اگر از ما بپرسند دینتان چیست، خواهیم گفت اسلام. و اگر سؤال کنند مذهبتان چیست خواهیم گفت تشیع. این پاسخ درستی است اما دقیق نیست!
ردنا (ادیان نیوز) – اگر از ما بپرسند دینتان چیست، خواهیم گفت اسلام. و اگر سؤال کنند مذهبتان چیست خواهیم گفت تشیع. این پاسخ درستی است اما دقیق نیست. دقیق آن است که پاسخ دهیم: مذهب ما جعفری است. یعنی تشیع ما تشیع جعفری است. ما شیعه جعفری هستیم و مذهبمان منسوب به امام صادق (ع) است.
اینکه دین ما اسلام است روشن است: ما از میان ادیان الهی، به دین اسلام بهعنوان آخرین دین بزرگ الهی ایمان داریم. اما اینکه شیعه هستیم بدان سبب است که اسلام در یک مذهب واحدی ظهور نیافته و دارای مذاهب مختلفی است.
۱. بلافاصله بعد از رحلت پیامبر میان اصحاب آن حضرت اختلافاتی بروز کرد که صدالبته در پیش از رحلت آن حضرت ریشه داشت. در زمان خود حضرت اختلافاتی میان خود اصحاب بر سر برخی برداشتها از وحی و شخصیت پیامبر و سرنوشت اسلام و مسلمانان پس از حضرتش وجود داشت و حتی برخی اصحاب با خود حضرت نیز در برخی موضوعات اختلاف داشتند، اما اقتدار شخصیت و جایگاه بلامنازع حضرتش که مهبط وحی و مؤید به آن بود، آن اندازه عظیم بود که مانع جدایی و انشقاق جریانات و گرایشهای درونی اصحاب شده و همگی تسلیم نظر حضرتش گردند.
۲. با رحلت رسول خدا آن اقتدار نیز از میان رفت و بهویژه، اصحابی که از سابقه، قرابت، شیخوخت بیشتر و امتیاز برتر اجتماعی برخوردار بودند میداندار گردیده و تفسیرهای خود را از وحی و سنت و شخصیت آن حضرت بهعنوان تفسیر درست و صحیح به کرسی نشاندند. و چون آنان متعدد بودند تفسیرها و برداشتها هم متعدد گردید و این تفاسیر از طریق شاگردان و شاگردان شاگردانشان (اصطلاحاً تابعین و تابعین تابعین) به نسلهای بعدی منتقل گردید و با تعلیم و تبلیغ، هرکدام طرفداران و پیروانی یافتند و درنتیجه بهتدریج مذاهب مختلف شکل گرفت. مذاهب اصلی تا قرن سوم و بلکه چهارم شکل گرفتند و رسمیت یافتند. این اختلافات هم در عقاید و کلام بود و هم در فقه و شریعت. لذا هم مذاهب کلامی مختلف و هم مذاهب فقهی مختلفی پدید آمدند.
۳. یکی از مهمترین اختلافاتی که شواهد تاریخی نشان میدهند از زمان خود حضرت رسول (ص) وجود داشته و حتی سبب رنجش و ناراحتی حضرت در اواخر عمر و در بستر بیماری گردید موضوع جانشینی آن حضرت و راهبری و امامت امت پس از ایشان بود. شواهد و قرائن تاریخی حاکی از آن است که رسول خدا (ص) در مواقع مختلف و پرشمار و بهانحاءمختلف نظر خود را در این مورد با نشان دادن امام امیرالمؤمنین اعلان میکردند.
۴. باوجوداین، پس از رحلت رسول خدا یکی دیگر از اصحاب خلافت را به دست گرفت. همین امر سبب گردید که گروهی دیگر از اصحاب به سائقه و سابقه دیدگاه رسول خدا و بهحکم افضلیت حضرت علی به احقیت او در امر خلافت رسول خدا و امامت امت نظر داشته و او را به وحی خدا و سنت رسولالله اعلم و اصلح از دیگران دانسته و به حمایت و پیروی او پرداختند.
۵. در اسلام همین پیروی را “تشیع” نامیدند که در درجه نخست تشیع امام علی (ع) بود. «تشیع و شیعه علی» از همینجا بود که در تاریخ اسلام آشکار گردید. هرچند، شواهدی دال بر اطلاق “شیعه علی” از زبان و زمان پیامبر وجود دارد که بر طرفداران امام اطلاق شده و از همان زمان بعثت یاران او همچون سلمان، ابوذر، عمار و دیگران به این جهتگیری و حمایت شناخته شده بودند.
۶. البته، شانس خلافت و حکومت که در سوی دیگر بود سبب همراه شدن اکثریت مسلمانان با جهتگیری مقابل شد که بعدها و در قرن سه و چهار بهتدریج بهعنوان اهل تسنن نام بردار گردید.
۷. ابان بن تغلب از اصحاب دانشمند امام صادق (ع) در یک سخن مشهور که نجاشی، رجالی مشهور شیعی در قرن پنجم از او نقل کرده است میگوید شیعه به آنانی گفته میشود که در اختلافات پس از رسول خدا از سخن و رأی امام علی و سپس در اختلافات پیشآمده میان پیروان امام علی از قول و سخن امام صادق متابعت نمودند. این سخن ابان بن تغلب نشان میدهد که پس از رحلت رسول خدا اختلافاتی میان اصحاب پیش آمد و اقوال و آراء مختلفی مطرح گردید که در این میان یکی از وجوه و یک قطب اصلی، حضرت امیر بود. آنان که اقوال و آراء امیرالمؤمنین را طریق صحیح پیوند و اتصال به وحی و سنت رسول خدا میدانستند، “شیعه علی” را رقم زدند.
۸. اما، عوامل مختلفی پس از شهادت حضرت امیر سبب اختلافاتی در جبهه شیعیان علی (ع) گردید و بهتدریج گروههای مختلفی در میان شیعیان پدید آمدند. البته همین وضع در میان گروه اکثریت که بعدها به نام عمومی اهل سنت معروف گردیدند، نیز پدید آمد.
۹. جبههگیری میان اصحاب پس از رحلت رسول خدا که به شکلگیری دو خط اصلی شیعه علی و غیر شیعه علی انجامید، هرچند در کلیت خود هرکدام یک جبهه را تشکیل میدادند ولی در درون خود اختلافاتشان بهتدریج از امر امامت و خلافت هم به سائر عقاید و هم به حوزه فقه و شریعت کشیده شد و چون تمام این اختلافات توسط اصحاب و بعد شاگردان نسل اول و دوم و سومشان از راه نقل حدیث از رسول خدا تبیین و تأیید میشد، “دو خط حدیثی اصلی علوی و غیر علوی” نیز پدید آمد که اگرچه بسیاری از احادیث هر دو خط، بهویژه در کلیات، مشترک یا قریب المضامین بودند ولی در بسیاری از موارد و مضامین، مختلف و متفاوت و گاهی متضاد بودند.
۱۰. در دوران امام صادق جریانهای مختلف از هر دو خط یادشده به نحو جدی به تبیین فهم و تفسیر خود از وحی و سنت و تعلیم آن فهم و تفسیر و یارگیری پرداختند.
۱۱. از اواسط دهه دوم قرن دوم به بعد که ” امام ابوعبدالله جعفر بن محمد الصادق (ع)” ردای امامت شیعیان را به تن کردند به سبب فراگیر شدن فضای علمی و فرهنگی و در مقطعی هم به جهت سست شدن ارکان حکومت اموی و اوضاع نخستینِ نهچندان مستقر ِعباسیان و درنتیجه فراهم آمدن فضای آزادی فکری و عقیدتی، گروهها و به تعبیری فرقههای مختلف شکل گرفته و به تبیین اندیشههای خود اهتمام ورزیدند. حنفیها، مالکیها، معتزلی ها، اهل حدیث و…در همین دوران پدید آمدند.
۱۲. در این زمان و همین فضا بود که امام صادق توانستند پایههای عقیدتی، فقهی و حدیثی شیعیان و پیروان اهلبیت را مرزبندی، تبیین و تحکیم کنند. و مذهب شیعه را با تعلیم و تربیت شاگردان بسیار و دانشمند بر پایههای محکم برآمده از خط فکری و حدیثی امام علی و دیگر آباء و اجداد خویش استوار سازند و آسیبها، انحرافات و اختلافات درون مذهبی میان شیعیان را تا حد زیادی برطرف ساخته و تمرکز و وحدت را جایگزین تشتت و انحراف و اختلاف سازند. بهاینترتیب بود که مذهب تشیع از جهت حدیثی، فقهی و عقیدتی کاملاً هویت پیدا کرد و به نام نامی امام صادق (ع) به “جعفری” نام بردار و متیمن گردید. بدین معنا است که امام صادق (ع) مؤسس مذهب در امامیه خوانده میشود وگرنه تأسیس تشیع نخستین به حضرت امیر، امام نخست، و به باور شیعه به عهد رسول خدا (ص) بازمیگردد.
۱۳. اگر به میراث حدیثی تشیع بنگریم، عمده روایات و احادیث از امام صادق است. مهمترین و مؤثرترین مدرسه فکری شیعه در عصر ائمه مدرسه کوفه است که رشد کمی و کیفی بینظیر خود را مرهون راهبری و تعالیم و هدایتهای آن امام همام بوده است. عمده کتب چهارصدگانه که به ” اصول اربعمأه” مشهور است از آنِ اصحاب آن حصرتند که مشتمل بر احادیث و تعالیم حضرتش بودهاند.
۱۴. احادیث این اصول چهارصدگانه در قرن چهار و پنج به منابع و مجامیع حدیثی و ازجمله کتب اربعه منتقل گردید و این گونه بود که نام مذهب به نام امام صادق پیوند خورد.
۱۵. پس از امام صادق دو مذهب عمده از خط اصلی تشیع جعفری جدا شدند: یکی ” اسماعیلیه” و دیگری “واقفه” که بر امامت امام کاظم توقف کردند که پس از چند قرنی بهکلی از میان رفتند. ولی اسماعیلیه مشتمل بر دو جریان اصلیاند که تا روزگار ما باقیماندهاند ولی جمعیت آنان از چند میلیون بیشتر نیستند.
۱۶. ” زیدیه” فرقه شیعی دیگری است که در خط جعفری نیست و در دوران حیات امام صادق شکل گرفت و امروزه اقلیتی چندمیلیونیاند که باسابقهای بیش از هزار سال در یمن مستقرند و متأسفانه به جنگی نابرابر گرفتار و البته مردانه در برابر تجاوز رژیم عربستان ایستادهاند. اما اکثریت قاطع شیعیان جهان “شیعیان جعفری یا اثناعشری یا امامی” هستند که اگرچه آما دقیقی از آنها در دست نبست ولی جمعیت آنها میان ۲۰۰ تا سیصد میلیون برآورد میشود.
۱۷. مجاهدتهای علمی- مذهبی امام صادق (ع) افزون بر هویت بخشی به تشیع و تأمین منابع فکری – مذهبی شیعه، که در طول تاریخ همواره برگ و بار داده و درخت اصیل تشیع را ریشهدار و تنومند ساخته در کلیت تمدن اسلامی اثرگذار بوده و اقوال و سیره نورانی حضرتش در منابع و مجامع اهل سنت نیز بازتاب یافته است.
۱۸. بر ما جعفریان لازم است که با سخنان و روش و سیره آن حضرت بیشازپیش مأنوس گردیم و در میراث او افزون از گذشته اندیشه کنیم و قلب و اندیشه خویش را از سرچشمه زلال معارف او سیراب سازیم.