بررسی نقش و جایگاه زنان در جریانهای فرقهای، حکایت از حقایق جالبتوجهی دارد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، بررسی جایگاه و نقش زنان در جریانهای فرقهای ، حکایت از حقایق جالبتوجهی دارد.
شرایط ناشی از زندگی در جهان شبکهای و سرمایهزده امروز، در کنار اشاعه مبانی اندیشهای جنبشهایی مانند فمینیسم، زنان را به جستجوی مفری برای خودباوری، هویتیابی و کسب آرامش (کمال) واداشتهاست. همین کوششها، مسیر را برای برخی جریانهای فرقهای، بهویژه جنبشهای معنوی نوپدید باز کرده تا از رهگذر ارائه بسترهایی برای قدرتگیری، ایفای نقشهای کلیدی و در بعضی موارد، تبلیغ آزادی جنسی و لذتگرایی در پوشش عنوان موجه معنویت، موجبات جذب این قشر را فراهم سازد.
«مادام هلنا بلاواتسکی» در جنبش تئوصوفی، «نیرمالا دوی»، بنیانگذار ساهاجایوگا، از نمونههای رهبری زنان در جریانهای فرقهای خارجی و «شیخ جانی» (فرقه نوربخش)، «مینو توکلی» (مکتب نورعلی الهی)، «مرجان داوری»(فرقه مدرسه راه معرفت) و «شهناز نیرومنش(فرقه عرفانحلقه)، از مصادیق زنان فعال در جریانهای فرقهای بومی هستند. به این جرگه باید اسامی افرادی چون «کاترین پاندر»، «اسکاول شین»، «دبی فورد»، «شاکتی گواین» و«لوئیز هی» را به عنوان سردمداران جنبش تفکر نوین افزود.
عضویت و ایفای نقش زنان در جریانهای فرقهای، با آسیبهایی انکارناپذیر برای ایشان همراه است؛ خلاصه کردن کمالگرایی و تعالی معنوی در رابطه مرید و مرادی، امکان دارد به سوءاستفاده جنسی، منتهی شود. ازدواج تشکیلاتی، فروپاشی نهاد خانواده، تزلزل مبانی اعتقادی، بیاعتمادی نسبت به سنتها (بهویژه اصول ادیان) و …، از دیگر تبعات ورود زنان به جریانهای فرقه ای است که در کنار دیگر آسیبهای عمومی آن -درابعاد فردی و جمعی- گریبانگیر این قشر حساس خواهد شد.
در بررسی نقش و جایگاه زنان در جنبشهای معنوی نوپدید، باید به یکی از بسترهای جذب، اهمیتی مضاعف داد؛ تمایل به خودباوری و کسب موقعیت اجتماعی که ریشه در همان مباحث هویتیابی و روانشناسی شخصیتی دارد.
خلاصه شدن شخصیت زنان در نقشهای کلیشه ای «دختر، همسر و مادر» و وظایف و مسئولیت های مرتبط با این نقشها، در تقابلی سنگین با تعارضات ناشی از زندگی در هزارهای به شدت شبکه ای و سرمایهزده، آنان را به سمت کشف راههایی برای کاستن از بار این فشارهای نامحسوس سوق میدهد.
«در غرب، شاهد حضور زنان به عنوان کشیش کلیسای یونیتی، مؤسس جامعه تئوصوفی و رهبری جنبش تفکرنوین به عنوان مهمترین جنبشهای عصر جدید هستیم. نمونه بارز این دعا را میتوان در کتاب« صد رهبر معنوی جهان» مشاهده کرد»(۱)
در برخی جنبشهای دینی نوین، بهویژه از نوع ضدفرهنگی، ممکن است زنان آزاد، دارای قدرت باشند. شمار زنان در این نوع جنبشهای دینی نوین، بیشتر و ممکن است تعداد آنان به نسبت دو به یک از مردان، بیشتر باشد. در جنبش اشو، براهماکوماریش، بسیاری از گروههای ویکان، پرستندگان الههها و دیگر گروههای بتپرست چنین است. در صورتیکه در فرقههای سنتیتر و اقتدارگراتر مسیحی و جنبشهای دینی نوین نظیر کلیسای اتحاد و ایسکان، مردان در اکثریتاند. این یافته در رفع تصور معمول از زنان به مثابه قربانیان مغزشوییشده اقتدار پدرسالارانه، مهم است و نشان میدهد که ایشان تمایل به انتخاب جنبشهایی دارند که دامنه وسیعتری برای توانایهایشان در اختیار میگذارند.
«با مطالعه نحلههای مختلف معنوی، نقش هدایتگرانه زنان را شاهد خواهیم بود. برای تبیین این امر میتوان به طور نمونه به نقش کلیدی «شیلا» در جنبش اشو یا حضور اشخاصی همچون «مرتل فیلمور»، «اسکاول شین» و «کاترین پاندر» در رأس کلیسای یونیتی و یا نویسندگانی چون «دبی فورد»، «شاکتی گواین» و«لوئیز هی» در هدایت جنبش تفکر نوین اشاره کرد که تنها نمونههایی از دهها جنبش معنوی نوپدید است که زنان، نقش تأثیرگذاری در آنها داشتهاند.
پی نوشت:
1.جنس لطیف و کمالگرایی، فصلنامه روشنا،شماره ۸۲
منبع: روشنگر