سومین بخش از نظریه ی جنگ عادلانه ناظر بر چگونگی خاتمه یافتن جنگ است . به عبارت روشن تر سؤال اصلی در این بخش این است که در چه شرایطی در چارچوب نظریه ی عادلانه پایان دادن به جنگ توجیه پذیرو احیاناً الزامی است؟
ردنا (ادیان نیوز) – (truce of god (treuga dei را اجزای یک مفهوم واحد می دانند، برخی دیگر از مورخان قائل به نوعی تمایز میان این دو می باشند. در خصوص تمایز میان صلح خدایی و آتش بس خدایی برخی از صاحب نظران آتش بس خدایی را ناظر بر نوعی محدود کردن قلمرو زمانی جنگها می دانند و عنصر زمان را محور اصلی آن ذکر می کنند. (بخش اول مقاله)
۳.صلح خدایی و آتش بس خدایی
گر چه بسیاری از محققان و نویسندگان صلح خدایی
(peace of god (pax dei) و آتش بس خدایی
(truce of god (treuga dei) را اجزای یک مفهوم واحد می دانند ، برخی دیگر از مورخان قائل به نوعی تمایز میان این دو می باشند . در خصوص تمایز میان صلح خدایی و آتش بس خدایی برخی از صاحب نظران آتش بس خدایی را ناظر بر نوعی محدود کردن قلمرو زمانی جنگها می دانند و عنصر زمان را محور اصلی آن ذکر می کنند . به عقیده ی این گروه آتش بس خدایی عبارت بود از تعیین زمانها و روزهای مشخصی از سال که توسل به خشونت و آغاز جنگ در آن ایام جایز نبود . در حالی که اصول صلح خدایی ناظر بر رعایت موازین خاصی در هنگام جنگ است . سابقه ی تاریخی ایده ی صلح خدایی به اروپای قرون وسطی بر می گردد .
از سالهای پایانی هزاره ی نخست و به طور مشخص از سال ۹۸۹م . کلیسای کاتولیک ایده ی صلح خدایی را به عنوان یک راهکار برای محدود کردن دامنه ی جنگها در میان جوامع مسیحی در اروپا ترویج کرد (Chesterman,2001)
این ایده کم کم به عنوان یک سنت در بین بسیاری از جوامع اروپایی پذیرفته شد و تا قرن سیزدهم میلادی ادامه یافت . براساس بخشی از موازین و اصول صلح خدایی، در صورت وقوع جنگ ، بخشهایی از جامعه و مردم که قدرت دفاع ار خود را نداشتند ، از مصونیت برخوردار بودند و نبایست مورد هجوم و تعرض اطراف درگیر در جنگ قرار می گرفتند . این افراد شامل کودکان ، زنان ، روحانیان ، زائران و کسبه می گردیدند .
بر اساس بخش دیگری از این قوانین ، حیوانات اهلی ساکن در مزارع نیز شامل مصونیت می شدند . بعدها پاره ای از امکنه از قبیل کلیساها، صومعه ها، خانه های مسکونی و حتی مراکز تجاری نیز در این لیست جای گرفتند . این ایده نیز به طور فراگیر در قرون دهم تا سیزدهم میلادی در میان جوامع اروپایی پذیرفته شد و اجرا شد . بسیاری از مورخان پاپ ژان پانزدهم را مبدع و مروج این ایده در سال ۹۵۸م. می دانند (Thatcher&Holmes,1905,pp.417-418)
۴. اسلام و جنگ مشروع
در اسلام ، یکی از شروط اساسی برای جنگ و مشروعیت آن ، برای کسب رضایت خداوند است که از آن با عنوان «جهاد فی سبیل الله »و یا « قتال فی سبیل الله »یاد می شود .
بر این اساس ، از دیدگاه اسلام بر خلاف سایر مکاتب بشری جنگهایی که برای اهداف غیر الهی کشور گشایی ، مداخله ی نظامی و سلطه طلبی و یا در پاسخ به هوسها و غرائز نفسانی از قبیل ریاست طلبی شروع شوند ، هیچ گاه جنگ مشروع تلقی نمی شوند . آیات ذیل در زمره ی آیاتی قرار دارند که در آنها به نوعی به اصل جهاد فی سبیل الله اشاره شده است :
– آیات ۴۱و ۱۱۱سوره ی توبه (۱)
– آیات ۱۹۰تا ۱۹۴ از سوره ی بقره (۲)
– و آیات ۴و ۱۱ از سوره ی صف .(۳)
تا آنجا که در خصوص جنگ عادلانه در سطح اول یا مرحله ی آغاز جنگ مربوط می شود ، نخستین سؤالی که در مبحث دیدگاه اسلام در مورد جنگ مشروع یا عادلانه و ارتباط آن با مداخله ی بشر دوستانه مطرح می شود ، این است که آیا یک چنین رویکردی در اسلام مطرح شده است یا خیر .طرفداران بحث مداخله ی بشر دوستانه در اسلام چنین استدلال می کنند که بر اساس آیات و روایات و نیز بر اساس سنت پیامبر (ص) و عملکرد خلفای راشدین ، مداخله ی بشر دوستانه و سنت جنگ عادلانه با شروط مقدماتی در اسلام مطرح و به آن عمل شده است . این عده اسلام و احکام اسلامی را پیشگام ایده ای می دانند که پس از قرنها در اروپا و دنیای مسیحیت با عناوینی همچون جنگ عادلانه و صلح خدایی مطرح شد (Boisard,1979,p.245)
اصولاً اگر ما یکی از اهداف اساسی جهاد در راه خدا را برخورد با طاغوتیان ، ستمکاران ، مستکبران و رهایی مظلومان و مستضعفان از ظلم وستم آنها بدانیم ، این هدف به خودی خود می تواند به عنوان یکی از مصادیق اصل مداخله ی بشر دوستانه تلقی شود . حدیث نبوی مشهوری که در آن نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند :«هر کس که ندای مظلومی را بشنود که مسلمانان را به کمک خود فرا می خواند و بدان بی اعتنا باشد ، مسلمان نیست »؛ مصداق دیگر این مدعاست (شیخ طوسی ،۱۴۰۱، ص۱۷۵)
آیه ی هفتاد و پنجم سوره ی نساء آنجا که می فرماید :« و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الجال و النساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها »، مصداق دیگری بر این اصل است . برخی از حقوقدانان در خواست کمک و معاونت توسط اتباع مظلوم و تحت ستم کشور خارجی را نیز در زمره ی شروط جواز توسل به جنگ رهایی بخش می داند (ضیایی بیگدلی ، ۱۳۶۵، ص۱۴۶)
در هر صورت علاوه بر اصول کلی پیشین ، در مقایسه ی شروط توسل به جنگ در نظریه ی جنگ عادلانه در مسیحیت و جنگ مشروع در اسلام می توان به موارد ذیل اشاره کرد :
الف . همان گونه که در نظریه ی جنگ عادلانه مطرح شده است ، هدف مشروع و نیت خیر و خدایی (فی سبیل الله )از جمله شروط اساسی برای مشروعیت توسل به جنگ در اسلام است .
ب. وجود دلیل یا دلایلی مشروع برای تجویز توسل به جنگ نیز از شرایط اساسی جنگ مشروع در اسلام به شمار می رود . بسط و گسترش عدالت ، ترویج اسلام ، دفاع از حریم مسلمانان و پاسخ به فریاد کمک خواهی مظلومان و مستضعفان در زمره ی مهم ترین این دلایل به شمار می روند .
ج. سومین شرط مشروع بودن جنگ در اسلام ، آغاز آن و هدایت آن توسط یک مرجع صالح مشروع است .در این راستا بنا به نظر اغلب صاحب نظران فقه شیعه ، جنگ ابتدایی تنها در سایه ی رهبری پیامبر (ص) و یا امام معصوم (ع) می تواند صورت پذیرد (نجفی ، ۱۹۸، ج۲۱، ص۱۱) ؛در فقه عامه این امر در صلاحیت رئیس دولت اسلامی یا ولی امر مسلمین به عنوان مصداق «ولی امر »نیز است (خدوری ، ۱۳۳۵، ص۱۰۲)
د. در خصوص نظر اسلام درباره ی شرط چهارم ، یعنی احتمال موفقیت در جنگ آن گونه که در نظریه ی جنگ عادلانه مطرح شده است ، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد ؛ برخی از صاحب نظران که پیرو قاعده ی تکلیف هستند ، با استناد به این که مسلمانان مأمور به تکلیف هستند و نه نتیجه ، چنین اظهار می دارند که صرف نظر از این که نتیجه ی جنگ پیروزی یا شکست باشد ، اگر چنانچه دیگر شرایط لزوم و وجوب ورود به جنگ مهیا باشد ، توسل به جنگ مشروع است . این دسته از صاحب نظران موارد مشخصی از حوادث تاریخ اسلام از جمله قیام حسین (ع) علیه یزید را مصداق این مورد می دانند که در آن امام (ع) علی رغم وقوف و علم به نتیجه ی جنگ ، تن به کارزار داد .
در مقابل این نظریه ، دسته ی دیگری از صاحب نظران این امثال را یک استثناء تلقی کرده اند که به هیچ وجه نمی توان آن را تعمیم داد . این عده با استناد به آیات و روایاتی از جمله آیه ی ۱۹۵ سوره ی بقره که می فرماید :« و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه ….»، چنین استدلال می کنند که بر عدم پیروزی و کامیابی در آن یقین دارند (صالح الظالمی ، ۱۳۵۹، ص۳۰) . برخی دیگر از متفکران ، نظیر شهید مطهری ، نظریه ی جهاد و توسل به جنگ را در تعریف «تجاوز دشمن » عنوان کرده ، چنین استدلال می کنند که تجاوز مفهومی عام است و منحصر به تجاوز به ناموس ، به مال و یا به سرزمین نمی شود بلکه مواردی چون «تجاوز استقلال »، « تجاوز به آزادی » و حتی «تجاوز به ارزشها » را نیز در بر می گیرد که در پاسخ به آن می توان به جنگ توسل جست (مطهری ،۱۳۵۰، ص۲۲)
در خصوص شروطی نظیر اصل تناسب و نیز اصل توسل به جنگ به عنوان آخرین راه حل پیش رو نیز چنین به نظر می رسد که این دو اصل به دلیل سازگاری منطق درونی حاکم بر آنها با حکمت و فلسفه ی جنگ در اسلام با شروط جنگ مشروع در اسلام قابل جمع است ؛ برای مثال در خصوص اصل توسل به جنگ به عنوان آخرین راه حل ، دست کم تا آنجا که به میان جوامع اسلامی مربوط می شود می توان به آیه ی ۹ سوره ی حجرات اشاره کرد ، آنجا که می فرماید :« و ان طائفتان من المؤمنین اقتتلو فاصلحوا بینهما فان بغت احدیهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی ….»
در خصوص دیدگاه اسلام درباره ی شروط جنگ مشروع و عادلانه در مرحله ی وقوع جنگ باید به نکات ذیل اشاره کرد :
الف . در حقوق اسلامی اصل تمایز و تفکیک میان نظامیان و غیر نظامیان در زمان جنگ یک رکن اساسی محسوب می شود که در تطابق آشکار با این اصل نظیر خود در نظریه ی جنگ عادلانه است . در این خصوص تأکیدات و دستورات بسیاری که در آیات و روایات بر چگونگی رفتار با زنان ، کودکان ، پیرزنان و پیر مردان در زمان جنگ شده است که قابل تأمل است ؛آیه های ۱۹۰از سوره ی بقره ، از سوره ی اعراف ،۸۷ از سوره ی مائده و ۱۱۲ از سوره ی هود که در آنها خداوند مسلمانان را از تعدی ، تجاوز و طغیان و فرا رفتن از احکام الهی منع می کند .
علامه طباطبایی ، صاحب «المیزان » در تفسیر خود ذیل آیه ی ۱۹۰بقره آنجا که می فرماید :« و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین »، چنین نظر می دهد که از این آیه چنین استنباط می شود که در جهاد مشروع نباید از حدود معینی تجاوز کرد و به طور مشخص به این نکته اشاره دارد که بر اساس این آیه ، اعتداء شامل هر عملی که این مفهوم برآن منطبق گردد ، مانند آغاز کردن جنگ ، کشتن زنان و کودکان ، و دست نکشیدن از جنگ در صورت دست کشیدن دشمن می شود ؛ لذا باید حقوق و احوال زنان و کودکان را مراعات کرد و نباید ایشان را به قتل رساند (طباطبایی ، ۱۳۴۶، ص۸۳)
سیره و سنت نبوی در کنار اخبار و روایاتی که از ائمه معصوم (ع) و نیز خلفای راشدین در خصوص آیین و احکام جنگ وارد شده است ، همگی حکایت از این اصل مهم در اسلام دارد که در آیین الهی اسلام با تأکید خاصی بر چگونگی هدایت امر جنگ و چگونگی تعامل سپاه اسلام با دشمن صورت گرفته است . در «اصول کافی » روایتی از امام صادق (ع) نقل می ود که در آن افراد سپاه اسلام از مثله کردن کشتگانسپاه دشمن و نیز از به قتل رساندن زنان ، پیرمردان فرتوت و نز افراد معلول (کور و کر ) نهی شده اند . در این حدیث قطع درختان نیز تا حد امکان در جنگها ممنوع شده است (شهابی ، ۱۳۵۷، ص۲۱۴)
پی نوشت ها :
*استاد دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع)
۱.انفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا بأموالکم و أنفسکم فی سبیل الله ذلکم خیر لکم إن کنتم تعلمون (توبه :۴۱)
إن الله اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون و عداً علیه حقا فی التوره و الانجیل و القرآن و من أوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم (توبه :۱۱۱)
۲.و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا إن الله لا یحب المعتدین * و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و أخرجوهم من حیث أخرجوکم و الفتنه أشد من القتل و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فإن قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرین *فإن انتهوا فإن الله غفور رحیم … و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الذین لله فإن انتهوا فلا عدوان إلا علی الظالمین * الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرمات قصاص فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوا الله و اعلموا ان الله مع المتقین .
۳.إن الله یحب الذین یقاتلون فی سبیل الله صفا کانهم بنیان مرصوص .
ادامه دارد…