پیادهروی اربعین اگر ذیل نهاد دین باشد ارزش دارد/ نباید به یک کارناوال در مقابل نهاد دین و قانون تبدیل شود
دکتر مهراب صادقنیا در گفتگو با ادیاننیوز:
از یک سو آنانی را که نرفتهاند جا مانده و محروم از یک فیض بزرگ، خطاب میکنند و از یک سو راه را میبندند. اینها دوگانه خبری را ایجاد میکند. لذا بسته شدن مرز برای خیلیها قابل هضم نبود و منجر به اتفاق مرز شلمچه شد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، پیادهروی اربعین بزرگترین اجتماع مذهبی شیعیان جهان است. برگزاری این آیین، دو سال است که به دلیل شیوع کرونا دچار محدودیتهایی شده است. مردم ایران نیز در دو سال گذشته از طرف دولت ایران و یا دولت عراق، برای حضور در این مراسم با محدودیتهایی روبرو شدهاند. امسال حضور در پیاده روی اربعین به سفر هوایی به عراق مشروط شد. اما این قانون و قرار، مانع حضور هزاران نفر از ایرانیان در مرزهای بین دو کشور نشد. تا جایی که شاهد اتفاقات ناگوار و تاسف انگیزی در مرز شلمچه و آسیب دیدن چندین نفر از شیعیان و پیروان اهل بیت(ع) بودیم.
از سوی دیگر مردمی که به هر طریق از مرز زمینی عبور کردند، با انتشار ویدئوهایی از خود، به دیگران این پیام را دادند که می توانند بدون پاسپور و کارت واکسن وارد عراق شوند.
چه عاملی سبب میشود سوگوارانِ متمدّنانهترین قیام تاریخ، دست به چنین اقدامات خلاف قانونی بزنند؟
برای بررسی ابعاد این موضوع با حجت الاسلام و المسلمین دکتر «مهراب صادقنیا» جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب به گفتگو نشستیم.
دکتر مهراب صادقنیا معتقد است دوگانگیهای خبری که توسط ارگانهای رسمی ایجاد شده میتواند پایه گذار بدعتهای مختلف شود و پیاده روی اربعین را دستخوش آسیبهای متفاوت کند.
چه عاملی سبب وقوع حوادثی مانند حادثه مرز شلمچه توسط زائران می شود؟
ما یک دوگانه خبری داشتیم. از یک سو اعلام میکردند که مرزهای زمینی بسته است؛ اما از سوی دیگر تلویزیون برنامههایی را پخش میکرد که خلاف این را نشان میداد. پخش هر روزه این پیاده روی و یا استفاده از عنوان «جا ماندگان» در واقع سبب تحریک مردم میشود. سخنرانانی وجود دارند که علنی و صریح می گویند که اگر کسی به این مناسک نرود دچار گناه شده است.
از یک سو آنانی را که نرفتهاند جا مانده و محروم از یک فیض بزرگ، خطاب میکنند و از یک سو راه را میبندند. اینها دوگانه خبری را ایجاد میکند. لذا بسته شدن مرز برای خیلیها قابل هضم نبود و منجر به اتفاق مرز شلمچه شد.
از سوی دیگر به مردم نشان داده شده که رسانههای رسمی در اعلام محدودیت برای پیاده روی اربعین جدی نیستند. هر سال این سخنان هست ولی روزهای آخر این مرز باز و به مردم اجازه تردد داده می شود. کسانی که به مرز می روند به همین امید می روند.
چرا این اتفاق می افتد؟
مساله پیاده روی اربعین از یک عمل مستحب و دینی عبور کرده است. به اندازهای درباره اهمیت آن سخن گفته شده و به اندازهای برای آن سازمان درست شده که از پارهای از آیینهای دیگر مهمتر جلوه داده شده است. مثلا خیلی کسی نگران تعطیلی حج به عنوان یک عمل واجب نیست. ولی درباره پیادهروی اربعین سخنان تحریک آمیز و هیجانی زیادی گفته می شود و به صورت طبیعی دیگر نمی شود با خطکش عقل کنشگران را نقد کرد که آیا کار آنان عقلانی هست یا نیست. آنان این عمل را کاملا دینی و مذهبی و سرشار از مفاهیم عاطفی میدانند. این گفتمان، یک گفتمان هیجانی، عاطفی، احساسی و گرم است که خیلی قابلیت سازماندهی و برنامه ریزی ندارد. کنشگران به گمان اینکه کارشان جزء مهمترین شعائر مذهبی است دست به این کار می زنند و کمتر گوششان به نهاد رسمی دین بدهکار است.
اگر این حرکتها عاطفی است چرا گاهی با خشونت همراه می شود؟
وقتی از عاطفی بودن و غلبه گفتمان عاطفه سخن میگوییم، مرادمان مهرورزانه بودن نیست. کنشهای عاطفی کنشهایی هستند که جزئیات آنان به وسیله عقل ارزیابی نمیشود. ممکن است که در آن خشونت و ممکن است که در آن مهرورزی باشد.
این حرکتها می تواند برای یک مذهب دستآوردی داشته باشد؟
اربعین نمادی برای مرئیت پذیری شیعیان شده است. شیعیان در اینجا خود را نشان می دهند و اعلام می کنند که ما گروه کثیری هستیم. این مشاهده پذیری و خود را نشان دادن و به نوعی حتی متمایز بودن، در اربعین وجود دارد. متمایز بودن به این معنا که گاهی در رسانه ها، این آیین با بقیه آیینهای مذهبی حتی در اسلام مقایسه می شود. بعد از آن حادثه منا، برخی مدام با اشاره به پیادهروی اربعین میگفتند اینجا ۲۰ میلیون زائر بوده و خون از بینی کسی نیامده است. این دستآورد کمی نیست. در پیادهروی تعلق اجتماعی شیعیان به گروه خودشان افزایش پیدا می کند. نظام ارزشی آنان مورد تایید و توافق جمعی قرار می گیرد. اما در کنار این محسنات، نا به سامانیها و رفتارهای خلاف قانون نیز گاهی شکل می گیرد؛ مسائلی مانند تولید انبوهی از زباله و اسراف به وجود می آید که همه می تواند دستآویزی برای منتقدان شود.
تقابل بخشی از جامعه به ویژه جامعه روشنفکر با حرکتهای خلاف قانون در پیاده روی اربعین، چه آسیبهایی را برای دینداری به وجود میآورد؟
مهمترین آسیب آن این است که گفتمان سوگواری را به معنای عام و پیاده روی را به صورت خاص از نهاد دین جدا می کند. کسانی که در این مناسک مشارکت می کنند، در ذهنشان کار خود را دینی معنا می کنند و می خواهند امر قدسی را به این وسیله تجربه کرده و گناهان خود را پاک کنند، ولی وقتی کارهایی اتفاق می افتد که رابطه کمی با نهاد دین دارد، قاعدتا این گروه از نهاد دین فاصله گرفته و این کار عرفی می شود. در این شرایط ممکن است در آن خرافه و بدعت تولید شده و حتی می تواند باعث پیدایش گروه ها و فرقه های مذهبی شده و گسست ادراکی بین شیعیان ایجاد کند.
یکی دیگر از طبعات نادرست این کار این است که این کار باعث می شود نوعی فرهنگ عامگرایی مذهبی پدید آید. یعنی وقتی از طرق معمول به آنچه که حقتان هست نمی رسید، به روشهای فراقانونی دست می زنید.
کنشگران، مشارکت در این آیین مذهبی را حق خود میدانند و از سوی دیگر می بینند قوانین موجود به اینها اجازه شرکت نمی دهد، برای به دست آوردن حق خود دست به کارهای خلاف قانون می زنند. این می تواند در دل خود، گروههای معترض به نهاد دین و حکومت و قوانین داخلی را به وجود بیاورد.
برای جلوگیری از این آسیبها چه پیشنهادی دارید؟
این نرخ غلبه عاطفی را باید در مناسک سوگواری به ویژه در پیاده روی اربعین کم کرد. ما در سوگواری نوعی گفتمان را میبینیم که به جای قاعده مند بودن و به جای تفکر انتقادی به سوی کنشهای عاطفی و ابهام پذیری و قاعده گریزی می رود. برای بهتر شدن اوضاع باید گفتمان عقلانی را در این میان تقویت کرد. این تفکر عقلانی و انتقادی وقتی حاکم شود، کنشگران خودشان کار خود را ارزیابی می کنند، کار خود را با قوانین کشور و نهاد دین ارزیابی می کنند و درستی و نادرستی عمل خود را پیدا می کنند. اما وقتی گفتمان عاطفی غلبه داشته باشد این ارزیابی صورت نمی گیرد. الان مداحان و منبری ها و تلویزیون سویه گفتمان عاطفی دارند. باید این گفتمان اصلاح شود و بعد از آن تلاش شود که به سوگواران تفهیم شود این پیاده روی اگر ذیل گفتمان دین باشد، یک کنش مذهبی است و نباید به یک کارناوال در مقابل نهاد دین و قانون تبدیل شود.