سپاه صحابه و لشکر جهنگوی از گروههای تکفیری پاکستان هستند که رویکرد خصمانهای به مخالفان خود دارند و در دو سه دهه فعالیت آنان، شاهد جرم و جنایت زیادی از آنان در پاکستان هستیم. این گروهها با حمایت مالی برخی از دول خلیج فارس، همچون عربستان و امارات متحده عربی، با راه انداختن جنگهای نیابتی، تلاش در پیشبرد اهداف شوم غرب در منطقه میکنند. همواره گزارشهای متعددی از فعالیتهای افراطی تکفیری آنان، متن رسانههای خبری میگردد. این نوشتار در آغاز به بررسی تاریخ پیدایش، افکار و عقاید، جنایات، حامیان مالی و سیاسی گروه، و در نهایت به بررسی اجمالی از گروه منشعب شده از آن، به نام «لشگر جهنگوی» پرداخته میشود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، قائد اعظم، محمد علی جناح و اقبال لاهوری مدتها پیش با یکدیگر راجع به تأسیس پاکستان یعنی کشور مستقل مسلمانان صحبت کرده بودند و به نتایجی رسیده بودند. جناح از سال ۱۹۴۰م بعد از پشت سر نهادن مرحله زمینهسازی افکار عمومی در این راستا علناً وارد مرحله رویارویی استدلالی با مخالفان بر سر این مسئله شد.
مخالفان خواستار این بودند که یک حکومت دموکرات بر هندوستان حکومت کند و گاندی هم موافق این نظر آنان بود تا مبادا هندوستان تجزیه شود و حکومتهای مختلف در آن به قدرت برسند؛ همانگونه که جناح، آرزوی حکومت مستقل اسلامی را داشت.
جناح لزوم تشکیل پاکستان را در ۱۹۴۰م در سخنرانی معروف خود تدوین کرد. در سال ۱۹۴۶میلادی کشتار فجیعی بین مسلمانان و هندوها درگرفت و احزاب مختلف هم نتوانستند آرامش را برقرار کنند و در نهایت گاندی برای جلوگیری از خونریزی با طرح تقسیم هندوستان و استقلال پاکستان موافقت کرد. سرانجام مونت باتن نایبالسلطنه بریتانیا این طرح را به تصویب رساند و در ۱۵ اوت ۱۹۴۷م پاکستان استقلال یافت.
نام این کشور جدید را به خاطر اینکه مسلمانان هندوها را نجس میدانستند، «پاکستان» نهادند که از دو ترکیب فارسی و به معنی سرزمین پاکان بهره گرفتند.
تشکیل کشوری اسلامی موجب شد که سیل عظیمی از مسلمانان از سراسر هند به سوی این کشور سرازیر شوند. بسیاری از مسلمانان هند که از پنجاب هند و ایالت هاریانا به پاکستان مهاجرت کردند، اکثراً سنی مذهب و متعلق به جماعت دیوبندی بودند. این مهاجران بدون زمین، به پنجاب پاکستان مهاجرت کرده بودند، و همین امر موجب شد که جنگهای مذهبی در پاکستان در میان مذاهب مختلف در پاکستان و به خصوص در ایالت پنجاب بالا گیرد؛ بهطوریکه در دهه هشتاد میلادی این جنگها به خشونتهای مذهبی کشانده شد.
تشکیل سپاه صحابه
بعد از به روی کار آمدن «ژنرال ضیاءالحقّ» در ششم ژوئیه ۱۹۷۷میلادی و با اعلان طرح اجرای «نظام مصطفی» در سال ۱۹۷۸میلادی مورد توجّه رهبران مذهبی شیعه به ویژه علامه مفتی جعفر حسین قرار گرفت. ضیاء الحق در زمینه اسلامی کردن کشور پاکستان فرامینی صادر کرد که دامنه گستردهای داشت، طرحهایی همچون اخذ زکات اجباری از پس اندازهای نقدی در بانکها، یکدست کردن برنامه آموزش دینی، و دولتی کردن اوقاف شیعیان، واکنشهای منفی شیعیان را بر انگیخت.
درست ۷۰ روز بعد از استقرار جمهوری اسلامی در روزهای ۱۲ و ۱۳ آوریل ۱۹۷۹میلادی جمعیتی حدود یکصد هزار نفر از شیعیان سراسر پاکستان در شهر بهگرا واقع در پنجاب که بیشتر ساکنان آنها از شیعیان تشکیل میدهند تجمع کردند. در این تجمع افزون بر انتخاب رهبری مفتی جعفر حسین، نخستین گامهای تأسیس تشکیلات در تحریک نفاذ فقه جعفری برداشته شد. به موجب این تظاهرات، دولت مجبور به پذیرش توافق نامهای با شیعیان شد و شیعیان از پرداخت زکات معاف شدند، و همچنین دیگر خواسته شیعیان عملی گردید.
بعد از تأسیس «تحریک فقه جعفری»، دو کنفرانس توسط جماعت اسلامی پاکستان و جمعیت علمای اسلام برای تقابل با جنبشی که شیعیان ایجاد کرده بودند شکل گرفت. در این راستا (ISI) با حمایت آمریکا و عربستان، گروهی از مسلمانان مهاجر دیوبندی را به مبارزه علیه فعالیتهای تحریک فقه جعفری تشویق کرد. در این فضا، «انجمن سپاه صحابه» که بعدها به «سپاه صحابه پاکستان» تغییر نام داد به رهبری حقنواز جهنگوی از روحانیون جمعیت علمای اسلام در سال ۱۹۸۵میلادی برابر با سال ۱۳۶۴شمسی ایجاد شد، و برخی از روحانیون ضد شیعی همچون «ضیاءالرحمن فاروقی»، «ایثارالحق قاسمی» و «اعظم طارق» (که بعدها از رهبران سپاه صحابه شدند)، حقنواز را در تشکیل سپاه صحابه همراهی کردند.
آراء و افکار سپاه صحابه
در مجموع تمام رهبران سپاه صحابه و لشکر جهنگوی از مدارس مذهبی پاکستان فارغ التحصیل شدهاند. شبهنظامیان آن هم عمدتا در مدارس مذهبی مختلف با گرایش دیوبندی در پنجاب و کراچی تحصیل کردهاند.
سپاه صحابه گرچه خود را حنفی و دیوبندی میخوانند، امّا اندیشه دیوبندیه هیچگاه با اندیشه تکفیری آنان سازگاری ندارد. ابوحنیفه امام مذهب حنفیان از جمله دیوبندیان هیچگاه اقدام به تکفیر مسلمانى نکرد و به چنین مطلبی در فقه الاکبر خود تصریح کرده است. از بزرگان دیوبندیه هم خلیل «احمد سهارنپورى» عدم تکفیر مسلمانان را روش علماى دارالعلوم و بزرگان و مشایخ خود دانسته، و چنان بیان میدارد که شیعه بودن کسی موجب کفر نمىگردد.
«شیخالاسلام حسین احمد مدنى»، یکى دیگر از بزرگان دیوبند، بعد از نقل طولانى از کلمات برخى از مشایخ دیوبند مبنى بر احتیاط آنها در مسئله تکفیر مسلمانان، متذکر شدت احتیاط رشید احمد گنگوهى (از مؤسسین جامع دارالعلوم دیوبند) و پیروانش در تکفیر مسلمانان مىشود. به گفته او، رویه علماى دیوبند در این مسئله این است که اگر یک در هزار احتمال ایمان در مقابل کفر شخصى باشد، حمل بر ایمانش مىکنند، نه آنکه در تکفیر آن شخص شتاب کنند «محمد انورشاه کشمیرى»، شیخ الحدیث جامعه دارالعلوم، مسئله تکفیر مسلمانان را از امور خطیرى مىداند که تنها افراد عالم به وجوه و اسباب کفر مىتوانند دراینباره اظهار نظر کنند.
اما در مقابل، سپاه صحابه، که خود را از اهلسنت و جماعت معرفى مىکنند، باید به جاى اینکه در سرتاسر کتابشهایشان، دم از کافر بودن شیعه بزنند، به کتاب خدا و روایات صحاح و کتب کلامى و فقهى بزرگان اهلسنت، مخصوصاً به رویه اسلاف و بزرگان خود از علماى احناف و علماى دارالعلوم دیوبند توجه کنند و متذکر این امر شوند که بزرگان آنها چگونه در مسئله تکفیر مسلمانان افراط نمىکردند و حتى اگر احتمال ضعیفى دال بر ایمان شخص داشتند، حکم به اسلامش مىکردند و به راحتى حکم تکفیر وى را صادر نمىکردند؛ حکم به تکفیرى که طبق گفته کشمیرى هر کسى اهلیت نظر دادن در مورد آن را ندارد.
رویکرد فکری خاص آنان سبب شد که انجمن سپاه صحابه بعد از تقویت تشکیلات خود، در ایالات مختلف پاکستان همچون پنجاب، خیبر پختونخوا و سند، اقدام به تأسیس مدارسی با رویکرد فکری خود کند تا بتوانند آزادانه و طبق میل خود افرادی را در جهت افکار و آرای خود تربیت کند، گرچه اساس اندیشه دیوبندیه و حنفیت با افکار آنان سازگاری نداشته باشد.
سپاه صحابه در کتابها و مجالاتی که منتشر میکند همواره مطالباتی را دنبال میکند و که از مهمترین مطالبات آنان کافر خواندن شیعیان در پاکستان و تشکیل حکومت بر اساس خلافت، که در این نوشتار به این دو مسئله پرداخته میشود.
الف) تکفیر شیعه
هدف اصلی سپاه صحابه ایجاد یک کشور یکپارچه سنی و اعلان شیعیان به عنوان اقلیت کافر در پاکستان است. آنان جزوات متعددی علیه شیعیان در سراسر پاکستان توزیع میکنند و به انتشار فتواهای ضد شیعی صادره از سوی نهادهایی دینی مبنی بر کافر بودن شیعیان میپردازند، و از دولت پاکستان تدوین قانونی مبنی بر کافر دانستن شیعیان را میخواهند که در جمع آوری کتابها و سخنرانان به نحوی صحابه را توهین میکنند.
به باور جناح افراطگرای سپاه صحابه شیعیان سه راه بیشتر نداشتند: یا دست از مذهب خود بردارند و مسلمان شوند، یا ماهیانه مبلغی ثابت به عنوان جزیه بپردازند یا از محل سکونتشان مهاجرت کنند. کوچ اجباری شیعیان از پاراچنار و دیر اسماعیل خان به مناطقی چون پنجاب و کوهات در این راستا انجام میگیرد.
ادله سپاه صحابه در تکفیر شیعه
رهبران سپاه صحابه، و در رأس آنها ضیاءالرحمن فاروقى و اعظم طارق، به سه دلیل شیعه را تکفیر میکنند:
۱. کافر دانستن صحابه
رهبران سپاه صحابه در آثار خود، با شاهد قرار دادن برخى از روایات و در کنار هم قرار دادن برخى سخنان علماى شیعه، چنین استدلال مىکند که شیعیان صحابه پیامبر| را همگى به جز تعداد اندکى به خاطر انکار ولایت حضرت امیرالمؤمنین مرتد میدانند. و تکفیر صحابه از جانب شیعه، دلیل بر کافر بودن خود شیعیان است.
نقد و بررسی: اگر کسى درباره نظر شیعه راجع به صحابه تحقیق کند، نظر شیعه را نظر معتدلى مىیابد، نه مانند غلاتى که تمامى آنها را تکفیر مىکنند و نه مانند جمهور، تمامى آنها را توثیق مىکنند. به نظر شیعه، صحبت با پیامبر اکرم|، فضیلت است، ولى مجرد صحبت کافى نیست و صحابه مانند دیگر مردمان هستند. در بین آنها افراد عادل و افراد منافق و مجهولالحال وجود داشتند. شیعیان به قول عدول آنها استناد کرده، قول خروجکنندگان بر وصى و برادر پیامبر و همچنین مرتکبین کبایر را رد مىکنند و درباره مجهولالحال توقف مىکنند، تا اینکه وضعیت روشن گردد.
در واقع موضع اختلاف بین شیعه و اهلسنت در مورد عدالت جمیع صحابه یا بعض صحابه است. اهلسنت تمامى صحابه را عادل مىدانند، ولى شیعه برخى از آنها را عادل مىدانند. اینکه شیعه قائل به سب و لعن صحابه است، یا اینکه شیعه قائل به ارتداد صحابه بعد از نبى اکرم| است، و یا اینکه روایات صحابه علىالاطلاق حجّت نیست، اینها از تهمتهایی بر ضد شیعه است، درحالىکه شیعه از این تهمتها مبراست. شیعیان دستورهاى دین خود را از بزرگان صحابه اخذ مىکنند و در حق کسانى از صحابه که نمىشناسند کلامى نمىگویند و بر قسم آخر که قائل به فسق آنها هستند و عادل نمىدانند، این حکم را از کتاب و سنت گرفتهاند.
۱. ختم نبوت
یکى دیگر از اتهاماتى که سپاه صحابه به شیعه وارد مىکنند و به موجب آن شیعه را از دایره اسلام خارج مىدانند، مسئله ختم نبوت است. به نظر آنها از آنجایى که خاتمیت پیامبر اکرم| از ضروریات دین مبین اسلام است و اگر کسى بدان ایمان نداشته باشد به اتفاق مسلمانان، کافر، و از دایره اسلام خارج است. از طرف دیگر شیعیان تمامى صفات موجود براى انبیا را براى دوازده امام خود ثابت مىدانند و آنها را همانند پیامبر اکرم، معصوم و واجبالاطاعه مىدانند. در نتیجه با این عقیده، شیعیان قائل به دوازده امام پیامبرنما شدهاند که این خود به نحوى منجر به انکار ختم نبوت مىشود.
نقد و بررسی: در حالى که شیعه امامیه، مانند سایر مسلمانان به خاتمیت رسالت حضرت نبىاکرم| ایمان دارند، شیخطوسى از بزرگان مذهب شیعه، اعتقاد شیعیان به خاتمیت پیامبر اکرم| را به این معنا مىداند که تا روز قیامت هیچ پیامبرى پس از ایشان مبعوث نمىشود. طبق نظر شیعه، مسئله خاتمیت از مسائل ضرورى دین مبین اسلام است. مذهب شیعه چنان به این عقیده پایبند است که حتى فقهاى آن برخى از فرق ضاله، همچون بهائیان و قادیانیه را که منکر خاتمیت دعوت و رسالت پیامبر شدهاند، مرتد دانسته، آنها را از زمره اسلام خارج مىدانند.
اما اینکه چرا شیعه اطاعت از ائمه خود را همانند اطاعت از نبى مکرم اسلام| واجب مىداند، به موجب نصوصى است که در اینباره وارد شده است. در حدیث ثقلین نقل شده است که حضرت نبى اکرم| فرمودند: «إنی قد ترکت فیکم أمرین لن تضلوا بعدی ما إن تمسکتم بهما؛ کتاب الله وعترتی أهل بیتی». طبق این حدیث، تمسک به احادیث ایشان و پیروى از آنها، پیروى از قول رسول اکرم| است.
درباره عصمت ائمه دوازدهگانه شیعه امامیه آنچه باعث شده است سپاه صحابه ائمه دوازدهگانه را نزد شیعه، نبى بپندارند، گمانشان به این است که «عصمت» رابطه تساوى با مقام «نبوت» دارد؛ غافل از اینکه نسبت عصمت به نبوت رابطه اعم است. به این مفهوم که شخصى مىتواند معصوم ـ یعنى داراى قوهاى که شخص را از وقوع در خطا و معصیت حفظ کند ـ باشد، ولى با این حال داراى مقام نبوت نباشد، و این چیزى نیست که شیعه از خود اختراع کرده باشد. خداوند در قرآن در حق اهلبیت پیامبر| مىفرماید: {إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا}؛ مراد از «رجس» در آیه کریمه، رجس معنوى است که ظاهرترین آن «فسق» است، که به موجب آیه، از اهلبیت به دور است.
۱. تحریف قرآن
تحریف قرآن یکى دیگر از بهانههایى است که رهبران سپاه صحابه براى تکفیر شیعیان در پیش گرفتهاند. فاروقى باب دوم از کتاب تاریخى دستاویز را به این امر اختصاص داده، تحریف قرآن را از اعتقادات شیعه امامیه معرفى مىکند. او معتقد است شیعیان نهتنها قائل به تحریف معنوى قرآن هستند، بلکه معتقد به تحریف ظاهرى آن هم هستند. شیعهاى که چنین اعتقادى دارد، نباید خودش را مسلمان معرفى کند و کافر است.
فاروقى مسئله تحریف قرآن را در کتابهاى اصول کافى، احتجاج طبرسى و فصلالخطاب امرى ثابتشده تلقى مىکند. اعظم طارق با تأیید کلام فاروقى، از بزرگان دیوبند درخواست مىکند که به کفر نویسندگان این کتابها و پیروان آنها، یعنى شیعیان فتوا دهد.
نقد و بررسی: اکثر قریببهاتفاق شیعه معتقد به عدم تحریف قرآن هستند. شیخ صدوق+ از بزرگان مذهب امامیه، اعتقاد شیعه را بر این اساس بیان مىکند که قرآنى که خداوند متعال بر پیامبر اکرم| نازل کرده، همان قرآنى است که در دست مردم وجود دارد، و چیزى بیشتر از آیات آن نیست. تعداد سورههاى آن ۱۱۴ عدد است و اگر کسى به ما نسبت دهد که بیشتر از این را قائل هستیم، آن شخص کاذب است.
شیخ طوسى هم دراینباره مىفرمایند:
قول به زیادت و نقصان هر دو درباره قرآن کریم مردود است؛ زیرا درباره تحریف به زیاده، اجماع بر بطلان آن است و راجع به قول به نقصان در قرآن، ظاهر کلام مسلمانان بر عدم نقصان است و همین قول مناسب براى مذهب ما است.
از طرفی دیگر علمای اهلسنت هم قول به تحریف قرآن از سوی شیعه را مردود شمردهاند، رحمتالله عثمانی هندى از علماى حنفی شبهقاره هند، اتهام تحریف قرآن را از شیعه امامیه دور شمرده و معتقد است نزد شیعه امامیه قرآن از هر گونه تغییر و تبدیل محفوظ بوده است. شیعیان اگر کسى از آنها، قائل به نقصان در قرآن شود، قول او را مردود مىدانند و نمىپذیرند.
محمد غزالى از رهبران فکری اخوانالمسلمین دراینباره نکته جالبی مىگوید: من از برخى در مجلس علمى شنیدم که مىگفت شیعه قرآن دیگرى دارد که نسبت به قرآن معروف داراى کم و زیاده است. من به آن شخص گفتم: این قرآنى که شما مىگویید کجاست؟ چرا هیچ انس و جنّى خلال این روزگار طویل بر این کتاب اطّلاعى ندارد؟ اینها افترا بر شیعه است.
ب) تشکیل خلافت و مقابله با جمهوری اسلامی ایران
یکی از اهدافی که سپاه صحابه در صدد آن است، برگرداندن نظام حکومتی در پاکستان از جمهوری به سیستم خلافت است. حقنواز جهنگوی مؤسس این گروه، خواستار تبدیل شدن دولت پاکستان به یک دولت سنی که در آن خلافت اسلامی احیا، و بر اساس فقه حنفی اداره شود. اعظم طارق از رهبران سپاه صحابه در اکتبر سال ۲۰۰۰میلادی در سخنرانی خود که در کنفرانس بینالمللی دفاع صحابه در کراچی صورت گرفت، اعلام کرد که هدف سپاه صحابه، تغییر در ۲۸ شهرستان بزرگ پاکستان، و تبدیل آنان به مدل شهرستانهای اسلامی که در آن تلویزیون، سینما و موسیقی ممنوع است. سپاه صحابه در تلاش است با انتشار مجله خلافت راشده فعالیت شبکهای خود را هر چه بیشتر گسترش دهد تا بتواند به آرمان مورد نظر دست یابد.
بر این اساس، سپاه صحابه تفکّر شیعی را مانعی بزرگی در مقابل حاکم کردن نظام سیاسی مبتنی برخلافت تلقی میکند، لذا از هر گونه تلاش در جهت رشد تشیع سیاسی و مقابله با نفوذ ایران دریغ نمیکند. حقنواز در سخنرانیهایش نهتنها از ایران، بلکه از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی& در سخنانشان به بدی یاد میکرد. او از این ترس داشت که انقلاب امام خمینی+ با شعار اتحاد و وحدت بین مسلمانان بتواند به نحوی جامعه اهلسنت پاکستان همچون جماعت اسلامی پاکستان را با خود همراه سازد. ازاینرو سپاه صحابه بارها جماعت اسلامی پاکستان را به دلیل حمایتش از انقلاب اسلامی ایران مورد انتقاد قرار میداد، تا مبادا حمایت آنان زمینه تشیع سیاسی در پاکستان گردد.
رهبران سپاه صحابه
حقنواز جهنگوی مؤسس انجمن سپاه صحابه یک روحانی سنی با گرایش فکری دیوبندی و وابسته به حزب جمعیت العلماء اسلام (JUI) بود، او قبل از تشکیل انجمن سپاه صحابه تقابلاتی را با فرقه قادیانیه و بریلویت داشت. حقنواز که فردی متعصّب و ضدّ شیعه بود، به همراه چند تن از روحانیون ضد شیعه دیوبندی؛ همچون ضیاء الرحمن فاروقی، ایثارالحق قاسمی و اعظم طارق و با هدف حفظ و پاسداری از حرمت صحابه، مقابله با نفوذ ایران در پاکستان و جلوگیری از رشد تشیع سیاسی، سپاه صحابه را تشکیل دادند. او اهل تألیف نبود، ولی در قالب سخنرانی، توانست طرفداران زیادی برای خود در شهر جهنگ جلب کند، رویکرد افراطیاش نهایت کار را به جایی رساند که در سال ۱۹۹۰م ترور شد، حامیان او این ترور را به گروههای شیعی نسبت دادند.
پس از قتل حقنواز جهنگوی در ۲۳ فوریه ۱۹۹۰م، ایثارالحق قاسمی، رهبری حزب را بر عهده گرفت. او با استفاده از گشایش دموکراتیک که پس از مرگ ژنرال ضیاء الحق در سال ۱۹۸۸م اتفاق افتاد در انتخابات عمومی شرکت کرد، و در سال ۱۹۹۰میلادی موفق به کسب اولین صندلی مجلس ملی حزب شد. او با این کار میخواست با نفوذ شیعیان در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پاکستان مقابله کند.
در پی ترور ایثار الحق در سال ۱۹۹۱م، ضیاءالرحمن فاروقی را به رهبری سپاه صحابه انتخاب کردند، او هم بعد از چند سال رهبری گروه، به همراه ۲۲ نفر از همراهانش، در ۱۹ ژوئیه سال ۱۹۹۷م، بر اثر انفجار یک بمب در یک دادگاهی در شهر لاهور کشته شد.
بعد از کشتن شدن او، اعظم طارق جانشین وی شد. او نیز همچون ایثارالحق قاسمی حائز کرسی در مجلس ملی پاکستان شد تا بتواند هدف قاسمی، مبنی بر مقابله با نفوذ شیعیان در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پاکستان ادامه دهد، اعظم طارق با ورودش به مجلس، لایحه ناموس صحابه را ارائه داد تا بتواند ممنوعیت توهین صحابه را تبدیل قانون در پاکستان کند. رویکرد ضد شیعی او به حدی بود که در زمان ریاستش متهم به رهبری ۱۰۳ ترور علیه رهبران و مردم شیعه پاکستان شد. در نهایت اعظم طارق، به همراه چهار نفر دیگر، توسط سه مرد مسلح ناشناس در اسلام آباد در ۶ اکتبر سال ۲۰۰۳ ترور شد. پس از قتل او، پیروان او به مغازهها، رستورانها و چند سینما حمله کردند و به آتش کشیدند.
پس از کشته شدن اعظم طارق، «مولوی علی شیر حیدری» زعامت گروه را بر عهده گرفت. او نیز در آگوست ۲۰۰۹ در ایالت سند به قتل رسید. پس از قتل حیدری، محمّد احمد لدهیانوی به عنوان رهبر سپاه صحابه معرفی گردید و تا حال حاضر به سمت خود باقی است.
حامیان سپاه صحابه
فعالیتهای سپاه صحابه، با حمایت از قدرتهای بزرگ منطقه صورت گرفت، این حمایتها در قالب حمایتهای سیاسی و مالی صورت گرفت، که در ادامه به برخی از این موارد پرداخته میشود:
حمایت دولت پاکستان
برخی از تحلیل گران بر این باروند: هنگامی که ضیاءالحق با کودتای نظامی بر مسند قدرت نشست، چنین رژیم نظامی به مذاق طرفداران دمکراسی خوش نیامد. بر این اساس ضیاءالحق برای مقابله با آنان؛ به حمایت از برخی گروههای اسلامی پرداخت. ممکن است برخی از تشویقهای دولت ضیاءالحق از سپاه صحابه برای مقابله با تقاضای هرچه بیشتر دمکراسی باشد.
برخی دیگر بر این باورند؛ ضیاءالحق برای دفع تحرکات شیعیان در پاکستان، اقدام به حمایت و پشتیبانی از حقنواز جهنگوی نمود. طالق خوسا مدیر کل سابق آژانس تحقیقات فدرال در تأیید این ماجرا میگوید:
من جهنگوی را به خاطر سخنرانیای که در ماه محرم ۱۹۸۰م علیه شیعیان ایراد کرده بود دستگیر کردم، امّا چیزی نمیگذرد که با دستور آزادی از سوی ضیاءالحق، جهنگوی از زندان آزاد میگردد.
این سیاست پاکستان همچنان ادامه داشت تا اینکه پرویز مشرف با کودتای نظامی در تاریخ ۱۲ اکتبر ۱۹۹۹م قدرت به دست میگیرد. مشرف در ۱۴ آگوست ۲۰۰۱ هشدارهایی را به گروه سپاه صحابه میدهد، اما بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر در آمریکا، القاعده متهم اصلی این حادثه اعلام میگردد. از طرفی چون طالبان از القاعده حمایت کرد، و به هیچ وجه حاضر به تحویل بنلادن سرکرده وقت القاعده نشد، ایالات متحده عزم حمله به افغانستان و طالبان کرد. سپاه صحابه که ارتباط تنگاتنگی با طالبان داشت اعلام داشت در صورت حمله آمریکا به افغانستان نیروی نظامی سپاه صحابه برای حمایت از طالبان و تقابل با ایالات متحده وارد عمل خواهد شد، و همین امر موجب شد که پرویز مشرف در ۱۲ ژانویه سال ۲۰۰۲م فعالیت سپاه صحابه را ممنوع اعلام کند. پیرو همین حکم، افراد گروه تحت تعقیب قرار گرفت و بسیاری از افراد آن، دستگیر شدند. طبق اعلام سپاه صحابه به موجب این ممنوعیت، حضور آنان در ۷۴ بخش از مراکز فعالیتشان، و همچنین در ۲۲۵ مرکز تحصیلی آنان، در سال ۲۰۰۲میلادی ممنوع اعلام شد.
به دلیل این ممنوعیت، اعظم طارق رهبر وقت سپاه صحابه نام گروه خود را «ملّت اسلامی پاکستان (MIP)» گذاشت، امّا چیز نگذشت که پرویز مشرف این گروه را هم با نام جدید در سپتامبر سال ۲۰۰۳میلادی در لیست گروهها تروریسی قرار داد. اما با وجود این ممنوعیتها سپاه صحابه رفتار خشنوتآمیز فرقهای خود را در قالب نام جدیدی به نام «اهلالسنت والجماعت (ASWJ)» در زمان رهبری مولوی علی شیر حیدری ادامه داد. در آوریل سال ۲۰۰۵ بود که ایالات متحده آمریکا این گروه را به عنوان سازمان تروریستی خارجی (FTO) معرفی کرد، و دولت پاکستان هم فعالیت گروه ترویستی اهلالسنت و الجماعت، از سال ۲۰۱۲ میلادی ممنوع اعلام کرد. با وجود این، گروه با برگزاری کنفرانسهای مختلف در شهرهای پاکستان به فعالیت خود ادامه میدهد.
حمایت برخی از کشورهای خلیج و غربی
از زمان تأسیس سپاه صحابه، برخی از کشورهای خلیج همچون عربستان سعودی و امارات متحده عربی از گروه تروریستی سپاه صحابه حمایتهای مالی کردند. این حمایتها از طریق منابع خصوصی و از طریق برخی افراد ثروتمند در پاکستان دریافت میگردد، علاوه بر اینکه این کشورها اجازه تشکیل شعب مختلفی برای سپاه صحابه، در کشور خود اختصاص دادند، بهطوریکه شعب آن در این کشورها و همچنین برخی از کشورهای غربی همچون کانادا و انگلستان به ۱۷ شعبه میرسد.
تلاشهای عربستان بیشتر در جهت عقیم کرد تأثیرات انقلاب اسلامی در سطح منطقه بود، چراکه عربستان قدرت گرفتن جمهوری اسلامی در منطقه را تضاد با منافع خود در منطقه میبیند.
جنایات سپاه صحابه
سپاه صحابه به صرف فتاوای تکفیری علیه شیعیان بسنده نکردند، بلکه اقدام به ترور شخصیات برجسته شیعه، همچون علمای دین، پزشکان، وکلای و همچنین شهروندان عادی شیعه کردند، و بسیاری از مساجد شیعیان مورد حمله قرار دادند.
از بارزترین اقدامات سپاه صحابه، میتوان به ترور رهبر تحریک نفاذ فقه جعفری سید عارف حسین حسینی در ۵ اوت سال ۱۹۸۸م اشاره کرد. چنین اقداماتی از سپاه صحابه با پاسخ شیعیان روبهرو شد و به موجب آن چند تن از رهبران آنان هدف ترور قرار گرفتند. هنگامی که حقنواز جهنگوی در فوریه ۱۹۹۰م کشته میشود، رهبران سپاه صحابه، ایران و رهبران محلی شیعه را در عملیات کشته شدن حقنواز جهنگوی متهم کردند. در پی کشته شدن حقنواز، پاکستان شاهد بدترین خشونتهای مذهبی در شهرهای خود بود، به تلافی کشته شدن او، سپاه صحابه اقدام به قتل دیپلمات بارز ایرانی صادق گنجی در سال ۱۹۹۴م کرد.
همچنین افراطیهای سپاه صحابه در ژانویه ۱۹۹۷م به مرکز فرهنگی ایران در لاهور حمله کردند و هفت دیپلمات ایرانی را در مولتان به شهادت رساندند. به تلافی مرگ ضیاءالرحمن فاروقی، پنج افسر نظامی ایران در پاکستان در سپتامبر ۱۹۹۷م به دست سپاه صحابه و لشکر جهنگوی کشته شدند.
همچنین از دیگر اقدامات سپاه صحابه قتل عام دیپلماتهای ایرانی در داخل کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در شهر مزار شریف افغانستان بود، که برخلاف قوانین بینالمللی تنها به منظور خصومت با تفکر و اندیشه شیعی صورت پذیرفت. ترور و شهادت دیپلماتهای ایرانی توسط سپاه صحابه صورت گرفت.
ارتباط با گروههای افراطی و تکفیری
طالبان افغانستان یکی از مهمترین حامیان منطقهای سپاه صحابه است. اعظم طارق از رهبران سپاه صحابه در دوران حکومت طالبان به طور مکرر به افغانستان رفتوآمد میکرد. اردوگاههای مستقر در افغانستان که برای آموزش نظامی و پذیرایی از مجاهدان غیر افغان در گذشته مورد استفاده قرار گرفته بود را به سپاه صحابه پاکستان واگذار کردند.
در سال ۱۹۹۸میلادی پس از کشته شدن صدها شیعه، حکومت علیه سپاه صحابه پاکستان وارد عمل شد، مسئولان آن به افغانستان گریختند و مورد حمایت طالبان قرار گرفتند، تعداد زیادی از مبارزان سپاه صحابه پاکستان در اردوگاه خوست، تحت رهبری طالبان و بنلادن آموزش نظامی دیدند.
در مقابل هزاران تن از اعضای سپاه صحابه پاکستان همراه طالبان در جنگ علیه مخالفان آنها شرکت کردند. با نیازمندی طالبان به نیروهای جدید برای حمله به مزار شریف روزانه صدها تن از طلاب مدارس مذهبی سپاه صحابه با عبور از مرز به نیروهای طالبان پیوستند. اسدالله شفایی نویسنده و پژوهشگر افغان، مشاهدات خود از حضور سپاه صحابه در کنار طالب را چنین گزارش میکند:
در حمله ناموفق طالبان به مزار شریف شاهد صحنه بودم. در اثر شکست طالبان تعداد زیادی نیروی عرب و پاکستانی از جمله افراد سپاه صحابه نیز به اسارت در آمدند، آنان مدارک پاکستانی به همراه داشتند. روی یکی از سر برگهای رسمی مربوط به سپاه صحابه، ذیل نام گروه به زبان اردو نوشته شده بود: شیعه، کافر و کشتن آن حلال است.
در دومین حملهای که طالبها به مزار شریف داشتند، یک واحد کوچک از طالبان به همراه چند نفر از اعضای سپاه صحابه پاکستان، به فرماندهی ملادوست محمّد وارد کنسولگری ایران در مزار شریف شدند و یازده دیپلمات ایرانی را به همراه یک خبرنگار در یک جا جمع کرده، سپس تیرباران کردند.
بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱میلادی؛ ایالات متحده عزم حمله به افغانستان و طالبان را کرده بود. سپاه صحابه که ارتباط تنگاتنگی با طالبان داشت اعلام کرد: در صورت حمله آمریکا به افغانستان، نیروی نظامی سپاه صحابه برای حمایت از طالبان و تقابل با ایالات متحده وارد عمل خواهند شد.
اما ارتباط سپاه صحابه با القاعده به دهه ۹۰ میلادی بازمیگردد؛ آن زمانی که طالبان افغانستان، پایگاههای متعدّدی در اختیار سپاه صحابه و لشکر جهنگوی قرار داد، این گروهها با القاعده و عرب افغانها آشنا شدند و آموزش افراطیگری را فرا گرفتند، پس ازمهاجرت بقایای القاعده از افغانستان به مناطقی از پاکستان، هویت جمعی منسجمتری از افراط گرایان شکل گرفت و همکاری آنها در حمله به شیعیان افزایش یافت. در یکی از درگیریها، پانصد نفر از اعضای القاعده که عمدتاً خارجی (ازبک، عرب، آفریقایی و هندو) بودند برای نبرد با شیعیان حضور یافتند. مواضع یکی از رهبران سپاه صحابه به خوبی این وضع را توصیف میکند: «ما و جنبشهای جهادی دیگر سالها در کشمیر علیه هندیها جنگیده و آزموده شدهایم؛ بنابراین شیعیان پاراچنار در برابر ما عددی نیستند و در آینده نشان خواهیم داد جنگ واقعی چیست».
در مورد ارتباط سپاه صحابه با گروههای دیگر، گزارشها حاکی از نزدیک شدن ارتباطات شبکهای سپاه صحابه، با دیگر گروههای شبه نظامی همچون حرکه المجاهدین و جیش محمد و طالبان پاکستان است.
لشگر جهنگوی
بعد از کشته شدن حقنواز جهنگوی، در پیشبرد اهداف گروه، بین سران سپاه صحابه اختلاف افتاد؛ برخی که خود را وفادار به آرمانهای حقنواز جهنگوی میخواندند بر این باور بودند که آرمان حقنواز بایستی تحقق یابد حتی اگر لازم به اعمال عملیات نظامی باشد. برخی دیگر معتقد بودند که سپاه صحابه لازم است تبدیل به حزب سیاسی گردد و یک شاخه نظامی جداگانهای هم داشته باشد که حزب سیاسی را مورد حمایت قرار دهد، طیف اقلیت آنان، خشونتهای فرقهای بین شیعه و سنی در پاکستان را علی الاطلاق سزاوار نمیدانستند.
در این میان برخی از اعضاء سپاه صحابه همچون ایثار قاسمی و اعظم طارق در انتخابات پارلمانی شرکت کردند و وارد پیمانهای سیاسی شدند، این کار به مذاق بیشتر اعضا خوش نیامد و همین امر موجب گردید که اکثر اعضا گروه را ترک کرده و مجموعههای مسلح با روش خشونتی بیشتر ادامه دهند. در میان سه نفر از اعضای گروه به نام «ریاض بسرا»، «اکرم لاهوری» و «ملک اسحاق»، در سال ۱۹۹۶میلادی اقدام به تأسیس شاخه نظامی سپاه صحابه، به نام لشکر جهنگوی کردند.
بعد از تأسیس این گروه عملیاتهای تروریستی و با هدف کشتار رهبران شیعه و مسئولین حکومتی شیعه پیریزی شد. بنا به آمار پلیس در سال ۲۰۰۱میلادی لشکر جهنگوی در ۳۵۰ عملیات ترور بر ضد رهبران شیعه و همچنین دیگر عملیاتهای تروریستی در نقاط مختلف پاکستان نقش داشت. این گروه در دوره دوم نخستوزیری نوازشریف با مشکلات زیادی مواجه شد به طوری که گروه در حدود سال ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹م دهها تن از فعالان خود را در مواجه با پلیس از دست داد، لشگر جهنگوی در اقدامی تلافیجویانه در ژانویه سال ۱۹۹۹میلادی، بمبی را در مسیر فرضی عبور کاروان نواز شریف منفجر کرد.
بعد از اینکه حکومت پاکستان عملیاتهای ضد تروریستی علیه لشکر جهنگوی در سال ۱۹۹۸ میلادی اعمال کرد، بیشتر فعالان گروه به خارج از پاکستان گریخته و پناهنده طالبان افغان شدند. طالبان پادگان نظامی جهت آموزشهای آنان در اختیارشان گذاشت و القاعده از این فرصت برای آموزش افراد گروه به خوبی بهره بردند.
لشگر جهنگوی، عضو جبهه بینالمللی اسلامی اسامه بنلادن است. ازآنجاکه القاعده به دلایلی امینیتی و خطر برملا شدن هویت اعضایش در بعضی از مناطق مستقیماً قادر به اجرای عملیات نیست، از قابلیتهای محلی و شبکهای لشکر جهنگوی بهره میبرد و با ارتباطاتی که لشکر جهنگوی با القاعده میگیرد، خود عاملی مؤثر در رادیکال شدن گروه شده است.
در مورد ارتباطات لشکر جهنگوی با دیگر گروهها، گزارشها حاکی از ارتباطات قوی با حرکت طالبان پاکستان، دولت اسلامیه داعش، گروهک معارض با ایران به نام انصارالاسلام جهت مقابله با نیروهای امنیتی و شیعیان پاکستان است.
جمعبندی: سپاه صحابه و لشگر جهنگوی از گروههای تکفیری پاکستان هستند. هدف سپاه صحابه ایجاد یک کشور یکپارچه سنی و اعلان شیعیان به عنوان اقلیت کافر در پاکستان است. آنان برای تکفیر شیعیان نسبتهای دروغی همچون اعتقاد به کفر صحابه، عدم ختم نبوت و تحریف قرآن را به شیعیان نسبت میدهند؛ درحالیکه هیچیک از علمای شیعه معتقد به این امور نیست و حتی کسی را که قائل به این موارد باشد را کافر میدانند. سپاه صحابه پس از کشته شدن «حقنواز جهنگوی» دچار اختلاف در راهبرد شد که در این بین سه نفر از اعضا اقدام به تأسیس شاخه نظامی سپاه صحابه به نام «لشگر جهنگوی» نمودند.
فهرست منابع:
۱. ابوحنیفه، نعمان بن ثابت، الفقه الأکبر، چاپ اول: مکتبه الفرقان، امارات عربى، ۱۴۱۹ق.
۲. فراهانی، احمد، «تبارشناسی تروریسم در پاکستان: واقعیتها و راهبردها»، کتاب آسیا ۵، ویژه مسائل پاکستان، انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعاتی و تحقیقاتی بینالمللی ابرار معاصر، چاپ اوّل، تهران، ۱۳۸۹ش.
۳. اعظم طارق، محمّد، فیصله آپ کرین، انجمن سپاه صحابه، کراچى، بی جا، بی نا، بی تا.
۴. ــــــــــ ، لمحه فکریه، انجمن سپاه صحابه، کراچى، بی جا، بی نا، بی تا.
۵. جمالی، جواد، افراطگرایی در پاکستان (مبانی، عملکرد و چشم انداز)، نشر مؤسّسه مطالعات اندیشهسازان نور، چاپ اوّل، تهران، ۱۳۹۰ش.
۶. دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، پاکستان، نشر وزارت امور خارجه، چاپ دوم، تهران، ۱۳۸۹ش.
۷. رشید، احمد با یادداشتی از اولیویه ری، کابوس طالبان، مترجم گیلدا ایروانلو، انتشارات هوای رضا، چاپ اوّل، تهران، ۱۳۸۳ش.
۸. رشید، احمد، طالبان اسلام نفت و بازی بزرگ جدید، ترجمه: اسدالله شفایی و صادق باقری، نشر دانش هستی، چاپ اوّل، ۱۳۷۹ش.
۹. سبحانى، جعفر، الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، چاپ اوّل، نشر امام صادق، قم، ۱۴۲۳ق.
۱۰. ــــــــــ ، بحوث فى الملل والنحل، مؤسسه الإمام الصادق، قم، ۱۴۲۷ق.
۱۱. سهانپورى، خلیل احمد، عقائد علماء أهل السنّه الدیوبندیّه (المهنّد على المفنّد)، تحقیق سیّد طالب الرحمن، چاپ اوّل جامعه الإمام محمّد بن سعود الاسلامیه، ریاض، ۱۴۲۷ق.
۱۲. شرف الدین موسوى، عبدالحسین، أجوبه مسائل جار الله، چاپ دوم، مطبعه العرفان، صیدا، ۱۳۷۳ق.
۱۳. صدوق، على ابنبابویه، الاعتقادات، چاپ دوم: المؤتمر العالمى للشیخ المفید، قم، ۱۴۱۴ق.
۱۴. طاهر، رب نواز، نقوش جهنگوى، مکتبه خلافت راشده، کراچی.
۱۵. طوسى، محمّد بن حسن، التبیان فى تفسیر القرآن، تحقیق و تصحیح احمد حبیب قصیر عاملى، چاپ اوّل مکتب الإعلام الإسلامى، ۱۴۰۹ق.
۱۶. ــــــــــ ، العقائد الجعفریه، چاپ اول: مکتبه النشر الإسلامى، قم، ۱۴۱۱ق.
۱۷. عارفی، محمّد اکرم، شیعیان پاکستان، نشر اسوه، چاپ اوّل، قم، ۱۳۸۵ش.
۱۸. عثمانى، رحمت الله، إظهار الحق، دارالکتب العلمیه، بیروت، بی تا.
۱۹. علیزاده موسوی، مهدی، مکتب دیوبند و جنبش جماعت تبلیغ، نشر پاد اندیشه، چاپ اوّل، قم، ۱۳۹۲ش.
۲۰. غزالى، محمّد، دفاع عن العقیده والشریعه ضد مطاعن المستشرقین، چاپ اوّل: دار نهضه، مصر.
۲۱. فاروق، عمرو، جریده الشرق الأوسط، عدد ۱۰۹۰۲، جمعه ۲ شوال ۱۴۲۹ق، «باکستان: مخاوف من توتر سنی ـ شیعی»، قابل دسترسی در:
۱. فاروقى، ضیاء الرحمن، تاریخى دستاویز، چاپ دوّم: نشر سپاه صحابه، جهنگ، ۱۹۹۵م.
۲. ــــــــــ ، خمینى ازم اور اسلام، اشاعه المعارف، فیصلآباد، بیتا.
۳. کریمی حاجی خادمی، مازیار، طالبان خاستگاه و مبانی فکری، انتشارات کانون اندیشه جوان، چاپ اوّل، تهران، ۱۳۹۲ش.
۴. کشمیرى، محمد انور شاه، فیض البارى على صحیح البخارى، تحقیق محمد بدر عالم میرتهى، چاپ اوّل: دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۲۶ق.
۵. کلینى، محمّد بن یعقوب، الکافى، تحقیق على اکبر غفارى، چاپ پنجم: دارالکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۶۳ش.
۶. ماه پیشانیان، مهسا، «مقدّمهای بر الگوهای بیثباتی و درگیری در پاکستان»، کتاب آسیا ۵ ویژه مسائل پاکستان، نشر مؤسّسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر، چاپ اوّل، تهران، ۱۳۸۹ش.
۷. محسن علوی پور و علی نعمت پور، جنبشهای اسلامی پاکستان، دائرهالمعارف جنبشهای اسلامی، نشر پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول، تهران، ۱۳۹۲ش.
۸. محمد وحید بینش، و فاروق انصاری، و محمدحسین خلوصی، آشنایی با مسلمانان جهان اسلام شیعیان افغانستان روابط جایگاه جریانها و احزاب، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، چاپ اوّل، تهران، ۱۳۹۰ش.
۹. محمّدی، علی، «افراطگرایی در پاکستان علل و پیامدها»، کتاب آسیا ۵ ویژه مسائل پاکستان، نشر مؤسّسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر، چاپ اوّل، تهران، ۱۳۸۹ش.
۱۰. مدنى، حسین احمد، الشهاب الثاقب على المسترق الکاذب، کتابخانه امدادیه، دیوبند.
۱۱. مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، جریانهای افراطی در پاکستان، نشر مؤسّسه اندیشهسازان نور، چاپ اوّل، تهران، ۱۳۹۵ش.
۱۲. ــــــــــ ، ماهیت و جایگاه جریانهای سلفی در کشورهای اسلامی، نشر مؤسسه اندیشهسازان نور، چاپ اوّل، تهران، ۱۳۹۲ش.
۱۳. نیشابورى، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقى، دار إحیاء التراث العربى، بیروت.
۱۴. Andrew T H Tan, “the politics of terror”,Routledge, London and New york, edition 1, 2006.
۱۵. Arif Rafiq, Sunni Deobandi-Shi‘I Sectarian Violence in Pakistan, middle east institute, DECEMBER 2014.
۱۶. Col. Ved Prakash, “encyclopaedia of terrorism in the word”, kalpaz, india, 2011.
۱۷. Surinder K sharma Anshuman Behera,”Militant Grours In South Asia”,2014, Vol 1, New Delhi.
۱۸. http://web.stanford.edu
۱۹. http://www.ettelaat.com
۲۰. http://www.islamist-movements.com
۲۱. http://www.satp.org