صدام حسین پیاده روی اربعین را در دوران حکومت خود ممنوع کرد اما پس از سقوط وی در سال ۲۰۰۳ از سرگرفته شد. در سالهای اخیر، سالانه بیش از ۲۰ میلیون زائر از سراسر جهان وارد کربلا می شوند.
به گزارش سرویس ترجمه ردنا (ادیان نیوز)، اربعین چهلمین روز پس از واقعه کربلا است. قرن هاست که شیعیان در اعتراض به ظلم و تبعیض علیه اهل بیت پیامبر در اربعین راهپیمایی می کنند. صدام حسین پیاده روی اربعین را در دوران حکومت خود ممنوع کرد اما پس از سقوط وی در سال ۲۰۰۳ از سرگرفته شد. در سالهای اخیر، سالانه بیش از ۲۰ میلیون زائر از سراسر جهان همزمان با اربعین وارد کربلا می شوند.
این گزارش یک سفر و تجربه شخصی به کربلا را در یکی از این پیاده روی های تاریخی روایت می کند.
بعدازظهر غبارآلود در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۵ بود. من بیش از ۹۵۰ قطب (۴۷.۵ کیلومتر) را از نجف تا کربلا پیاده روی کرده ام. [۱] من دائماً ۲۰ قطب را معادل ۱ کیلومتر در سرم می شمردم. و ۱۴۵۲ قطب (۷۲.۶ کیلومتر) برای تکمیل وجود دارد. دومین روز پیاده روی به رکورد ۱۱ ساعت رسید. جاده هنوز پر از عزاداران و زائران است که تقریباً همه آنها سیاه پوش هستند. اما من استراحت را انتخاب کردم. من نباید به خودم فشار بیاورم. علاوه بر این، ایده های بیست و چهارمین رمان من جریان دارد و از من می خواهد که قبل از انتشار بیش از حد، متوقف شده و برخی نکات را یادداشت کنم. سعی می کنم در موکب یا چادری بخوابم که توسط گروهی از جوانان شیعه از کاظمین بغداد برپا شده است. بدنم بعد از دو روز پیاده روی به شدت درد می کند. در پس زمینه، زائران ایرانی با صدای بلند صحبت می کنند و عراقی ها با تعجب به من نگاه می کنند و در مورد کشور اصلی من می پرسند در حالی که نوحه سرایی از بلندگوهای موکب همسایه بدون وقفه به زبان عربی پخش می شود.
ناگهان صدای مهیبی که از دور شنیده شد بسیاری را به خود جذب می کند. راهپیمایی مذهبی شیعیان در راه بود، یا فقط از موکبی در آن حوالی عبور کرد. این یک راهپیمایی خیابانی بود که با سرود و نمایش های پرشور مردم همراه می شد. سریع دوربینم را بیرون آوردم و به سمت آنها دویدم تا جایی که می توانستم عکس گرفتم. بیست اسب و شتر در بالای آنها زنان و کودکانی بودند که لباس های سبز و سیاه بر تن داشتند و صورت آنها پوشیده بود. تعدادی از آنها با دستبند و زنجیر بسته شده بودند. افرادی بودند که شعار می دادند و تعدادی از آنها به وضوح با درامرها صدای بلند ناله می کردند. مردی در کامیون درست جلوی کاروان مشغول خواندن اشعار همراه با خطبه ها و آیات قرآنی بود. سپس شترها و اسبها توسط گروهی از مردان که لباس قرمز پوشیده اند، حرکت می کنند. ظاهر وحشی دارند. یکی از آنها چشمان عمیق نافذی دارد و به من خیره شده است. من قیافه تند او را به وضوح به خاطر دارد. تماشاچیان عمیقا تحت تأثیر نمایش خیابانی هستند و بیشتر آنها آشکارا می چرخند. کسی فریاد می زند: “یا حسین” بدیهی است که آنها کاروان زینب را نشان می دهند که بیش از ۱۳۰۰ سال پیش از کربلا به دمشق و به کربلا برمی گشت.
نبرد کربلا در دهم محرم سال ۶۱ میلادی یا ۱۰ اکتبر ۶۸۰ میلادی روی داد. نبرد عادلانه ای نبود. در آن سال بیش از ۱۰۰ نفر از طرفداران و اعضای نزدیک خانواده نوه پیامبر اسلام به نام حسین بن علی مکه را ترک کردند و آخرین سفر حج خود را انجام داده و به سمت شهر کوفه حرکت کردند، زیرا مسلم بن عقیل از حمایت قوی در آن شهر خبر داد. پسر عمو و نماینده حسین در کوفه. حسین از به رسمیت شناختن حاکمیت یزید، خلیفه دوم اموی، به عنوان رهبر مسلمانان خودداری کرد.
بدین ترتیب حسین(ع) در مخالفت با یزید ستمگر، گروه کوچکی را گرد آورد اما آنها توسط ارتش پیشرو از یزید به کربلا منحرف شدند تا مانع رسیدن حسین(ع) به کوفه شوند. صرف نظر از این، مردم کوفه به حسین بیعت جعلی دادند. مسلم بن عقیل، نماینده حسین در آنجا، به طرز وحشیانه ای کشته شد و جسد وی در یکی از برج های شهر به دار آویخته شد.
بعدها کاروان حسین توسط مزدوران یزید رهگیری شد و همه افراد کشته و گردن زده شدند. این کشتار وحشیانه شامل نوزاد شش ماهه حسین، علی الاصغر است. در حالی که برادر ناتنی حسین، عباس، در تلاش بود تا از رودخانه مجاور آب بردارد زیرا اعضای کاروان در تشنگی شدید بودند، دست چپ و راست وی قطع شد. وقتی حسین(ع)، سومین امام شیعیان کشته شد شمر قاتل فریاد زد “خدا بزرگ است”، درست مانند تروریست های کنونی که در نوامبر ۲۰۱۵ به بغداد، بیروت و پاریس حمله کردند. زنان و کودکان از اردوگاه حسین-از جمله فرزندان نزدیک حضرت محمد(ص) – بعداً به اسارت گرفته شدند.
اربعین چهلمین روز از این نسل کشی غم انگیز است. در تاریخ نقل شده است که زینب، خواهر حسین و دیگر بازداشت شدگان پس از فشارهای شدید بر یزید از سیاه چال های دمشق آزاد شدند و برای بازدید از محل فاجعه به کربلا بازگشتند.
تداوم جنبش قوی حقوق بشر
این فقط یک سفر ساده نبود. واقعا خیلی سیاسی بود در تمام طول مسیر دمشق تا کربلا، مردم ایستاده بودند تا به نوه پیامبر(ص) نگاه کنند که او و کاروانش گریه و زاری کنند. این راهپیمایی-گریه و پیاده روی طولانی که از بسیاری از شهرها و روستاها می گذشت-به ابزاری برای حفظ و تداوم جنبش قوی حقوق بشر تبدیل شد که بعداً توسط علی زین العابدین، پسر حسین و چهارمین امام شیعه رهبری شد. این عمل ناله و راه رفتن یک رویکرد عمدی و نمادین برای تعامل با مردم در آن زمان است. این ناله منجر به شورش شد و شتاب جدی به دست آورد. اندوه زینب توانست جمعیت را برانگیزد و مردم را بسیج کند بدین ترتیب مومنان واقعی علی(ع) را که از نظر شیعیان جانشین راستین حضرت محمد (ص) بودند، متحد کرد.
نکته فوق الذکر باعث ایجاد شکاف واقعی در جهان اسلام شد. شیعیان علی و یازده امام از نسل محمد را جانشینان واقعی حضرت محمد (ص) می دانند، در حالی که اهل سنت معتقد به جانشینان متفاوتی هستند.
امروز، پیاده روی تا کربلا از نجف بار دیگر به یک بیانیه قدرتمند تبدیل شده است. تشیع، به عنوان یک مکتب فکری، رویکردی اولیه برای کنشگری داشت. این بسیار متفاوت از برخی از جنبه های سنیسم است که تصمیم گرفتند ساکتیسم سیاسی را که توسط شخصیت هایی مانند غزالی ترویج شده است، اتخاذ کنند. به همین دلیل است که پیاده روی یا زیارت اربعین پر سر و صدا طراحی شده است زیرا لازم است این کار را انجام دهیم تا پیام شهادت حسین را منتقل کنیم. در حین قدم زدن ، قهرمان رمان آینده من، به نام سوزان بو علی، به نوه آگنوستیک خود گفت: “علی به پسرش حسین(ع) توصیه کرد که طرفدار مظلومان باشد و ظالمان را تحمل نکند.”
دو روز پیش، من به عنوان مهمان در خانه یکی از دوستانم، ابو فاطمه اقامت داشتم. او که من را به عنوان یک مدافع حقوق بشر و مسلمان لیبرال جهان شمول می شناسد (او این را از پلوور من Front Line Defender متوجه شد)، پرسید که انتظار من از این سفر زیارتی – پیاده روی ۸۰ کیلومتری چیست. من به او گفتم نمی دانم. اگرچه در ذهن خود می دانستم که این اعتراضی است که مارتین لوتر کینگ و طرفدارانش انجام دادند، راهپیمایی از سلما به مونتگومری در سال ۱۹۶۵ به عنوان بخشی از جنبش حقوق مدنی. دکتر کینگ و پیروانش این کار را با بنر و آواز بلند برای مطالبه حقوق سیاهان انجام دادند. من می توانم رویکرد مشابهی را در اینجا در طول اربعین با عظمت مشاهده کنم. اگر سفیدپوستان لیبرال در راهپیمایی سلما در ۱۹۶۵ شرکت کردند، چرا من نمی توانم همین کار را انجام دهم؟
قرن هاست که شیعیان در اعتراض به ظلم و تبعیض علیه اهل بیت پیامبر در اربعین اعتراض می کنند. جالب اینجاست که صدام اهمیت این نافرمانی عظیم مدنی را می دانست. بنابراین، پیاده روی اربعین در زمان صدام ممنوع بود اما پس از سقوط وی ، در سال ۲۰۰۳ دوباره معرفی شد. در سال ۲۰۱۴ ، بیش از ۲۰ میلیون زائر در طول اربعین وارد کربلا شدند. در مقایسه با حج ، مراسم در مکه چیزی نبود. ابو فاطمه به من گفت: “شما می توانید در عراق از هر چیزی که حج ندارد، انتظار داشته باشید: فلسفه ، عقاید و احساسات فعلی. امروز در عرفه در مراسم حج ، زائران ثروتمند بسته های مسافرتی را برای اقامت در داخل چادرهای تهویه مطبوع خریداری می کنند. آنها در هیلتون اقامت دارند و در هتل های پنج ستاره خود نماز می خوانند. اما اربعین حج نیست. این معنای بیشتری دارد (توجه داشته باشید که شیعیان نیز معتقدند که حج برای هر مسلمانی که توانایی انجام آن را دارد اجباری است) زیرا حسین خود را فدای اسلام می کند. درست مانند کاری که اسماعیل و ابراهیم مایل به انجام آن بودند. ”
حج برای سعودی ها فصل تجارت است
من حداقل با یکی از نکات او موافقم. در مراسم حج سال ۲۰۰۹ من احساسات و تجربیات روحی را آنطور که باید احساس نکردم. دیگر روح حج وجود ندارد. مقامات سعودی آنقدر با حجاج دوست نیستند و دائماً نفرت عمیق خود را نشان می دهند. این کاملا یک فصل جمع آوری پول یا تجارت است. از همه بدتر این است که تخریب هر یک وجب از میراث اسلامی در مکه و مدینه حجاج را گنگ و بی حس کرد.
این چیزی نیست که من در کربلا انتظار داشتم.
صبح روز بعد، کوله پشت، کیسه خواب و چند وسیله را برداشتم. من باید تا حد ممکن سبک باشم. پیاده روی که ابو فاطمه برایم گفت «پیک نیک نیست بلکه کار معنوی است».
در سال ۲۰۱۴، پیاده روی نقش ویژه ای را بر عهده گرفت. این بیانیه علیه داعش بود و به عنوان عرصه ای برای تظاهرات و یادآوری دشمنان شیعیان عمل می کرد.
اما دشمنان چه کسانی هستند؟ در واقع شمر – قاتل امام حسین – این عصر کیست؟
از نظر من، یکی از واقعیت های نگران کننده که در مقابل من رقصید، گزارش پانزده مالزیایی است که پس از پیوستن به فعالیت های تروریستی با گروه تروریستی، موسوم به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در سوریه کشته شدند. این رقمی بود که نماینده دائم سوریه در سازمان ملل متحد در نیویورک در یک کنفرانس مطبوعاتی در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۴ ارائه داد.
پیاده روی من ، ۸۰ کیلومتر همراه با میلیون ها نفر (یک مقام رسمی که من در کربلا با او مصاحبه کردم امسال مدعی شد که این تعداد با ۱۳ میلیون خارجی به ۳۰ میلیون نفر رسیده است) خفیف تلقی می شود. اگرچه در بیابانها قدم می زدم، در طول روز گرم می پختم و در شب بسیار سرد می کردم، اما به خودم یادآوری می کنم افرادی هستند که از بصره پیاده راه می روند و دو هفته طول می کشد، زیرا مسافت آن ۴۲۵ مایل است. همچنین کسانی هستند که از بغداد به سمت کربلا حرکت می کنند.
اظهارات علیه کشتارهای فرقه ای که توسط داعش انجام شده است در طول پیاده روی قوی است. بنرها و بیلبوردهای عظیم در کنار جاده ای که تجاوز سعودی ها را در یمن محکوم می کند، همه جا وجود دارد. بحرینی هایی که من ملاقات کردم رژیم را نفرین کردند و قول دادند که از هر طریق ممکن با آن مقابله کنند. مردان لبنانی تی شرت هایی با شعارهای عربی بر تن داشتند که لوگوهایی به نام حسین روی آنها بود. شیعیان ترک علیه ظلم و ستم فریاد می زنند.
زائران به کودکان شیرینی می دهند. برخی از آنها یادگاری هایی مانند کلاه، سربند، جوراب، زنجیر. کلید را با یک پیام چاپ کردند: حسین را به خاطر بسپار. افراد مسن بر روی ویلچرهای خود کمک می شوند. توقف کوتاه مدت نوشیدن یک لیوان آب با لبخند و بوسه ها و در آغوش کشیدن طولانی توسط کسانی که به زائران خدمت می کنند خوش آمدید. شیعیان اروپایی ثروت خود را برای کمک ارائه می دهند.
یک بیلبورد عظیم با تصویر شیخ نمر النمر (روحانی مخالف شیعه از عربستان سعودی که به زودی توسط دولت سعودی اعدام می شود) بین قطب ها دیده می شود. در واقع در هر قطب، وقف هایی برای عراقی هایی که به خاطر مبارزه با داعش کشته شده اند، وجود دارد. بنابراین مدام شهدا به زائران یادآوری می شود.
پیاده روی یک تعامل گرایی نمادین جدی است که همه اقشار در آن شرکت کردند. شیعیان شهری و دورافتاده، تحصیل کرده و غیر تحصیل کرده ، ثروتمند و فقیر ، افرادی از اقوام مختلف: فارس، عرب، هندی، آفریقایی از تانزانیا و نیجریه در میان دیگران، اروپایی ها (من حتی با یک شیعه روسی از مسکو ملاقات کردم) و آسیایی ها (از جمله گروهی از شیعیان چینی) دور هم جمع شدند، در موکب ها خوابیدند و با هم غذا خوردن، درباره سرنوشت و شرایط رنج آنها برای شیعه بودن در خانه خود بحث کردند. به عنوان مثال، یک زن سعودی از قطیف به من گفت که باید ابتدا به مشهد پرواز کند و نه مستقیماً به نجف، زیرا مقامات سعودی ممکن است پاسپورت وی را مصادره کنند. یا یک افغانی هزاره داستان های وحشتناکی از نحوه کشته شدن تمام خانواده اش توسط شبه نظامیان ناشناس بیان می کند. من زیاد با او صحبت نکردم، او یک هدف بسیار بلند پروازانه داشت: رسیدن به قطب ۱۱۰۰ قبل از غروب.
همانطور که در این یادداشت ذکر شد، جنبه قابل توجه دیگر مهمان نوازی و طرف خیریه عراقی ها به عنوان میزبان است. موکب ها یا چادرهای موقتی که توسط مردم سازماندهی شده اند، اقامت رایگان، غذا، درمان پزشکی و سایر خدمات را ارائه می دهند، حتی در حدی که ماساژهای خوبی برای کسانی که به آن نیاز دارند ارائه شود. غریبه ها بلافاصله برادر شدند.
غریبه ها بلافاصله برادر شدند
موکب ها نه تنها از مردم محلی بلکه از دیگر شیعیان سراسر جهان هستند. موکب هایی از تایلند و اندونزی برای زائران آسیای جنوب شرقی وجود دارد. آنها ماهی و برنج سرو کردند. در مدت اقامت من در موکیب لبنان بعداً، آنها داستانهای باورنکردنی را برای من تعریف کردند که چگونه آنها برای ۲۰ هزار مهمان به مدت ۱۰ روز مستقیم غذا می پختند. سرآشپز کارگردان هنری ۲۶ فیلم بین المللی است و از من می خواهد نامش را ذکر نکنم. یکی از کارگران، دانشجوی ۲۳ ساله دانشگاه آمریکایی بیروت، به من گفت که تمام پس انداز خود را برای آمدن به کربلا برای ارائه چنین خدماتی نگه می دارد. او این کار را چهار سال انجام داد و قول داد به این کار ادامه دهد. موکب کوچک دیگری مفتخر است که چگونه روزانه ۱۰ گوسفند را برای مهمانان قربانی کند.
من دیدم جوانان شیعه در حال تبادل شماره هستند و قول می دهند از طریق فیس بوک، توییتر و اینستاگرام مکاتبه کنند. آنها مشتاق کمک به یکدیگر هستند. یک مرد استرالیایی همچنان شیعه دیگری از یمن را برای پناهندگی تشویق می کرد.
سلفی ها، «وهابی های نقاب زده» اند
شمر یا قاتل حسین برای این فصل اربعین کیست؟ روحیه کلی عزم برای شکست مفسدان است، امسال آنها به وضوح آن را “سعودی ها” می نامند. این دشمن نامگذاری شده است: وهابی ها یک دیو هستند که تطهیر و جنبه معتدل اسلام را از بین بردند. آنها آن را با صدای بلند گفتند.
هر کجا. هر قدم. زائران می گویند وهابیت یا ماسک مبدل آنها، سلفی گری، چگونه به اسلام توهین کرد.
با این حال، با وجود انرژی و استقبال گرم، مهربان و سخاوتمندانه، پیاده روی بسیار دشوار شد زیرا مشارکت بسیار اندک دولت عراق منجر به فقدان جدی امکانات مانند توالت و مدیریت زباله شد.
فقط حجاج خود را متقاعد می کنند که “زینب را ۱۳۰۰ سال پیش تصور کنید”.
من یک روز قبل از اربعین در ساعات اولیه صبح به کربلا رسیدم. مستقیماً به آخرین ستون، ۳۰ متری حرم عباس نرفتم. یک شب در خانه ای عراقی ماندم. برای تکمیل سفر نیاز به آرامش خاطر داشتم. مجری برنامه فقط خود را ابو قمر معرفی کرد. پنجاه نفر دیگر در حال چمباتمه هستند، عمدتا از قطیف، عربستان سعودی و شیراز ایران. در اتاق نشیمن خانه متوجه شدم پنجاه نفر دیگر در حال حاضر فضا را اشغال کرده اند. من یکی از آنها را مردی تشخیص دادم که لباس قرمز شبیه سربازان یزید پوشیده بود. بله، این مرد با خیره شدن عمیق است. هنوز چهره وحشیانه اش را به خاطر دارم. وقتی من رسیدم، آنها در حال آماده شدن برای راهپیمایی به سمت بین الحرمین منطقه ای بین حرم حسین(ع) و عباس(ع) بودند. فقط آن مرد در حال حاضر لباس سبز پوشیده است صورت او ملایم به نظر می رسید، به این معنی که او دیگر به عنوان شرور عمل نمی کند. همه آنها به رنگ سبز تغییر می کنند و برخی از آنها به رنگ سیاه که نشان دهنده عزاداری است.
علتش را پرسیدم. چرا او تغییر کرده است؟ چرا مثل قبل به طرف حرم حسین راه نمی روند؟
مرد به سادگی پاسخ داد: زیرا بعد از چهار روز پیاده روی، هریک از ما باید در کربلا متحول شویم. دیگر هیچ کس نمی خواهد در اردوگاه شیاطین باشد. ای اباعبدالله، ای حسین، ما به سوی تو می آییم.
من بی حرف ماندم. مبارزه با اشکهایم، مدتها از حج خود در سال ۲۰۰۹ منتظر بودم تا احساس عرفانی یا معنوی را که او با اطمینان بیان کرد، به دست آورم. هرگز فکر نمی کردم شش سال بعد آن را در کربلا بگیرم.
پی نوشت:
[۱] در مسیر نجف به کربلا ، قطب هایی که فاصله های استاندارد را مشخص می کنند به زائران کمک می کند تا درک کنند که چقدر راه رفته اند و چقدر باقی مانده است.
مترجم: محمد ریحانی