خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

نقدی بر موضع دیرهنگام ابوالفضل فاتح؛ نوش‌دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

درحالی‎که اهانت روزنامه سعودی الشرق الاوسط به آیت الله سیستانی، خشم و انزجار مردم را برانگیخت، آقای فاتح پس از سه روز سکوت، تنها به موضع‌گیری دوپهلو بسنده کرده است.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت و ثنایی بر او بگفت. فرمود تا جامه از او بر کنند و از ده به در کنند. مسکین برهنه به سرما همی‌رفت. سگان در قفای وی افتادند. خواست تا سنگی بر دارد و سگان را دفع کند، در زمین یخ گرفته بود، عاجز شد. گفت: این چه … مردمانند، سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته! امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید. گفت: ای حکیم! از من چیزی بخواه. گفت: جامه خود می‌خواهم اگر انعام فرمایی. رضینا مِن نوالِکَ بالرَحیلِ (سعدی، گلستان، باب چهارم، حکایت ۱۰)

موضوع از یک کاریکاتور شروع شد؛ جایی که روزنامه سعودی الشرق الاوسط با انتشار کاریکاتوری موهن، به مرجعیت شیعه اهانت کرد. با انتشار این کاریکاتور، فعالان شبکه‌های اجتماعی، شخصیت‌های سیاسی و دینی عراق که دل در گرو مرجعیت داشته و خود را جانفدای نظرات مرجعیت عالی شیعیان عراق می‌دانند، به صراحت کاریکاتور منتشرشده در رزونامه الشرق الاوسط را اهانت به حضرت آیت الله سیستانی «حفظه الله» دانسته و موجی از خشم و انزجار را به راه انداختند. این موضع‌گیری قاطع، الشرق الاوسط را مجبور به عقب‌نشینی کرده تا در توضیحی اعلام کند که این کاریکاتور پیرامون دخالت ایران در عراق بوده و نه توهین به رموز شیعه عراق.

نگارنده این سطور، عصر شنبه در یادداشتی به نقد سکوت معنادار خبرگزاری شفقنا پیرامون خبر اهانت به آیت الله سیستانی پرداخت که خوانندگان را به آن یادداشت ارجاع می‌دهد. از سوی دیگر آقای ابوالفضل فاتح، در نامه‌ای به الشرق الاوسط نسبت به موضع این روزنامه انتقاد کرد. هرچند تاثیر نقد مشفقانه و دلسوزانه خبرگزاری رسا به متولیان خبرگزاری شفقنا در اتخاذ این موضع‌گیری مشهود است (برای مطالعه اینجا کلیک کنید) اما باید گفت که نامه آقای فاتح دارای نکات قابل تاملی از جمله ضعف در موضع‌گیری، استفاده از کلمات دوپهلو، ساختارهای کلامی مبهم و … است که در ادامه بدان‌ها پرداخته می‌شود.

آقای فاتح در ابتدای نامه خود نقد را موهبت الهی دانسته و مسیر انحراف و فساد در جامعه اسلامی را زمانی می‌دانند که باب انتقاد بسته شده و سرکوب و استبداد به جای آن در میان حاکمان رواج یابد. وی در ادامه با اشاره به مسأله کاریکاتور منتشر شده در روزنامه الشرق الاوسط می‌نویسد: «روزنامه الشرق الاوسط اقدام به انتشار مکرر کاریکاتورهای ناهنجار نسبت به رموز شیعیان نموده است. در توضیح آن روزنامه درباره آخرین کاریکاتور آمده است که منظور بزرگان عراق نبوده بلکه ایران است. می پذیریم که منظور بزرگان عراق نبوده است، اما شما به خوبی واقف هستید که لباس سیادت و عمامه از رموز مورد احترام عموم جامعه شیعیان است چه در عراق باشد و چه در ایران و یا هر جای عالم، و نباید اختلافات سیاسی بین کشورها را به نمادهای مورد احترام ملت ها تسری داد.»

در این عبارت چند نکته قابل تامل است:

۱. در وهله نخست تعبیر ناهنجار خود رهزن است. متبادر از کلمه «ناهنجار»، امری خلاف رویه و رفتاری ناپسند است. بی‌شک هرکسی که تصویر کاریکاتور الشرق الاوسط را ببیند، تصویر مشمئز کننده ای در ابتدای امر نسبت به یک روحانی شیعی در ذهنش شکل گرفته و همین امر نیز سبب خشم و غضب بسیاری از شخصیت‌های سیاسی، دینی و فعالان اجتماعی شده است با این حال آقای فاتح ترجیح دادند به جای استفاده از کلمه «موهن» و مانند آن تنها بر عبارت «نابهنجار» بسنده کنند! (برای تکمیل رجوع کنید نکته ۴ و ۵)

۲. نکته تامل‌برانگیز دیگر، پذیرش توجیه روزنامه الشرق الاوسط است. در شرایطی که اکثریت قریب به اتفاق افراد به ویژه شخصیت‌های عراقی، طبق دلالت های نشانه شناختی، این کاریکاتور را اهانتی آشکار به حضرت آیت الله سیستانی «حفظه الله» دانسته و همین امر سبب خشم و انزجار آنان شده است، آقای فاتح از باب «حمل بر صحت»! توجیه روزنامه وابسته به خاندان آل‌سعود را پذیرفته و به جای محکوم کردن قاطع اقدام شنیع روزنامه الشرق الاوسط، ترجیح می‌دهد که از عبارت «می‌پذیریم که منظور بزرگان عراق نبوده‌اند» استفاده کند. آقای فاتح اولا با چه منطق و دلیلی می‌پذیرید که بزرگان ایران بوده‌اند؟ آیا شما اخبار پنهانی دارید که دیگران بی‌خبرند یا آنکه بدون تحقیق و تبیّن، «خبر فاسق» را پذیرفته اید؟ ثانیا اگر هم بزرگان ایران مقصودند، آیا نباید اهانت به بزرگان شیعه ایران را محکوم کنید؟ البته آقای فاتح حتی از این کاریکاتور اهانت به بزرگان شیعه ایران را نیز استنباط نکردند بلکه تنها بر سویه تخریب لباس سیادت تاکید دارند (رجوع شود به نکته بعدی)

۳. در ادامه شیطنت دیگری در کلام آقای فاتح پنهان است. ایشان می‌گوید: «شما به خوبی واقف هستید که لباس سیادت و عمامه از رموز مورد احترام عموم جامعه شیعیان است چه در عراق باشد و چه در ایران و یا هر جای عالم …». شکی نیست که لباس سیادت، از رموز شیعیان است و همگان برای لباس سیادت احترام قائل‌اند اما آیا کاریکاتور موهن الشرق الاوسط تنها اهانت به لباس سیادت و عمامه بود؟ با فرض همراهی با آقای فاتح در اینکه مقصود از این کاریکاتور، بزرگان عراق نبودند، آیا جز این است که روزنامه عربستان سعودی، علمای شیعه ایران را هدف قرار داده؟ آقای فاتح، آیا اهانت آشکار روزنامه الشرق الاوسط تنها به لباس سیادت بود؟ شما اهانت به بزرگان شیعه ایران را از این کاریکاتور نفهمیدید که سخن از لباس سیادت و حرمت آن بر زبان جاری می‌کنید؟

۴. البته مسأله چیز دیگری است. برای پاسخ به این ابهامات باید به ادامه سخن ایشان توجه کرد «نباید اختلافات سیاسی بین کشورها را به نمادهای مورد احترام ملت ها تسری داد.» از فردی مثل آقای فاتح که مسؤول ستاد رسانه‌ای یکی از سران فتنه بوده و پیشتر نیز چنین سخنان فریبنده‌ای را اعلام داشته، انتظاری جز این نیست که چنین اهانت آشکار به بزرگان دینی را در حد یک مسأله سیاسی فروکاهیده و اهانت به بزرگان دین را به نزاع سیاسی سعودی ـ ایرانی مبدّل کند.

۵. ایشان در ادامه می‌گوید: «شاید در برخی از کشورهای غربی شما رفتار رسانه ای یا کاریکاتورهای غیر منتظره ای را ببینید، اما فراموش نشود که آن ها این موارد را توهین نمی دانند و رسانه های وزین آنها هم آنچه را در فرهنگشان توهین است، انجام نمی دهند» تفسیر این عبارت با توجه به نکات قبل چنین است: اولا مقصود رموز شیعه عراق نبودند بلکه نوک هجمه به سمت ایران است، ثانیا مقصود از این کاریکاتور، بزرگان شیعه ایران نیز نبوده (چه اینکه ثقل کلام ایشان مبتنی بر نکته ۲و۳ تنها بر لباس سیادت متمرکز بوده) ثالثا این کاریکاتور در حد یک نزاع سعودی ـ ایرانی است. در نتیجه این کاریکاتور مبتنی بر شرایط کنونی جامعه ایرانی، یک امر «نابهنجار»! (نگاه شود به نکته ۱) است. حال باید دید که از نگاه آقای فاتح، خطاب این کاریکاتور به چه کسانی در جامعه ایران است که این چنین توصیف نابهنجار را در مورد آن به کار می‌برند!

۶. نامه آقای فاتح فارغ از پذیرش نقاط ضعف یا قوّت آن، نوش‌دارویی است پس از مرگ سهراب. آنچه که از آغاز محل نقد نگارنده بوده و همچنان بر آن اصرار می‌ورزد، عدم پوشش خبر اهانت الشرق الاوسط، واکنش‌ها به این خبر، بازتاب این کاریکاتور در میان شخصیت‌های دینی، سیاسی و … است. نامه آقای فاتح سبب نمی‌شود تا از نقدهایی که بر عزیزان خبرگزاری شفقنا وارد شده، چشم‌پوشی کنیم. همچنان اعتقاد نگارنده بر آن است که خبرگزاری شفقنا، خواسته یا ناخواسته در رسالت خبری خود کوتاهی کرده و این نامه نیز با وجود نقاط قابل تامّل، نمی‌تواند اشکالات پیشین را مرتفع سازد.

۷. در بخش پایانی نامه، موضع‌گیری به نسبت شفاف‌تر و صریح‌تری از آقای فاتح مشاهده می‌شود و انتظار بر آن بود که ایشان از آغاز نامه چنین سخن می‌گفتند. نگارنده که خود چندین نوبت، نامه آقای فاتح را من‌البدء الی‌الختم خوانده است، ادبیات دوپهلو و تعابیر فریبنده را در لابه‌لای این نامه دیده و تفاوت جدی در سبک نگارش، میان آغاز نامه با پایان آن مشاهده می‌کند و از این رو، ابهامات خود را در معرض نقد خوانندگان قرار می‌دهد که آنها نیز با بررسی نکات ذکر شده در این یادداشت و مطالعه مجدد نامه آقای فاتح، در مورد این ابهامات قضاوت کنند.

منبع رسا
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.