مقاله حاضر ضمن ارائه راهکارهای تحقق ازدواج آسان در پی بیان اهمیت ازدواج، مشکلات تجرد، ازدواج از دیدگاه اسلام و بررسی مسائل و موانع ازدواج است.
ردنا (ادیان نیوز) – ازدواج نخستین سنگ بنای تشکیل خانواده و جامعه و اجتماع است و میزان اندیشه و تدبر در آن بر پیشرفت، انحطاط، صعود یا سقوط جامعه تأثیرگذار است. از این رو اسلام به عنوان یک مکتب آسمانی ازدواج را نه تنها امری محبوب و مقدس دانسته، بلکه جوانان را بدان توصیه کرده است. ازدواج عاملی برای نجات از آلودگی و تنهایی و سببی برای بقای نسل است که خودداری از آن همیشه سبب بیتعادلی، نابهنجاری رفتاری، فساد شخصیت و حتی بیماری جسمی میگردد. از نظر اسلام بهترین و بالاترین نعمت برای هر زن و مردی تشکیل خانواده است.
مقاله حاضر در پی بیان اهمیت ازدواج و مشکلات تجرد و بررسی مسائلی مانند معیارهای انتخاب همسر، سن مناسب ازدواج و مشکلات افزایش سن ازدواج از دیدگاه اسلام است. در این مقاله سعی بر آن است که راهکارهای تحقق ازدواج آسان نشان داده شود.
اهمیت ازدواج در اسلام
ازدواج مهم ترین و بزرگترین حادثه زندگی انسان است. دست آفرینش زن و مرد را نوعی آفریده که از طریق این پیوند آسمانی اضطراب و ناآرامی آنان به سکونت و آرامش تبدیل می گردد. با توجه به نقش بسیار سازنده ازدواج در زندگی فردی و اجتماعی، در دین مبین اسلام سفارشهای فراوانی بر ازدواج شده است که همگی بر اهمیت و آثار ارزنده آن دلالت دارد. رسول خدا(ص) فرمود: «هیچ بنایی در اسلام محبوب تراز ازدواج، نزد خداوند بنا نشده است».
در قرآن مجید سه آیه در اهمیت ازدواج آمده و همگان را به آن تشویق و دعوت کرده است:
«مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح را اگر فقیر و تنگدست باشند. خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است».
«و از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد. در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند».
«و اگر می ترسید که به هنگام ازدواج با دختران یتیم عدالت را رعایت نکنید از ازدواج با آنان چشم پوشی کنید و با زنان پاک دیگر ازدواج کنید دو یا سه یا چهار هسمر و اگر می ترسید عدالت را درباره همسران متعدد رعایت نکنید تنها یک همسر بگیرید و یا از زنانی که مالک آنها یید، استفاده کنید. این کار از ظلم و ستم بهتر جلوگیری می کند».
علاوه بر این آیات، روایات بسیاری در این زمینه وجود دارد؛ چنانکه از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «هر کس ازدواج کند به درستی که از نصف دینش پاسداری کرده است».
در منابع اسلامی ملاک هایی برای انتخاب همسر بیان شده است. برخی از این ملاک ها عبارتاند از:
* داشتن ایمان، تقوا و حسن خلق؛ ایمان و تقوا ملاک اصلی انتخاب همسر است. در سایه ایمان و تقوا بسیاری از مشکلات حل میشود و طرفین میتوانند زمینه را برای داشتن زندگی مناسب، آنچنان که دین مقدس اسلام فرموده، فراهم کنند. در پرتوی ایمان و تقوا زوجها میتوانند فرزندان خوب و شایستهای تربیت نموده، تحویل جامعه دهند.
* خوب و شایسته بودن؛ این ملاک شامل موارد ذیل است: آماده بودن برای پرورش فرزندان متعدد، مهربان بودن، رعایت عفت و پاکدامنی، فروتن بودن نزد شوهر، آراستگی برای شوهر، حفظ حریم در ارتباط با نامحرم، تمکین و حرف شنوی از شوهر.
* اصالت خانوادگی؛ اسلام تأکید دارد که درباره سابقه خانوادگی همسر تحقیق لازم به عمل آید و نیز تا حد امکان همسر از خانواده ای پاک و عفیف انتخاب گردد. اصالت خانوادگی در نحوه زندگی جدید و در نسل بعد تأثیر دارد.
* توجه به شأن؛ ازدواج با افراد همکفو و همشأن باعث توافق بیشتر در زندگی می شود. کفویت بیشتر در مسئله ایمان و اعتقاد اهمیت دارد.
* سلامت جسم و روان؛ عدم سلامت مانع از ازدواج نیست؛ ولی در تداوم زندگی مشترک اثر منفی دارد. سلامت فکر و اندیشه بر سلامت رفتار و اعتدال در برخوردها اثر دارد.
رسول خدا(ص) فرمود: «کسی که با زنی فقط به دلیل جمالش ازدواج کند، خوشایند خود را از او نبیند، و کسی که با زنی برای مالش ازدواج کند، خدا او را با همان مال واگذارد (و لطف و رحمت خود را باز می گیرد) بر شما باد به زنی که دین داشته باشد (با او ازدواج کنید)».
امام صادق(ع) فرمود: «مردی که با زنی به خاطر مال یا جمالش ازدواج کند، به همان هدف واگذار می شود (رحمت خدا از او گرفته می شود)، و اگر به خاطر دین زن با وی ازدواج کند، خداوند مال و جمال روزی او کند (اگر در پی زنی متدین باشد به مال و جمال هم می رسد)».
موفقیت خانواده زمانی حاصل می شود که انتخاب همسر از روی بینش و آگاهی و با معیارهای سنجیده و درست صورت گیرد؛ زیرا اگر تنها ارزشهای این دنیا و امور مادی و ظاهری ملاک تصمیم و انتخاب باشد دیگر وفاداری و ایثار و عاطفه جایی ندارد. در این صورت افراد به جای انتخاب و درخواست همسر یک تجارتخانه را درخواست دارند که انواع امور مادی را در آن طلب می کنند.
تجربه نشان داده است افرادی که اصول مهم اخلاقی و اصالتی همسر آینده خود را مورد توجه قرار نداده یا به آن بی-توجهی کرده و تصور کردهاند در آینده او را با خود همراه و تربیت خواهند کرد، به طور مسلم و قطعی در زندگی زناشویی با خطر ازهمپاشیدگی روبهرو شده اند.
توجه داشته باشید کسی را که به همسری انتخاب می کنید باید از نظر سطح تحصیلات و میزان رشد فکری با او تناسب داشته باشید تا افق های فکری شما، به هم نزدیکتر باشد؛ زیرا توقعات بی جا، بلند پروازیها، جهالت ها و عادات نادرست از همان ابتدای زندگی تیشه به ریشه بنیان خانواده زده، دل های شما را از هم درو و نسبت به هم سرد و بی-فروغ می کند. در این حالت با اولین وزش باد حوادث چراغ زندگی به خاموش می گراید.
آنچه در یک خانواده اهمیت اساسی دارد این است که هر یک از طرفین حدود و مرز وظایف خود را شناخته، نسبت به حقوق طرف مقابل احترام گذارده، از تجاوز به حریم زوج یا زوجه خودداری کنند. زوجها باید ، با توجه به ویژگی های جسمی و روانی، با تقسیم وظایف اداره خانه را سرعت بخشیده، با بهره گیری از توانایی های بالقوه یکدیگر نسبت به ایجاد محیط سالم که در آن فرزندان با نشاط تربیت شوند، تلاش نمایند.
تردیدی نیست که اساس خانواده بر تفاهم، یکدلی و یکرنگی و همکاری استوار است. این همکاری با توجه به موقعیت خانواده ها می تواند در صور گوناگون بروز کند. اگر زن و مرد نسبت به یکدیگر قدرشناس و سپاسگزار باشند، از بسیاری اختلافات جلوگیری می کنند؛ زیرا در یک جو صمیمانه هر یک از زوجین می تواند از امتیازات و سرمایه های فطری متقابل حداکثر استفاده را به عمل آورده، در رشد و کمال خود از آن سود جوید. زنان و شوهران به علت ارتباط دائمی، نزدیک و صمیمانه از هر کس دیگری بهتر می توانند یکدیگر را در شناخت و اصلاح نقاط ضعف یاری کنند و از خطا و انحراف باز دارند. قرآن می فرماید: «هُنَّ لباس لکم و انتم لباس لهُنَّ»؛ یعنی زن و شوهر نسبت به هم همانند لباس هستند که زینت، سلامت و آسایش را تأمین می کنند. این آیه شریفه در مورد نقش تربیتی زوجین نسبت به یکدیگر اشاره میکند که زوجها باعث سلامتی و آسایش یکدیگر خواهند شد. یک اصل اساسی و مسلم در زندگی زناشویی حس اعتماد طرفین و روابط صمیمانه آنان است. هر یک از طرفین پس از پیدایش پیوند قلبی، باید در تمام مراحل زندگی تلاش کنند تا این رضایت قلبی حفظ شود؛ زیرا در مواردی که رضایت قلبی و حس اعتماد تأمین نشود، دانه های رنجش و کدورت در زندگی ریشه میدواند و درخت بی توجهی و ناسپاسی رشد و نمود می کند. زوجین باید با اولین علائم عدم رضایت صمیمانه در کنار هم بنشینند و مسائلی که موجب دلسردی طرفین می گردد را گوشزد نمایند و اجازه ندهند که تخم رنجش ریشه بداوند و میوه تلخ خشونت کام آنها را زهرآگین سازد. هر کدام از زوجین در این راه اقدام کنند، در حقیقت برنده اصلی خواهند بود. متأسفانه در چنین حالتی شیطان و دیو خودخواهی سر برآورده و راه را بر عقل و منطق سد می کند. انسان تیزبین و عاقل با زدن دست رد بر سینه جاهطلبی و خودگرایی موجب می شود تا فرشته صلح و دوستی به خانه وارد شود.
عشق او باز اندر آوردم به بند
کوشش بسیار نامد سودمند
عشق، دریای کرانه ناپدید
کی توان کردن شنا ای هوشمند
عشق را خواهی که تا پایان بری
بس که پسندید باید ناپسند
زشت باید دید و انگارید خوب
زهر باید خورد و انگارید قند
توسنی کردم ندانستم همی
کز کشیدن تنگ تر گردد کمند
عشق به زندگی، زناشویی، فرزند و کاشانه نیاز به ازخودگذشتگی دارد. چه بسا چیزهایی که باب میل و اراده ما نیست روی دهد؛ در این حالت باید با علاقه به کاشانه و زناشویی تحمل کرد تا روی خوش زندگی به ما لبخند زند.
فلسفه و هدف ازدواج در اسلام
ازدواج مورد تأکید اسلام است و از سنن انبیای الاهی(علیهم السلام) معرفی شده. جوانی که به این فریضه تن دهد، همگام با آفرینش رفتار کرده و سعادتمند خواهد بود.
ازدواج از نظر اسلام پیمان مقدسی است که برقراری آن براساس مقررات، آداب، سنن و قوانین خاصی صورت میگیرد. ازدواج قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهد متقابل به منظور تشکیل زندگی مشترک است که در سایه آن زوج در مسیر معین و شناخته شدهای از زندگی قرار میگیرند. هدف از ازدواج هم برای مرد هم برای زن، دادن پاسخ مثبت به سنت الاهی و بقای نسل است. فلسفه خلقت زن و مرد (زوجیت) تولیدمثل است؛ همانگونه که زوجیت در سایر حیوانات و حتی گیاهان نیز وجود دارد. فلسفه ازدواج بر اساس این دو مبنا ملاک دین و نجابت است. هدف از ازدواج و تولید نسل مقدس است و هیچ یک از مادیات ملاکی برای آن به حساب نمیآید.
الف) تکامل
هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش می کنند. جوان در پی رسیدن به استقلال فکری است و برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق پیدا میکند و با گزینش همسری مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می کند. شهید مطهری می فرماید:
«تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقه مند شدن به سرنوشت دیگران. یکی از علل اینکه در اسلام ازدواج یک امر مقدس و عبادت تلقی شده همین است. ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فرد و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است. در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پختگی ایجاد می شود».
ب) آرامش
مهم ترین نیازی که بر اثر ازدواج تأمین می شود نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگی است. این نیاز، که در سرشت آدمی ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ازدواج می فرماید: «از آیات و نشانه های خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار دادیم تا در کنار آنان آرامش یابید». بنابراین همسر موجب آرامش و امنیت خاطر و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد شده است.
ج) تولید مثل و بقای نسل
یکی از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقای نسل است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیت شمرد؛ زیرا هدف آفرینش جهان پرورش و تکامل انسان است. تولید و پرورش انسانهای خداپرست، موحد، نیکوکار و صالح مطلوب خدای جهانآفرین است.
سن ازدواج در ایران
سن قانونی ازدواج در ایران سیزده سال برای دختران و پانزده سال برای پسران است. در آمار مربوط به سال ۱۳۹۱ در ایران بیشترین ازدواجها برای پسران بین ۲۰ تا ۲۴ سال و برای دختران بین ۱۵ تا ۱۹ سال انجام شده است. آمارها و شاخص های متعددی از موفق تر بودن ازدواج های صورت گرفته در سنین ۲۰ تا ۲۴ سالگی حکایت دارند. براساس آمارهای بهدست آمده، بهترین ازدواج ها در بین سنین ۲۰ تا ۲۴ رخ می دهد و با بالا رفتن سن ازدواج تعداد طلاق در زنان از ۶.۵ به ۲۲ درصد و در مردان از ۶.۵ به ۳۲ درصد افزایش یافته است. آمار و ارقام همچنین بیانگر این است که ازدواج زنان و مردان در ایران در گستره سنی ۱۲ تا ۳۵ سال برای زنان و ۱۵ تا ۴۰ سال برای مردان در نوسان است. جمعیت مجردان قطعی، که بین ۳۰ تا ۶۵ سال را شامل می شود، یک میلیون و ۲۲۰ هزار نفر است. بر اساس سرشماری سال ۸۵، کل جمعیت هرگز ازدواج نکرده در ایران ۲۳ میلیون نفر است.
راهحل مشکل تجرد قطعی دختران در ایران این است که همسنگزینی همسری رخ دهد؛ چراکه اگر تعداد پسران در سن ازدواج را با دختران در آستانه ازدواج با فاصله سنی دو یا سه سال در نظر بگیریم، تعداد دخترهایی که مجرد باقی می مانند کمتر خواهد شد. در سال ۹۰ میانگین سن ازدواج در مردان حدود ۲۶ تا ۲۷ سال و میانگین سن ازدواج در زنان ۲۳ تا ۲۴ سال بوده است که در سال ۹۲ این آمار در مردان بن ۲۷ تا ۲۸ سال و در زنان به ۲۱ تا ۲۳ رسیده است. براساس یافته های مرکز آمار ایران، میانگین سن در اولین ازدواج برای مردان از ۲۱ تا ۲۴ سال در سال ۱۳۵۵ به ۲۶ تا ۲۷ سال و برای زنان از ۱۷ تا ۱۹ سال به ۲۳ تا ۲۴ سال در سال ۱۳۹۰ رسیده است.
آمارها و نماگرهای مربوط به وضعیت مردان و زنان برای ارزیابی اثرات سیاست ها و برنامه های مورد استفاده در جهت کاهش شکاف بین مردان و زنان ضروری است و به عنوان یک ابزار مهم برای تحلیل های جنسیتی به شمار می رود. پژوهشکده آمار با توجه به رسالت خود در زمینه اجرای طرح های پژوهشی مورد نیاز نظام آماری کشور طرحی را منتشر کرده است. این طرح مطالعاتی آمارهای جنسیتی در اران را در زمینه های جمعیت، وضع زناشویی، تحصیلات، نیروی کار، سرپرست خانوار با محوریت نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰ مورد بررسی مقایسه ای قرار داده است که عمده نتایج حاصل شده از این مطالعه به شرح زیر است:
«جمعیت کشور طی ۵۵ سال اخیر همواره در حال افزایش بوده، به گونه ای که از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰ جمعیت کشور ۳.۹۶ برابر شده است. در سال ۱۳۹۰ بیش از نیمی از جمعیت کشور، یعنی ۵۰.۴۴ درصد را مردان و الباقی را زنان تشکیل داده اند. میانگین سن ازدواج در اولین ازدواج برای مردان از ۲۱ تا ۲۴ سال در سال ۱۳۵۵ به ۲۶ تا ۲۷ سال در سال ۱۳۹۰ و برای زنان از ۱۷ تا ۱۹ سال به ۲۳ تا ۲۴ سالگی طی این دوره رسیده است».
سن مناسب ازدواج از دیدگاه اسلام و روانشناسی
در تعیین سن ازدواج دختران و پسران دو دیدگاه اصلی وجود دارد؛ یکی دیدگاه دینی و دیگری دیدگاه روانشناختی که به گونهای مکمل یکدیگرند.
الف) دیدگاه اسلام
در اسلام سن معینی برای ازدواج مطرح نشده است؛ ولی از واژگانی چون بلوغ، بلوغ حلم، بلوغ نکاح، و بلوغ اشد میتوان به نحوی سن ازدواج را بهدست آورد. در برخی روایات به سن خاصی اشاره شده است، مانند روایتی از امام باقر(ع) که فرمودند: «دختر وقتی به سن نه سالگی میرسد از یتیمی بیرون میآید و میتواند ازدواج کند». برخی روایات بدون اشاره به سن خاصی، جوانان را در آغاز جوانی به ازدواج ترغیب میکنند. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «از سعادت مرد آن است که دخترش در خانهاش عادت ماهیانه نشود». این سخن کنایه از زود ازدواج کردن است و باید توجه داشت که این روایات بیشتر ناظر به تعیین سن ازدواج دختران است.
یکی از راههای تعیین سن ازدواج پسران مراجعه به سیره عملی ائمه اطهار است. شواهد تاریخی نشان میدهد که امامان در سنین قبل از ۲۰ سالگی ازدواج میکردند؛ امام سجاد(ع) حدود ۱۸ سالگی ازدواج کردند و با توجه به اینکه امام کاظم در سال ۱۲۸ قمری و امام رضا در سال ۱۴۸ دیده به جهان گشودند، پس امام کاظم قبل از ۲۰ سالگی ازدواج کردهاند.
بنابراین بر اساس آیات، روایات و سیره معصومین(علیهم السلام) می توان سن مناسب ازدواج برای دختران را بعد از نه سالگی و سن ازدواج برای پسران را حدود بیست سالگی بیان کرد. باید به این نکته توجه داشت که ملاکهای دیگری نیز در تعیین زمان مناسب ازدواج وجود دارد که بر اساس آنها معیار سنی نیز تغییر می یابد. یکی از اصلی ترین معیارهای تعیین سن ازدواج رسیدن به حد رشد است که خود ابعاد مختلفی دارد. از نظر فقه امامیه برای ازدواج تنها رسیدن به سن بلوغ کافی نیست. بلکه علاوه بر آن، دختر و پسر باید رشید هم باشند؛ یعنی بتوانند مصلحت خود را تشخیص داده، از روی استقلال، اراده و اختیار پیمان ازدواج ببندند. شهید مطهری معتقد است: «برای ازدواج علاوه بر بلوغ و علاوه بر عقل، رشد لازم است. منظور تنها رشد جسمانی نیست، منظور این است که رشد فکری و روحی داشته باشند؛ یعنی بفهمند که ازدواج یعنی چه؟ تشکیل کانون خانوادگی یعنی چه؟ رشد به معنای یاد شده کاملاً یک امر اکتسابی و قابل یادگیری است. والدین، اطرافیان و فرهنگ جامعه میتوانند نقش اساسی در شکلگیری و تحصیل آن داشته باشند».
ب) از دیدگاه روان شناسی
سن ازدواج از دو نظر دارای اهمیت است؛ از نظر روانی و از نظرفیزیولوژیکی. انسان در فرآیند رشد از نظر روانی در سنین مختلف ویژگی های متفاوتی دارد. روان شناسی کودک از روانشناسی نوجوان، جوان و پیر متفاوت است و خصوصیات روانی یک نوجوان با ویژگی های روانی یک فرد سالخورده در بیشتر زمینه ها قابل مقایسه نیست. بنابراین ازدواج یک مرد پنجاه ساله با یک دختر هجده ساله به دلیل تفاوت فاز روانی به سعادت و خوشبختی نمی انجامد. دیر یا زود به علت عدم ارضای نیازهای روانی، عروس جوان با دلمردگی به انتظار مرگ شوهر کهنسال خود روز شماری می-نماید، یا خواهان طلاق می شود. از سوی دیگر مرد کهنسال برای ارضای نیازهای همسر جوانش مجبور به تظاهر به جوانی و رفتارهای نامناسب با سن خود می شود، در نتیجه او نیز از مسیر طبیعی زندگی خارج و از نظر اجتماعی زبانزد خاص و عام می شود. در مجالس و محافل ممکن است همسرش را با فرزندش اشتباه بگیرند و همهجا مجبور است وضعیت خود را توجیه کند. او برای کسب رضایت همسرش چنانچه ثروتمند باشد به خریدن جواهرات، لباسهای گرانقیمت، خانه و خودرو توسل می جوید و چنانچه عالم باشد کتاب ها و آثار خود را به او تقدیم می کند؛ ولی هیچیک از اینها زن را ارضا نمی کند. عکس این حالت، یعنی ازدواج زن پیر با مرد جوان، نیز همین وضع را خواهد داشت.
سن ازدواج در شرایط جغرافیایی و اقلیمی مختلف متفاوت است. معمولاً در مناطق گرم سن بلوغ و ازدواج پایین تر و در مناطق سرد و کوهستانی بالاتر است. از آنجا که اسلام دین جهانشمولی است، حداقل سن تکلیف برای تمام مناطق اعم از سرد و گرم مشخص شده؛ یعنی در مناطقی دختر در نه سالگی بالغ است؛ ولی این بدان معنا نیست که دختر نه ساله باید حتماً ازدواج کند. ازدواج زمانی واجب است که شرایط آن از نظر فیزیولوژیکی، روانی، فرهنگی و اقتصادی فراهم باشد و چنانچه انجام نگیرد فرد به گناه بیفتد. در ایران به طور معمول اکثر دختران بین ۱۸ تا ۲۵ سال ازدواج می کنند. پسرها نیز در روستاها در سنین پایین تر و شهرها بین ۲۵ تا ۳۰ سال و گاه تا ۳۵ سالگی ازدواج می کنند. تفاوت سن دختر و پسر وابسته به موقعیت جغرافیایی و عوامل فرهنگی است و مهم این است که بین سن زوجین تناسب منطقی و معمولی وجود داشته باشد.
بررسی سن ازدواج جوانان ایرانی در چند دهه اخیر، روندی صعودی را نشان می دهد. سن ازدواج در سال ۱۳۵۴ حدود ۲۵ سالگی بود و پس از چند دهه افزایش در سالهای اخیر برای پسران به ۲۸ و دختران به ۲۴ رسیده است. این اعداد و ارقام از بالا بودن نامعقول سن تأهل خبر می دهد که از جنبه های مختلف و به صورت پردامنه به آسیب زایی در جامعه عرفپسند و هنجارطلب ما می پردازد.
قرآن کریم بلوغ را رأس ازدواج می داند و از آن با تعبیر بلوغ نکاح یاد می کند. روایات ائمه و تفاسیر مختلف نیز بر همین موضوع صحه می گذارند؛ به طوری که شیخ طوسی سن ازدواج را سن توانایی جنسی و رغبت به تأهل می داند؛ یعنی سن ازدواج، سن تمایل است. نیز از روایات چنین برمی آید که اگر ترک ازدواج موجب گناه شود، ازدواج واجب می شود.
افزایش امنیت درونی، بازیابی شخصیتی و حتی رفع برخی مشکلات ذهنی و روانی ارزش هایی هستند که در کنار بلوغ فردی و اجتماعی، افزایش مهارت، انگیزه و تولید ثروت می توان آنها را جزو پیامدهای ازدواج بهموقع دانست. ازدواج و تشکیل خانواده انگیزهای قدرتمند برای زوجین ایجاد می کند تا به جنگ سختی های زندگی بروند و از آسیب های گوناگونی که در زندگی در کمین آنهاست، مصون بمانند. از این دیدگاه پاسخگویی به نیازهای عاطفی بزرگترین دستاورد ازدواج است که به سلامت شخصیتی فرد می انجامد. وجود شریک و همدمی قابلاعتماد، تنهایی انسان را پر می کند و در حل مشکلات فردی و اجتماعی هر یک از زوجین از بروز ناهنجاری های رفتاری می کاهد. تجربه های اجتماعی نیز نشان می دهد ازدواج به موقع، به زایش نهاد خانواده و اقتدار آن در جامعه می انجامد و سطح آسیب های ناشی از احساس تنهایی و پوچی، که از مشخصه های جهان معاصر است، را به کمترین حد ممکن می رساند. اوج این تجربه اجتماعی را می توان در رابطه معنادار افزایش سن ازدواج و بالا رفتن میزان خودکشی یا میل به آن دانست.
سن ازدواج در اغلب کشورهای در حال توسعه روندی صعودی دارد و آمارها نشان می دهد در چند دهه اخیر به طور مرتب با نوسانات جزئی افزایش یافته است. بخشی از این افزایش به دیدگاه های فرهنگی بازمی گردد که واکنشی در برابر الگوی توسعه در جوامع است. نتایج یک نظرسنجی در تهران نشان می دهد که پسران، سنین بالای ۲۶ سال و دختران ۲۱ تا ۲۵ سال را سن ایدهآل ازدواج میدانند. سن مطلوب ازدواج برای اقشار کمسواد و بی سواد که الگوهای توسعه تأثیرپذیری کمتری دارند، دو تا سه سال پایین تر است. البته مشکلات اقتصادی علاوه بر ناتوان ساختن بخش بزرگی از جمعیت جوان برای تشکیل خانواده، به تدریج از مطلوبیت ازدواج و تأهل می کاهد و نوعی مقاومت منفی در برابر این جریان طبیعی زندگی پدید می آورد.
با ازدواج نیمی از دین انسان از شر شیطان حفظ می شود و انسان با بهره مندی از این امنیت می تواند به حفظ نیم دیگر خود بیاندیشد. ازدواج فقط نیاز جوانان نیست، بلکه به طور کلی نیاز اجتماع نیز هست. اگر یک جامعه بخواهد امنیت و سلامت خود را حفظ کند باید سنت ازدواج در آن برقرار شود تا هر فردی به آرامش برسد. تحقیقات نشان داده است جامعه که در آن افراد مجرد زیاد باشد با مشکلات فرهنگی و اخلاقی بسیار روبه رو می شود. همچنین مسئولیت پذیری، پرهیز از خودکامگی، آسایش روانی، گسترش روابط انسانی و به تبع آن تجربه اندوزی و ایجاد دوستی های ارزشمند از دیگر فضائل ازدواج است.
عوامل افزایش سن ازدواج
عواملی که در بالا رفتن سن ازدواج مؤثر بوده است عبارت است از: پایین بودن وضعیت اقتصادی، بالا رفتن سطح تحصیلات، تفاوت های فرهنگی و قومی، کوتاهی مسئولان در امر ازدواج. در ارتباط با دلایل افزایش سن ازدواج در میان پسران عواملی را می توان بیان کرد: بیکاری، نداشتن ثبات شغلی، نداشتن توان مالی کافی، نیافتن فرد مناسب برای ازدواج.
درباره دختران می توان به موارد ذیل اشاره کرد: بیکاری خواستگاران، پیدا نکردن فرد مناسب، آزاد نبودن در انتخاب همسر، نبود حس مسئولیتپذیری در پسران، خواسته های بیش از اندازه، در اولویت قرار گرفت کار و تحصیل.
همچنین تشریفات و پیرایه های عریض و طویل، مهریه سنگین، مشکل پسندی به بهانه های مختلف، مسئله فقر، آزادی غلط، گریز از مسئولیت سرپرستی خانواده، عذر ادامه تحصیل، تأخیر ازدواج به بهانه های واهی، مشکل عدم توافق پدر و مادر، مشکل مسکن و ترس از بچه دار شدن از دلایل تأخیر در ازدواج است.
راهکارهای ازدواج آسان
جوان به سن معینی که رسید میل به ازدواج و انتخاب همسر دارد و هر چه خانواده ها، فرزندانشان را بهتر درک کنند و با آنان دوستی باشند، آرامش و اعتمادبهنفس در فرزندانشان بیشتر می شود. در این حال نوجوانان در سایه بهره وری از آرامش و اعتماد بهدست آمده و با برخورداری از بهداشت روانی مناسب، توانایی خواهند داشت که به سادگی از این مرحله حساس بگذرند و به زندگی پر تلاش خود بپردازند. در ازدواج نباید سهل انگاری کرد، همانطور که سخت گیری بیشازاندازه هم ممکن است دختر یا پسر را از ازدواج منصرف سازد و موجب به تأخیر افتادن زندگی مشترک گردد. سختگیری ممکن است باعث شود فرد تا پایان عمر تنها زندگی کند.
ازدواج و نکاح حلقه اتصال و پیوند دو خانواده، دو قیبله و به تعبیری پیوند دو درخت است که میوه و ثمره ای نیکو از آن حاصل میشود و تجرد زندگی در تاریکی مطلقی است که راهی جز کندن گوری و خوابیدن در آن و خیرگی و کم رنگ شدن مهتاب برای رسیدن به ظلمات مطلق ندارد.
راهکارهایی برای کاهش سن ازدواج پیشنهاد می شود: فرهنگ سازی برای ازدواج ساده، برپایی کلاس های آموزشی درباره ضرورت ازدواج برای فرد و نظام اخلاقی و هنجاری اجتماع، فراهم شدن امکانات ضروری زندگی زوجین توسط نهادهای دولتی، حمایت های متنوع بیمه ای و مالی از جوان های در آستانه ازدواج، قرارگیری متأهلان در اولویت برخی خدماتی اجتماعی و شغلی، ساخت مسکن ارزان قیمت و واگذاری به زوجین جوان و… نقش خانواده و دولت در این حوزه و تشویق جوانان به ازدواج بهموقع بسیار مهم است. تربیت و حمایت خانوادگی باید ازدواج ساده را تشویق کند و زمینه را برای تشکیل خانواده فراهم کند. دولت نیز باید به این انگیزه درونی شده پاسخ دهد و با ایجاد بسترهای اجتماعی و اقتصادی مناسب، جوانان را حمایت کند. سیاست گذاری فرهنگی جامعه باید به گونه ای باشد که رشد متناسب فرد را در زمینه های جسمی، عاطفی، عقلی و اقتصادی رقم بزند.
عدم سخت گیری در ازدواج از نظر رعایت آداب و رسوم، تعیین مهریه زیاد و…؛
حذف معیارهای غیرعقلانی و چشموهم چشمی ها در عرصه ازدواج؛
ایجاد مؤسسات دولتی و مردمی برای حمایت همهجانبه از مسئله ازدواج؛
دادن حق انتخاب همسر به فرزندان با نظارت والدین؛
با توجه به اولویت داشتن عوامل اقتصادی در امر آسان سازی ازدواج پیشنهاد میشود با فعال سازی بستر کار و اشتغال، زمینه ازدواج آسان فراهم گردد؛
مسئولان تسهیلات لازم برای برقراری ازدواج آسان را فراهم کنند؛
با توجه به نقش عوامل فردی و شخصی پیشنهاد میشود، خانواده ها و نظام آموزش و پرورش با تغییرات لازم در شیوه-های تربیتی نوجوانان و جوانان نسبت به سالم سازی آنان و آموزش مهارت های زندگی مورد نیاز اهتمام ورزند و نسلی رشدیافته و توانمند تحویل جامعه دهند؛
با تغییرات لازم در هنجارها و الگوهای عمل اجتماعی شرایط برگزاری ازدواج آسان فراهم گردد؛ زیرا اگر جوانان شاغل باشند خودبهخود دارای درآمد بوده و می توانند برای ازدواج اقدام کنند؛
موانع فرهنگی در زمینه ازدواج آسان مرتفع و بستر فرهنگی شکل گیری ازدواج های آسان مهیا شود؛
توجه به معیارهای اسلامی همچون معنویت، عقلانیت، عفت و اخلاق به جای مهریه زیاد، زیبایی، ثروت.
ازدواج در دین اسلام آسان است و این ما هستیم که در طول سال ها با افزودن پیرایه و تشریفاتِ دستوپاگیر موانع پیچیده و دشواری سر راه آن ایجاد کرده ایم. اگر به دستورات اسلام عمل کنیم تمام موانع برداشته خواهد شد و امر مقدس ازدواج برای همگان سهل و آسان می شود، مشروط بر اینکه همه تصمیم بگیرند دستورهای اسلام را بپذیرند و به آن عمل کنند.
حذف تشریفات و رسم های غلط؛ جوانی که هنوز از نظر اقتصادی لوازم ابتدایی زندگی خود را نتوانسته تأمین کند و به سن ازدواج رسیده، ناگهان متوجه می شود که ازدواج او نیاز به پول زیادی دارد؛ در صورتی که اگر اسلامی عمل شود اینگونه نیست. برخی در همان ابتدای کار درگیر قرض و اقساط و چک و سفته شده، زندگی شیرین را با رنجها و تلخیها همراه میکند.
نظر اسلام در مورد مهریه کم گرفتن آن است. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «خوش قدمی و برکت زن در کمی مهریه اوست». از سوی دیگر کم پولی برای جوان عیب نیست، بلکه باید تشریفات زائد و اسرف ها و رسوم واهی و غلط را از همه امور زندگی حذف کرد و مطابق دستورات اسلام و شیوه پیشوایان بزرگ اسلام رفتار کرد تا امر مقدس ازدواج برای همگان آسان شود.
مشکل پسندی یا وسوسه در انتخاب همسر: متأسفانه یگانه هدف جوانان از ازدواج جمال و زیبایی ظاهری است؛ از این رو دختران یا زنان معرفی شده را به خاطر قیافه شان نمی پسندند یا دختران و زنان خواستگاران را از نظر جمال و قامت پسند نمی کنند. اگر چه زیبایی از نظر اسلام معیار ازدواج محسوب می شود؛ اما مشکل پسندی به بهانه های غیرمنطقی نباید در میان باشد، وگرنه توفیق بهدست نمی آید. رسول خدا فرمود: «کسی که در ازدواج هدفش تنها زیبایی است به این هدف نخواهد رسید و کسی که هدفش ثروت است خداوند او را به همان ثروت وامی گذارد (ثروت عامل نجات او نخواهد بود). بنابراین بر شما باد به این که همسر دیندار برگزینید».
فقر: بسیاری به این دلیل که خواستگار فقیر است و یا شغل پر درآمد ندارد جواب منفی میدهند، نیز بسیاری برای خواستگاری به خانه مستمندان نمی روند و سراغ ثروتمندان را می گیرند. از آنجا که فقر و نداری، برای بعضی بهانه ای است برای ازدواج نکردن، قرآن به تمام مسلمانان خطاب می کند اگر فقیر و تهیدست هستند خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز می سازد، خداوند وسعتبخش و آگاه است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «کسی که از ترس فقر و هزینه عیالمندی ازدواج نمی کند سوء ظن به خدا دارد». راهحل مشکل فقر، همت مردم را می طلبد تا تشریفات و مخارج غیرلازم ازدواج حذف گردد و هزینه ها از میان برود و ساده زیستن و توجه به معنویات به عنوان یک اصل دنبال شود تا ازدواج و تداوم آن آسان باشد.
آزادی غلط و گریز از مسئولیت سرپرستی خانواده: بعضی از جوانان می گویند ازدواج انسان را مقید و مسئول می کند. برخی از زنان می گویند آزاد باشیم بهتر از این است که آقابالاسر داشته باشیم و مردان میگویند اگر انسان زن و بچه نداشته باشد، همهجا می تواند برود، شب دیر به خانه برگردد و کسی او را بازخواست نکند. این همان آزادی غلط و گریز از مسئولیت است. ازدواج انسان را مقید، کنترل و منظم می کند، در صورتی که انسان بی بندوباری می خواهد و دوست دارد که هیچگونه قانون و ضابطه و دستاندازی سر راه او نباشد، غافل از اینکه این آزادی او را به سوی هلاکت می-کشاند.
عذر ادامه تحصیل: بعضی ادامه تحصیل را بهانه ای برای ترک ازدواج یا تأخیر آن قرار می دهند و همین باعث می شود که تا آخر عمر ازدواج نکنند و یا در سن بالا ازدواج کنند؛ در صورتی که جوانی سن ازدواج است و ادامه تحصیل و امثال اینها عذر موجه محسوب نمی شود.
تأخیر ازدواج به بهانه زود بودن آن: آیین اسلام که آیینی کامل و سلامت بخش است به تسریع در امر مقدس ازدواج تأکید فراوان می کند و هرگز چنین بهانه ای را نمی پذیرد. روزی پیامبر(ص) مردم را به مسجد دعوت کرد و خطاب به مردم گفت: «جبرئیل نزد من آمد و این پیام را از طرف خدا به من داد و گفت: دوشیزه گان همانند میوه های روی درختان هستند، که اگر رسیده شوند باید آنها را چید وگرنه تابش خورشید آن میوه را تباه می کند و باد اجزای فاسد شده آنها را پراکنده می سازد. همچنین دوشیزه گان وقتی که به سن رشد رسیدند دوایی برای آنها جز شوهرانشان نیست و در غیر این صورت در پرتگاه خطر فساد هستند. زیرا آنها هم بشرند».
مشکل عدم توافق پدر و مادر یا سایر بستگان: بعضی فامیل به جای اینکه تلاش در تشکیل پیوند دو جوان بکنند با سنگاندازی گره در کار ازدواج جوانان می اندازند. از نظر اسلام عدم توافق بستگان هیچگونه مانعی بر سر راه نخواهد بود و فقط در ازدواج دختر و دوشیزه اجازه پدر شرط است. حتی به فتوای بسیاری از مراجع تقلید اجازه پدر و مادر در شرایطی که دختر به حد رشد رسیده و مصلحت خود را تشخیص میدهد، شرط نیست. باید توجه داشت که پیامبر اکرم(ص) فرموده: «پدری که فرزندش به حد بلوغ رسیده و امکانات ازدواج او را داشته و در عین حال به آن اقدام نکرده در گناهی که فرزندش بر اثر بی همسری انجام می دهد شریک بوده و آن گناه برای هر دو نوشته می شود».
مشکل مسکن: اگر چه این مشکل اساسی است، اما در عین حال نباید سد راه ازدواج گردد؛ زیرا اولاً، بسیاری پس از ازدواج این مشکل را حل کرده و دارای مسکن می شوند؛ ثانیاً، روی هم رفته وقتی که زیانهای بی همسری را با مشکل مسکن مقایسه می کنیم ضایعات مشکل مسکن بسیار کم تر از ترک ازدواج است؛ ثالثاً، مشکل مسکن باید با همت و کاردانی براساس روحیه استقلالطلبی و تعاون و همکاری دولت و ملت باید حل شود.
ترس از بچهدار شدن: بعضی از نظر نیازهای مادی و معنوی، تربیتی و فرهنگی به این موضوع می نگرند. از نظر مالی پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «هر کس ازدواج را به خاطر ترس از مخارج زن و فرزند ترک کند به خدای بزرگ سوء ظن دارد». از نظر فرهنگی هم اختیار با خود انسان است او می تواند با کنترل های شرعی فرزند خود را هر طور می خواهد تربیت کند.
تقدس بی جا و تعصب غلط در وفاداری به شوهر اول: هیچ جای اسلام نیامده که باید به شوهر اول وفادار بود. در صدر اسلام زنان پاکدامن و مورد قبول خاندان نبوت پس از فوت یا شهادت شوهر اول ازدواج می کردند و آن را موجب خشنودی خدا می دانستند. اگر این عوامل و مشکلات برداشته شود به راستی می توان ازدواج آسان توأم با احکام الاهی را در جامعه گسترش داد.
نویسنده: فائزه سادات نبویزاده نمازی
منابع:
جمشیدی، حسن و عباس عطاری کرمانی(۱۳۷۸)، راهنمای ازدواج و طلاق، تهران، نشر آفرینش.
سازمان ملی جوانان(۱۳۸۱)، گزارش ملی جوانان، تهران، موسسه فرهنگی اهل قلم.
ضرابی، وحید و فرخ مصطفوی، «بررسی عوامل موثر بر سن ازدواج زنان در ایران با رویکرد اقتصادی»، فصلنامه پژوهش های اقتصادی، سال یازدهم، شماره چهارم.
عبدوس، محمدتقی، فرازهایی برجسته از سیره امامان شیعه، ذفتر تبلیغات اسلامی.
اینترنت، سایت نورمگز، سایت علوم انسانی.
پایش سبک زندگی، شماره هفتم، خرداد ماه ۱۳۹۴، صفحات ۴۸-۶۱.