این متن شامل سه گفتار از دائره المعارف اسلام دیانت (به زبان ترکى چاپ آنکارا) است درباره کتب اربعه حدیثى امامیه، کتاب الکافی، و ثقه الاسلام محمّد بن یعقوب کلینى. نویسندگان گفتارها، از زاویه نگاه خود، به این سه مطلب پرداخته و گزارش دائرهالمعارفى ارائه کردهاند.
ردنا (ادیان نیوز) – آنچه در پى مىآید، سه گفتار از دایرهالمعارف اسلام دیانت، چاپ آنکارا ذیل سه مدخل مهم است که با حدیث شیعه امامى ارتباط مىیابد: کتب اربعه، کافى، کلینى که در سالهاى اخیر انتشار یافته است.
عاملى که ما را به درج این مقاله برانگیخت، ضرورت آشنایى جامعه فرهیخته ایرانى با دیدگاههاى محقّقان معاصر کشور ترکیه است که کمتر در نشریات تخصّصى بازتاب یافته است. این فتح باب که در سفینه انجام مىشود، به لطف استاد حسین متّقى کتابشناس و نسخهشناس و پژوهشگر است که عنایت ایشان را سپاس مىگوییم.
بدیهى است که درج این گفتارها به معنى تأیید کامل محتواى آنها نیست؛ بلکه صرفاً به عنوان دریچهاى براى آشنایى با این گروه از دیدگاههاست.
گفتار اول – کتب اربعه
چهار کتاب اساسى حدیثى شیعه امامیّه pp4_6Torkiye Diyanet Vakfi Islam Ansiklopedias )Ankara,3002(: Vol.72,
نگارش: الیاس اوزوم)ILIAS USUM(
الکافى، [کلینى] کتاب من لایحضره الفقیهِ شیخ صدوق، تهذیب الأحکام و الاستبصار ابوجعفر طوسى، کتابهاى چهارگانهاى هستند که [بخش اساسى] مجموعه احادیث شیعه را تشکیل مىدهند. نخستین این کتابها در اوائل سده ۴ه/۱۰م و باقى آنها در دوره خاندانى شیعى، به نام آل بویه، در درون دولت عبّاسى، تألیف شده است. این آثار در آغاز دوره سلطه سیاسى بویهىها مشهور گردید. به احتمال زیاد، از حدود سده ۶ه/۱۲م، کتب اربعه (و یا تنها الاربعه) نام گرفتهاند؛ این تعبیر، به احتمال قوى، جایگزینى براى کتب ستّه، اندیشیده شده است که پیشتر از سوى محدّثان اهل سنّت گردآورى شده بود.
احادیث کتب اربعه که سنّت حضرت پیامبر[صلى الله علیه وآله] و نیز قول، فعل و تقریر دوازده امام [علیهم السلام] است، بنا به نظر علماى شیعه در سدههاى نخستین برگزیده و نوشته شده است. روند نگارش حدیث از دوران حضرت على [علیه السلام] آغاز شده و در زمان زینالعابدین [علیه السلام] محمّدباقر [علیه السلام] و بهویژه جعفرالصادق [علیه السلام] گسترش یافته است. مجموعههاى حدیثى که بخش مهمّى از آنها از سخنان امامان [علیهم السلام] تشکیل یافته، از سوى بسیارى از عالمان نگارش یافته است. تا زمان وفات یازدهمین امام، یعنى [امام] حسن العسکرى [علیه السلام]۲۶۰ه/۸۷۴م از چند هزار مجموعههاى روایى شناخته شده شیعى که هر یک “اصل” نامیده مىشد، ۴۰۰ اصل یا اصول اربعمائه، پذیرفته شده بود. برخى شمار تألیفات را بسیار بیش از آن دانسته و ۴۰۰ اصل را تنها شامل کتابهاى تألیف شده توسّط شاگردان جعفرالصادق [علیه السلام] قلمداد کردهاند. برخى نیز کتابهاى دوران امامان [علیهم السلام] را که تمام روایات را در برمىگرفته، بیش از ۶۶۰۰ کتاب ذکر کردهاند؛ امّا منابع، صرفاً نام گردآورانِ احادیث مذکور را ذکر کردهاند. (نک: دائره المعارف اسلام دیانت، ج ۱۵، ص ۳۹ – ۳۸)
1. نخستین اثر از کتب اربعه شیعه امامیّه، کتاب الکافى (= الکافى فى علم الدین)، تألیف ابوجعفر محمّدبن یعقوب کلینى رازى (متوفى ۳۲۹ه/۹۴۱م) است. کلینى سطح علمىاش هر چه هست، باشد، به هرحال، هرکس به خاطر روایات مأثوره از رسول اکرم [صلى الله علیه وآله] و امامان [علیهم السلام] علاقهمند است صاحب یک اثر ماندگار در همه علوم دینى منتسب به آنان باشد و کلینى هم با این نیّت، این اثر را آماده کرده و به کتاب الکافى موسوم ساخته است. (کلینى، ج ۱، ص ۸) با این حال، برخى علماى شیعى (براى نمونه نک: خوانسارى، روضات الجنّات، ج ۶، ص ۱۱۶)، پس از پایان رسیدن تلاش کلینى در این موضوع، آن را [از طریق نوّاب] به پیش امام غائب مهدى المنتظر [علیه السلام] برده و ایشان نیز در حالىکه کتاب را پسندیده فرموده که: «[الکافى کافٍ لشیعتنا = این اثر] بر شیعیان ما کافى است»، و به همین دلیل خوانده شدن این اثر با نام الکافى را آشکارتر کرده است. این اثر، از دو قسمت تشکیل یافته است که بخش نخست آن با نام الأصول من الکافى و درباره موضوعاتِ اعتقادى، و بخش دوم نیز که با نام الفروع منالکافى خوانده مىشود، مربوط به موضوعات فقهى است.
2. دومین اثر از کتب اربعه شیعه امامیّه، کتاب من لایحضره الفقیه، تألیف ابوجعفر محمّدبن علىبن بابویه قمى مشهور به «شیخ صدوق» و «ابن بابویه» (متوفى ۳۸۱ه / ۹۹۱م) است. اثرى که از سوى او گزینش یافته اختصاراً با نام الفقیه نیز یاد مىشود. بر اساس آنچه مؤلّف در مقدّمه آن مىنویسد، زمانىکه شیخ صدوق در بلخ (روستاى ایلاق) بوده است، با شرفالدین ابوعبداللَّه مشهور به «نعمه»، از نسل پیامبر [صلى الله علیه وآله] ملاقات مىکند و وى از صدوق مىخواهد که اثرى مانند کتاب من لایحضره الطبیب، تألیفِ محمّدبن زکریّاى رازى که خواننده را از پزشک مستغنى مىکند، بنگارد، تا خواننده را براى دسترسى به موضوعات فقهى راهنمایى نموده و از مراجعه به فقیه مستغنى نماید.
بر این اساس، شیخ صدوق هم با تألیفِ کتاب من لایحضره الفقیه به آن درخواست پاسخ مثبت داده است. شیخ در نگارش این اثر از آثار حریزبن ابىعبداللَّه سجستانى، عبیداللَّه بن على حلبى، علىبن مهزیار اهوازى و حسینبن سعید استفاده کرده و همچنین از کتاب نوادر الأحکام اثر محمّدبن احمدبن یحیى، کتاب الرحمه اثر سعدبن عبداللَّه، الجامع اثر محمّدبن حسنبن ولید، النوادر نوشته محمّدبن ابى عمیر و الرساله پدرش علىبن حسین قمّى بهره برده است.
بنابر توضیحات و تعلیقات مصحّح و ناشر الفقیه، حسن الخرسان، مؤلّف از کتاب الصلاه سجستانى، کتابى از حلبى در مورد فقه، سى و سه اثر از اهوازى و حدود سى اثر از حسینبن سعد استفاده کرده است. تفاوتهاى مهمّى در زمینه شمارگان روایتهایى وجود دارد که در مورد تاریخ نگارش آنها اطلاعى در دست نیست؛ مثلاً تعداد روایتهایى که در جمعبندى حسن صدر نشان داده شده ۹۰۴۴ حدیث است (نک: صدر، تأسیس الشیعه، ص ۲۸۸) و این درحالى است که حسن الخرسان تعداد آنها را ۵۹۶۳ حدیث نقل مىکند. (نک: ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، مقدّمه ناشر، ج ۱، ص «د»). [تردیدى نیست که] این تفاوت، نتیجه درآمیختن روایتهاى موجود در کتاب است با فتاوایى که مؤلّف در چارچوب احادیث داده است.
چاپ چهار جلدى کتاب من لایحضره الفقیه در ۵۶۶ باب، امروزه بیشتر مورد استفاده قرار مىگیرد. این بابها بر اساس سلسله موضوعى ترتیب یافته است. به نظر عالمانِ حدیثِ شیعى، از زاویه اعتبار و جایگاه، الفقیه پس از الکافى در دومین رتبه قرار دارد و مؤلّف آن اذعان دارد که به جهت حجم گسترده آن، سلسله سندى روایات را به صورت کامل نیاورده است؛ لذا حجّیت و اعتبار بیشتر روایتهاى جمعآورى شده در آن، مختصّ خود شیخ صدوق و خداى اوست.
نوشتههاى شیخ صدوق عمدتاً با به کارگیرى عبارتهایى همچون: «[امام] جعفرالصادق [علیه السلام] گفته است …» و یا اینکه «امام رضا [علیه السلام] گفته است …»، [آغاز مىشود] و به این ترتیب، ابتدا نام امام معصوم را مىبرد و بعضاً پیش از نام امام، اسامى یک یا دو راوى را نیز ذکر کرده و سپس احادیث را نقل مىکند. حدیثشناسان شیعى، دو نوع حدیث را معرّفى نمودهاند که نخستین آن «مُرسل» و دومین آن «مُسند» است؛ بیشتر احادیث این اثر، از نوع دوم و «مُسند» است.
گفتنى است که ناشر کتاب من لایحضره الفقیه، حسن الخرسان از مجموع ۵۹۶۳ حدیث الفقیه، ۲۰۵۰ مورد آن را «مُرسل» و باقى آنها را «مُسند» قید کرده است. باز بنا به نظر حسن الخرسان، عالمانِ شیعى، احادیثِ «مرسل» را به اندازه احادیث مُسند معتبر دانستهاند. برخى عالمان، با در نظر گرفتن دقّت شیخ صدوق در ضبط روایات و گستردگى آگاهى وى نسبت به صحّت راویان، این اثر را نسبت به سه کتاب دیگر (از کتب اربعه)، اعتبار بیشترى به آن دادهاند.
در کتابخانههاى گوناگون، نسخههاى خطى پرشمارى از آن گزارش شده است. (نک: بروکلمان، تاریخ ادبیات عرب، ج ۱، ص ۲۰۰) این اثر چاپهاى متعدّدى دارد. برخى چاپهاى آن، عبارتاند از: لکنهو ۱۳۰۰ ه، ۱۳۰۶ – ۱۳۰۷ه، تبریز ۱۳۳۴ه، تهران ۱۳۷۴ه، نجف ۱۳۷۷ه، بیروت ۱۴۰۱ه / ۱۹۸۱م، که البتّه مورد اخیر در چهار جلد [به صورت تصحیحى] منتشر شده است. به جهت اعتبار، جایگاه و اهمیّت خاصّ آن در شیعه، از زمان نگارش این اثر تاکنون، شروح، حواشى و تعلیقات بسیارى بر آن نگاشته شده است.
3. سومین اثر از کتب اربعه شیعه امامیّه، تهذیب الأحکام تألیف ابوجعفر محمّدبن حسن طوسى (متوفى ۴۶۰ه / ۱۰۶۷م) است که از او به عنوان «شیخالطائفه» نیز یاد مىشود. نام کامل اثر، تهذیب الأحکام فى شرح المقنعه است. بنابر آنچه در مقدّمه کتاب آمده است، مؤلّف کتابى به نام المقنعه (الرساله المقنعه) را که استاد خویش، شیخ مفید [ابوعبداللَّه محمّدبن محمّدبن نعمان عکبرى حارثى (متوفى ۴۱۳ه)] تألیف کرده بود، اساس قرار داده و روایات مربوط به موضوعات آن را برگزیده و تلاش خویش را به عنوان شرح آن، طرحریزى کرده است.
مؤلّف، جداگانه برخى روایتهایى را که در میان کتب شیعى به چشم مىخورد و به نظر مخالفان (سنّىها) استثمار شده و سبب ترک مذهب از سوى برخى کسان شده، براى از بین بردن این تضادها در تألیف خویش عنوان مىکند.۱ (نک: طوسى، تهذیب الأحکام، مقدّمه ناشر، ج ۱، ص ۳ – ۲) طوسى ابتدا مسائلى را که مرتبط با موضوعات فقهى موجود در المقنعه است به دست داده، سپس احادیث مخالف و نیز احادیث موافق با مذهب خویش را نقل کرده، در نهایت، بر اساس ملاکهاى مشخصّى مرجّحات را بیان داشته و کارکردن موضوعى را روش هدفمند خویش قرار داده است؛ هر چند این اثر را به ترتیب موضوعى از کتاب طهارت که نخستین قسمت آن است شروع نموده و به جهت خوف از پایان نیافتن اثر، در قسمتهاى دیگر کتاب، تنها با ذکر روایتهاى شیعى آن را به پایان رسانده است. (نک: همان، مقدّمه ناشر، ج ۱، ص ۴۷ – ۴۶).
گفتنى است چاپى که امروزه بهطور گسترده مورد استفاده قرار مىگیرد، چاپ ۱۰ جلدى است که در سال ۱۴۰۱ه / ۱۹۸۱م در بیروت منتشر شده است. مجموع ابواب تهذیب الأحکام، ۳۹۳ باب و شمارگان احادیث این اثر هم ۱۳۵۹۰ روایت است. مؤلّف که احادیث را با سند کوتاهى مىآورد، پس از اتمام آن، پیوستى به نام مشیخه تهذیب الأحکام در آن گنجانده و در آن سلسله سند راویانى را که در این اثر از آنها روایت نقل مىکند، ثبت نموده است.
حسن الخرسان، [مصحّح و] ناشر تهذیب الأحکام، با استفاده از منابع شیعى، شرحى بر این «پیوست» نگاشته است. ناگفته نماند که این پیوست و شرح آن در آخرین جلد چاپى (ج۱۰) که از آن سخن رفت (چاپ بیروت) قرار گرفته است. از کتاب تهذیب الأحکام نسخههاى خطّى پرشمارى گزارش شده است. (نک: بروکلمان، ذیل تاریخ ادبیات عرب، ج ۱، ص ۷۰۷) این اثر داراى چاپهاى متعدّدى است؛ از جمله: تهران، ۲ ج در ۱۳۱۷ – ۱۳۱۶ه، نجف، ۴ ج در ۱۳۷۷ – ۱۳۸۲ه و چاپ ۱۰ جلدى آن که سال ۱۴۰۱ه / ۱۹۸۱م در بیروت منتشر شده است. بر این اثر و اسنادش [= مشیخه] شروح و حواشى و تعلیقات پرشمارى نوشته شده است. (نک: طوسى، تهذیب الأحکام، مقدّمه ناشر، ج ۱، ص ۴۷؛ آقابزرگ طهرانى، الذریعه إلى تصانیف الشیعه، ج ۶، ص ۵۳ – ۵۱)
4. چهارمین اثر از کتب اربعه شیعه امامیّه، الاستبصار تألیفِ دیگر ابوجعفر محمّدبن حسن طوسى است. نام کامل آن الاستبصار فى ما اختلف من الأخبار است. بر پایه ویژگى کامل آن در جایگاهِ مختصر تهذیب الأحکام، از لحاظ ترتیبى هم وابسته به آن است. این کتاب بر اساس بخشهاى موضوعى فقهى «عبادات» و «معاملات» جدا شده است. هر کتاب در شمارگان مختلف به بابهایى که روایات را در برمىگیرد، تقسیم شده است. بنابر شمارش مؤلّف، این اثر داراى ۹۲۶ باب، مشتمل بر ۵۵۱۱ حدیث است. (نک: مشیخه الاستبصار، ج ۴، ص ۳۴۳) [در تفاوتى ناچیز،] شمارگان ابواب کتاب در برخى منابع ۹۱۵ و ۹۳۰ باب؛ شمارگان و احادیث هم ۵۵۳۱ و ۵۵۵۸ ذکر شده است.
این اثر به لحاظ تاریخ تألیف آن، آخرین کتاب از کتب اربعه، و نسبت به موضوعات مهمّ فقهى در شیعه از اهمیّت خاصّى برخوردار است. مؤلّف در این اثر فقط به ردیف کردن روایتها بسنده نکرده، بلکه براى رفع اختلافها و معضلات بین آنها، سعى وافى نموده است. در پایان اثر، از آنجاکه سلسله اسانید احادیث متّصل نیستند، مؤلّف شبیه کارى را که در اثر پیشین (تهذیب الأحکام) نموده بود، انجام داده و فصلى را در زمینه «اسناد احادیث»[ با عنوان مشیخه] قرار داده است. در این بخش، وى سلسله سندى خود را تا امامان معصوم [علیهم السلام] بیان داشته و راویانى را خود در این اثر، از آنها نقل مىکند، معرّفى نموده است و کسانى که نامبرده شده است، سلسله روایتهایشان را به مانند مشیخه تهذیب الأحکام به حضرت پیامبر [صلى الله علیه وآله]یا دوازده امام [علیهم السلام] مىرساند. (نک: مشیخه الاستبصار، ج ۴، ص ۳۴۳ – ۳۰۳).
الاستبصار نیز در کتابخانههاى گوناگون داراى دستنویسهایى است (نک: بروکلمان، تاریخ ادبیات عرب، ج ۱، ص ۵۱۲ و همو، ذیل تاریخ ادبیات عرب، ج ۱، ص ۷۰۷). این اثر نخستین بار در لکنهو هند به چاپ رسیده است (۱۳۰۷ه / ۱۸۸۹م) و سپس چند سال بعد در سال (۱۳۱۷ه) در تهران منتشر گردیده است. این اثر بعدها در نجف (۱۳۷۶ – ۱۳۷۵ه) و سپس در بیروت سال (۱۳۹۰ه) انتشار یافته است. تصحیح علمى اثر، از سوى حسن الخرسان تحقق یافته و در سالهاى ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ه در تهران منتشر گردیده است. بر الاستبصار نیز شروح، حواشى و تعلیقات بسیارى نگاشته شده است. (نک: آقابزرگ طهرانى، الذریعه إلى تصانیف الشیعه، ج ۶، ص ۱۷ – ۱۹ و ج ۱۳، ص ۸۷ – ۸۳)
شیعه که سنّت را بعد از قرآن کریم، دومین منبع [استنباط احکام] مىداند، بر این اساس علاوه بر علم حدیث، کتب اربعه را در موضوعاتى همچون: «تفسیر»، «فقه» و «کلام» نیز به عنوان منبع مراجعه خود در آن، قرار داده و مورد استفاده قرار مىدهد.
کتاب الوافى اثر فیض کاشانى که از منابع مهمّ شیعى محسوب مىشود (۳ ج، قم، ۱۴۰۳ه / ۱۹۸۴م)، عبارت است از تکرار [مجموعه] احادیث کتب اربعه [در یک اثر و به مانند اوست] کتاب وسائل الشیعه (۲۰ ج، بیروت، ۱۴۱۲ه / ۱۹۹۱م) که از سوى حرّ عاملى نگارش یافته است. سپس بحارالأنوار (۱۱۰ ج، بیروت، ۱۴۰۳ه / ۱۹۱۸م) که به دست محمّدباقر مجلسى در گستره قابل توجّهى [۱۱۰ ج،] با استفاده از کتب اربعه، تألیف یافته است.
در فرهنگ شیعى، مؤلّفان تفاسیر روایى یا مفسّرانى که در تفسیر خود به روایات جایگاه خاصّى مىدهند، «آیات مرتبط با اعتقاد» را با اصول کافى، «آیات الاحکام» را با فروع کافى به همراه احادیثى که در سه کتاب دیگر از کتب اربعه، آمده است، در تفسیر خویش به کار مىگیرند. متکلّمان شیعى نیز به ویژه به روایتهایى که در اصول کافى ذکر شده، اهمیّت خاصّى دادهاند. (به عنوان نمونه نک: فیض کاشانى، علم الیقین، قم ۱۳۸۵ه، ج۱، ص ۱۹۲، ۵۴۷ و ۵۴۹؛ ج ۲، ص ۸۵۸، ۹۲۳ و ۹۹۲)
تنها عالمان منسوب به مسلک «اخبارى» همه روایتهاى موجود در کتب اربعه را صحیح دانستهاند. [بر اساس این نظریّه، وجود] تضاد میان [برخى] روایات، دلیل بر آن نیست که این روایات از سخنان امامان معصوم [علیهم السلام] نمىباشد؛ بلکه آنان لزوم «تقیه» را علّت تفاوت گفتارى پیش کشیدهاند. [در مقابل این دیدگاه، مکتب «اصولى» قرار دارد که] در آثار مربوط به «اصول فقه»، در جاهاى مربوط [به تفصیل] به این موضوع پرداخته و ضمن تأیید وجود برخى احادیث غیر صحیح در میان آثارِ روایى گزینش شده از سوى مؤلّفان، [با نگرشى تنقیدى] از سوى عالمان اصولى، در مقدّمه آثار خود این مسائل را روشن ساختهاند (نک: خوئى، ج ۱، ص ۳۰ – ۲۵)؛ علاوه بر آن، لزوم ارزیابى علمى روایات [مندرج در آثار روایى شیعى] در چهار چوب معیارهاى مشخّص و پذیرفته شده، شرح داده شده است.
منابع
1. ابن بابویه. من لایحضره الفقیه. (نشر، سیّد حسن الموسوى الخرسان)، بیروت: ۱۴۰۱ ق.
2. بروکلمان. تاریخ ادبیات عرب.
3. -. ذیل تاریخ ادبیات عرب.
4. تهرانى، آقابزرگ. الذریعه إلى تصانیف الشیعه. بیروت، ۱۴۰۳ ق.
5. خوانسارى. روضات الجنات. قم: نشر، اسداللَّه اسماعیلیان.
6. خوئى، ابوالقاسم. معجم رجال الحدیث. بیروت، ۱۴۰۹ ق.
7. طوسى، ابوجعفر. تهذیب الأحکام. (نشر، سیّد حسن الموسوی الخرسان)، بیروت: ۱۴۰۱ه.
8. -. مشیخه (تهذیب الأحکام: ج ۱۰، ص ۴).
9. -. الاستبصار. (نشر، سیّد حسن الموسوى الخرسان)، بیروت: ۱۴۰۱ ق.
10. -. الفهرست (نشر، م. صادق آل بحرالعلوم)، بیروت: ۱۴۰۳ ق.
11. حرّ عاملى. وسائل الشیعه. بیروت، ۱۴۱۲ ق.
12. حسن الصدر. تأسیس الشیعه. بیروت، ۱۴۰۱ ق.
13. م. جمال صوفو اوغلو hadis tenkidi yonunden el-kafi uzerine bir inceleme= احادیث کتاب الکافى از بُعد تنقیدى، یک بررسى و تحقیق (پایان نامه استادیارى، ۱۹۸۲م)، دانشگاه آنکارا، دانشکده الهیّات.
14. [محسن امین عاملى]. أعیان الشیعه.
15. ادهم روحى فغلالى،Imamiyye Siasi = شیعه امامیه. استانبول، ۱۹۸۴ م.
16. وحید اختر.Early Shi`ite Imamiyyah Thinkers = نخستین اندیشمندان شیعه امامیّه. دهلىنو، ۱۹۸۸ م.
17. اتان کُهلبِرگ. الأصول الأربعمائه [در نشریه] مطالعات اورشلیم در عربى و اسلام = Studies in Arabic and IslamJerusalem(اورشلیم = بیتالمقدس)، ش ۱۰، ۱۹۸۷ م، ص ۱۶۶ – ۱۲۸.
18. سیّد ثامر هاشم حبیب العمیدى، “تاریخ الحدیث و علومه”: [در نشریه] تراثنا (قم)، س ۱۲، [۱۴۱۷ ه،] ش ۴۷ – ۴۸، ص ۲۲۳ – ۲۳۶.
19. م، یاشار کاندمیر، “حدیث”، دائرهالمعارف اسلام دیانت: ج ۱۵، ص ۳۸ – ۴۰.
20. فیض کاشانى. علم الیقین. قم، ۱۳۸۵ ش.
21. -. کتاب الوافى. قم، ۱۴۰۳ ق.
22. کلینى. الکافى. (نشر، علىاکبر الغفارى)، بیروت: ۱۴۰۱ ق.
23. مجلسى، محمّد باقر. بحارالانوار. بیروت، ۱۴۰۳ ق.
گفتار دوم – الکلینى
چهار کتاب اساسى حدیثى شیعه امامیّه۲
نگارش: مصطفى اؤز)Mustafa Oz
به احتمال زیاد در سالهاى ۲۶۵ه / ۸۷۹م در روستایى به نام «کُلین»، واقع در بین رى و قم، در خانوادهاى اهل علم و دانش پا به عرصه گیتى نهاد. پدرش «یعقوب بن اسحاق» بود که در رى اقامت داشت و از عالمان ممتاز رى بود. درباره کلینى باید گفت که وى علوم مقدّماتى را در موطن خود آغاز نمود. با توجّه به اینکه اشخاصى که روایات امامیه را نقل مىنماید، علماى طراز اول قم بودهاند، مىتوان گفت که وى مدّتى طولانى در قم به تحصیل پرداخته است. با توجّه به اینکه دایى وى مشهور به «علّان»، از علماى برجسته رى بوده است، از او و سایر دانشمندان آن خطّه استفاده برده و از آنها نقل روایت مىکند.
دیدگاهها و روایتهاى عالم بزرگ نیشابور، «فضل بن شاذان» را که خود بسیار به او اعتماد دارد، از محمّدبن اسماعیل نیشابورى سماع نمود. همچنانکه بیان گردید، در رأس محدّثان و مشایخ کلینى، علان و نیشابورى قرار دارند که تعداد آنان به ۳۶ نفر مىرسند؛ محدّثانى مبرّز و متشخّص همچون: ابوعلى احمدبن ادریسبن احمد اشعرى قمّى، ابوجعفر احمدبن محمّدبن عیسى اشعرى قمّى، سعدبن عبداللَّهبن ابىخلف اشعرى قمّى و علىبن حسین سعدآبادى قرار دارند که از امتیازات خاصّ دوره وى مىباشد.
به احتمال زیاد، در اوائل سده ۴ه/۱۰م، کلینى براى دانشافزایى، به بغداد رفته و در کرانه غربى دجله واقع در دروازه کوفه در محلّه درب السلسله سکونت گزید. علاوه بر آن، کلینى که با نسبت «سلسلى» نیز از او یاد مىشود، مجالس علمىاش جایگاه توجّه اشخاص بسیارى گردید. وى در زمان خلیفه عباسى – مقتدر باللَّه – ریاست علمى فرقه امامیّه را به خود اختصاص داد.
کلینى شاگردان بسیارى را در زمینه حدیث و روایت پرورش داد. در بین شاگردان وى مىتوان به کسانى همچون: ابوعبداللَّه احمدبن ابراهیم مشهور به ابن ابى رافع السیمرى، احمدبن احمد الکاتب کوفى، احمدبن علىبن سعید کوفى، احمدبن محمّدبن على کوفى، ابوغالب احمدبن محمّد رازى، ابوالقاسم جعفربن محمّد، علىبن احمدبن موسى دقّاق، ابوعیسى محمّدبن احمد سنانى، اشاره نمود. (براى اطلاعات بیشتر در رابطه با مشایخ و شاگردانش نک: مقدّمه حسین على محفوظ در الأصول من الکافى، ج ۱، ص ۲۰ – ۱۴؛ قیس آل قیس، ج ۳، ص ۸۱ – ۷۸)
کلینى به جهتِ فعالیتهاى علمىاش در زمان خود، به عنوان شیخ شیعه و چهره شاخص و مورد اعتماد علماى شیعه امامیه در سدههاى بعد توصیف گردیده است. (نک: عاملى، اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۹۹) تاریخ وفات کلینى در منابع، سال ۳۲۸ه /۹۴۰م یا ۳۲۹ه /۹۴۱م ذکر شده است؛ البتّه احمدبن على نجاشى که به زمان حیات او بسیار نزدیک است، تاریخ وفات وى را، ماه شعبان سال ۳۲۹ه / مى ۹۴۱م (طوسى، الرجال، ص۲۹۲) ثبت نموده که به نظر مىرسد به واقع نزدیکتر باشد. پیکرش سمت غربى قبرستان بابالکوفه به خاک سپرده شد. امروزه مزارش در سمتِ شرقى دجله، کنار پل قدیمى، مشهور به «جسر مأمون» قرار دارد و پس از قرنها این ویژگى را داراست که زیارتگاهى معادل قبر امامان [علیهم السلام] را به خود اختصاص داده است.
با توجّه به اینکه کلینى در مقطع زمانى غیبت صغرى مىزیسته است، پذیرفته شدن کلینى در بنیه امامیّه به عنوان تنها منبع اخبار مأثوره از امامان [علیهم السلام] که بیانگر مبانى نظرى و عملى شیعه است، در قبال کلام، فقه، و سایر علوم متکى به خِرد، جبهه فکرى مخالفى پدید آورده بود.
وضعیت موجود در کنار برخى دلائل دیگر به اعتقاد علماى امامیه، به طولانى نشدن غیبتِ دوازدهمین امام [علیه السلام]، ظهور او در زمانى نزدیک و حلّ مشکلات مختلف موجود جامعه شیعى به دست او، متکى است. در چنین وضعیتى، کلینى با پیروى از یک متد اخبارى – سلفى، مجموعههاى حدیثى معروف به اصول اربعمائه را – که از امامان [علیهم السلام] و در رأس آنان [امام] جعفر صادق [علیه السلام] نقل شده است – با دیگر روایتهاى رسیده از امامان [علیهم السلام]، جمع کرده و مجموعه روایى بزرگى به وجود آورده است. جایگاه بخارى در مجموعههاى روایى اهل سنّت را کلینى نیز به همان اندازه در میان کتب روایى امامیّه داراست.
کلینى به مکتب حدیثى قم منسوب بود که آنان مخالف هر نوع اجتهاد، استدلال و تفکّر مبتنى بر خِرد محسوب مىشدند. در مقابل آنان، نوبختیان قرار داشتند که به رشد متدهاى عقلى در کلام شیعى با گرایش معتزلى روى آورده بودند. کلینى به مخالفتهاى شدیدى با آنان پرداخت و براى محافظت از کیان امامیه در برابر دیگر مذاهب، طرفدار کاوش و تبیین عقلى نبوده است. از اینرو، همه تلاشهاى وى در چارچوب گردآورى، ضبط و محافظت از اخبار و احادیث منقول از امامان [علیهم السلام] خلاصه مىشود. گرچه فهمیدن دیدگاههاى عقلى و نقلى (الهیّات) او از روى اخبار مضبوط در اثرش ممکن دانسته شود. وقتى نقلهاى متضاد با یکدیگر مورد توجّه و بررسى قرار گیرد، مشکل بودن این مسئله، در بالاترین حدّ آشکار مىگردد. با اینکه بخش فروع کتاب کافى طبق ابواب فقهى تنظیم شده، در عین حال کلینى مخالفت خود را با بخشى از اصول فقه که مبتنى بر پایههاى عقلى است، بروز داده است.
آثارش: مشهورترین اثر کلینى که به روزگار ما رسیده الکافى فى علم الدین (= کتاب الکافى) است؛ که طىّ بیست یا سى سال به انجام رسانده است. این اثر مشتمل بر سى و پنج کتاب مربوط به اصول و فروع، تشکل یافته است. این مجموعه که داراى ۱۹۹.۱۶ حدیث مىباشد و در حقیقت شهرت کلینى را فراهم آورده است، مهمترین تلاش علمى اوست.
نسخههاى خطى الکافى و نیز شروح، اختصارات و تعلیقات آن در کتابخانههاى مختلف به وفور یافت مىشود (قیس آل قیس، ج ۳، ص ۹۳ – ۸۵). بخش اصول آن در شیراز (۱۲۷۸ه)، تبریز (۱۲۸۱ه)، تهران (۱۳۱۱ه و ۱۳۷۴ه) و در لکنهو – هند (۱۳۰۲ه / ۱۸۸۵م) متنشر شده است. بخش فروع کافى ابتدا در سال ۱۳۱۵ه در تهران، در سال ۱۳۰۲ه/ ۱۸۸۵م در لکهنو به چاپ رسیده است. بخش پایانى کافى «الروضه» نیز در تهران سال ۱۳۰۳ه و لکهنو در سال ۱۳۰۲ه / ۱۸۸۵م نشر یافته است. تمام بخشهاى سهگانه کافى شامل اصول، فروع و روضه با تصحیح علىاکبر غفارى در هشت جلد در سالهاى ۱۳۸۷ – ۱۳۷۵، ۱۳۸۱ و ۱۳۹۸ در تهران و در سال ۱۴۰۱ه / ۱۹۸۰م در بیروت افست گردیده است. آثار دیگر کلینى که نام آنها در منابع ذکر شده است، عبارتاند از: کتاب تفسیر الرؤیا (= کتاب تعبیر الرؤیا)؛ کتاب الرجال (در موضوع رجال حدیثى شیعى)؛ کتاب الردّ على القرامطه؛ کتاب الرسائل (= رسائل الائمه، اثرى است که نامههاى امامان [علیهم السلام] را دربر مىگیرد)؛ کتاب ما قیل فى الائمه من الشعر. (براى این آثار نک: طوسى، الفهرست، ص ۱۶۵؛ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص ۹۹)
منابع
1. کلینى، الاصول من الکافى (نشر، على اکبر الغفارى)، بیروت، ۱۴۰۱ه، مقدّمه حسین على محفوظ [بر الأصول من الکافى ] :،ج ۱، ص ۴۲ – ۸.
2. النجاشى، احمد بن على. الرجال. تهران، ص ۲۹۲.
3. الطوسى، ابوجعفر. الفهرست (نشر م. صادق آل بحرالعلوم)، بیروت ۱۴۰۳ه/ ۱۹۸۳م، ص ۱۶۶ – ۱۶۵.
4. [ابوجعفر الطوسى] الرجال (نشر م. صادق آل بحرالعلوم)، قم ۱۴۱۱ه، ص ۴۹۶ – ۴۹۵.
5. سمعانى. الانساب. ج ۱۰، ص ۴۶۳.
6. ابن شهرآشوب. معالم العلماء (نشر م. صادق آل بحرالعلوم). بیروت: (دار الأضواء): ص۹۹.
7. ابن حجر. لسان المیزان. ج۵، ص۴۳۳.
8. ابن عصفور البحرانى. لؤلؤه البحرین (نشر، م صادق آل بحرالعلوم)، بیروت، ۱۴۰۶ه/۱۹۸۶م، ص ۳۹۴ – ۳۸۴.
9. بروکلمان. تاریخ ادبیات عرب.(Gal)، ج ۱، ص ۲۰۰ – ۱۹۹ و ذیل بروکلمان: ج ۱، ص ۳۲۰.
10. تبریزى، ریحانه الادب. تبریز، (چاپخانه شفق): ج ۳، ص ۸۷۹.
11. تهرانى، آقابزرگ. الذریعه إلى تصانیف الشیعه. بیروت ۱۴۰۳ه / ۱۹۸۳م، ج ۳، ص ۱۸۴؛ ج ۴، ص ۲۰۸؛ ج ۶، ص ۱۸۴۱۷۹؛ ج ۸، ص ۷۹؛ ج ۱۰، ص ۱۰۳، ۲۱۸ و ۲۳۹؛ ج ۱۳، ص ۱۰۰ – ۹۶.
12. خوانسارى. روضات الجنات (نشر اسداللَّه اسماعیلیان)، قم، ج ۶، ص ۱۲۰ – ۱۰۸.
13. شوشترى. مجالس المؤمنین. تهران، ۱۳۶۵ ش، ج۱، صص۴۵۳-۴۵۲.
14. عبدالعزیز آ. ساچدینا Islamic Messianism، نیویورک ۱۹۸۱م: ص ۳۳ – ۳۲.
15. [محسن امین عاملى]. أعیان الشیعه. ج ۹، ص ۹۹.
16. عبدالرسول الغفار. بین الکلینى و خصومه. بیروت ۱۴۱۵ه/ ۱۹۹۵م.
17. قیس آل قیس. الایرانیون. ج ۳، ص ۹۵ – ۷۴
18. و. مادلونگ، “الکلینى”: دائرهالمعارف اسلام EI2 (انگلیسى): ج ۵، ص ۳۶۳ – ۳۶۲.
گفتار سوم – [الکافى]
چهار کتاب اساسى حدیثى شیعه امامیّه۳
نگارش: م. جمال صوفو اوغلو)M. Cemal Sofuoglu(
نخستین و مهمترین [کتاب] از چهار کتاب حدیثى معتبر از دیدگاه شیعه است. (نک: کتب اربعه) مؤلّف در مقدمه الکافى – که نام کامل آن الکافى فى علم الدین است – دلائل نگارش اثر خویش را بیان حضرت پیامبر [صلى الله علیه وآله]، به همراه کتاب خداوند (قرآن کریم)، علىبن ابىطالب [و عترت] به عنوان وصىّ امّت خود، اطاعت از امام به عنوان وظیفه مسلمانان، فراگیرى آموزههاى دینى از امامان راستین [علیهم السلام] و سرانجام، تأمین زندگى مطابق و هماهنگ با اوامر خداوند و سنّتهاى نبوى [صلى الله علیه وآله]، برشمرده است.
کتاب کافى – که در طىّ ۲۰ (یا ۳۰) سال نگارش یافته – مشتمل بر حدود شانزده هزار حدیث است. این اثر در دو بخش (جلد) تنظیم گردیده؛ بخش نخست در موضوع مباحث نظرى، عقائد و کلام با عنوان اصول کافى، در هشت باب با عناوین: کتاب العقل و الجهل، کتاب فضل العلم، کتاب التوحید، کتاب الحجّه، کتاب الإیمان و الکفر، کتاب الدعاء، کتاب فضل القرآن و کتاب العشره (المعاشره) تقسیمبندى شده است؛ و بخش دوم اثر در موضوع مباحث عملى، عبادات و معاملات با عنوان فروع کافى، در شش باب تنظیم گردیده است. واپسین قسمتِ فروع کافى، کتاب الروضه نامیده مىشود که در آن نامههاى منسوب به پیامبر [صلى الله علیه وآله] و امامان [علیهم السلام] و گفتارهاى آنان و موضوعات گوناگون و متنوّع آمده است. این بخش از سوى برخى کسان، سومین بخش کتاب الکافى دانسته شده است. (نک: اختر، نخستین اندیشمندان شیعه امامیّه، ص ۱۳)
کلینى در اثرى که نگاشته، مشخّص نکرده که از چه متد و شیوهاى پیروى کرده و دانسته نیست که قبول و ثبت احادیث کافى مبتنى بر چه شروط و معیارهایى بوده است. همچنین وى از برخى راویان، با اینکه در کتب رجالى شیعه قدح شدهاند، نقل حدیث مىکند و بر خلاف تصریح خود مبنى بر لزوم سنجیدن صحّت روایات با قرآن کریم، و در تنافى با این نظر، اینگونه به نظر مىرسد که او به راویانى شیعى اعتنا مىکند که از خود، روایت جعل مىکنند؛ در صورتىکه احادیث آنها در دیگر مجموعههاى روایى، جایگاهى ندارد. در برخى بخشها احادیث موجود با عناوین موضوعات، تناسبى ندارد و حتّى فتاوى امامان [علیهم السلام] را هم در ضمن احادیث [نبوى صلى الله علیه وآله] جا داده است. بیشتر روایتهاى کتاب کافى عبارت است از سخنان جعفر صادق و دیگر امامان معصوم [علیهم السلام] با اینکه سلسله سند آنها به حضرت پیامبر [صلى الله علیه وآله] مىرسد، در عین حال ساختگى بودن بسیارى از این روایتها مشخّص و روشن است.۴
بر کتاب الکافى شروح و حاشیههاى بسیارى نوشته شده است. در این میان، اختصارهایى نیز انجام گرفته است. شرحهایى همچون: الرواشح السماویه فى شرح أحادیث الإمامیه (تهران ۱۳۱۱ و ۱۳۱۵ه، بمبئى ۱۳۱۲ه) از محمّدباقر [میر] داماد حسینى؛ شرح أصول الکافى (تهران ۱۳۶۶ ش) از صدرالدین شیرازى؛ الوافى (مجلّدات ۱ – ۲، تهران ۱۳۱۴ – ۱۳۱۰ه و مجلّدات ۱ – ۳، ۱۳۲۴ – ۱۳۲۲ه؛ قم ۱۴۰۳ه / ۱۹۸۴م) از فیض کاشانى؛ الشافى فى شرح اصول الکافى (۱ – ۲، نجف) از عبدالحسین مظفّر؛ شرح الکافى (۱۲۶۶ و ۱۲۸۱ه) از ابوالفضل محمّدبن صالح المازندرانى؛ الشافى [فى شرح الکافى] (لکنهو ۱۳۰۱ – ۱۳۰۳) به عربى و الصافى [فى شرح الکافى] به فارسى (هر دو شرح با هم، ۱۳۰۸ه) از خلیلبن غازى القزوینى؛ مرآه العقول فى شرح أخبار آل الرسول (تهران ۱۳۲۱ه) از محمّدباقر المجلسى و الدرّ المنظوم من کلام المعصوم (نک: قیس آل قیس، ج ۳، ص ۹۰ – ۸۹) از علىبن محمّد بن حسن بن زین الدین الشهید العاملى را از میان آنها مىتوان ذکر کرد (براى دیگر شروح، حاشیهها و اختصارات و برگزیدهها نک: سزگین، تاریخ نگارشهاى عربى، >Gas< ج ۱، ص ۵۴۰ – ۵۴۲؛ قیس آل قیس، ج ۳، ص ۸۶ – ۹۳).
الکافى همراه با ترجمه فارسى نیز نشر یافته است. (تبریز ۱۲۸۱، ۱۳۰۷، ۱۳۱۱، ۱۳۷۷ و ۱۳۹۲ه؛ لکنهو ۱۳۰۲ه) این اثر همچنین با تحقیق و تصحیح علىاکبر غفارى و سیّد محمّد حسنالرضوى منتشر شده است. (مجلّدات ۱ – ۸، تهران ۱۳۷۸ – ۱۳۷۵ه، ۱۳۸۱ه / ۱۹۶۱م، ۱۳۹۸ه / ۱۹۷۸م، ۱۴۰۱ه / ۱۹۸۰م، ۱۳۶۲ ش / ۱۹۸۴م) علىرضا برازش با تلاش خود به نام المعجم المفهرس لألفاظ الأصول من الکافى نمایه اثر را حاضر کرده است. (۱۴۰۸ه / ۱۹۸۸م) سیّد ثامر هاشم حبیب العمیدى در کتاب خود با نام دفاع عن الکافى (قم ۱۴۱۵ه) نقدهایى را که متوجّه الکافى بود، در آن پاسخ داده است. دیگر اینکه هاشم معروف الحسنى اثرى با نام دراسات فى الکافى للکلینى و الصحیح للبخارى نگاشته است. (نک: کتابشناسى) م. جمال صوفو اوغلو نیز روى احادیث کتاب الکافى از بُعد تنقیدى، یک بررسى و تحقیق به عنوان پایان نامه استادیارى، نگاشته است. (۱۹۸۲م، دانشگاه آنکارا، دانشکده الهیّات)
منابع
1. کلینى. الکافى. (نشر، على اکبر الغفارى)، بیروت ۱۴۰۱ه؛ و نیز بنگرید: مقدّمه حسین على محفوظ: ج ۱، ص ۴۲ – ۸.
2. ابن بابویه. رساله الاعتقادات الامامیه = مبانى اعتقادى شیعه امامیّه، (ترجمه ادهم روحى فغلالى)، آنکارا ۱۹۷۸م، ص ۱۰۰، ۱۱۰ – ۱۰۹.
3. تهرانى، آقابزرگ. الذریعه إلى تصانیف الشیعه. بیروت، ۱۳۹۸ه، ج ۶، ص ۱۷۹ – ۱۸۴.
4. سزگین، تاریخ نگارشهاى عربى )Gas(، ج ۱، ص ۵۴۲ – ۵۴۰.
5. طبرسى، ابومنصور. الاحتجاج. نجف، ۱۹۶۶ م، ج ۱، ص ۱۹۶ و ج ۲، ص ۱۱۰.
6. هاشم معروف الحسنى. دراسات فى الکافى للکلینى و الصحیح للبخارى. بیروت، ۱۳۸۸ه/ ۱۹۶۸م، ص ۱۳۱ – ۱۲۳، ۱۹۴ – ۱۸۴، ۲۰۴ – ۲۰۲، ۲۱۷ – ۲۱۳ و نیز بنگرید به راهنما (اندیکس).
7. م. ابوزهره. الامام الصادق. قاهره، (دارالفکر العربى)، ص ۴۳۸ – ۴۲۹.
8. م. جمال صوفو اوغلو. Si`nin hadis anlayisi = فهم حدیث شیعه، (پایان نامه دکترى، ۱۹۷۷م)، دانشگاه آنکارا، دانشکده الهیات، ص ۱۲۹.
9. -. Hadis Tenkidi Yonuuden el_Kafi Uerine Bir Inceleme= احادیث کتاب الکافى از بُعد تنقیدى: یک بررسى و تحقیق (پایاننامه استادیارى، ۱۹۸۲م)، دانشگاه آنکارا، دانشکده الهیّات، ص ۳۸ – ۳۶، ۶۳ – ۵۶، ۹۷ – ۹۳ و ۹۹.
10. قیس آل قیس. الایرانیون. ج ۳، ص ۹۳ – ۸۲.
11. س. وحید اختر. Early Shiite Imamiyyah Thinkers = نخستین اندیشمندان شیعه امامیه، دهلىنو، ۱۹۸۸ م، ص ۲۰ – ۹.
۱. عبارت گویا نیست؛ لیکن یکى از اهداف شیخ طوسى از نگارش التهذیب حلّ تعارضات و اختلافات موجود در میان اخبار بوده است. (ویراستار)
۲. ۸۳۵_۹۳۵Torkiye Diyanet Vakfi Islam Ansiklopedias )Ankara,۲۰۰۲(: Vol. ۶۲, pp
۳. ۸۴۱Torkiye Diyanet Vakfi Islam Ansiklopedias )Istambul,۱۰۰۲(: Vol. ۴۲, p.
۴. در مورد این مطالب، رجوع شود به: سفینه، شمارههاى ۲، ۱۸، ۱۹، ۲۰ و آثار کنگره بزرگداشت ثقهالاسلام کلینى. (ویراستار)
مترجم: حسین متقی، فتح الله ذوقی
سفینه، ش. ۳۵، ص. ۱۵۳ – ۱۷۲