هدف از «مطالعه کیفیت زندگی» در یک منطقه، این است که آیا آن منطقه علاوه بر حیث فیزیکی، از منظر ذهنی(فرهنگی- اجتماعی) نیز پاسخگوی نیازهای انسانی است؟
ردنا (ادیان نیوز) – کیفیت زندگی (Quality Of Life) در سالهای اخیر به موضوع بحثی گسترده تبدیل شده است. هدف از «مطالعه کیفیت زندگی» در یک منطقه، این است که آیا آن منطقه علاوه بر حیث فیزیکی، از منظر ذهنی(فرهنگی- اجتماعی) نیز پاسخگوی نیازهای انسانی است و یا خیر؟. تشخیص چنین امری دشوار است زیرا این بررسی وابسته به درک تجربه ذهنی افراد و پنداشتشان از محیط پیرامون است. از اینرو شالوک(۱۹۹۸) مینویسد: «توافق جمعی در دهههای اخیر نزد پژوهشگران این است که «کیفیت زندگی» یک بحث میانفرهنگی است و دربردارنده یک ساختار تعاملی بین انسان با دیگر فرهنگها است». به بیان دیگر، QOL به رضایت فرد از زندگی و احساسات او اشاره دارد؛ فرد با تحقق رؤیاهایش در جهان و ابراز رضایت درباره آن نشان میدهد که چه حسی از کیفیت زندگى دارد.
صنعت گردشگری در مسیر توسعه و رشد عناصری را خلق میکند که این عناصر قادرند کیفیت زندگی ساکنان یک منطقه را بهبود بخشند. توسعه محصولات گردشگری از جمله جشنوارهها، رستورانها، جاذبههای طبیعی و فرهنگی، اکوموزهها و پارکهای موضوعی میتوانند از سوی جوامع محلی نیز مورد استفاده قرار گیرند و رضایت آنان را در پی داشته باشند. علاوه بر جنبههای ملموسِ گردشگری، ساکنانِ محلی با مورد توجه قرار گرفتن از سوی گردشگران از هویت فرهنگی خود حس ِرضایت بیشتری میکنند و در نتیجه تعامل و تأیید از سوی دیگر فرهنگها به درکِ بهتری از داشتههای قومی-دینی خویش میرسند.
ایران سرزمینی است که شهروندان غیر مسلمانی را همچون ارامنه، آشوریان(به تعبیر خودشان آسوریان)، یهودیان، زرتشتیان، منداییان را در دلِ خود جای داده است. در کنار این اقلیّتهای دینی، اقلیّتهای مذهبی همچون اهل سنّت، اسماعیلیه، شیخیه و نیز طریقتهای عرفانی نظیر علیعلیاللّهیها، نعمتاللهیه و قادریه را نیز در بر گرفته است. مطالعههای انسانشناسی در خصوص وضعیت این اقلیّتهای دینی مؤید این است که این جوامع دینی از زمان صفویه به این سو، همواره با مشکلاتی در زمینه شهروندی خود روبهرو بودهاند. برای نمونه مهرداد عربستانی، انسانشناس و استاد دانشکده علوماجتماعی، که سالها در منطقه اهواز، محل زندگی منداییان تحقیق میدانی کرده است مینویسد: «در یکى از خشونتآمیزترین برخوردهایی که با ایشان شده است، ختنه اجباری زنان و مردان مندائى به دستور یکی از رؤسای قبایل عرب در سال ۱۲۵۴ هجری مقارن ۱۸۳۴ میلادی برای تغییرِ کیشِ اجباریِ ایشان به اسالم صورت گرفته است (دراور، ۱۹۳۷ :۱۵؛ کریلینگ، ۱۹۲۹ .) ایشان در دورۀ قاجار نیز از همین حیث تحت فشار و تعقیب قرار گرفتهاند*.»
پس از انقلاب جمهوری اسلامی نیز از آنجا که همچون شمار دیگری از اقلیتهای دینی در شمار ادیان رسمی قرار نگرفتند، همواره از حیث هویت فرهنگی با تهدیدهایی روبهرو بودهاند؛ از جمله این که برای ادامه تحصیل خود در دفترچههای آزمون، دینی به نام دینِ مندایی وجود ندارد و این افراد ناگزیرند یکی از ادیان مورد قبول در کشور را به عنوان دین رسمی خود اعلام کنند.
گردشگری با زبان نرمی که دارد، منجر به بهبود کیفیت زندگی اقلیّتهای دینی-مذهبی در یک بازه زمانی بلند مدّت میشود. خلق بستههای تور خلّاقانه در زمینه اقلیّتهای دینی کاری است شایسته که به دلایلی قابل فهم تا به امروز کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به نظر میرسد با طراحی تورهای موضوعی «اقلیّتهای دینی» علاوه بر آن که توجه سرمایهگذاران به این حوزه نو جلب میشود و کیفیتِ فیزیکی زندگی را در محل زندگى آنان بالا میبرد، همچنین این اقلیّتها طی مواجهه با گردشگران و تعامل با ایشان، حس رضایت بیشتری میکنند و این مواجهه مداوم، حس تأیید شدن از سوی جامعه را در ایشان پدید میآورد و این به معنای افزایش کیفیت زندگی آنان به عنوان شهروندان ایرانی است.
*صابئین مندائى و دنیاى در حال تغییرشان، پژوهشهاى انسانشناسى ایران، بهار و تابستان ۱۳۹۸
یادداشتی از حمیده امیریزدانى