محمد صدیق دهواری در خصوص اینکه برخی از متدینان پروتکل های بهداشتی را با توجیه های مختلف نقض کرده اند. گفت: جبهه گرفتن در مقابل پروتکل ها به فهم افراد از نصوص بر می گردد.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، کرونا همچنان تیتر یک همه رسانه های محلی و بین المللی در جهان است. گروهی بیش از یک سال است که تلاش می کنند با رعایت پروتکل های بهداشتی به کنترل این ویروس کمک کنند و گروهی بی توجه به این مباحث، کرونا را هنوز جدی نگرفته اند.
عدهای میگویند کرونا دین را به چالش کشیده است، برخی آن را نوعی آزمون و امتحان تلقی کرده، عده ای رعایت پروتکل های بهداشتی را مصداقی از حق الناس عنوان کرده اند و کارشناسان بسیاری از ادیان مختلف از ظن خود در این باره سخن گفته اند حال می خواهیم به نگاه شریعت حنفی، به عنوان یکی از مذاهب اهل سنت به این موضوع بپردازیم، در همین راستا با «محمد صدیق دهواری» یکی از فعالان مذهبی و فرهنگی مذهب حنفی در سیستان و بلوچستان به گفتوگو نشستیم که مشروح آن از نظر می گذرد؛
شریعت شما بهداشت را یک موضوع عمومی می داند یا یک موضوع فردی؟
اسلام یک دین الهی است و هدف ادیان الهی ارتقاء سلامت جسمانی و روحانی بشر و رساندن آنها به سعادت دنیا و آخرت است. اسلام هم، در بحث عبادات و در بحثهای معاملات و همه آنچه در فقه آمده همین هدف را دنبال می کند. بهداشت هم از این قاعده مستثنی نیست.
بهداشت هم یک امر تعبدی است و هم یک امر اجتماعی. تعبدی است از این جهت که انسان سلامت جسمانی خود را پیدا کند و بتواند اعمال عبادیاش را انجام دهد. اگر انسان بهداشت اجتماعی را هم رعایت نکند باز ضرر و زیانش متوجه خود او شده و نمی تواند جامعه ای سالم داشته باشد. یعنی این امر هم به لحاظ عبادی توصیه شده و هم به لحاظ اینکه فهم اجتماعی بشر همین است. اگر کسی هم متدین نباشد، بر اساس عقل بشری باید بهداشت فردی و اجتماعی را رعایت کند.
در شریعت اسلامی آیات و روایات زیادی داریم برای رعایت بهداشت. النظافت من الایمان از روایات مشهور است. مومن قوی را بهتر از مومن ضعیف می داند. پیامبر درباره جایی که دچار طاعون شده می فرماید « وفر من المجذوم کما تفر من الأسد» یعنی همانطور که از یک شیر درنده فرار می کنید از فرد دچار طاعون و جذام فرار کنید. چون با این کار سلامت فردی و اجتماعی به دست می آید.
در مذاهب و ادیان، جمعی از متدینان پروتکل های بهداشتی را با توجیه های مختلف نقض کرده اند. علت ایجاد این تقابل چیست؟
به فهم از فقه و به فهم از احکام بر می گردد. ما یک قاعده کلی داریم و آن اینکه ما باید تسلیم قضا و قدر الهی باشیم. ویژگی مومن این است که انسان به قضا و قدری که از تصور خودش خوب یا بد است و از جانب خدا هست ایمان داشته باشد و همه امور را از طرف خدا بداند.
فهم این افراد از نصوص این است که این یک قدر الهی است و می گویند ما از قدر الهی استقبال می کنیم. اما از طرف دیگر ما اگر در زندگی صحابه که نزدیکترین افراد به پیامبر اکرم(ص) بودند و احکام نازل شده را با پوست و جان لمس می کردند به فهم خود عمل می کردند. در همان زمان فهم یک صحابی از دین بیشتر و فهم یکی کمتر بود و این در نسلهای مختلف تداوم داشت.
سال ۱۷ هجری طاعون در شهر عمواس رخ داد. این شهر در نزدیکی قدس بود. در زمانی که عمر خلیفه دوم عازم شام بود در این شهر طاعون رخ داد. ابوعبیده جرّاح یکی از فرماندهان و یکی از صحابه و یکی از یاران پیامبر فرماندار آنجا بود. موقعی که عمر به این شهر رسید به او گزارش دادند که شهر دچار طاعون شده است. عمر به اطرافیان خود گفت برای اینکه دچار طاعون نشویم وارد شهر نمی شویم. ابوعبیده جراح به عمر گفت آیا شما از تقدیر خداوند می گریزید؟ عمر با توجه به فهمی که از نصوص داشت فرمود نفر من قدر الله، الی قدر الله؛ ما از یک تقدیر خداوند به یک تقدیر دیگر خداوند فرار می کنیم. تقدیر اول خداوند این است که اگر وارد این شهر شویم دچار طاعون شده و هلاکت و نابودی ما را در بر می گیرد و تقدیر دیگر خداوند این است که اگر وارد این شهر نشویم صحت و سلامتی به ما بر می گردد.
این فهم عمر بود. ابوعبیده دچار طاعون شد و فوت کرد. معاذ بن جبل یکی دیگر از صحابه جانشین شد و او هم دچار طاعون شد. هم خودش و هم فرزندش فوت کردند. فرمانداری عمر بن عاص آغاز شد. عمر بن عاص بر اساس فهم خود گفت کسانی که طاعون دارند در اطراف کوهی مستقر شوند. افراد دچار طاعون از بین رفتند و افراد دیگر سالم ماندند.
آنها در همان شهری که بودند نماز را با فاصله و به صورت فرادا می خواندند. اما بحث این نبود که نماز تعطیل شود یا نشود.
جبهه گرفتن در مقابل پروتکل ها به فهم افراد از نصوص بر می گردد. ما نمی توانیم هر دو گروه را نفی کنیم. یعنی بگوییم این گروه اشتباه می کند و آن گروه تایید صد در صد را دارد. ولی رعایت فردی و اجتماعی توصیه شده است و همانطور که در روایات و سیره پیامبر داریم که فر من المجزوم یعنی حضرت تاکید دارند که از افراد دچار طاعون دور شوید. در رویاتی دیگر داریم اگر در شهری طاعون یا وبا آمد در آن شهر وارد نشوید و خارج هم نشوید. وارد نشوید چون شما سالم هستید و با این کار دچار بیماری می شوید و خارج نشوید چون بیماری منتشر نشود.
از دو فهم نام بردید و به سنت پیامبر تمسک کردید درحالی که یکی از این فهم با سنت پیامبر اسلام (ص) در تعارض است. چطور برای رفتار این گروه می شود دفاع کرد؟
روایات زیادی از پیامبر داریم. زندگی ۲۳ ساله پیامبر سرشار از آموزش است. پیامبر گاهی با فرد دچار جزام و طاعون غذا می خورند. یعنی در واقع می توانیم بگوییم همان بحث تقدیر الهی است. در روایت دیگر داریم که دچار سوء فهم نشوید که حتما تقدیر الهی سبب انتشار بیماری از طرف شما می شود. یعنی در واقع همه اینها فهم هستند.
در آنجا ابوعبیده صحابی این کار را انجام می دهند.
باز در سیره داریم یکی از افرادی که برای بیعت نزد پیامبر آمدند پیامبر به ایشان اجازه ورود ندادند چون اینها طاعون داشتند و حضرت گفتند ما بیعت شما را از همانجا هستید پذیرفته ایم.
شما رفتار هر دو گروه این متدینان را قابل دفاع می دانید؟
بله قابل دفاع است. چون هرکدام دارای یک فهمی هستند. یعنی به این درجه از اجتهاد و فهم رسیده اند که احکام را بر اساس روایات استخراج کرده اند. ما نمی توانیم یک طرف را تایید و یک طرف را رد کنیم. چون اینها بر اساس فهمی که از نصوص دارند به این نتیجه رسیده اند.
فهم یک دست با نظر کارشناسان بهداشتی متعارض است. چطور می توان عمل این گروه را توجیه شرعی کرد.
اینها معتقد به همان قضا و قدر الهی هستند. از یک طرف دیگر می توان گفت یکی ارحج تر است. ارجح تر چون ما داریم که خداوند می فرماید با دست خود، خد را به هلاکت نیندازید.
وظیفه مومنان مذهب حنفی در این وضعیت فعلی کرونا چیست؟
خودشان را از هلاکت و نابودی نجات داده و به نصوص بیشتر توجه داشته باشند. به رای و مجتهدان خود عمل کرده و به سیره و روش صحابه رجوع کنند.
وظیفه حاکمان اسلامی در این مواقع چیست؟
آنها وظیفه دارند حقوق شهروندان را رعایت کرده و در این مسیر تلاش مضاعف داشته باشند.
جمعی از متدینان نسبت به واکسن موضع دارند. شما از واکسن استفاده می کنید؟
بله؛ پیامبر(ص) فرموده اند برای هر بیماری دارویی هست و داروی کرونا الان واکسن است.