات و درمانهای خرافی، گسترش علم و دانش افراد است، گفت: برای شناخت حقیقی مطالب از آداب و رسوم خرافی و جاهلی باید به منابع و مدارک مطمئن و مورد اعتماد مانند قرآن مراجعه کنیم و موارد مشکوک را با آن بسنجیم و مقایسه کنیم تا نه اضافهای را بپذیریم و افراط کنیم و نه برخی واقعیتها را رها و تفریط کنیم.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز) با شیوع ویروس کرونا و گسترش این بیماری در جهان، تئوریهای توطئه و ادعاهای خرافی نیز در حال اشاعه است، موضوعی که بازار درمان را هم گرفتار و بحث خرافات را در آن داغ کرده است؛ خرافاتی که در کنار شایعات و عوامفریبیها درباره ویروس کرونا مطرح شده و ادعاهای نادرستی را درباره راههای درمان و ایمنسازی بدن در مقابل این ویروس در فضای جامعه گسترش داده است.
سؤال اینجاست که چرا برخی از مردم حتی افراد تحصیلکرده و پزشکان به روشهای درمانی خرافی، شبهعلمی و حتی زیانبار رو میآورند و به راستی رمز و راز دیرپایی بعضی دیدگاهها، که اثبات بطلان آنها به سادگی امکانپذیر است و شواهد متعددی نیز بیانگر آن بودهاند، چیست؟ با توجه به این مقدمه و اهمیت موضوع گفتوگویی را با محبوبه طاهر، روانشناس و مدیرگروه روانشناسی دانشگاه آزاد واحد شاهرود، انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
این روانشناس با اشاره به اینکه علتهای مختلف روانشناختی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی را میتوان برای این پدیده برشمرد، گفت: انسان در گذار از دوران کودکی به بزرگسالی و بلوغ دستخوش تغییری در شیوه تفکر خود میشود که جهت آن از وابستگی به سوی استقلال، از قطعیت به سوی ابهام و از سیاه و سفید دیدن امور به سوی درک پیچیدگی پدیدهها است.
وی با ذکر اینکه افراد در دوران کودکی قادر به زندگی در ابهام نیستند و پاسخ قطعی و مشخص برای سؤالات خود طلب میکنند، اظهار کرد: نداشتن جواب، به بیقراری و اضطراب کودکان دامن میزند و در نهایت آنها برای رسیدن به احساسی امن در جهان به پاسخهای والدین، معلمان و بزرگترها اعتماد و اعتقاد پیدا میکنند. در این مواقع اگر از یک پاسخ قانع نشوند، ذهن آنها به فوریت به دنبال پاسخی جایگزین میگردد که آرامش از دست رفته را به آنها بازگرداند. در این بین شک و ابهامپذیری در شیوه تفکر آنها راه ندارد.
این رواندرمانگر با بیان اینکه رابطه مکاتب شبهعلمی و خرافی با انسان مانند رابطه والد با کودک است، تصریح کرد: معمولاً والدین پاسخهای حاضر آماده برای پرسشهای کودکان دارند و موضوعات خرافی هم اینچنین هستند و پاسخهای سریع و آمادهای را به پرسشها میدهند و به شکل تخیلی ذهن انسانها را از ابهام خارج کرده و اضطراب برخاسته از بیجوابی را تخفیف میدهند.
طاهر افزود: معمولاً علم با انسان رابطهای بالغ-بالغ برقرار میکند و برای مثال به او میگوید در حال حاضر درمانی برای بیماری کرونا ندارم، برو و اقدامات پیشگیرانه را تقویت کن؛ اما شبه علم به او وعده درمان با مواردی را میدهد که ذهن تجربه قبلی نسبت به آنها نداشته و او را دچار چالش میکند. این امر به منطقه خاصی محدود نیست و کافی است به کشورهایی که پرچمدار علم در جهان هستند و حتی بیشترین درصد تولید علم را دارند توجه کنید و به قدرت تفکر شبهعلمی باور پیدا کنید.
وی با بیان اینکه جایگزین شدن رفتارهای احساسی و عاطفی به جای برخوردهای همراه با عقل و منطق و تفکر و استدلال موجب ایجاد خرافه در میان مردم میشود، گفت: معمولاً اکثریت مردم ایران به دنبال اقناع عقلی و منطقی نیستند و لذا با تحریک احساسات و عواطف، میتوان آنها را به کاری واداشت و یا مانع از آن شد.
مدیرگروه روانشناسی دانشگاه آزاد تصریح کرد: علم اطمینان کاذب را ایجاد نمیکند، بلکه بسیار متواضع است، ادعاهای بزرگ ندارد، قول و قرار بیجا نمیگذارد و میداند که آنچه امروز بیان میکند، بیگمان در آینده کاملتر خواهد شد. این رویکرد برای انسان بالغ به شکلی پارادوکسیکال (متناقضنما) اعتمادآفرین است. اما ذهنی که به بلوغ نرسیده، آرامش برخاسته از توهمی فریبکارانه را به اضطراب ناشی از نگریستن به نور حقیقت ترجیح میدهد.
طاهری ادامه داد: شکاکیت و عدم قطعیت، بخشی مهم از برخورد علمی با پدیدهها هستند، اما در شبه علم، گزارههای قطعی و متعصبانه فراوانی را مشاهده خواهید کرد. زمانی فرانسیس بیکن میگفت که انسان ترجیح میدهد آنچه را که میخواهد و دوست دارد باور کند، در حالی که علم، آسودگی انسان را بر هم میزند. انسان بالغ توان برقراری تمایز میان تمایلات خود و واقعیت را دارد، هر چند این فرایندی دشوار است که نیازمند رسیدن به درجهای از رشد روانی است. اما شبه علم هنوز جذابیت بیشتری برای بعضی انسانها، که از توان لازم برای به چالش کشیدن تفکرات آرزومندانه برخوردار نیستند، دارد.
وی بیان کرد: یکی از عوامل اساسی گسترش خرافات، جهل و نادانی افراد تلقی میشود؛ بنابراین بهترین روش برخورد با خرافات و گسترش آن، گسترش علم و دانش افراد است؛ چراکه هر چقدر مردم با علوم و دین خود آشنا شوند و به نحو صحیح آن را بشناسند، کمتر به دام خرافات میافتند؛ پس بهتر است در کنار کسب علم، به فکر گسترش معرفت دینی هم باشیم.
این روانشناس در پایان گفت: آنچه در برخورد با خرافات برای جامعه ضروری به نظر میآید، افزایش فرهنگ کتابخوانی و مطالعه در بین افراد جامعه است؛ البته اسلام، دین منطق و عقل بوده و قرآن کتابی است که هیچ مطلب عقلستیز و متضاد با عقل در آن یافت نمیشود. آنچه در قرآن وجود دارد مطابق با عقل است یا فوق عقل؛ بنابراین برای شناخت حقیقی مطالب از آداب و رسوم خرافی و جاهلی، باید به منابع و مدارک مطمئن و مورد اعتماد مراجعه کنیم و موارد مشکوک و مورد بحث را با آن بسنجیم و مقایسه کنیم تا هیچگاه از حقیقت ناب دین خدا و صراط مستقیم اسلام، جلوتر یا عقب نباشیم. اینگونه میتوانیم نه اضافهای را بپذیریم و افراط کنیم و نه برخی واقعیتها را رها و تفریط کنیم.