هرگاه جامعه بهسمت رشد و توسعه رفت، رفاه عمومی فراهم میشود. نظام اقتصادی اسلام فقط درصدد رفع نیازهای اولیه و ضروری نیست؛ بلکه بهدنبال تأمین رفاه عمومی نیز هست.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)،حجت الاسلام محمدتقی فعالی، دانشیار گروه عرفان اسلامی، دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات تهران در نوشتاری به ویژگیهای رفاه عمومی در آموزههای دینی پرداخته است که از نظر می گذرد؛
اول) رفاه مطلوب است
هرگاه جامعه بهسمت رشد و توسعه رفت، رفاه عمومی فراهم میشود. نظام اقتصادی اسلام فقط درصدد رفع نیازهای اولیه و ضروری نیست؛ بلکه بهدنبال تأمین رفاه عمومی نیز هست. حاکمیت اسلامی بعد از تأمین نیازهای ضروری، کار خود را تمامشده تلقی نمیکند. حکومت دینی سعی بلیغ دارد تا نعمتهای بیشمار الهی را در اختیار نسل انسان قرار دهد تا از آنها بهره برند.
خداوند نعمتها و امکانات فراوانی در اختیار انسانها قرار داده تا آسانتر زندگی کنند و کمتر به رنج و زحمت بیفتند. تأمین راحتی انسان، موردنظر خداست و اگر بشر درصدد آسانسازی زندگی خود برآید هرگز مذمّت نمیشود؛ بلکه مورد تمجید و ستایش قرار گرفته امکانات لازم به او داده میشود. آدمی میتواند با استفاده از نعمتهای سرشار، شکر عملی بجای آورده و از امکاناتی که در اختیار قرار دارد در راستای اهداف متعالی و الهی استفاده کند. هر امکانی در این جهان، فرصتی برای تعالی بشر است. در اطراف انسان وسایل رفاهی فراوانی تعبیه شده تا آدمیان از آنها نردبان صعود بسازند و ضمن تأمین نیازهای خود به دیگران هم التفات کنند و حتی آنان را مقدم شمارند. خداوند با صراحت و با لحنی تند بیان داشت:
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ؛ [ای پیامبر] بگو زیورهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و [نیز] روزیهای پاکیزه را چه کسی حرام گردانیده.دوم) شرایط
بینش اسلامی به ما میگوید: رفاه مطلوب است، رفتن به سمت ثروت مطلوب است و استفاده از نعمتهای بیشمار الهی مطلوب؛ اما شرایطی را نیز برای آن مطرح نموده است:شرط نخست: عدم اسراف
در استفاده از نعمتها حدّی معین شده که رعایت آن ضروری است. بهرهبرداری از امکانات با شرط عدم اسراف امکانپذیر است. اسراف عمدتاً در جانب مصرف پدید میآید؛ لذا انسانها موظفاند تلاش فراوان داشته باشند. کوشش فراوان بهدنبال خود ثروت و رفاه میآورد درعینحال ملزم شدهاند که در جانب مصرف، رعایت اعتدال نموده، اسراف نکنند:
کلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ بخورید و بیاشامید و [لی] زیادهروی مکنید که او اسرافکاران را دوست نمیدارد.
وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُواْ إِخْوَانَ الشَّیاطِینِ؛ ولخرجی و اسراف مکن چراکه اسرافکاران برادران شیطانهایند.شرط دوم: رعایت کفاف
انسانها معمولاً با کسب رفاه و راحتی از خدا غافل میشوند، به اسارت دنیا و زخارف آن درمیآیند، بهسمت کفران نعمت میروند و طبیعتی طغیانگر پیدا میکنند. قرآن کریم وضعیت طبیعی انسانها را اینگونه بیان میکند: هرگاه با رفاه و توسعه روبرو شوند سرکشی میکنند، احساس بینیازی به خدا، آنان را فرامیگیرد و از جانب خدا روی میگردانند:
وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ؛ و اگر خدا روزی را بر بندگانش فراخ گرداند مسلماً در زمین سر به عصیان برمیدارند.
وَإِذَآ أَنْعَمْنَا عَلَی الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَی بِجَانِبِهِ؛ و چون به انسان نعمت ارزانی داریم روی میگرداند و پهلو تهی میکند.
بهمنظور کنترل رفاه پرستی و سرکشی انسان، مکانیسمی تعریف شده است. رهبران دین با طرح مسئله «کفاف» سعی کردهاند که اولاً درآمد فرد مؤمن متعادل باشد، ثانیاً از فکر دیگران و انفاق به آنان خارج نگردد و ثالثاً طغیان انسانها مهار گردد. مولی علی (ع) فرمود:
وَ لَا تَسْأَلُوا فِیهَا فَوْقَ الْکفَافِ وَ لَا تَطْلُبُوا مِنْهَا أَکثَرَ مِنَ الْبَلَاغِ؛ در دنیا بیش از کفاف نخواهید و از دنیا بیش از حدّ نیاز طلب نکنید.
امیرمؤمنان (ع) فرمود:
بُلْغَتُهَا أَزْکی مِنْ ثَرْوَتِهَا؛ حدّ کفافِ دنیا از ثروتاندوزی بهتر است.شرط سوم: تقوا
انسانی که خودسازی کند و از تهذیب اخلاقی برخوردار باشد، هرگز رفاه او را فریب نمیدهد. در صورتیکه ایمان و تقوا هویت جمعی پیدا کند و به تعبیری جامعه بهسمت پرهیزگاری رود، نه تنها رفاه موجب غفلت آنها نمیشود؛ بلکه خداوند برکات را از جانب آسمان و زمین بر آنها نازل میکند و دست آنها را برای استفاده بازمیگذارد:
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ؛ و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان میگشودیم.
امروزه هرگاه کشوری بهسمت فقر و محرومیت پیش رود و با بحران مواجه گردد، معمولاً کمیسیونهای تخصصی به راه افتاده، عوامل ظهور بحران اقتصادی را بررسی میکنند و متناسب با آن راهکارهایی را عرضه مینمایند؛ شیوههایی نظیر افزایش مالیات، تعدیل نیروی انسانی، کاهش واردات و افزایش تولیدات داخلی. آیه مزبور زاویهای جدید میگشاید. اگر این راهکارها در یک جامعه بحرانزده تحقق یابد؛ اما ایمان و تقوا توسعه پیدا نکند تضمینی برای وفور نعمت نیست. راهکار غالب و فرا مادی که خداوند پیشرو قرار میدهد این است: بیایید بهصورت دستهجمعی مؤمن و باتقوا باشید تا وفور نعمت را از آسمان و زمین مشاهده کنید.زکات، انفاق و ایثار الگوهای مالی مطلوب در نظام اقتصادی اسلام هستند.
اگر انسانها بهگونهای خود را تربیت کنند که رفاهزده نشوند، از خدا غفلت نکنند، از داشتههای خود سرمست نگردند، زندگی مؤمنانه پیشه کنند و در مقام عمل شاکر باشند رفاه نهتنها مطلوب خواهد بود؛ بلکه خداوند امکانات آنها را افزایش داده توسعه و راحتی را برایشان هدیه میکند:
همانا متقین بهره دنیای نقد و آخرت آینده را بردند، با اهل دنیا در دنیایشان شریک شدند؛ ولی اهل دنیا در آخرت آنان شریک نگشتند. در دنیا به بهترین نوع، مسکن گرفتند و به بهترین وجه خوردند. از دنیا به آنگونه که مترفین بهرهمند میشوند، استفاده کردند و از آنچیزی که جابران متکبر برمیداشتند، برگرفتند، پس از آن با توشه کافی و تجارت سودمند بیرون رفتند.
در احادیث متعددی وارد شده است که در زمان ظهور ولیعصر (ع) زمین ذخایر خویش را بیرون میریزد و نعمتهای خداوند بر بندگانش وافر میگردد. حکومت امام زمان (ع)از طرق غیرعادی به آبادانی و سرشاری میرسد و چنان سرزمینها خرم و طربناک خواهند شد که پیش از آن سابقه نداشته است:
امت من در زمان مهدی (ع)بهگونهای از نعمت برخوردار میشوند که پیش از آن هرگز آنچنان بهرهمند نبودهاند، خداوند از آسمان پیدرپی بر آنان میبارد و زمین از روییدنیهایش هیچچیز را فروگذار نمیکند، مگر اینکه آن را بیرون میآورد.
چه زیبا فرمود:
چه نیکو است ثروت در دست بندهای شایسته.سوم) رفاه برای همه
پرسشی رخ مینماید و آن اینکه در صورت مطلوبیت رفاه، آیا رفاه برای عدهای خاص مطلوب است یا برای همه؟ آنچه از آموزههای دینی بهدست میآید این است که رفاه برای همگان مطلوب است؛ نه برای قشری خاص. البته حکومت اسلامی موظف به رعایت اولویتها شده است؛ زیرا نخست باید زندگی تهیدستان، فقرا و محرومان را تأمین کرده بهگونهای امکانات را میان آنان توزیع کند که «زندگی آبرومندانهای» داشته باشند.
ازآنجاکه نیازهای انسان در جوامعِ مختلف، متفاوت است و ازآنجاکه ممکن است قیمتها در یک کشور سیر صعودی داشته باشد، طبعاً رعایت زندگی آبرومندانه نسبی شده و پیوسته رو به افزایش میگذارد. در دورهای که اتومبیل در زندگی راه نیافته بود، تأمین غذا، پوشاک، مسکن و مخارج ازدواج، زندگی آبرومندانه محسوب میشد؛ اما امروزه که زندگی بدون استفاده از اتومبیل دشوار یا غیرقابلتحمل مینماید، تأمین آنهم بر عهده حکومتها است.
بهراستی پیشوایان دین چه زیبا فرمودهاند: بر حاکم است که بدون سختگیری (در حد رفاه) زکات را بهقدر نیاز سالانه به فقرا بدهد تا آنها استغنا یابند:
زکات را حاکم میگیرد و در مواردی که خدا تعیین فرموده، بر هشت سهم قرار میدهد. برای فقرا، مسکینان، جمعآوران زکات، دلجوییشدگان، بردگان، بدهکاران، در راه خدا و در راه مانده، هشت سهم است که در بین آنان در مواردشان، به آن مقدار که آن سال بدون فشار و سختگیری مستغنی شوند، تقسیم میشود؛ پس اگر از این موارد چیزی اضافه آمد، به حاکم بازگردانده میشود و اگر کم آمد و در حد استغنا بهوسیله زکات تأمین نشد بر عهده والی است که از نزد خویش بهاندازه گنجایش آنان به ایشان بدهد تا بینیاز شوند.منبع: پایش سبک زندگی، سال چهارم، شماره ۲۰، مرداد ۱۳۹۶، صفحات ۱۰-۱۳.