اشکالی که برخی به مرحوم شیخ احمد احسائی اشاد الله شأنه و عظم برهانه وارد میکنند، این است که رؤیاهای خود را نقل کرده و متأسفانه این برداشت اشتباه را برخی پژوهشگران مرتکب شدهاند و گفتهاند شیخ اَحسائی اساسِ مکتب و اندیشه روایی خود را بر خواب استوار کرده است!
ردنا (ادیان نیوز) – نقدی است بر مقاله شیخیه و رؤیا اینجانب… متنی که برای بنده ارسال شد، نام نویسنده ندارد. در هر حال متشکرم و قضاوت را به خواننده واگذار می کنم.
رؤیای صادقه، با شرایطی که در روایات معصومین علیهم السلام مذکور است، البته مورد تأیید علماء شیعه بوده و هست و بسیاری از علماء و صلحاء و زهاد و… رؤیاهای صادقه و صالحه خود را نقل کردهاند که بخشی از آن را مرحوم نوری رحمه الله علیه در کتاب گرانسنگ دارالسلام نقل فرموده است. و در فرمایشها رسیده است: إِنَّ اَلرُّؤْیَا اَلصَّادِقَهَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِینَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّهِ.
اشکالی که برخی به مرحوم شیخ احمد احسائی اشاد الله شأنه و عظم برهانه وارد میکنند، این است که رؤیاهای خود را نقل کرده و متأسفانه این برداشت اشتباه را برخی پژوهشگران مرتکب شدهاند و گفتهاند شیخ اَحسائی اساسِ مکتب و اندیشه روایی خود را بر خواب استوار کرده است!
در جواب باید گفت و باید انتظار داشت که شخص منصف در این پاسخ تأمل کند:
در هیچ یک از تألیفات و تصنیفاتِ مرحوم شیخ احمد احسائی أعلیاللهمقامه نیامده است که فلان مطلب چنین است و چنان است؛ به دلیلِ خوابی که دیدهام! هرگز این بزرگوار برای اثبات مطلبی، خواب را دلیل قرار نداده است.
خوابهایی که در زندگینامه خود نقل فرموده، همچون دیگر علماء شرح حالی است که نگاشته است و از احوالات فردی خود خبر داده است. اما در عمل و نوشتار، از منابع متعدد و معتبر تشیع نقل کرده است.
البته به این بزرگوار در رؤیای صادقه معصومین علیهمالسلام اجازه عنایت کردهاند؛ اما اجازات رسمی ایشان از علماء شیعه رحمه الله علیهم در اوساط علمیه مشهور است. برای نمونه مرحوم شیخ حسین آلعصفور از کسانی است که به ایشان اجازه روایت داده است و تمجیدهای جالبی از ایشان دارد. در مقاله مفصل «مستجیزین و مجازین از شیخ احمد احسائی» نگاشته محقق مدقق آقای هادی مکارم فهرستی از رویکرد اجازهایِ ایشان مستند شده است.
منابع شیخ مرحوم در نقل روایات و مباحث فقهی و علمی، بیش از سیصد منبع روایی و غیر روایی است.
این چه تهمتی است ناروا که بر ایشان روا داشتهاند و نعوذبالله اساس مکتب حدیثی آنجناب را بر خواب استوار میدانند؟
آری؛ اگر در موضعی خوابی را هم نقل فرموده باشند، به عنوان مؤید است و قطعاً در آن موضع دلایل عقلیه و نقلیه نیز نقل فرموده است.
در سالهای اخیر رسالهای دکتری با محوریت مکتب حدیثی شیخ مرحوم اعلی الله مقامه دفاع شده است. همین فعالیت نشاندهنده پتانسیل مکتب حدیثی ایشان است. مقالاتی هم از این رساله استخراج شده و مستقلاً منتشر شده است.
دکتر رسول جعفریان در جدیدترین مطالعات خود درباره شیخیه، به فرازی از کتاب «تحفهالبیت» نگاشته مرحوم آقای حاج میرزا حسن موسوی اصفهانی (از شاگردان مرحوم حاج محمدکریم کرمانی رفعاللهشأنه و از تابعان مرحوم حاج میرزا محمدباقر شریف طباطبائی اعلیالله درجته) برخورد کرده و یادداشت مختصری تنظیم و منتشر کردهاند. ایشان هدف خود را از این یادداشت چنین نوشتهاند:
«فقط خواستم اشاره کنم به اهمیت خواب در زبان دین که صد البته هم در باره آن فراوان نوشته شده و هم نیاز است که باز هم نوشته شود.»
البته ایشان برای موضوع «اهمیت خواب در زبان دین» میتوانستند به مباحث دقیقتری اشاره کنند هرچند تضادّ فکری ایشان با مکتب شیخیه سبب شده است تحلیلی ناقص در ذیل این موضوع ارائه دهند.
بهنظر میرسد آقای جعفریان کلیدواژه «خواب» یا «رؤیا» را برای مدخلیت «خواب و رؤیا» در یک اندیشه کافی میدانند و حال آنکه پژوهش عمیق و منصفانه اقتضاء میکند جوانب مختلف بررسی شود و صرف اشاره به رؤیا و خواب، مفید چنین نتایجی نیست.
در یادداشت ایشان تعبیراتی است که نیازمند تأمل بیشتر است و نارساییهایی دارد و ما در این وجیزه از آن میگذریم و به نکات دیگری اشاره میکنیم. یکی از نمونهها، این جمله است که:
«می دانیم که شیخ احمد احسایی، موسس گرایش شیخیه است.»
برای روشنشدن حقیقت عرض میشود: مکتب شیخیه اندیشهای ورای شیعه اثنیعشری نیست و تابعان این مکتب، خود را شیعه میدانند. و این اسم یا سایر اسامی منسوبه به ایشان و پیروانشان به جعل خاص خود ایشان نبوده، بلکه عمدتاً توسط دیگران و مخالفینشان وضع شده، کما اینکه مرحوم حاج سید محمدکاظم رشتی در کتاب «دلیل المتحیرین» به این مسئله تصریح فرموده است.
گذشته از آنکه در زمان مرحوم اَحسائی نامی از این لقب در میان نبود و خود ایشان هم داعیِ تأسیس گرایش خاص نبود و پس از رحلت ایشان این نام در اوساط علمیه و در جامعه شهرت پیدا کرد.
آقای جعفریان پس از مقدماتی کوتاه درباره سابقه خواب در تاریخ بشریت و ریشههای قرآنی و روایی رؤیا و گریزی به افکار سنتی درباره علم تعبیر خواب، عبارات «تحفهالبیت» را نقل کرده و چنین نوشتهاند:
آقای جعفریان پس از مقدماتی کوتاه درباره سابقه خواب در تاریخ بشریت و ریشههای قرآنی و روایی رؤیا و گریزی به افکار سنتی درباره علم تعبیر خواب، عبارات «تحفهالبیت» را نقل کرده و چنین نوشتهاند:
«آنچه گذشت نمونه ای از استناد به خواب، برای درستی باورهای نامتعارف و غیر رسمی یک شخص و درست کردن یک «مذهب» بود، آن هم با یک استدلال خیلی ساده که چون خواب ایشان، برای مأذون بودن از امامان، در باره ضروریات دین بوده، حجت بوده، و نه تنها خودش که جانشینان او هم به استناد همان خواب، همان قدرت رهنمایی و هدایت و ارشاد را دارند. می گویند، بر اساس ادعای شیخ احمد که می گفت من از متن حدیث می توانم قطع کنم که از امام معصوم هست یا نه، وقتی صاحب جواهر، حدیثی ساخت و جلوی شیخ احمد گذاشت ببینید او می فهمد یا نه و احسایی گفت این حدیث کلام امام است. پس آن را توجیهات بسیار کرد. شیخ محمد حسن آن ورقه را گرفت و بیرون رفت و پاره کرد.»
نخست اینکه شیخیه «مذهب» نیست؛ بلکه «مکتب» است و به تعبیر علامه طباطبایی «فرقه» نبوده و در متن شیعه اثنیعشری است.
دوم دکتر جعفریان میتوانستند به منبع دستاول درباره این رؤیاها و کاربرد آنها مراجعه کنند چنانکه روش در پژوهش نیز همین است. در اتوبیوگرافیِ مرحوم شیخ احمد احسائی و در یادداشتهای فرزند ایشان به آن رؤیا اشاره شده است که منظور اصلی از نقل آنها، مأذونبودن از طرف آن بزرگواران است در نشر فضایل و مناقب و حقایق و تحقیقات و روایات مستند به آیات و روایات متواتره معنوی. کتب ایشان گواه موجود و منتشر در جوامع اسلامی است.
سوم اینکه مرحوم موسوی اصفهانی در کتاب خود، همه جهات را استقصاء نکردهاند و صرفاً به یکجهت اشاره کردهاند. استدلالات و مباحث متعددی در این زمینه است که در کتاب مختصر این مرحوم به آن اشاره نشده است و طبیعی است چراکه در هر نوشتاری به زاویه یا زوایایی از موضوع اشاره میشود. بهخصوص کتاب «تحفهالبیت» برای مبتدیان از پیروان ایشان نوشته شده نه برای استناد در پژوهشهای علمی و فرهنگی در سطح جامعه تشیع.
چهارم همانگونه که اشاره شد، باید ساحتها را از هم تفکیک کرد. یکساحت رؤیای شخصیای است که شیخ مرحوم دیده است و یک ساحت، عرصه مکتوبات ایشان است. مباحث شیخ مرحوم متکی بر آیات و روایات و مرویات اهلبیت علیهمالسلام است. اگر این تفکیک انجام شود، انصاف در پژوهش رعایت شده است.
در عین نقل این رؤیای صادقه، باید دانست که شیخ احسائی ادعاء ارتباط با امام زمان نداشته است و بهطور کلی این حرکت را نفی فرموده است. ایشان هرگز ادعا نکرده است که با امام زمان در ارتباط است و حتی درباره رؤیت امام زمان عجل الله فرجه در زمان غیبت کبری، مباحثی ارائه فرموده است. با توجه به اینکه در آخرین توقیع، امام صلوات الله علیه بیان فرمودهاند که «وقعت الغیبه التامه» و روایاتی همچون این روایت که «لا تراه عین حتی تراه کل عین» ملاقات با حضرت در غیبت کبری و ارتباط با حضرت، جای تأمل دارد. ایشان در رساله «العصمه و الرجعه» بیاناتی در این زمینه مطرح فرمودهاند.
پنجمین و آخرین نکته هم ادعاهایی است درباره مرحوم شیخ حسن صاحبجواهر و جعل حدیث که در نوشتار «نقد و ردّ عبارات لؤلؤالصدف درباره عالم ربانی مرحوم حاج سیدمحمدکاظم رشتی اعلیاللهمقامه» ) این موضوع را بررسی کردهایم و در این مختصر تکرار نمیکنیم.
در پایان به تعبیر یکی از محققان رجالیِ معاصر اشاره میکنیم که درباره مکتب حدیثیِ «شیخیه» چنین اظهار کردهاند:
به نظرم لااقل دو خصیصه در آثار شیخیه مرتبط با حدیث و علوم حدیث وجود دارد:
۱. استفاده از مصادر متعدد حدیثی. یعنی برخلاف مشهور علماء، خودشان را مقید به کتب اربعه و حتی وسایل الشیعه نکردهاند.
۲. علیرغم آگاهی از علم رجال اما کمتر به مناقشات رجالی، نیاز پیدا میکنند. که این دو علت دارد: یکی تتبع نسبتاً خوبی که در منابع حدیثی دارند و این باعث میشود در مباحث علمی، برای هر مسئله، چندین روایت ذکر کنند، که در این صورت، مناقشات رجالی چندان مثمر نیست. دوم قرائنی که برای تصحیح روایات به روایات منضم میکنند.
دیگر روایت، خبر واحد بلا قرینه نیست، بنابراین نیاز به مناقشات رجالی نیست.
به نظرم با تتبع در کتب علمای شیخیه میشود کتاب مفصلی درباره مباحث مرتبط با علوم حدیث نوشت.»
و الحمد لله اولاً و آخراً و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
۸ جمادیالآخره ۱۴۴۲