پس از رشد و گسترش جامعه بهائی اتیوپی در آدیس آبابا، پیروان این آیین ضاله، تصمیم به توسعه آن در سایر مناطق گرفتند. در حال حاضر «سلیمان بلای» نماینده آنان است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، فرقه ضاله بهائیت در آفریقا از طریق مصر به سایر نقاط این قاره وارد شده است و به تدریج گسترش و رشد نموده و کشور اتیوپی نیز از این امر مستثنی نبوده است.
اولین فردی که که در اتیوپی این فرقه را پذیرفت، فردی به نام مبارک بوده و سپس فرد دیگری به نام اسفندیار نیز با او همراهی کرده است.
در سال ۱۹۳۳ از جامعه بهایی جهانی درخواست کردند تا فردی را به اتیوپی جهت ساماندهی این فرقه ضاله اعزام کنند. آنها در اتیوپی نتوانستند فردی را بیابند تا اینکه در سال ۱۹۳۴ فردی به نام صبری الیاس از مصر این مسؤولیت را پذیرفت و بدون اینکه زبان امهریک بداند و امکانات و زمینه ای باشد راهی آدیس آبابا شد.
وی برای ایجاد جامعه بهایی و تبلیغ آن در اتیوپی مجهز شد و پس از یکسال محفل بهایی را تشکیل داد، پس از وی شخصی به نام Seymoun راه او را ادامه داد و در اسمره اتیوپی و اریتره نیز محافلی را ایجاد کردند.
صبری الیاس در زمان خود توانست با کمک دو نفر اتیوپیایی دیگر به ترجمه و چاپ کتاب بهائیت به زبان امهریک اقدام کند و این کتابها را به کتابخانه ها و مناطق مختلف ارسال نمود و حتی در آن زمان نسخه ای را به هایله سلاسی پادشاه وقت اتیوپی هدیه نمود. بدین ترتیب فعالیت خود را آغاز نمودند و خارجیانی از ایران، آمریکا و مصر و کانادا نیز آنها را مساعدت نمودند تا این روند گسترش یابد و اکنون نیز دارای مرکزی جهت تبلیغ هستند و همچنین گورستانی ویژه بهائیان نیز وجود دارد.
تاریخچه پیدایش فرقه ضاله بهائیت
میرزا حسینعلی نوری معروف به “بهاء الله” بنیانگذار آیین بهائی، است. میرزا حسینعلی در سال ۱۲۳۳ هجری قمری، در تهران به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی، خواندن و نوشتن و مقداری عربی را طبق سنت رایج زمان آموخت. بهاء در ابتدا متمایل به تصوف شده و به مسلک درویش ها درمی آید. در ۲۸ سالگی زمانی که سید علی محمد شیرازی ادعای بابیت و واسطه وصول به امام زمان (عج) نمود در پی تبلیغ نخستین پیرو باب، ملا حسین بشرویه ای معروف به “باب الباب”، در شمار نخستین گروندگان به باب درآمد و از آن پس به عنوان یکی از فعالترین افراد بابی، به ترویج بابی گری پرداخت. در نخستین سال های سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در جریان شورش های بابیه و ایجاد ناامنی و قتل و غارت مردم در بخشهائی از کشور، میرزا حسینعلی دستگیر و زندانی شد. به دستور امیر کبیر، صدر اعظم وقت، جهت سرکوب این شورش ها علی محمد باب در تبریز اعدام می گردد. بعد از اعدام باب، میرزا حسینعلی با زیرکی و شگردهای فریبکارانه زمام کارها را در دست می گیرد اما پس از قتل امیرکبیر و طراحی سوء قصد به ناصرالدین شاه به سفارت روس پناهنده شده و با حمایت دولت روس از مرگ نجات یافته و به بغداد تبعید می گردد.
در بغداد کنسول دولت انگلستان و نیز نماینده دولت فرانسه با بهاءالله ملاقات و حمایت دولتهای خویش را به او ابلاغ کردند و والی بغداد نیز برای وی مقرری تعیین می کند. چندی بعد میرزا حسینعلی ملقب به “بهاءالله”، مقام”من یظهره اللهی” را برای خود ادعا کرد و پس از رسیدن به عکا به صورت کامل و علنی دست از ادعای نایب باب بودن برداشت و رسماً خود را “پیامبر” نامید و فرقه “بهائیت” را بنیان گذاشت که فوراً از جانب دولت روسیه به رسمیت شناخته شد.
دولت استعماری روسیه پس از به رسمیت شناختن فرقه ضاله بهائیت به عنوان یک دین، همه گونه امکانات در اختیار آنها گذاشت. این دولت در نخستین اقدام مرزهای خود را به روی بهائیان گشود و اولین معبد این فرقه را به نام “مشرق الاذکار” در شهر عشق آباد ایجاد کرد[۱].
میرزا حسینعلی به فرستادن نامه (الواح ) برای سلاطین و رهبران دینی و سیاسی جهان اقدام کرد و ادعاهای گوناگون خود را مطرح ساخت. پس از مدتی خود را “خدای خدایان”، “آفریدگار جهان” و “معبود حقیقی” نامید. سرانجام در هفتاد و پنج سالگی سال ۱۳۰۸ ق در حیفا از دنیا رفت و پیروانش با اعتقاد به خدایی او قبرش را قبله خویش گرفتند.
پس از مرگ میرزا حسینعلی، عباس افندی ملقب به «عبد البهاء» پسر ارشد او که از زیرکی خاصی برخوردار بود در جدال مفتضحانه قدرت با رقیبان به مقام رهبری بهائیان می رسد و با مسافرت به اروپا و آمریکا در سال ۱۹۱۱ م. به جای روسیه با انگلستان و سپس آمریکا رابطه ویژه ای برقرار می کند. در جریان این سفرها او تعالیم باب و بهاء را در ظاهری مترقی و جدید متناسب با اندیشه های رایج قرن نوزدهم در غرب نظیر روشنگری، مدرنیسم و اومانیسم، تحت عنوان تعالیم و اصول دوازده گانه بهائیت به وجود آورد که چیزی جز گردآوری و التقاط تعالیم مذهبی “شرق” با اندیشه های عقلانی و مدرن “غرب” نیست. پس از عبدالبهاء، “شوقی افندی” ملقب به “شوقی ربانی” فرزند ارشد دختر عبد البهاء، که در دارالفنون بالیون لندن، دانشگاه آمریکایی بیروت و سپس در دانشگاه آکسفورد تحصیل کرده و مستقیماً تحت پرورش و تربیت انگلیسی ها رشد یافته بود به رهبری بهائیت برگزیده شد. او خود را «ولی امر الله» می خواند هرچند فساد عظیم و همه جانبه دستگاه رهبری بهائیت، انحرافات اخلاقی گسترده و انحطاط معنوی مبلغین بهائی و حرکت این دار و دسته سیاسی در راستای تامین منافع استعمارگران، موجبات روی گردانی چند تن از نزدیکان عبدالبهاء از فرقه ضاله بهائیت را فراهم می نماید. نقش اساسی شوقی افندی در تاریخ بهائیت ایجاد تشکیلاتی به نام “بیت العدل” واقع در شهر حیفا در فلسطین اشغالی است.
پس از مرگ شوقی افندی کشمکش شدیدی بین بهائیان برسرجانشینی او در گرفت و بسیاری از آنان رهبری همسر آمریکایی او روحیه (ماری) ماکسول را پذیرفتند. درکنفرانس ویژه ای که با حضور سران مهم فرقه بهائیت در لندن تشکیل گردید ۹ نفر به عنوان اعضای مجلس بیت العدل انتخاب شدند. ریاست این گروه که به بیت العدل حیفا شهرت دارد، با روحیه ماکسول همسرشوقی افندی بود. او نیز در سال ۱۳۷۸ شمسی از دنیا رفت. به موازات رهبری روحیه ماکسول، «چارلز میسن ریمی» فرزند یکی از روحانیون کلیسای ارتدوکس نیز ادعای جانشینی شوقی افندی را نمود و گروه «بهائیان ارتدکس» را پدید آورد که امروزه در آمریکا، هندوستان و استرالیا و چند کشور دیگر پراکنده اند. عده دیگری از بهائیان نیز پس از مرگ شوقی به رهبری جوانی از بهائیان خراسان، به نام «جمشید معانی» روی آوردند. این جوان خود را «سماء الله» نامید و طرفداران او در اندونزی، هند، پاکستان و آمریکا پراکنده اند.
معرفی فرقه بهائیت در اتیوپی
تاریخ فرقه بهائیان در آفریقا به زمان بهاء الله در مصر و بنیانگذار فرقه بهائیت بر می گردد. آغاز این فرقه از مصر بوده و پس از آن تا اواسط قرن بیستم به سایر نقاط آفریقا گسترش داشته و گسترش آن در آفریقا یکی از پرتحرک ترین و سریعترین جوامع بهائی در جهان بوده و در همین دوره از رشد و گسترش است که آیین بهائی به اتیوپی نیز وارد شده است.
همانطور که در مورد دین یهودیت، مسیحیت و اسلام نیز اتفاق افتاد، اتیوپی در همان روزهای پیدایش این فرقه، با آن ارتباط داشت. باب، پیشرو بهاءالله یک خدمتکار اتیوپیایی به نام مبارک داشت.
مبارک یکی از اولین اتیوپیایی هایی بود که ادعاهای باب را به رسمیت شناخت و یکی از وفادارترین افراد و پشتیبان سرسخت وی بود.
بهاءالله همچنین یک خدمتکار اتیوپیایی به نام اسفندیار داشت. بهاءالله در تعدادی از نوشته های خود از فداکاری اسفندیار تقدیر می کند. علاوه بر این، اعتقاد بر این است که هر دو باب و بهاءالله چندین خدمتکار اتیوپیایی در خانواده های خود داشته اند.
در سال ۱۹۳۳ فراخوانی برای جامعه بهائی مصر صادر و هدف آن اعزام فرد مناسبی برای اعزام به اتیوپی با دو ماموریت مشخص بود. اولین مورد این بود که بررسی و تحقیق صورت بگیرد که آیا افرادی در آدیس آبابا وجود دارند که خود را بهائی بنامند؟ و مورد دوم، در صورت عدم وجود افراد مدعی، زمینه تبلیغ بهائیت در اتیوپی فراهم گردد. صبری الیاس اولین فردی بود که به این فراخوان پاسخ مثبت داد، وی جوانی هفده ساله و عضو سابق کلیسای قبطی مصر بود.
صبری الیاس در ژانویه سال ۱۹۳۴ با توان مالی محدود و عدم آگاهی از زبان مردم اتیوپی وارد آدیس آبابا شد. تلاش وی در راستای اجرائی سازی ماموریت اول یعنی یافتن افرادی که ادعا می کردند بهائی بودند ثمری نداشت و در نتیجه وی بر اجرای ماموریت دوم خود یعنی تبلیغ و ترویج و آموزش قوانین فرقه بهائیت در اتیوپی متمرکز شد.
پس از گذشت یک سال کار تبلیغی سخت در اتیوپی، در نوامبر سال ۱۹۳۴ وی موفق به تشکیل مجمع معنوی بهائیت در آدیس آبابا شد. با تشکیل این مجمع که برای وی دستاوردی بزرگ بود، پیام زیر به جوامع بهائی جهان ارسال گردید:
“ما خوشحالیم که پیشرفت و تثبیت دین بهاء الله را در اتیوپی به دوستان خود گزارش کنیم. زمان اضطراب و ناآرامی به پایان رسیده و بهائیت باید شروع به نفوذ گسترده در این سرزمین تاریخی کند.”
گفته می شود که آزماک سیمون جبرئیل[۲] اولین اتیوپیایی بود که به این آئین ایمان آورد. وی بعدها در آسمارا، اریتره اقامت گزید و اولین مجمع معنوی محلی آن شهر را در سال ۱۹۵۵ تشکیل داد. پسرش Tamerat Seyoum اولین کسی بود که در آسمارا بهائیت را پذیرفت.
یکی از دستاوردهای صبری الیاس ترجمه و انتشارکتاب مقدماتی در مورد فرقه بهائیت و بهاء الله به زبان امهریک در سال ۱۹۳۴ بود . این کتاب توسط J. E. Esslemont تألیف شده است.
از آنجایی که صبری الیاس به زبان امهریک تسلط نداشت و نمیتوانست به زبان امهریک صحبت نماید، وی توانست با کمک دو اتیوپیایی دیگر کار ترجمه کتاب را انجام دهد. ضمنا کپی های کتاب به برخی از کتابخانه ها و جوامع بهائی در سراسر جهان نیز ارسال گردید.
در سال ۱۹۳۴یک نسخه از کتاب توسط بهایی کانادایی در اورشلیم به نام خانم لورل شوپفلوچر[۳] به امپراتور اتیوپی هایله سلاسی ارائه شد. علاوه بر این کتاب، جزوات مربوط به فرقه بهائیت نیز به زبان امهریک منتشر و برای عموم توزیع گردید. با بی ثباتی ایجاد شده در کشور اتیوپی ناشی از حمله ایتالیا، صبری الیاس مجبور به بازگشت به مصر در سال ۱۹۳۵ شد.
در سال ۱۹۴۴پس از پایان اشغال ایتالیا و درگیری های موجود در کشور، صبری الیاس مجددا به همراه همسر و دو پسرش به نامهای خانم فهیما یاکوت[۴] و دو فرزندش حسین و صفا که دو ساله و کمتر از یکسال داشتند به آدیس آبابا عزیمت نمودند.
به محض بازگشت الیاس به اتیوپی وی دریافت، تشکیلاتی که ایشان برای بهائیت ایجاد نموده در جنگهای ایتالیا و اتیوپی از بین رفته و زنجیره انسانی و ارتباطات منحل گشته است. لذا پس از جستجوی فراوان وی فقط توانست دو نفر از ایمان آورندگان یعنی سید منصور[۵] مهاجر اهل یمن و آتو آریا[۶] را پیدا کند و فعالیت مجمع را در سال ۱۹۴۵ در آدیس آبابا با آنها ادامه دهد. اما سید منصور خیلی زود این مجمع را ترک و آتو آریا نیز به علت بیماری درگذشت.
در این زمان بود که Kegnazmatch Gila Michael Bahta وکیل برجسته دربار امپراتور هایله سلاسی به آئین دروغین وهابیت ایمان آورد. وی چنان مؤمن و سرسخت شد که آقا و خانم صبری او را به عنوان اولین بهائی در اتیوپی دانستند و پس از آن بود که طی چند ماه، تعداد بهائیان افزایش یافت. عضویت جدید شامل افراد خارجی مانند دکتر تالبوت آمریکایی آفریقایی تبار و دکتر رایت اهل اروپا شرقی نیز شد.
تحکیم بهائیت در اتیوپی
در سال ۱۹۵۳ جامعه جهانی بهائیت به رهبری شوقی افندی، اولین برنامه بزرگ جهانی خود را که اغلب از آن به عنوان جنگ صلیبی ده ساله یاد می شود برگزار نمود. در طی این ده سال بهائیان در سرتاسر جهان گسترده و پراکنده شدند تا پیام دین دروغین خود را به هر گوشه زمین برسانند. از سال ۱۹۵۳بهائیان از مصر، ایران و ایالات متحده شروع به اسکان در اتیوپی کردند. بسیاری از این افراد برای آمدن به اتیوپی و ایجاد یک جامعه قوی بهائی از شغل های پرسود و مقام های والای خود در سرزمین های مادری خود دست کشیدند.
از آنجایی که جامعه بهائیت جوان و نوپا بود و دارای مرکزی نبود، بیشتر جلسات در خانه های افراد مهاجر بهائی برگزار می شد. در سال ۱۹۶۳، در نتیجه این جلسات آنها توانستند بیست و پنج دانش آموز از مدرسه هواپیمایی در آدیس آبابا را بهائی نمایند. دیگرانی که به این فرقه ملحق شده بودند نیز از دانشجویان دانشگاهی بودند و عمده آنها دارای پیشینه مسیحیت ارتدکس بودند.
روال توسعه بهائیت در اتیوپی اینگونه بود که هر چند گرایش جوانان بیشتر به بهائیت بود ولی بهائیان کهنه کار کلاسهای آموزشی برای آنان برگزار می نمودند تا مؤمنین جدید بتوانند درک عمیق تری از دین تازه خود بدست آورند. در این دوره بود که یک جامعه بهایی قوی در آدیس آبابا ظهور یافت. کلاس هایی برای بهائیان جدید برگزار می شد، جشن های نوزده روزه بطور منظم برگزار می شد (این گردهمایی های ماهانه است که در آن بهائیان برای بحث و گفتگو در مورد امور جامعه خود جمع می شوند.)، روزهای مقدس بهائیت برگزار و کلاس های منظم برای کودکان برگزار می گردید. در حدود سال ۱۹۶۰ جامعه بهائیت در آدیس آباب به حدی رسیده بود که احساس می شد زمان آن رسیده که یک مرکز بهائی تأسیس گردد و برخی از فعالیت ها را از خانه های بهائی جدا شود. در همین زمان بود که تعدادی از جوانان آسمارایی برای حضور در دانشگاه به آدیس آبابا نقل مکان کردند و این امر توانست قدرت بیشتری به این جامعه دهد.
گسترش بهائیت در اتیوپی
رشد و گسترش جامعه بهائی اتیوپی در آدیس آبابا آغاز شد و هنگامی که جامعه بهائیت آدیس آبابا قوت گرفت، مؤمنان به آیین ضاله بهائیت تصمیم به توسعه به مناطق اطراف را آغاز کردند. آنها به جیما[۷]، دبر زیت[۸]، آمبو، سبتا[۹] ، هولتا[۱۰]، ولیسو[۱۱] و آواسا[۱۲] سفر کردند و در نتیجه این سفرها، عده کمی نسبت به پذیرش بهائیت اقدام کردند.
با این حال در سال ۱۹۶۸ با مراجعه بهایی جوان از ایالات متحده به نام سام لینچ[۱۳] رشد چشمگیری در پیروانان این آئین پدید آمد.
وی در سفری که به بخش جنوبی کشور اتیوپی به همراه پنج بهایی دیگر داشت، وقتی در نزدیکی Gemeto بعلت پنچر شدن لاستیک خودرو متوقف شده بود عده ای از اهالی محلی کنجکاو برای تماشای تعمیر لاستیک جمع شدند، لینچ شروع به گفتگو با آنها در مورد دین بهائیت کرد و گفته میشود بیست نفر از اهالی محلی نسبت به پذیرش این دین دروغین اقدام نمودند. خبر مؤمنان جدید نظر کل جامعه جهانی بهائی را جلب کرد و آنها تصمیم به توسعه جامعه به مناطق جنوبی کشور را گرفته و تعداد زیادی از بهائیان به جنوب کشور سفر کردند.
در همین زمان بود که مجمع ملی بهائیان به منظور کمک به رشد و پیشرفت آنها و تشویق بهائیان جوان از آدیس آبابا و آسمارا برای اسکان در منطقه سیدامو را آغاز نمود که با استقبال جامعه بهائیت روبرو شد.
با تشویق به انجام این تحولات، مجمع ملی بهائیت اتیوپی از خانم روحیه ربانی[۱۴] همسر شوقی افندی دعوت کرد تا به اتیوپی بیاید و در جشن و شادی جامعه بهائی اتیوپی شرکت کند. خانم ربانی با پذیرفتن دعوت، در سال ۱۹۶۹ از اتیوپی دیدن کرد و در این هنگام از منطقه سیدامو نیز بازدید کرد و به شدت تحت تاثیر مهربانی مردم منطقه قرار گرفت.
با رشد و گسترش جامعه بهائی در نقاط مختلف کشور اتیوپی، مخالفتها نیز از چندین جهت افزایش یافت. در اوایل دهه ۱۹۶۰ حوادث فزاینده ای رخ داد که بهائیان هنگام تعلیم باورهای خود دستگیر و مورد آزار قرار گرفتند. چنین حوادثی در شهرهای جیما، گوندار، کوبو، وونجی، گامبلا و آواسا گزارش شده است. این آزار و اذیتها عمدتاً توسط روحانیت کلیسای ارتدکس اتیوپی و با همکاری مقامات دولتی صورت می گرفت. تمام نهادهای ارشد بهائی برای محافظت از اعضای جامعه و پاسداری از حقوق آنها تلاش نمودند که از ابزار سیاسی و دیپلماتیک برای حفاظت اعضای جامعه بهایی استفاده نمایند.
در حال حاضر نیز آقای سلیمان بلای[۱۵] نماینده دفتر منطقه ای جامعه جهانی بهائی در آدیس آبابا را به عهده دارد، وی در سال ۲۰۱۶ به این دفتر پیوسته است.
سلیمان متولد و بزرگ شده اتیوپی است و در زمینه های مطالعات درسی و آموزش معلمان، آموزش تطبیقی و توسعه بین المللی فعالیت می کند.. وی مدتها است که استاد آموزش و پرورش در دانشگاه جیما و آدیس آبابا در اتیوپی می باشد. او با مرکز آموزش بین المللی بهداشت باروری دانشگاه میشیگان برای بهبود آموزش پزشکی در اتیوپی نیز همکاری نزدیک دارد. سلیمان دارای مدرک دکترای مطالعات درسی و رشد معلمان از انستیتوی مطالعات انتاریو از دانشگاه تورنتو است. تعداد بهائیان اتیوپی بطور رسمی در این کشور مشخص نیست ولی بعضی از سایتهای غیر رسمی تعداد بهائیان اتیوپی حدود [۱۶]۲۶۰۰۰ نفر تخمین زده اند که به نظر نگارنده قطعا این عدد صحیح نبوده و تعداد واقعی آنها بسیار کمتر می باشد و صرفا پروپاگاندای این جریان انحرافی است.
۱۹۴۸: Baha’i Community of Addis-Ababa, Ethiopia
منابع:
https://www.bahai.et
https://www.bic.org/offices/addis-ababa
https://www.bahai.et/index.php?option=com_content&view=category&layout=blog&id=42&Itemid=140
https://bahaimauritius.org/
http://communitybaha.blogspot.com/2018/06/1948-bahai-community-of-addis-ababa.html
[۱] اولین مشرق الاذکار ایجاد شده، مشرق الاذکار عشق آباد در ترکمنستان است، این بنا در سال ۱۹۴۸ به خاطر وقوع زلزله تخریب و در سال ۱۹۶۰ به کلی ویران گشت.
[۲] Azmach Seyoum Gebriel[۳] Laurel Schopflocher
[۴] Fahima Yakut
[۵] Siyyid Mansour
[۶] Ato Araya
[۷] Jimma
[۸] Debre Zeit
[۹] Sebeta
[۱۰] Holeta
[۱۱] Wolisso
[۱۲] Awassa
[۱۳] Sam Lynch
[۱۴] Ruhiyyih Rabbani
[۱۵] Solomon Belay
[۱۶] https://bahaipedia.org/Number_of_Bah%C3%A1%E2%80%99%C3%ADs_by_country