کتاب استراتژی منجی؛ جنگ جهانی یا صلح جهانی؟ در رویکرد متن محور خود ابتدا ۶ اصل را تبیین می کند که در تحلیل و نقد روایات دفتر سوم این کتاب، از آنها استفاده می شود. در نوشتار قبلی با بیان این ۶ اصل، به بررسی اصل اول یعنی عدالت پرداختیم. در این نوشتار خلاصه ای از اصل دوم یعنی تاثیرپذیری دوره های مرتبط با ظهور از یکدیگر، مورد بررسی قرار می گیرد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، پیشتر کتاب استراتژی منجی همراه با اشارهای خلاصهوار به سرفصلهای آن معرفی شد. (+) تصمیم گرفتیم تا پس از آن خلاصهای از مطالب کتاب تقدیم خوانندگان محترم کنیم. این نوشتار قسمت چهارم این سلسله مطالب است که در اختیار مخاطبان گرانقدر ادیان نیوز قرار میگیرد.
مقدمه
به لحاظ روانشناسی افراد در مواجهه با هر حقیقت[۱] جدید ابتدا به دریافتها و پنداشتهای پیشین خود مراجعه[۲] و مطلب را در چهارچوب کلیشۀ فکری خود تجزیه و تحلیل میکنند. بر این اساس ما هم وقتی با اخبار مهدی، قائم، قیام، جنگ و کشتار، سفیانی، نفس زکیه و … مواجه میشویم، همه را به حساب وقایع آخرالزمان میگذاریم؛ آنگاه درصدد تحلیل و تطبیق این گزارهها با هم برمیآییم که گاه به نتایج بسیار اشتباهی منجر میشود. بنابراین با درنظرگرفتن جوانب مختلف، پالایش روایات مهدوی امری ضروری است؛ خصوصاً زمانی که با روایات خشونتگرایانه مواجه میشویم.
با این مقدمه، کتاب استراتژی منجی؛ جنگ جهانی یا صلح جهانی؟ در رویکرد متن محور خود ابتدا ۶ اصل را تبیین می کند که در تحلیل و نقد روایات دفتر سوم این کتاب، از آنها استفاده می شود. در نوشتار قبلی با بیان این ۶ اصل، به بررسی اصل اول یعنی عدالت پرداختیم. در این نوشتار خلاصه ای از اصل دوم یعنی تاثیرپذیری دوره های مرتبط با ظهور از یکدیگر، مورد بررسی قرار می گیرد.
تأثیرپذیری دورههای مرتبط با ظهور از یکدیگر( اصل دوم)
همانگونه که بیان شد در برخورد با روایات مهدویت، با دو نوع از روایات مواجهیم: روایتهای خشونتگرایانه که در آنها منجی جنگ های قبیله ای و نژادی دارد و چیزی جز شمشیر و مرگ در سایه ظهور او نیست.[۳] و در مقابل، روایاتی که ویژگیهای روشن دنیای بعد از ظهور را بیان میکند؛ ویژگی هایی چون گسترش عدل، برقراری صلح و آرامش و کاهش کینه ها و دشمنی ها.
آنچه نیاز به بررسی و تحلیل دارد این است که از چه مسیری زمین به آن دوران طلایی میرسد. آیا این امر بعد از مواجههای سراسر خشونت بار و ستیزهجویانه خواهد بود؟ آیا زمان ظهور فرصت رحمت و رأفت به سر میآید؟
برای تمرکز بیشتر روی این موضوع لازم است این قرائت خشونتگرایانه را در چهارچوب مفهومی آن ببینیم. طبق این قرائت که گفتمان رایجی است، دنیا در مسیری رو به تاریکی و سراشیبی حرکت میکند. در این مسیر رو به پایین زمانی که جهان از ظلم و جور پر میشود، امر ظهور رخ میدهد. سپس منجی برای استقرار مدینۀ آرمانی خود نبردهایی پیاپی خواهد داشت. این نبردها میتواند دامنهای گسترده و تلفاتی سنگین داشته باشد، زیرا آخرین عرصۀ نبرد حق و باطل است و دیگر جایی برای عفو و اغماض نیست. در نهایت همۀ مخالفان نابود یا مقهور و تسلیم میشوند و پس از آن زمین به صبح سلام خواهد کرد.
در تحلیل این قرائت، درنظرگرفتن دورههای زمانی نزدیک عصر ظهور و فرایند ارتباطی میان آنها ضروری است. این دورهها عبارتاند از:
ارتباط دورههای مرتبط با ظهور با یکدیگر
با درنظرگرفتن بازتاب حوادث و تأثیر آنها بر یکدیگر و توجه به نظریات جامعهشناسان که در کتاب به آنها اشاراتی شده است، باید رخدادهای عصر ظهور را در شبکۀ مفهومی گستردهتری بررسی کرد؛ مسئلهای که بدان کمتر توجه شده است. بر این اساس، نمیتوان رابطۀ علتومعلولی میان سه دورۀ متناظر با ظهور یعنی قبل از ظهور، هنگام ظهور و بعد از آن را ندیده گرفت. این دورهها ارتباط پیچیدهای با هم دارند و حوادث هریک بر دورۀ بعد تأثیرگذار است. در قسمت پیش رو به بخشی از مباحث درباره ارتباط میان دوره قبل از ظهور و بعد از ظهور اشاره می کنیم و در قسمت های بعدی ارتباط دوره ظهور و بعد از آن بررسی می شود. از حاصل این نوع نگاه فرآیندی، در نقد قرائت خشونت گرایانه به عنوان اصلی بهره خواهیم برد.
بررسی ارتباط دورۀ قبل از ظهور با زمان ظهور
قرائتهای مختلفی در ارتباط دوران قبل از ظهور و هنگام ظهور وجود دارد. چنانکه بیان شد طبق یک نگرش، جهان رو به سراشیبی است و پیش از سقوط نهایی منجی میآید. در تحلیل این نگاه، ضروری است که به نظریۀ تکامل تاریخ توجه مختصری بکنیم.
نظریۀ تکامل تاریخ
بسیاری از فیلسوفان تاریخ و جامعهشناسان قائل به حرکت صعودی در تاریخاند؛[۴] یعنی تاریخ و محور اصلی آن که انسان است رو به جلو حرکت میکند. همانطور که فرد رشد میکند، اجتماع نیز رشد و تکامل دارد. البته منظور این نیست که تاریخ مثل قافلهای دائم جلو میرود، بلکه چون عاملش انسان است، گاهی منحرف میشود؛ از حرکت میایستد؛ یا به عقب برمیگردد؛ ولی در نهایت حرکتش تکاملی است.[۵] نسخ ادیان و تشریع دین جدید را میتوان یکی از دلایلی دانست که بر نظریۀ تکامل صحه میگذارد.
برخی محققان از جمله رزلینگ حرکت به سمت وضع بهتر را با ارائۀ آمارها بیان کردهاند.[۶] بخشی از آمارها و توضیحات رزلینگ از جمله ده خطای شناختی که باعث شده بسیاری از ما دنیا را تلخ تر از آنچه هست ببینیم، در صفحه ۴۵ کتاب آمده است.
از نظریۀ تکامل و بحث آغازین میتوان در ارتباط دورههای یادشده یعنی قبل از ظهور و زمان ظهور بهره برد:
الف. طبق نظریات جامعهشناسان میان حوادث اجتماعی ارتباطات تنگاتنگی وجود دارد و وقایع را بدون در نظر گرفتن بسترها و لایههای پیشین نمیتوان تحلیل کرد؛
ب. نظریۀ تکامل موردقبول عموم اندیشمندان است و روندی رو به رشد را در حیات انسانی تأیید میکند. بر این اساس دنیایی رو به سقوط و سراشیبی نمیتواند دچار دگردیسی ناگهانی شود و دنیای خوش بعد از ظهور را رقم بزند.
آیا ظهور منجی ضروری است؟
ممکن است این سؤال در ذهن خواننده پیش بیاید که در پرتو تحلیل ارائهشده چه نیازی به ظهور منجی است، زیرا طبق آنچه گفتید بشر در مسیر کمالیاش روزی به دنیای آرمانی خود خواهد رسید. پاسخ به این سوال در صفحات ۴۷ و ۴۸ کتاب آمده است. در اینجا به بیان مختصری از یکی از دلایل آن می پردازیم.
در حرکت تکاملی نگاهی کلان به تاریخ رو به رشد بشر مطرح است، ولی ردپای ظلمهای بسیاری که هرروزه توسط انسان بر دفتر زمین به جا میماند قابلانکار نیست. نظریۀ تکامل به معنای پیشرفت و ترقی همهجانبه یا حرکت همیشگی نیست و روشن است بشر با آنچه باید باشد فاصلۀ زیادی دارد. حرکت تکاملی با حرکت ایدهآل متفاوت است و این حرکت به خودی خود منجر به حیات آرمانی نخواهد شد.
آیا حدیث «ملئت ظلماً و جوراً» بیانگر سیر نزولی است؟
اما سوال مهم دیگری که مطرح است درباره حدیث مشهور «یملأ الأرض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً» [۷] است. مگر این حدیث به سیر نزولی و نیز حداکثری شدن بدکاران در دنیای پیش از ظهور اشاره ندارد؟ خیر؛ تحلیل های یاد شده روی این حدیث نشان می دهد که:
بحث به اینجا خاتمه پیدا نمی کند و حالا با سوال دیگری مواجه می شویم و آن اینکه اگر این روایت بیانگر شرط ظهور نیست، پس شرط ظهور چیست؟ در بحث بعدی به این سوال پاسخ خواهیم داد.
پانوشت:
[۱]. Fact.
[۲]. هوور، روانشناسی تحلیل اطلاعات، ص ۱۱-۱۳..
[۳]. نک. روایات دفتر سوم.
[۴]. برای مطالعۀ بیشتر نک. استنفورد، درآمدی بر تاریخ پژوهی، ص ۱-۵، مقدمۀ مترجم؛ مفتخری، مبانی علم تاریخ، ص ۲۱-۳۱.
[۵]. مطهری، مجموعه آثار، ج ۱۵، ص ۲۱۱-۲۱۲.
[۶]. هانس رزلینگ (Hans Rosling) پزشک سوئدی و از بنیانگذاران سازمان پزشکان بدون مرز.
[۷]. ابنبابویه، الامامه و التبصره من الحیره، ص ۱۲۰.