شهردار همترامک: قدرت سیاسی در همترامک با یک شورای اکثریت مسلمان در حال تغییر است. در عین حال بین مسلمانان کشورهای مختلف با اعتقادات سیاسی مختلف، سوابق اجتماعی، هویت جنسیتی و غیره رقابت وجود دارد و نمیتوان همواره از مسلمانان به عنوان گروهی متحد یاد کرد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، در ماههای اخیر نام شهر همترامک (Hamtramck) واقع در ایالت میشیگان، به دلیل اینکه اکثریت جمعیت این شهر را مسلمانان تشکیل میدهند، بر سر زبانها افتاده است.
۶ سال پیش هم در انتخابات شورای شهر همترامک مسلمانان توانستند که اکثریت کرسیهای شورای شهر را تصاحب کنند. این شهر در قرن بیستم به عنوان مرکز مهاجرت لهستانیها و زندگی و فرهنگ لهستانی ـ آمریکایی شناخته میشد، اما مهاجران جدیدی در ۳۰ سال اخیر به ویژه از یمن و بنگلادش به این شهر وارد شدند. در نتیجه بافت این شهر تا حد زیادی تغییر کرد. در سال ۱۹۷۰ حدود ۹۰ درصد از مردم همترامک لهستانی بودند که امروزه به دلیل مهاجرت به بخشهای مرفهتر میشیگان حالا فقط ۱۱ درصد از مردم آن لهستانی هستند.
کارِن ماژوسکی(Karen Majewski)، شهردار همترامک، عقیده دارد که حضور مسلمانان در این شهر به غنای بیشتر و منحصربهفرد بودن آن کمک میکند. ماژوسکی، استادیار مطالعات لهستان و مطالعات اروپای مرکزی در کالج سنت ماری میشیگان و همچنین دبیر اجرایی انجمن تاریخی لهستانی ـ آمریکایی است. او متولد ۱۹۵۵ و از سال ۲۰۰۵ به عنوان شهردار همترامک مشغول به فعالیت است. وی در گفتوگو با ایکنا در مورد تاریخ و نقش مسلمانان در این شهر صحبت کرد.
شهر همترامک از دیرباز به خاطر ریشههای لهستانی خود شهرت داشت و حالا به عنوان اولین شهر در آمریکای شمالی با اکثریت جمعیت مسلمان شناخته میشود. فکر میکنید این تغییرات در بافت اجتماعی فرهنگی شهر تأثیرگذار است؟
این تغییرات نشان میدهد که ما شهری زنده هستیم. یک شهر با هویتی که همواره به عنوان جامعهای مهاجر و چندقومیتی، راهی را برای تازهواردان به این کشور باز کرده است. هر گروهی که به همترامک میآید بخشی از تحول مداوم آن به شمار میرود و قرار است این کشور همواره پویا باشد و این به ما فرصتی میدهد تا تاریخ و آینده خود را به عنوان جامعهای مهاجر گرامی بداریم که میتواند الگویی برای ملت آمریکا باشد.
در مورد دلیل اصلی افزایش جمعیت مسلمان در این شهر توضیح دهید.
افزایش جمعیت مسلمان نتیجه انگیزههایی است که همواره وجود داشته و به طور کلی از الگوی مهاجرت پیروی میکند. افزایش جمعیت از الگوی کلاسیک مهاجرت زنجیرهای پیروی میکند که در آن سایر افراد خانواده و همسایگان به دنبال مهاجران روانه میشوند. آنها (مهاجران اولیه) مؤسسات و زیرساختهایی را ایجاد میکنند تا تعداد بیشتری از هموطنان خود را جذب کنند. در عین حال انتشار اخبار مربوط به فرصتهای شغلی و اقتصادی باعث میشود که سایر مهاجران به آنها بپیوندند. این امر همیشه شیوه شکلگیری جوامع مهاجر و از عوامل جذب مهاجران بوده است. از سوی دیگر شرایط نامطلوب زندگی در کشورها از جمله جنگ، بیثباتی سیاسی، نبود فرصت اقتصادی و تنشهای قومی از دلایل دیگری هستند که باعث افزایش مهاجرت میشوند.
برای جامعه رو به رشد یمنی در همترامک، قطعاً جنگ داخلی در یمن عامل اصلی مهاجرت بوده است. همچنین طی جنگهای بالکان در دهه ۱۹۹۰ شاهد رشد جامعه بوسنیایی در این شهر بودیم. وقتی این درگیریها تا حد زیادی پایان یافت، موج مهاجرت هم به پایان رسید.
اگرچه بیش از ۱۰۰ سال است که جامعه اوکراینی در همترامک داریم و درگیری با روسیه در اوکراین نیز گروه جدیدی از اوکراینیها را به سمت همترامک کشاند، زیرا آنها یک بنیاد نهادی و اجتماعی کاملاً جاافتاده دارند. از طرف دیگر، هنگامی که کمونیسم در لهستان پایان یافت و این کشور به عضویت اتحادیه اروپا درآمد و فرصتهای موجود در آمریکا کمتر فریبنده بود، مهاجرت نیز به سرعت کاهش یافت. بنابراین چه بخواهیم در مورد گروههایی از مهاجران عمدتاً مسلمان و چه مهاجرانی از سایر نقاط جهان صحبت کنیم، به دنبال همان انگیزههایی هستیم که افراد تازهوارد به ویژه اعضای یک جامعه خاص را به ایالات متحده جذب میکند.
در آمریکا برخی دیدگاهها درباره مسلمانان منفی است. نگرش شهر همترامک و ساکنان غیرمسلمان آن در مورد مسلمانان چیست؟
نگرشهای فردی بسیار تفاوت دارد، اما مهم است که تشخیص دهیم زندگی روزمره و روابط بین همسایگان فقط به واسطه دین تعیین نمیشود. ما بسیار نزدیک به هم و در مناطق کوچک زندگی میکنیم و در هر خیابان خانوارهایی با فرهنگهای مختلف حضور دارند. در بیشتر موارد افراد با یکدیگر کنار میآیند، راههایی برای برقراری ارتباط با یکدیگر پیدا میکنند و از یکدیگر یاد میگیرند. گاهی اوقات آنها با یکدیگر درگیر میشوند و گاه این تعارضها ـ چه فردی و چه گروهی ـ به عنوان درگیریهای قومی یا مذهبی تفسیر میشود، در حالی که ممکن است مسائل همسایگانی که در محلههای نزدیک زندگی میکنند طبیعی باشد.
همترامک، دیزنی لند نیست(کنایه از شاد بودن و بیعیب بودن)، اما چیزی که باعث میشود ما از نگاه دیگران شهر جالب توجهی باشیم این است که با یکدیگر زندگی میکنیم، از یک فروشگاه خرید میکنیم، در خیابانهای مشابه زندگی میکنیم، بوی غذای همدیگر را استشمام میکنیم، زبانهای یکدیگر را میشنویم، ما قادر نیستیم ـ مانند بسیاری از مناطق حومه شهر ـ پشت حصارهای حریم خصوصی، خود را کنار بگذاریم و یکدیگر را نادیده بگیریم. این بدان معنی است که درگیریها به جای پنهان بودن، قابل مشاهده هستند. در عین حال، ما مجبور میشویم که راجع به یکدیگر بدانیم و زندگی مشترک را یاد بگیریم.
تأثیر حضور مسلمانان در همترامک چه بوده است؟
جوامع مسلمان قطعاً حضور آشکاری در همترامک دارند. افرادی که لباس غیرغربی دارند در مشاغلی که نیازهای آنها را تأمین میکند(و از نظر فرهنگی مورد حمایت قرار میگیرند)، محلهای مختلف شهر یا اداره سیستم مدرسه که نیاز به خدمات خاص مسلمانان دارد مانند جشنهای تعطیلات مذهبی و ارائه وعدههای غذایی حلال مسلمانان حضور دارند. البته صدای اذان در کنار صدای زنگهای کلیسا در آن سوی همترامک اضافه میشود. فکر میکنم بیشتر افراد در این باره موافق هستند که این امر به غنای فرهنگی بیشتر و متمایز بودن این شهر کمک میکند.
همچنین قدرت سیاسی در همترامک با یک شورای اکثریت مسلمان در حال تغییر است. در عین حال بین مسلمانان کشورهای مختلف با اعتقادات سیاسی مختلف، سوابق اجتماعی، هویت جنسیتی و غیره رقابت وجود دارد و نمیتوان همواره از مسلمانان به عنوان گروهی متحد یاد کرد. این در تمام جوامع قومی طبیعی است. یک بار فردی به من گفت که کاش بنگلادشیها مانند لهستانی با هم متحد شوند. این موضوع برای فرد لهستانی بسیار خندهدار است، زیرا «این جامعه» نیز از نسلهای مختلف، منافع سیاسی، گروههای مهاجر و غیره تشکیل شده و واقعیت بسیار پیچیدهتر است.
در حال حاضر بزرگترین چالشهای همترامک چیست؟
بزرگترین چالش این شهر ضعف در ثبات اقتصادی بوده است. ما یک جامعه کوچک و دارای معضل اقتصادی هستیم که همیشه در تلاش بودهایم تا خدماتی را که ساکنان ما سزاوار آن هستند از طریق امکانات محدود ارائه دهیم.
به نظر شما برای افزایش روابط دوستانه بین مسلمانان و غیرمسلمانان در همترامک میتوان چه کرد؟
همه باید همکاری کنند، نه فقط یک طرف. همه ما چیزهای زیادی برای یادگیری از یکدیگر داریم. کاملاً قابل درک و حتی طبیعی است که گروهها به سمت افرادی گرایش پیدا کنند (و تمایل دارند به آنها رأی دهند) که به معنای واقعی حرف دل آنها را بزند و احساس کنند که تجربه آنها را درک میکنند، تاریخ آنها را میدانند و منافع آنها را نمایندگی میکنند و همه موظفند که در ارتباطات آزاد از یکدیگر بیاموزند و به نگرانیهای دیگران گوش فرادهند. فکر میکنم ساکنان همترامک از موقعیت ویژهای برای انجام آن برخوردارند، زیرا ما هر روز در محل کار، خیابانها و ایوانهای خانههای خود با یکدیگر در تماسیم و این مورد نمیتواند به راحتی در جاهای دیگر اتفاق بیفتد.
همچنین فکر میکنم رهبران تأثیرگذار جامعه، رهبران مذهبی و سیاسی، کسبه و هر کس دیگر، وظیفه خاصی برای ایجاد اتحاد دارند و ضمن ترویج مدارا و تسامح، به دنبال راههایی برای گرد هم آمدن هستند. چنین تلاشهایی در این شهر وجود دارد، اما غالباً هر گروه در حباب خود زندگی میکند و رهبران بدون استفاده از این فرصت بینظیر ـ که همترامک برای خدمت به خانواده بزرگتر انسانی فراهم آورده است ـ بر جوامع خود متمرکز میشوند.