حجتالاسلام والمسلمین اسلامی هدف خود از تألیف کتاب «جایگاه قواعد استظهار در حل مسائل مستحدثه» را بالا بردن کارایی قواعد در حل مسائل عنوان کرد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام والمسلمین رضا اسلامی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب درباره اثر خود به نام «جایگاه قواعد استظهار در حل مسائل مستحدثه» به گفتگو نشست؛
لطفا در ابتدا کتاب خودتان را معرفی کنید.
کتاب جایگاه قواعد استظهار در حل مسائل مستحدثه در حجمی بالغ با آن بالغ بر ۶۰۰ صفحه در اواخر سال ۱۳۹۸ منتشر شد. این کتاب در جشنواره کتاب سال حوزه علمیه در سال ۱۳۹۹ به عنوان کتاب حائز رتبه تشویق برگزیده شد. به لحاظ محتوایی این کتاب چند بحث را در خودش جای داده است. در بخش اول کتاب بنده به این پرداختم که مسائل مستحدثه اصلاً چگونه مسائلی هستند. تعریفی از اینگونه مسائل به دست آوردم و سپس قواعد در علم اصول فقه را معرفی کردم. همچنین قواعدی را که عهده دار شناسایی دلالت میشوند، یعنی آیات و روایات که به عنوان دلیل لفظی محسوب میشوند و ما اگر بخواهیم از آیات و روایات استفاده کنیم و دلالت آنها را به سرحد ظهور برسانیم از این دلالت معتبر و حجت استفاده میکنیم را در این کتاب آوردم. در این کتاب مشخص شده است که علم اصول عهده دار ترتیب چه قواعدی است. من مباحث اصولی را در بخش الفاظ به صورت قاعده قاعده، مرتب کردم و هدفم این بوده که مباحث منقح، ملخص، آسان و روان باشد. سعی شده در این کتاب از پیچیدگیهای مباحث اصولی دوری شود و در عین حال تلاش کردم عمق بحث را هم نشان دهم.
آیا ادبیات به کار رفته در این کتاب روان بوده و مخاطبین میتوانند به راحت با آن ارتباط برقرار کنند؟
بله ادبیات استفاده شده در این کتاب ادبیاتی روان است. دانشجویان رشته حقوق به خوبی میتوانند از این کتاب استفاده کنند. همچنین طلابی هم که در سطوح عالی هستند و طلابی که در درس خارج شرکت میکنند، میتوانند از این کتاب به عنوان کتاب کمک درسی بهره کامل را ببرند. علاوه بر آنچکه گفته شد این کتاب میتواند به عنوان کتابی که روش تحقیق را نشان میدهد از آن استفاده کرد. در این کتاب روش بحث فقهی از علم اصول تا اینکه به علم فقه برسیم به خوبی نشان داده شده است.
بنده این قواعد را مرتب کردم و تأثیر این قواعد را در حل مسائل مستحدثه نشان داده ام. هدفم این بود که بسیاری از مسائل جدید را که مطرح میشود که این مسائل درباره فقه جدید است، مثل: فقه پزشکی، فقه ورزش، فقه رسانه، فقه معاملات بانکی، فقه مسائل جدید زنان و … را که در دنیای معاصر با آن مواجه هستیم را نشان دهم. در این کتاب نشان داده شده است که برای حل این مسائل چگونه فقها از ظرفیت قواعد اصولی استفاده میکنند، مخصوصاً از قواعدی که مربوط به دلالت شناسی منابع نقلی است.
همچنین به مباحثی که در بین علمای حوزه وجود دارد که بحث اطلاق و عموم است و اینکه چگونه از اطلاقات استفاده کنیم یا چگونه از عمومات استفاده کنیم.
آیا نوآوریهایی هم انجام داده اید؟ لطفاً بعضی از نوآوریهایی را که در این کتاب مطرح شده است را بفرمایید؟
بله؛ این کتاب در خود نوآوریهایی داشته است. مثلاً بحث قرینه شناسی و انواع قرائن را بنده در این کتاب آوردم. یعنی در ساختار بحث به این گونه عمل کردم که ظهورها را به دو دسته تقسیم کنم. ظهور اولیه و ظهور ثانویه. ظهور اولیه را هم در دو بخش بررسی کردم ظهوری که متکی به وضع است و ظهوری که متکی به قرینه است. در بحث ظهور، ظهوراتی که متکی به قرائن است و تقسیم بندیهایی که در درباره قرائن است را در این کتاب بررسی کردم.
در این کتاب دیدگاههای اهل سنت و بعد هم دیدگاههای شیعه را مطرح کردم. همچنین برخی از اقسام قرائن را که خیلی پرکار و مفصل است بحث کردم. این نکته را هم باید بگویم که بعضی از این مباحث که در این کتاب استفاده شده را من در قالب مقالات علمی- پژوهشی به چاپ رسانده ام مثل: مقاله مناسبت حکم و موضوع در مجله فقه به چاپ رسید، همچنین بحث قرینه انصراف که در حین پژوهش این مقاله را آماده کردم و برای مجلات علمی پژوهشی دادم و به چاپ رسیده است.
غیر از مباحث اصولی که در قواعد آمده است، بنده تطبیقات این مباحث نظری اصولی را در فقه جستجو کردم، ولی نه در فقه مسائل قدیم، بلکه در خصوص مسائل جدید این کار را انجام دادم. بنده اگر میخواستم تطبیقات در در فقه مسائل قدیم که در منابع فقهی کهن ما موجود است جستجو کنم این کار خیلی راحت بود، چون با توجه به منابع فقهی موجود و کلید واژههایی که انتخاب کردم به آسانی میتوانستم یک قاعده را در کتب قدیمی به دست آورم و مسائل زیادی را ردیف کنم.
ولی هدفم این بود که کارایی قواعد را در حل مسائل بالا ببرم. به خاطر همین به مسائل جدید پرداختم مسائلی که در دوران معاصر، مراجع طراز اول، تحت عنوان مسائل مستحدثه نوشته اند و در بین اهل سنت با عنوان مسائل معاصر نوشته شده است. بنده در این کتابها جستجو کردم و سعی کردم که برای خواننده این کتاب این جذابیت را فراهم آورم. همچنین میخواستم نشان دهم که علم اصول علمی، بسیار کاربردی و کارگشاست. علم اصول حتی برای دانشجویان رشته حقوق هم بسیار کارگشا است. همچنین این علم برای طلابی که در غیر از مسائل فقهی و اصولی فعالیت میکنند یعنی رشتههایی مثل: تفسیر و کلام هم قابل استفاده است. ما در این علمها هم نیاز به علم اصول داریم، چون کلام ما هم عمدتاً متکی به ادله نقلی است و ما برای استفاده از ادله نقلی احتیاج به علم اصول داریم. این نشان دهنده کارایی و کاربردی بودن علم اصول است که به خوبی در این کتاب این مسائل تعبیه شده و نیز اهمیت مسائل مستحدثه نشان داده شده است.
از بحثهای دیگر مهمی که در این کتاب به آن اشاره شده است، بحثهای مربوط به مبانی و پیش فرضهای اصول است. این بحثها خودش فی حد نفسه قابل توجه است. بنده مبانی اصولی آن را در مقایسه با آن چیزی که در هرمنوتیک ناظر به متون گفته میشود آورده ام و ظرفیت علم اصول را آشکار کردم.
همچنین مبانی خاص اصولیین را در مباحث نقلی و هم مباحث کلامی مشخص کردم. مبانی که خود اصول اولیه برای شناسایی مبانی نقلی معرفی کردند اینها را ذکر کردم و نشان دادم که ظرفیت علم اصول در مقابل هرمنوتیک به خوبی آشکار میکند.
در ظهورات ثانویه هم نظرم به مباحثی بود که در خصوص جمع ادله در مورد تعارض نص و ظاهر موجود است. درباره این گونه مسائل که در قالب انقلاب نسبت موجود است مسائلی مطرح شده است. از لسان اصولیین میتوانیم بگوییم به استظهار ثانویه مربوط میشود.
آیا نوآوریهای دیگری در این کتاب انجام گرفته؟
بله؛ از دیگر نوآوریهای این کتاب کاربردی کردن علم اصول است. من برخی از نظرات اصولیین را درباره مسائل مستحدثه در ضمن بحثهایی که از اصولیون و فقهای معظم آورده ام مطرح کرده ام. بررسیهایی هم از خودم صورت دادم که تکمیل و توضیح بعضی جاهایی است که نیاز به توضیحی اضافه دیده میشد. همچنین بعضی نظرات را هم نقد کردم و اشکال بحث را کشف کردم که اینها هم از نوآوریها این کتاب محسوب میشود.
در قسمتی که مقایسه علم اصول با هرمنوتیک است آنجا هم دست به یک نوآوریهایی زدم و مشخص کردم که برای کشف ظرفیتهای علم اصول در بخش مربوط به اقسام ظهور و تقسیمات مختلفی که برای ظهور لفظی گفته میشود چگونه باید عمل شود. در آنجا میتوانم بگویم به لحاظ نگاه جامعی که به بحث ظهور شناسی داشتم یک نوع نوآوریهای در آن به وجود آمده است.
از امتیازاتی که میتوان برای این کتاب از آن نام ببرم این است که در این کتاب کثرت تتبع انجام گرفته است. من سعی کردم از منابع بسیاری در این کتاب استفاده کنم و خودم را محدود محدود نکردم به اینکه تطبیقات را فقط از مسائل مستحدثه بگویم با این حال توانستم از منابع بسیاری استفاده کنم. در کتابنامه این کتاب بالغ بر ۳۴۲ منبع استفاده کردم.
کار دیگری که در این کتاب انجام دادم این بود که در این کتاب دستاوردهای اخیر فقها را گزارش دادم یعنی بحثهایی که فقهای مؤثر ارائه دادهاند را برای طلاب بیان کردم. چون مسائل مستحدثه یعنی مسائلی که در دوره جدید مطرح شده است مثل مباحثی که مربوط به فقیه گرانقدر مرحوم حضرت آیت اللههاشمی شاهرودی یا مرحوم آیتالله مومن یا مرحوم آیتالله یزدی است. اینگونه شخصیتها به مسائل مستحدثه پرداخته بودند و من دیدگاههای این افراد را که در کتب فقهی آنها منعکس شده بود را آوردم.