رشد اقتصادی که امروز کشور چین در پیش گرفته است، به هیچ وجه ارتباطی با تفکر مائو یا سیاست های بگیر و ببند حزب کمونیست چین نداشته است.
ردنا (ادیان نیوز) – سیاست ها مائو و انقلابیون اولیه، چین را دچار قحطی و گرسنگی کرد که حدود ۳۰ میلیون نفر از گرسنگی مردند! بنابراین، رشد چین از زمانی آغاز شد که سیاست های مائو مورد تجدید نظر قرار گرفت و کنار گذاشته شد.
آیا مائو که کشور را درگیر فلاکت کرد، آدم کم سواد و یا خائنی بود؟ خیر! به هیچ وجه! اتفاقا مائو از کتاب خوان ها و باسوادترین رهبران عصر خودش بود. او از نوجوانی عاشق مطالعه و یا به قول امروزی ها، خوره کتاب بود و حتی در دوره دانشجویی در یک کتابخانه کار می کرد تا در کنار امرار معاش، به کتب مورد علاقه اش هم دسترسی داشته باشد.
زندگی سخت و تحقیرآمیزی را گذراند؛ از طبقات پایین روستایی بود که به خاطر لهجه اش، از طرف اساتید جدی گرفته نمیشد. وی همچنین از دانشجویان مرفه دیگر فاصله گرفته بود. رفتار بد طبقهی مرفه با وی، اگر عامل اصلی نباشد، محرک خوبی برای جهت یابی به عقاید کمونیستی بوده است. به هر حال او انقلابی بزرگ در کشوری بزرگ و پر جمعیت به راه انداخت و رهبری کرد. مائو واقعا می خواست مردم چین را متحول کند.
در سال ۱۹۵۷ تصمیم به اجرای جنبش اصلاح در حزب کمونیست گرفت. متفکران و اندیشمندان را دعوت کرد که در باره آینده حزب و حکومت اظهار نظر کنند. برخی مشفقانه انتقادها و توصیه های کارشناسانه ای برای تغییر رویکردها کردند که مائو خوشش نیامد.مائو که انتظار چنین مخالفتی را نداشت، منتقدان را زندانی کرد و چین با آزادی بیان خدا حافظی کرد.
فاجعه وقتی نمایان شد که در سال ۱۹۵۸ مائو تصمیم به اجرای برنامه «جهش بزرگ رو به جلو» گرفت. در این برنامه او قصد داشت تا صادرات غلات را در مدت کوتاهی افزایش دهد و با کشور های غربی مقابله کند. در برنامه بزرگ ایده های بسیار عجیبی اجرا شد که ریشه در دانش کشاورزی نداشت. محصولات در جایی کاشته شد که عملا به علت فقدان راه دسترسی مناسب امکان بهره برداری نداشتند. یا حتی می گفتند که هر چه یک محصول را عمیق تر بکارید، محصول بهتری میدهد! حتی محققین دانشگاهی هم از باب اینکه حرف مائو را علمی جلوه دهند، شروع کردند به نوشتن مقالاتی با این مضمون که هر چقدر از زمین کار بکشید، همان قدر برداشت بیشتری می کنید!
چند سالی گذشت اما اتفاقی در تولید محصول کشاورزی نیفتاد. دولت های ایالتی نیز از ترس مائو یا برای گرفتن تایید وی، آمار و ارقام عجیبی از پتانسیل زراعی ایالت های خود ارائه کردند و حتی به صورت نمایشی دست به صدور غله از چین به دیگر کشورها زدند اما در داخل کمبود گندم و غله سبب قحطی شد و میلیون ها نفر از گرسنگی مردند. هیچ کس هم جرات نمی کرد بگوید، در مملکت قحطی اتفاق افتاده و این سیاستها اشتباه است!
در نهایت بعد از سه سال برنامه جهش بزرگ رو به جلو با شکست مواجه شد . آیا مائو درس عبرت گرفته و به بازار آزاد روی آورد؟ خیر. او همچنان اصرار داشت که سیاست های کمونیستی صحیح هستند ولی مجریان حکومت آنها را درست اجرا نمیکنند. در نتیجه چندین برنامه اقتصادی و فرهنگی دیگر اجرا کرد که همگی شکست خوردند!
مائو در ابتدای کار میخواست از ایدئولوژی سوسیالیزم به عنوان ابزاری برای پیشرفت چین استفاده کند اما در ادامه، استبدادی که ایجاد کرد او را تبدیل به محافظ ایدئولوژی در مقابل پیشرفت و توسعه کشور و مردم چین نمود.
منبع: مطالعات آمریکا (برگرفته از کتاب چین چگونه سرمایه دار شد)